ایران و روسیه اگرچه طی سالهای اخیر چالشهایی جدی در آسیای مرکزی نداشته و به ندرت در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند، اما سطح بالایی از همکاری را نیز در این منطقه تجربه نکردهاند. با این حال به نظر میرسد، جدیتر شدن مساله ترانزیت و نگاه ویژهای که ایران در برخی مصادیق به همسایگان شمالی خود داشته است، زمینههایی را برای ارتقاء سطح مناسبات و افزایش همکاریهای ایران و روسیه در آسیای مرکزی به وجود آورده است.
ایران شرقی/
مصاحبه "ایران شرقی" با "نیکول گراجووسکی"- پژوهشگر و دانشجوی دکتری روابط بینالملل در دانشگاه آکسفورد
ایران و روسیه پس از توسعه همکاریها در بحران سوریه و نیز بهبود مناسبات در چارچوب برجام، در حوزههای دیگری نیز برخی همکاریهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی را در دستور کار خود قرار دادهاند. یکی از مهمترین برایندهای این همکاریهای نوین، ارتقاء نقش ایران در فرایندهای اوراسیایی، به عنوان یک همسایه باثبات و شریک قابل اعتماد بوده است. با این حال، ارتقاء سطح همکاریها در هر یک از زیرسیستمهای اوراسیایی از جمله آسیای مرکزی، مستلزم فراهم آوردن شرایط پیچیدهای است. ایران و روسیه اگرچه طی سالهای اخیر چالشهایی جدی در آسیای مرکزی نداشته و به ندرت در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند، اما سطح بالایی از همکاری را نیز در این منطقه تجربه نکردهاند. با این حال به نظر میرسد، جدیتر شدن مساله ترانزیت و نگاه ویژهای که ایران در برخی مصادیق به همسایگان شمالی خود داشته است، زمینههایی را برای ارتقاء سطح مناسبات و افزایش همکاریهای ایران و روسیه در آسیای مرکزی به وجود آورده است. در همین رابطه و با هدف بررسی مهمترین چالشها و فرصتهای همکاری ایران و روسیه در آسیای مرکزی، مصاحبهای را با خانم "نیکول گراجووسکی" انجام دادهایم.
خانم گراجووسکی دانشجوی دکترای روابط بینالملل در دانشگاه آکسفورد است و روابط ایران و روسیه یکی از حوزههای اصلی مطالعاتی وی میباشد. در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید.
ایران شرقی: ایران و روسیه در آسیای مرکزی مجموعهای از تنشهای جدی و همکاریها را تجربه کردهاند. آیا میتوان ادعا کرد که دو کشور به یک الگوی رفتاری پایدار در آسیای مرکزی دست یافتهاند؟ این الگوی رفتاری چه مولفههایی دارد؟
گراجووسکی: نظر من این هست که همکاری ایران و روسیه در آسیای مرکزی به رغم وجود برخی تنشها، تقریبا پایدار بوده است. به طور کلی، سیاست خارجی ایران در قبال آسیای مرکزی به میزان زیادی تحت تاثیر روابط تهران و مسکو بوده است. برای ایران، آسیای مرکزی یک اولویت در سیاست خارجی نیست و تهران برای فرموله کردن یک استراتژی منسجم در منطقه در تلاش بوده است. در عوض برای روسیه، آسیای مرکزی یکی از مهمترین حوزههای سیاست خارجی است. نفوذ روسیه در منطقه، ایران را به این معنا محدود کرده است که تهران هم تمایل ندارد و هم نمیتواند در آسیای مرکزی با مسکو رقابت کند. این موضوع یک ویژگی پیشبینیپذیری در روابط دو طرف فراهم آورده است. علاوه بر این، ایران و روسیه اهداف امنیتی مشترکی در حفظ ثبات منطقهای و محدود کردن نیروهای متخاصم در آسیای مرکزی دارند. نخست، هم ایران و هم روسیه فهم مشترکی از چالشهای ثبات در آسیای مرکزی دارند. هر دو کشور همچنین در پی پیشگیری از گسترش قاچاق مواد مخدر، تروریسم و جرائم فراملی بودهاند. دوم، مسکو و تهران به دنبال محدود کردن نفوذ ایالات متحده آمریکا در منطقه، از جمله حضور نیروهای ناتو بودهاند.
