مذاکرات صلح؛ رویکرد آمریکا، نقش همسایگان و آینده نظام سیاسی افغانستان
افغانسان در یک بن بست قرار گرفته و شرکای بینالمللی، کشورهای منطقه و نخبگان سیاسی این کشور، به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان طالبان را از به لحاظ نظامی شکست داد. از سوی دیگر، طالبان نیز به این درک رسیدهاند که مانند سال 1996، نخواهند توانست با استفاده از ابزار نظامی شهرهای بزرگ و پایتخت را تسخیر کند. بنابراین همه به دنبال یک راهحل سیاسی هستند تا بتواند ثبات را تامین کند. اما این نکته را نباید فراموش کرد که افغانستان را از آینه 17 سال گذشته نباید دید بلکه مشکلات به 40 سال گذشته باز برمیگردد. افغانستان امروزی، افغانستان دهههای 60، 70 و 90 نیست. در افغانستان امروزی موضوعاتی همانند حقوق اقوام مختلف، سهم در قدرت سیاسی، آزادیها و نقش کشورهای منطقه مطرح است. در مورد کنفرانس، پس از 17 سال مشخص شد که طالبان یک واقعیت عینی بوده و حضور آنها در قدرت سیاسی، امری پذیرفته شده است. صلح در افغانستان پیچیده است و نمیتوان آن را تنها و تنها به گفتمان با طالبان مختصر کرد؛ بلکه موضوعاتی چون مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، حضور اقوام مختلف در نظام سیاسی و... مطرح است که باید مد نظر قرار گیرند.
ایران شرقی/
به دنبال ناکامی استراتژی آمریکا برای افغانستان و تشدید آتش جنگ در این کشور، تغییرات اساسی در سیاست واشنگتن در قبال افغانستان مشاهده گردید؛ آمریکا در حالی که به نابودی طالبان و فشار و تحریم تاکید میکرد، راه گفتگو و مذاکره را در پیش گرفت و این تغییر با انتخاب زلمی خلیلزاد، دیپلمات آمریکایی ـ افغانستانی تبار و یکی از معماران کنفرانس بن، شتاب بیشتری به خود گرفت. روند صلح افغانستان هر چند که در 17 سال گذشته ناکام بوده است اما در سالهای اخیر تغییراتی را در سطح بینالمللی و داخلی سبب شده است؛ که در سطح بینالمللی میتوان از نقش آفرینی روسیه در این روند نام برد. در سطح داخلی، در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، طرحها و پیشنهادهایی مانند تعویق برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و همچنین تشکیل حکومت موقت به گوش میرسد.
موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان (ایران شرقی) ماهیت این تحولات جدید را در گفتگویی با هارون میر، نویسنده و پژوهشگر مسائل افغانستان که مقالات متعدد تحلیلی و تحقیقی از وی پیرامون تحولات افغانستان در رسانههای داخلی و خارجی منتشر شده، به بحث و بررسی گرفته است.
سئوال: پس از 18 سال جنگ تمام عیار در افغانستان، به خصوص یک و نیم سال پس از اعلام استراتژی جنوب آسیای دونالد ترامپ، کاخ سفید با انتخاب زلمی خلیلزاد، دیپلمات آمریکایی ـ افغانستانی تبار، رویکرد تازهای را روی دست گرفته و تاکنون دو بار گفتگوهای مستقیمی با طالبان داشته است. تعریف شما از این رویکرد جدید چیست؟ آمریکا حالا در افغانستان به دنبال چیست؟
میر: دو برداشت نسبت به استراتژی آمریکا در افغانستان وجود دارد؛ یکی برداشت ما و دیگری برداشت آمریکا است. آمریکا ابرقدرتی است که تعریف ویژه خود را از برد و باخت دارد. اگر دقت کنید، دونالد ترامپ در استراتژی خود برای افغانستان هم تعریفی از خود در قبال مأموریت در این کشور دارد. این تعریف، نگاه آمریکا برای مأموریت خود در افغانستان است. اما نگاه مردم افغانستان چیز دیگری است و برد و باخت در آن بسیار واضح و روشن است. برد و باخت برای ما به این مفهوم است که نوعی از ثبات سیاسی در افغانستان به وجود آید، منازعه نظامی خاتمه یابد و از دیدگاه اقتصادی نیز دست کم بتوانیم برای بقای خود از امکانات موجود استفاده کنیم. اما بدبختانه در شرایط فعلی نگران این موضوع هستیم که دستآوردهای 17 سال گذشته در افغانستان، هنوز هم برگشتپذیر و متزلزل است و ما به ثباتی نرسیدهایم که بقای افغانستان را به عنوان یک ملت، یک کشور و یک نظام سیاسی تضمین کند. به همین دلیل است که وقتی در افغانستان گفتمان صلح ایجاد میشود، سئوالهای زیادی نزد ما بیپاسخ است و پاسخ نزد آمریکا است زیرا این کشور است که تصمیم میگیرد چه تعریفی از مأموریت خود در افغانستان و برد و باخت داشته باشد؛ بنابراین ما در مورد آینده صلح در افغانستان نگران هستیم.