ایران شرقی: معمولا در موضوعات مربوط به روابط ایران و روسیه، همواره موضوع آمریکا یک مولفه کلیدی است که به خصوص در سوریه و یا موضوع برجام مشهود است. در آسیای مرکزی هم آیا نقش آمریکا در روابط ایران و روسیه تاثیرگذار است؟ در چه حوزههایی؟
گراجووسکی: خوب، نظر من این است که هم روسیه و هم ایران از یک چارچوب بدبینانه مشترکی به سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی و اهداف واشنگتن مینگرند. نه روسیه و نه ایران هرگز نمیخواهند که افزایش نفوذ آمریکا را در منطقه شاهد باشند. ایالات متحده نیز چنین نقشی را همانند آنچه در مذاکرات هستهای (برجام) و یا در سوریه داشت، ایفا نمیکند. نگاه واشنگتن در وهله نخست بر افغانستان متمرکز بوده است. رسیدن نیروهای ایالات متحده و ناتو به منطقه پس از حوادث 11 سپتامبر، نقش آمریکا را در آسیای مرکزی ارتقاء داد که در نهایت بنیانی برای همکاری ایران و روسیه در مقابله با نفوذ آمریکا شد. به این نکته هم باید اشاره کرد که همانند آمریکا، روسیه و ایران نیز متمایل به حذف طالبان در افغانستان هستند. البته روسیه به نیروهای ناتو اجازه داد تا پایگاههایی را در آسیای مرکزی داشته باشد، در حالی که ایران در مذاکرات بُن در دسامبر 2001 به شکلگیری دولت پساطالبان کمک کرد. در نهایت نیز حضور آمریکا چالشهایی را برای مسکو و تهران به وجود آورد. به هرحال اما تا سال 2003، ناخشنودی فزاینده ایران و روسیه از حضور ناتو و تلاشهای آمریکا برای ارتقاء دموکراسی در منطقه، همکاریهای دوجانبه و چندجانبه نزدیکتری را علیه تهدیدات مشترکی که از افغانستان سرچشمه میگرفتند، برانگیخت. اگرچه روسیه و ایران هر دو به دنبال محدود کردن نفوذ آمریکا هستند، مسکو تمایلاتی را برای همکاری با واشنگتن در حوزههای مشخصی نشان داده، در حالی که در برخی مباحث با ایران نیز مشغول بوده است. لذا، سخت است اگر بگوییم نقش آمریکا ماهیتا بر سیاستهای ایران و روسیه در آسیای مرکزی تاثیر مشابهی در سطوح بینالمللی یا در خاورمیانه گذاشته است.
ایران شرقی: در آگوست 2018 ایران و روسیه به یک توافق با ترکمنستان، قزاقستان در مورد رژیم حقوقی دریای خزر دست یافتند. با جدیتر شدن نقش آسیای مرکزی در حوزه ترانزیت بینالمللی در قالب کریدور شمال-جنوب یا حتی کمربند و جاده، این احتمال وجود داره که توافق مشابه دیگری با دو کشور در این زمینه دست یابند؟ همه میدانند که امروز ترکمنستان اصلیترین چالش ترانزیت در آسیای مرکزی است.
گراجووسکی: در حال حاضر به نظر میرسد که توسعه ترانزیت بینالمللی بین ایران و آسیای مرکزی تحت تاثیر پروژههای خارجی نظیر کریدور بینالمللی شمال-جنوب و یا ابتکار کمربند و جاده به میزان قابل توجهی ارتقاء یافته است. ایران پتانسیلهای خود را برای گسترش فرصتهایی برای تجارت بین قارهای و موقعیت استراتژیک خود به عنوان یک پل جغرافیایی که آسیای مرکزی را به آسیای جنوبی و خاورمیانه متصل میکند، بهبود بخشیده است. بخش عمده ترانزیت بین ایران و آسیای مرکزی از مسیر ترکمنستان میگذرد. مادامی که عشقآباد به تناوب شرایط ترانزیتی سختی را با اعمال قواعد مختلف بر محمولههای ترانزیتی اعمال میکند، یک مشکل جدی به حساب میآید. ما نه تنها این موضوع را در قبال تاجیکستان، بلکه در مورد ایران و قزاقستان شاهد بودهایم.