سئوال: بر اساس تعریف داخلی و شناختی که شما از استراتژی و برنامههای آمریکا دارید، تعریف شما از رویکرد آمریکا در افغانستان، مخصوصا پس از تعیین زلمی خلیلزاد به عنوان نماینده ویژه برای صلح افغانستان چیست؟
میر: آمریکا موضع خود را بسیار واضح اعلام کرده است، اگر مصاحبه اخیر ژنرال دانفورد را شنیده باشید، تمام تلاش آمریکا این است که از راه مصالحه بین حکومت و طالبان، به یک نتیجه نهایی برسد و نتیجه نهایی برای آنها، موفقیت در مأموریت خود و دستیابی به ثبات در افغانستان است. البته در نظر داشته باشید که ثبات در افغانستان نسبی است. هدف برای آمریکا این است که در مأموریت خود در افغانستان اعلام موفقیت کند؛ این کشور از یک نوع ثبات نسبی برخوردار شود و نه تنها شاهد جنگ داخلی نباشد، بلکه افغانستان دوباره به لانه تروریسم بینالمللی تبدیل نگردد؛ این برای آمریکا یک برد و موفقیت است.
سوال: ما 18 سال پیش پروسه بن را داشتیم، آن زمان طالبان شکست خورده بودند، اما حالا دیده میشود که پروسه بن هم به یک روند شکستخورده تبدیل شده و تهداب نظام سیاسی افغانستان امروز با مشکلات متعدد مواجه است. حال که قرار است با طالبان گفتگو شود، چرا آمریکاییها چنین تلاشی را 18 سال پیش انجام ندادند که این همه تلفات و نابسامانی برجای نمیماند؟
میر: اشتباهاتی از طرف جناحهای مختلف صورت گرفته است؛ بدون شک که آمریکا هم شناخت کافی از افغانستان نداشت و شکست نظامی بسیار سریع طالبان در مدت کمتر از یک ماه، حالتی را به وجود آورد که همه فکر کردند طالبان از بین رفته و نابود شده است. از سوی دیگر، حکومتی هم که به وجود آمد، بدبختانه رهبری، ظرفیت و توانمندی این را نداشت تا برای مشکلات یک کشور پس از جنگ راه حل پیدا کند؛ به همین دلیل طالبان دوباره ظهور کرد. متأسفانه باید گفت که همه طالبان را دستکم گرفتند؛ نه تنها آمریکا، بلکه رهبری سیاسی آن زمان آن قدر روی موضوعات امنیتی و نظامی کار نکرد؛ بنابراین ظهور دوباره طالبان و موفقیت آنها، بدون شک از یکسو به ضعف در استراتژی ناتو در افغانستان و از آن مهمتر به ضعف در توانمندی و ظرفیت رهبری سیاسی افغانستان برمیگردد.
سئوال: فکر میکنید اکنون آمریکا شناخت کافی را در مورد افغانستان به دست آورده، چون پیرامون گفتگوهای اخیر با طالبان، طرحها و پیشنهادهایی چون تشکیل حکومت موقت و به تعویق افتادن انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است؟
میر: ما در یک بن بست قرار داریم، به این مفهوم که همه به شمول شرکای بینالمللی، کشورهای منطقه و نخبگان سیاسی افغانستان، به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان طالبان را از نگاه نظامی شکست داد. از طرف دیگر، طالبان این توانمندی را ندارد که مانند سال 1996، با استفاده از ابزار نظامی شهرهای بزرگ و پایتخت را تسخیر کند؛ بنابراین همه به دنبال یک راهحل سیاسی هستند که بتواند ثبات را تامین کند.
منتهی نباید یک نکته را فراموش کرد که افغانستان را تنها از آینه 17 سال گذشته نبینیم و مشکلات افغانستان تنها مربوط و مختص به 17 سال گذشته نیست، بلکه حداقل به 40 سال گذشته برمیگردد. اگر به یاد داشته باشید، در دوران مجاهدین نیز تلاشهایی به خاطر آوردن صلح در افغانستان صورت گرفت که برگزاری نشست ژنو با حضور آمریکا، روسیه و کشورهای منطقه به شمول ایران و پاکستان بود. بعد از آن، در دوران حکومت اسلامی(دولت مجاهدین) هم تلاشهایی برای صلح صورت گرفت و رهبران مجاهدین در شهر مکه در مورد صلح توافق کردند، و حالا هم تلاشهایی وجود دارد.
امروز میبینیم که افغانستان تغییر کرده و افغانستان امروزی، افغانستان دهههای 60، 70 و دهه 90 نیست. حتی افغانستان امروزی نسبت به 10 الی 15 سال گذشته تغییر کرده و یک سلسله موضوعاتی مانند حقوق اقوام مختلف، سهم در قدرت سیاسی، آزادیها و نقش کشورهای منطقه مطرح است. اما سوال اساسی این جا است که اگر بتوانیم به تمام این مشکلات پاسخ بدهیم و به طرف یک ثبات دائمی برویم، آیا یک مذاکره کوتاه مدت با طالبان میتواند ما را به صلح دائمی در افغانستان برساند؟! اگر صلح دائمی در افغانستان به وجود نیاید، هر نوع مذاکرهای که منجر به یک توافق شود، شاید موقتی باشد؛ همانطور که ما در مورد کنفرانس بن صحبت کرده و بعد از 17 سال به این نتیجه رسیدهایم که طالبان در افغانستان یک واقعیت عینی بوده و حضور آنها در قدرت سیاسی، یک امر پذیرفته شده است. اگر موضوعات بالا را مد نظر نگیریم، شاید بتوانیم برای 5 یا 6 سال یک توافق داشته باشیم، اما احتمال دارد که دوباره به گام اول باز گردیم. بنابراین، صلح در افغانستان پیچیده است و نمیتوان آن را تنها و تنها به گفتمان با طالبان مختصر کرد؛ بلکه موضوعاتی چون مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، حضور اقوام مختلف در نظام سیاسی و... مطرح است که باید مد نظر گرفت.
سئوال: همزمان با این رویکرد جدید آمریکا، کشورهای منطقه و به خصوص روسیه نیز به دنبال یک نقش فعال در راستای صلح افغانستان هستند. کنفرانس مسکو برای صلح افغانستان در عدم حضور نمایندگان حکومت افغانستان برگزار شد. نگاه شما به رویکرد روسیه در مورد افغانستان و کنفرانس مسکو چیست؟
میر: همانگونه که قبلا هم گفتم، کشورهای همسایه و قدرتهای منطقه منافع خود را در افغانستان دارند، اما یک چیز بسیار واضح و روشن است؛ اینکه منافع تمام این کشورها در یک افغانستان باثبات است؛ افغانستانی که دیگر لانه و پایگاه افراط گرایی، خصوصا افراطیت سنی اسلامی و تروریستهای بینالمللی نباشد. هیچ کشوری نمیتواند در حضور تروریسم بینالمللی، عدم ثبات سیاسی و جنگ در افغانستان، در این کشور نفعی داشته باشد. بر این اساس، این کشورها بدون شک میخواهند در ایجاد چنین افغانستانی نقش داشته باشند. روسها نیز که میخواهند دوباره به عنوان یک قدرت، حداقل یک قدرت منطقهای ظهور کنند، تلاش میکنند به آمریکا نشان دهند که هنوز در منطقه نقش دارند و میبایست دیدگاه این کشور نادیده گرفته نشود؛ همانگونه که روسها در سوریه نقش ایفا کردند و تقریبا غرب را به یک چالش کشاندند. روسیه ظرفیت و توانمندی این را دارد که در افغانستان هم یک نقش عمده را بازی کند، اما ما به عنوان شهروندان افغانستان آرزو داریم که تمام کشورهای منطقه یک نقش مثبت را بازی کنند؛ یک نقش سازنده که حداقل منجر به صلح در افغانستان شود. ما نمیخواهیم کشورهایی که در افغانستان منافع دارند، نقشی در تحولات این کشور بازی کنند که باعث تداوم جنگ و بیثباتی شود. اکثر مردم افغانستان، از تمام اقوام و تمامی دیدگاههای سیاسی که در 40 سال گذشته به وجود آمده، همه در یک نکته توافق دارند که باید ثبات سیاسی در افغانستان به وجود بیاید و این کشور از میدان جنگ و رقابتهای کشورهای منطقه رهایی یابد.