موافقتنامه عشقآباد در حوزه ترانزیت و حمل و نقل بین آسیای مرکزی و خلیج فارس، قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان را از طریق مسیرهای ریلی به بنادر ایرانی چابهار و بندرعباس، و سپس به بنادر عمان متصل میسازد. حتی اگر خارج از کریدور بینالمللی شمال-جنوب و کمربند و جاده مذاکره شده باشد، کریدور قزاقستان- ازبکستان- ترکمنستان- ایران- عمان پروژههای مذکور و نیز ارتباطات منطقهای را نیز متنفع میسازد. همینطور بحثهایی در چارچوب اکو در خصوص کریدورهای ریلی که تاجیکستان را از طریق ایران به ترکیه متصل میسازد نیز وجود داشته که این موضوع هم به طور بالقوه میتواند یک پروژه ترانزیتی بینالمللی دیگر باشد.
ترانزیت بینالمللی به عنوان بستری که ایران و روسیه میتوانند حول آن در آسیای مرکزی همکاری کنند، حوزهای است که بههرحال فاکتورهای خارجی نظیر تحریمها و فقدان منابع مالی مکفی، موانعی را برای تبدیل شدن آنها به واقعیت به وجود میآورد. استراتژی توسعه خزر سال 2017 روسیه برای توسعه صادرات روسیه به خلیج فارس و بازارهای آسیای جنوبی، بر زیرساختهای بنادر ایرانی و مسیرهای تجارت فرامنطقهای متکی است. همچنین مساله منابع مالی و تحریمها، یک مشکل است. به عنوان مثال، همچنان مشخص نیست که راهآهن روسیه پروژه خود برای برقیسازی خط ریلی گرمسار-اینچهبرون را از سر میگیرد یا خیر؛ پروژهای که از فوریه 2019 در مواجهه با تحریمهای ایران متوقف شده است.
ایران شرقی: صلح تاجیکستان یکی از ارزشمندترین دستاوردهای دیپلماتیک منطقه است. ایران و روسیه اختلاف نظرهایی جدی در وقوع و تداوم جنگ داخلی داشتند، اما بعد از مدتی با مذاکره و دیپلماسی تاجیکها را به یک صلح ارزشمند رهنمون ساختند. به نظر شما، آیا این تجربه قابلیت به کارگیری در دیگر چالشهای منطقهای نظیر افغانستان را هم دارد؟ چگونه؟
گراجووسکی: ماهیت میانجیگری در جنگ داخلی تاجیکستان متفاوت بود. در تاجیکستان، روسیه با حمایت ایران به عنوان یک میانجی طرف سوم، در اعمال فشار بر دولت تاجیکستان و گروههای اپوزسیون برای شرکت کردن در مذاکراتی که تحت نظر سازمان ملل بود، موفق شد. در تاجیکستان اصلیترین طرفین میانجی عبارت بودند از ایران، روسیه و سازمان ملل، در حالی که افغانستان یک مناقشه ی بینالمللی شده، با بازیگرانی چندوجهی از جمله آمریکا و چین است. البته این موضوع نیز میبایست فهم شود که تجربه همکاری در جنگ داخلی تاجیکستان برای روابط دوجانبه تهران و مسکو مهم است و میتواند یک فاکتور سازنده در منطقه باشد. در طول جنگ داخلی تاجیکستان، بیثباتی در همسایگی افغانستان شامل تهدیدات مرزی و جریان مهاجرین میشد که یک مولفه مهم در تحریک میانجیگری مشترک ایران و روسیه پس از به قدرت رسیدن طالبان در کابل در سال 1996 بود. در این دوره، مسکو و تهران در یک بده بستان اطلاعاتی در حمایت از ائتلاف شمال علیه طالبان نیز بودند. آنها همچنین هر دو در گفتوگوهای 2+6 در خصوص جنگ داخلی افغانستان با کشورهای ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، چین، پاکستان و آمریکا مشارکت داشتند. با در نظر گرفتن ارتباط میان تاجیکستان و افغانستان در دهه 1990، شما میتوانید این طور بحث کنید که فاکتور افغانستان درحقیقت در کانون میانجیگری تهران و مسکو در جنگ داخلی تاجیکستان بود.