سئوال: اگر مقایسهای انجام شود، ارزیابی مقایسهای شما از رویکردهای آمریکا و روسیه در مورد صلح افغانستان چیست؟ با توجه به حضور نمایندگان طالبان در نشست مسکو و گفتگوهای آقای خلیلزاد با طالبان در قطر، کدام کشور را در برخورد با طالبان موثرتر میدانید؟
میر: بدون شک نه تنها آمریکاییها از نگاه اقتصادی نظام سیاسی افغانستان را تامین مالی میکنند، بلکه رشد اقتصادی افغانستان هم به کمکهای این کشور وابسته است. اگر ما مقایسهای نسبی داشته باشیم، صلح افغانستان بدون هزینه نخواهد بود و افغانستان هنوز هم برای حداقل دو دهه دیگر، متکی به کمکهای خارجی است. در این میان، یگانه کشوری که توانمندی دارد افغانستان را از نگاه اقتصادی کمک کند، آمریکا است. روسیه میتواند یک نقش مثبت در افغانستان بازی کند، اما اقتصاد این کشور نسبت به آمریکا، کوچکتر است.
نکتهای را باید یادآوری کنم، این که تنها خاتمه جنگ در افغانستان به مفهوم صلح نیست. اگر ما بخواهیم یک صلح دائمی در افغانستان به وجود بیاید، باید برای تمام چالشهای دیگری که صلح و ثبات را در افغانستان تهدید میکند، پاسخ پیدا کنیم. یکی از این چالشها، موضوعات اقتصادی افغانستان است.
سئوال: مقایسه شما در مورد نوع رویکرد آمریکا و روسیه با طالبان چیست؟ روسیه طالبان را پای یک میز گفتگوی منطقهای آورد و آمریکا نیز به صورت مستقیم و دوجانبه با این گروه در حال مذاکره است.
میر: روسیه از طالبان برای حضور در نشست مسکو دعوت کرد و نمایندگان این گروه به مسکو رفتند، اما طالبان نخواست در راستای صلح در افغانستان با روسیه مذاکره کند، بلکه تقاضای مکرر این گروه در یکی دو سال گذشته این بوده که باید با آمریکا مذاکره کند؛ چون آمریکا در افغانستان حضور نظامی دارد و از نظام کنونی پشتیبانی مالی و نظامی میکند؛ بنابراین خواست طالبان این است که باید با آمریکا مذاکره کند. کشورهای دیگر منطقه میتوانند یک نقش سازنده یا مثبت در روند صلح افغانستان داشته باشند، اما جناحی که طالبان خواهان مذاکره با آن است، بدون شک آمریکا است.
سئوال: ارزیابی کنونی شما از وضعیت و شرایط طالبان چیست؟ طالبان در شرایط کنونی چه برداشت و باوری نسبت به وضعیت افغانستان دارد و رویکرد واقعی این گروه نسبت به روند صلح این کشور چیست؟
میر: دو جناح در روند صلح افغانستان وجود دارد؛ یکی کسانی که از نظام سیاسی کنونی حمایت میکنند و در اینجا همه دیدگاهها و مواضع روشن و واضح است، اما جناح دیگر، طالبان است که در این جناح همه چیز گنگ است. طالبان تا حال یک استراتژی مدون برای افغانستان ندارد که مشخص شود خواست نهایی این گروه چیست؟ چه نوع نظام سیاسی را میخواهد؟ حقوق اقلیتها و زنان چیست؟ موضع آنها در مورد نظام آموزش و پرورش در افغانستان چیست؟ طالبان تاکنون هیچ پاسخی به چنین سوالهایی نداشته، بلکه تنها و تنها مشغول جنگ است؛ تا کنون نظریه و تئوری در ارتباط به شیوه حکومتداری و برخورد با مردم از سوی طالبان نشنیده و مطالعه نکردهایم؛ بنابراین هدف نهایی طالبان برای ما گنگ است و به همین خاطر، نگرانیهای زیادی در مورد خواستههای طالبان وجود دارد.
سئوال: با توجه به آن چه که شما مطرح کردید، فکر نمیکنید پیشرفت مذاکرات صلح در شرایطی که خواست طالبان مشخص نیست، مذاکرات صلح را پیچیدهتر خواهد کرد؟
میر: مشکل اساسی همین نکته است که ما روی چه مسائلی مذاکره کنیم؟ روی چه مسائلی انعطاف نشان داده و چه امتیازی از یکدیگر به دست بیاوریم؟! ما در دهه 90 هم، زمانی که طالبان به کابل نزدیک شدند، مذاکراتی با طالبان داشتیم. در آن زمان من با احمدشاه مسعود بودم، منتهی ما نتوانستیم در این مذاکرات حداقل به یک نتیجه برسیم که باید روی کدام موضوعات مذاکره کنیم. حالا هم اگر هدف طالبان از مذاکرات تنها قدرت سیاسی باشد، بدون شک که محدوده مذاکرات مشخصتر میشود. استنباط من نیز از موضعگیریهای طالبان این است که مذاکرات آنها به تقسیم قدرت سیاسی باز میگردد و موضوعات باقیمانده دیگر چون شیوه حکومتداری، نوع نظام سیاسی، اقلیتها، زنان، روابط افغانستان با کشورهای همسایه، منطقه و جهان و...، مسائل عمدهای است که بدبختانه روی آن هیچ نوع مذاکرهای صورت نخواهد گرفت. اگر تنها موضوع تقسیم قدرت سیاسی در مذاکره با طالبان مطرح باشد، این مذاکرات میتواند ما را به یک راهحل مقطعی و کوتاهمدت برساند، اما اگر ما پاسخی برای مشکلات اساسی جامعه افغانستان؛ جامعهای که تغییر کرده و جامعه دهههای 80 و 90 نیست، پیدا نکنیم، بدون شک نمیتوانیم به یک صلح دائمی برسیم. ما میتوانیم به یک مصالحه مقطعی و کوتاهمدت با طالبان دست پیدا کنیم، اما این تضمین وجود ندارد که به طرف یک صلح دائمی برویم؛ همانگونه که در کنفرانس بن توانستیم به یک توافق سیاسی نایل شویم، اما این توافق سیاسی بدبختانه منجر به یک صلح دائمی در افغانستان نشد.
سئوال: رویکردها در داخل افغانستان و در سطح حکومت این کشور نسبت به صلح چیست؟ آقای اشرف غنی در یک سال گذشته پس از نشست پروسه کابل و اعلام برنامه جدید صلح این کشور، عملا با وجود اعلام آتشبس به نتیجهای دست نیافته و حالا گفتگوهای صلح را از دریچه تلاشهای آمریکا دنبال میکند.
میر: بدون شک که رمز موفقیت طالبان در چهار سال گذشته در ضعف حکومت افغانستان بوده است. از دیدگاه ما، طالبان در چهار سال گذشته تغییر ملموسی در سطح سیاسی و نظامی خود نداشته و به سلاحی دست نیافته که بتواند بازی را در افغانستان تغییر دهد؛ برخلاف این که وقتی مجاهدین به سلاح پیشرفته استینگر آمریکایی دسترسی پیدا کردند، بازی جنگ در افغانستان تغییر کرد و روسها فهمیدند دیگر نمیتوانند مجاهدین را در افغانستان شکست دهند. اما تغییری را از نگاه سیاسی و نظامی، حتی در سطح رهبری طالبان مشاهده نمیکنیم که باعث قدرت این گروه شده باشد؛ بنابراین رمز موفقیت طالبان در ضعف سیاسی حکومت افغانستان است. تجربه حکومت وحدت ملی افغانستان در چهار سال گذشته نشان میدهد که این حکومت نتوانسته وحدت را در داخل خود به وجود بیاورد و پراکندگیها و مخالفتهای سیاسی باعث شده که روز به روز تضعیف شود و ضعف حکومت، باعث قوت طالبان گردیده است. در چنین شرایطی، اگر ما نتوانیم در روند مذاکره با طالبان، یک جناح متحد نخبگان سیاسی افغانستان را ایجاد کنیم، بدون شک این مسأله باز به موفقیت طالبان در عرصه سیاسی تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی طالبان میتواند یک موضع متحد داشته، مذاکرات را به شکل انفرادی با گروهها و جناحهای سیاسی دنبال کند و به یک محور در روند صلح تبدیل شود. خواست و موضع طالبان هم این است که نه با اشرفغنی مذاکره میکند و نه با حکومت او، این موضع طالبان به این مفهوم است که اگر این حکومت ادامه پیدا کند، طالبان هیچگاه حاضر نخواهد بود با آن مذاکره کند. بنابراین اگر یک تغییر سیاسی در افغانستان به وجود نیاید، بدون شک طالبان هیچگاه حاضر نخواهد بود با این حکومت و این رییسجمهور مذاکره کند.