تا دهه نخست 2000، روسیه و ایران به دنبال همکاری در باثباتسازی وضعیت افغانستان و محدود کردن قاچاق مواد مخدر، تروریسم، و جرائم بینالمللی بودهاند. این موضوع برای وضعیت حاضر مهم است، اما من فکر میکنم که شما باید همکاریهای ایران و روسیه در سوریه را نیز به عنوان یک فاکتور تاثیرگذار در ارتقاء فهم مشترک دو کشور در نظر بگیرید. حتی اگر مسکو و تهران همیشه و در هر مسالهای موافق نباشند، تشدید مبادلات سیاسی و نظامی منجر به مفاهمه بیشتر در مواضع هر یک خواهد شد. در افغانستان، روسیه و ایران، موافق مشارکت طالبان به عنوان یک ذینفع در دولت و خروج نیروهای خارجی به عنوان یک پیششرط برای صلح در افغانستان هستند؛ به هر ترتیب اما ایران و روسیه همچنان اختلاف نظرهایی درباره وضعیت داخلی و ساختار میانجیگرانه بینالمللی دارند. در اواخر سال 2016، روسیه و ایران میزبانی از گفتوگوهای موازی با طالبان را آغاز کردند. در اواخر 2019 نیز روسیه علائق خود را در شامل شدن ایران در گفتوگوهای پاکستان، چین، آمریکا و روسیه پیرامون افغانستان ابراز داشت. اخیرا نیز در مه 2020، نمایندگان ویژه روسیه، چین، ایران و پاکستان در امور افغانستان یک نشست مجازی برگزار کرده و پیرامون وضعیت فعلی در افغانستان و روندهای صلح و آشتی(ملی)، تبادل نظر کردند. این موضوع نشان میدهد که آینده میانجیگری در افغانستان همچنان پیچیده است و برخلاف جنگ داخلی تاجیکستان، هم روسیه و هم ایران مجبورند با بازیگران دیگری کار کنند. لذا، در حالی که روابط خود را با دیگری میبایست در نظر بگیرند، بلکه میبایست به چندین بازیگر درگیر دیگر نیز توجه داشته باشند.
ایران شرقی: ایران طی سالهای اخیر تمایلاتی را برای عضویت در سازمانهای بینالمللی اوراسیایی نشان داده است. با این حال، میبینیم در شانگهای در سطح عضو ناظر باقی مانده و در اتحادیه اقتصادی اوراسیا هم در نهایت به یک توافق موقت تجارت آزاد سه ساله دست یافته و همچنان خبری از مذاکره برای عضویت و حتی تمدید آن نشنیدهایم. در سازمان پیمان امنیت دستهجمعی نیز گویا مذاکرات سالهای گذشته به هیچ نتیجهای نرسیده است. فکر میکنید آیا امکان حضور ایران در این سازمانها وجود دارد و آیا میتوان شاهد ارتقاء سطح همکاریهای ایران و روسیه در آسیای مرکزی با عضویت ایران در این سازمانها بود؟
گراجووسکی: خوب این بسته به هر یک از سازمانهای اوراسیایی متفاوت است. فکر میکنم عضویت کامل ایران در سازمان امنیت دستهجمعنی قطعا بعیدتر از عضویت در سازمان همکاری شانگهای و یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا است. اگرچه، عضویت ایران در شانگهای و اتحادیه اوراسیا نیز مشروط بر مولفههای زیادی از جمله وضعیت بینالمللی، منافع هر یک از کشورهای عضو، و ظرفیت آن سازمان میباشد.
بهرغم مشارکت ایران به عنوان یک ناظر در تمرین های مبارزه با قاچاق مواد مخدر و تروریسم در سازمان پیمان امنیت دستهجمعی، امکانپذیری عضویت ایران به نظر محتمل نمیرسد. سازمان پیمان امنیت دستهجمعی متشکل از کشورهای پساشوروی با یک فرهنگ حرفهای و نهادی مشترک است. مهمتر از این، نگرانیهایی نیز در خصوص شدت گرفتن تنشها بین ایران و آمریکا و احتمال آن که سازمان پیمان امنیت دستهجمعی وارد یک مناقشه با غرب پیرامون ایران شود، وجود دارد. لذا، عضویت ایران در این سازمان بعید به نظر میرسد.
مساله عضویت ایران در شانگهای با توجه به تحریمهای سازمان ملل و ملاحظات برخی اعضا، بویژه چین، پیچیده شده است. عضویت ایران ممکن است به این سازمان یک وجهه واضح ضدغربی بدهد. در دوره آقای احمدینژاد، ایران در پی عضویت کامل در سازمان همکاری شانگهای بود، اما این سازمان معیار جدیدی برای عضویت را به تصویب رساند که بر اساس آن کشورهایی که تحت تحریمهای سازمان ملل باشند نمیتوانند عضویت کامل در آن را به دست آورند. در پی امضاء برجام، امیدهایی بود که ایران بتواند به عنوان یک عضو کامل در شانگهای افزوده شود، اما تنشها در روابط ایران و تاجیکستان و نیز مسائلی نظیر توسعه عضویت سازمان به هند و پاکستان مانع از عضویت کامل ایران گردید. سازمان همکاری شانگهای هنوز برای ایران و آسیای مرکزی، و نیز روابط ایران-روسیه در منطقه بسیار مهم است. به رغم مسائلی که با عضویت کامل ایران وجود دارد، تهران نگاه به این سازمان را به عنوان وسیلهای برای توسعه روابط با روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی ادامه داده است. عضویت ایران در این سازمان چیزی است که میتواند در آینده اتفاق بیفتد، اما نه حداقل طی 5 تا 10 سال.
همچنین به نظر من پتانسیل برای عضویت ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا وجود دارد، اما این هم تحت تاثیر روابط ایران با غرب قرار گرفته است. در پی خروج ایالات متحده از برجام و اعمال تحریمهای آمریکا، ایران همکاری با اتحادیه اقتصادی اوراسیا را به عنوان فرصتی که میتواند به خروج تهران از انزوا کمک کند، تلقی کرد. توافقنامه تجارت آزاد بین ایران و اتحادیه اوراسیا یک موافقتنامه تجارت ترجیحی بسیار محدود در دامنه تعهدات لیبرالیزاسیون است، اما بهر حال ایران را به اتحادیه نزدیکتر میکند. از زمان اجرای آن در اکتبر 2019، این توافقنامه منجر به ارتقاء تجارت غیرنفتی ایران با روسیه، قزاقستان و ارمنستان، سه کشوری که عمده واردات و صادرات به اتحادیه اقتصادی اوراسیا را در بر میگیرند، شده است. این موافقتنامه همچنین به لحاظ سیاسی مهم است، چرا که از ظرفیت تاثیر مثبت بر روابط ایران نهتنها با روسیه، بلکه قزاقستان، قرقیزستان، ارمنستان و بلاروس برخوردار است. برای روسیه، توسعه روابط ایران با اعضای اتحادیه در برنامههای از پیش تعیینشدهای برای استفاده از ایران به عنوان یک هاب بالقوه برای تولیدات کشاورزی و دستیابی به بازارهای جهانی است. این موضوع در تفاهمنامه همکاری بین ایران، روسیه و قزاقستان در فوریه 2019 نشان داده شد.
ایران شرقی: به عنوان سوال آخر در روابط ایران و روسیه در آسیای مرکزی برای سالهای آینده، 3 فرصت اصلی همکاری و 3 چالش احتمالی دو کشور را در چه موضوعات و حوزههایی میبینید؟
گراجووسکی: خوب، بسیاری از فرصتها برای روسیه و ایران در آسیای مرکزی چالشهای احتمالی نیز هستند. منافع ایران و روسیه گرچه در آسیای مرکزی به ندرت با هم برخورد میکنند، اما در هم تنیده میباشد.
فکر میکنم ارتباطات اقتصادی و ترانزیت بینالمللی یک فرصت عمده برای ایران و روسیه در آسیای مرکزی است. اگرچه مساله تامین مالی و تحریمهای ثانویه چالشهایی را برای دو کشور به وجود خواهد آورد. همچنین پتانسیلهایی در رقابت برای صادرات انرژی با توجه به ساختار مشابه اقتصادهای ایران و روسیه وجود دارد. همکاری امنیتی نیز به عنوان یک فرصت برای ایران و روسیه خواهد بود، اگرچه واگرایی پیرامون وضعیت نظامی طالبان در افغانستان ممکن است به عنوان یک تنش بروز و ظهور یابد. در نهایت، توسعه روابط دوجانبه منجر به همکاری نزدیکتر در آسیای مرکزی خواهد شد. به هر حال، این موضوع مشروط بر مدیریت اختلافات در بازسازی سوریه میباشد. بنابراین در آسیای مرکزی، بسیاری از این فرصتها میتوانند به راحتی به عنوان یک چالش نیز در روابط ایران و روسیه ظاهر شوند.
انتهای مطلب/