سئوال: تا چه اندازه فکر میکنید تلاشها در داخل افغانستان برای صلح و خواستهای حکومت، احزاب و جریانهای مختلف، یکسان و هماهنگ است. با موجودیت شورای عالی صلح، رییس جمهوری افغانستان بنا به سفارش زلمی خلیلزاد برای ایجاد یک تیم همهجانبه مذاکره با طالبان، به دنبال رایزنی و ایجاد بورد مشورتی صلح برای مذاکرات بینالافغانی با طالبان است.
میر: اشرف غنی مشکل اعتماد دارد، بر این اساس، اکثر گروهها و جناحهای سیاسی و کسانی که موئتلف وی بودند، اعتماد خود را نسبت به رییسجمهور افغانستان از دست دادهاند. از طرف دیگر هم پافشاری طالبان برای اینکه با اشرفغنی مذاکره نکند، موضع او را بسیار ضعیف ساخته است. در این میان آمریکاییها به دنبال ایجاد یک گروه یا هیأت صلح دیگر هستند که وابسته به حکومت نباشد و بتواند از تمام جناحهای سیاسی نمایندگی کند. ایجاد چنین گروهی بدون شک کار دشواری است و نفع طالبان نیز در این است که جریانهای سیاسی افغانستان پراکنده باقی بمانند و متحد نشوند تا در آخر، هر کدام از این جریانها به شکل جداگانه با طالبان مذاکره کند. در چنین شرایطی طالبان در محور صلح و بدون شک در محور قدرت سیاسی در افغانستان نیز قرار خواهد گرفت.
سئوال: پیشبینی شما در مورد چگونگی پیشرفت روند گفتگوهای صلح افغانستان چیست؟ آمریکا خواستار تعلیق انتخابات ریاست جمهوری آینده شده است؛ مسألهای از سوی برخیها به خصوص حکومت رد شده و از سوی برخی دیگر، به صورت مشروط مورد تأیید گروههای سیاسی دیگر قرار گرفته است. از طرف دیگر برخی خواستها در مورد تشکیل حکومت موقت در افغانستان مطرح شده است. با وجود پیچیدگیهای موجود، راه حل چیست؟
میر: اکثریت در افغانستان حداقل در یک نکته توافق دارند که اگر به طرف انتخابات ریاست جمهوری برویم، این انتخابات نمیتواند حکومتی را که مشروعیت بهتری نسبت به حکومت وحدت ملی داشته باشد، به میان آورد. اگر با این کمیسیونهای انتخاباتی، تنشهای سیاسی و عدم اعتماد و قطببندیهایی که وجود دارد، به طرف برگزاری انتخابات ریاست جمهوری برویم، در حالی که میدانیم میزان مشارکت مردم نیز پایین خواهد بود، طالبان مانع خواهد شد و احزاب و نخبگان سیاسی هم نتیجه انتخابات را در مخالفت با یکدیگر نخواهند پذیرفت، این انتخابات تکرار تحولات سال 2014 خواهد بود و نتیجه چنین تکراری، تشکیل حکومتی ضعیفتر نسبت به حکومت وحدت ملی خواهد بود. اگر هدف انتخابات باشد، ما میتوانیم انتخابات را با هر شرایطی برگزار کنیم، اما انتخابات یک وسیله برای رفتن به سوی حکومتی با مشروعیت بهتر است؛ بناء وقتی که میتوانیم نتیجه برگزاری انتخابات را پیش از وقت (قبلا) پیشبینی کنیم، برگزاری آن یک راهحل نخواهد بود. در چنین وضعیتی، طالبان وقتی که مشاهده کند یک حکومت ضعیفتر نسبت به حکومت وحدت ملی روی کار آمده و مشروعیت آن زیر سوال است، هیچگاه حاضر نخواهد شد با آن حکومت نیز مذاکره کند. بر این اساس، اگر طالبان چراغ سبز نشان دهد که حاضر به مذاکره است، یگانه راه حل همین خواهد بود که ما به طرف تشکیل یک حکومت موقت با مأموریت مشخص برویم؛ حکومتی که مأموریت آن تعدیل قانون اساسی باشد که هم خواست طالبان و هم اکثریت جناحهای سیاسی در افغانستان است. با این شرایط، اگر ما به طرف انتخاباتی که نتیجه یک حکومت ضعیفتر خواهد بود، برویم، به باور من رفتن به سوی یک حکومت موقت بهتر خواهد بود.
سئوال: حکومت افغانستان و ایالات متحده آمریکا در روند صلح تاکنون به نقش کشورهای منطقه بیتوجه بودهاند، در صورتی که این کشورها تأثیرگذاریهای مثبت و منفی خود را دارند. فکر میکنید که آمریکا و حکومت افغانستان چگونه میتوانند یک اجماع منطقهای را پیرامون صلح ایجاد کنند؟
میر: پاسخ این سوال بیشتر به کشورهای منطقه برمیگردد؛ چون ما دو دیدگاه داریم؛ یکی دیدگاه کشورهای منطقه و دیگری، دیدگاه داخلی و افغانستانی. دیدگاه داخلی این است که در چهار دهه گذشته، کشورهای منطقه این ظرفیت را نداشتند که در مورد قضیه افغانستان به این توافق و نتیجه برسند که صلح و ثبات در این کشور به نفع آنها است و باید با هم، همکاری داشته باشند. به باور من، یا کشورهای منطقه نمیخواهند در افغانستان ثبات به وجود بیاید، که غیرعقلانی است؛ یا اینکه توانمندی و ظرفیت این را ندارند. بنابراین حضور نظامی آمریکا باعث شد که ما حداقل در 17 سال گذشته یک روند سیاسی جدید را در افغانستان ایجاد کنیم و یک نوع ثبات نسبی در این کشور به وجود بیاید. در 17 سال گذشته یک سلسله تغییرات عمده در جامعه افغانستان به وجود آمده که واقعا ملموس و تغییرناپذیر است، اما خطری که در عدم موجودیت آمریکا وجود دارد، این است که ما دوباره به دهه 90 برگردیم. این در حالی است که هیچ کشوری در منطقه به لحاظ نظامی حاضر نیست همانند آمریکا و ناتو در افغانستان حضور یابد. همچنان هیچ کشور منطقه از نگاه اقتصادی این ظرفیت و توانمندی را ندارد که خلا پس از خروج آمریکا از افغانستان را از نگاه مادی پر کند؛ بنابراین موجودیت آمریکا و ناتو حداقل برای یک یا دو دهه آینده در افغانستان، نه تنها به نفع ثبات در این کشور، بلکه به نفع کشورهای منطقه هم است، زیرا حضور آمریکا باعث میشود که کشورهای منطقه به یک تفاهم در مورد افغانستان برسند.
سئوال: اما مهم این است که روند صلح افغانستان بر اساس یک رویکرد منطقهای و چند جانبه به نتیجه برسد و این کشورها در این روند نقش داشته باشند؟
میر: موضوع اساسی این است که کشورهای منطقه در ارتباط با مسأله افغانستان دیالوگ و تفاهم ندارند و نمیشود که این تفاهم را از طرف خود بر این کشورها تحمیل کنیم؛ بنابراین ضروری است که حداقل در چارچوب سازمانهای همکاری منطقهای چون شانگهای و...، کشورهای منطقه در مورد مسأله افغانستان به نتیجه برسند. مشکل اساسی ما این است که هنوز کشورهای منطقه به این نتیجه نرسیدهاند که همه با هم در افغانستان همکاری داشته باشند. این مشکلی است که عملا در چهل سال گذشته در افغانستان مشاهده شده و ما از عدم یک هماهنگی بین کشورهای منطقه، آسیبپذیر بودهایم.
انتهای مطلب/