نارضایتی مردم و بدبینی ارتش؛ زمینهساز پیروزی «عمران خان» در انتخابات پاکستان
هرچند الگوی سیاست و حکومت در کشورهای مختلف، متفاوت است، ولی غالبا روند سیاسی کشورها به سمت دو حزبی شدن در حرکت است. پاکستان هم طی سالهای گذشته با محوریت احزاب مردم و مسلم لیگ نواز، در حال تجربه نوعی شرایط دو حزبی بوده است. اما آن چه که اتفاق افتاد، این است که این دو حزب نتوانستهاند شاخصهای توسعه انسانی مثل آموزش، بهداشت، رفاه و ... را در جامعه پاکستان ارتقا دهند. علاوه بر این، این دو حزب نتوانستند جایگاه پاکستان را به عنوان یک کشور قدرتمند در جهان اسلام، ارتقا دهند. پاکستان در موقعیتی استراتژیک قرار دارد و با حدود 200 میلیون نفر جمعیت ، به طور بالقوه کشوری قدرتمند محسوب میشود، اما در شرایط کنونی، در عرصه بینالمللی نگاه چندان مثبتی به کشور پاکستان وجود ندارد، رادیکالیزم و افراطگرایی و فساد اداری، سیاسی و مالی در آن بیداد میکند.
نکته مهمتر این است که میزان فساد مالی و اداری در هر دو حزب مردم و مسلم لیگ بسیار بالا بوده و مردم به شدت از این دو ناراضی هستند؛ لذا به دنبال فرصتی بودند که حزب یا جریان سومی پا به عرصه وجود بگذارد.
ایران شرقی/
برای اولین بار در عرصه قدرت سیاسی در پاکستان، جریان سومی به جای جریانهای سنتی حاکم بر قدرت سیاسی، توانست پیروز انتخابات پارلمانی این کشور شود. در شرایطی که احزاب «مسلملیگ شاخه نواز» و «مردم پاکستان» به دلیل فسادهای گسترده مالی و اقتصادی، به شدت تحت فشار قوه قضائیه پاکستان قرار داشته و رهبران این احزاب برای سالها از فعالیت سیاسی منع شدهاند، حزب سومی با شعار مبارزه با فساد، توانست هنجارشکنی کند و قدرت سیاسی را در نتیجه یک انتخابات پرشور به دست آورد. چه دلایلی سبب پیروزی حزب تحریک انصاف پاکستان به رهبری عمران خان، ستاره مشهور پیشین تیم ملی کریکت این کشور شد و این پیروزی چه تأثیری بر تحولات سیاسی امنیتی در داخل پاکستان و همچنین تحولات منطقهای خواهد داشت؟ به منظور واکاوی این موضوع، «ایران شرقی» گفتگویی با دکتر «نوذر شفیعی»، دکترای روابط بینالملل انجام داد.
ایران شرقی: چه شد که پس از سالها جابجایی قدرت بین دو حزب سنتی مسلم لیگ به رهبری نواز و حزب مردم به رهبری خاندان بوتو، حزب سومی مجال یافت تا برنده انتخاب شود؟
شفیعی: هرچند الگوی سیاست و حکومت در کشورهای مختلف، متفاوت است، ولی غالبا روند سیاسی کشورها به سمت دو حزبی شدن در حرکت است. پاکستان هم طی سالهای گذشته با محوریت احزاب مردم و مسلم لیگ نواز، در حال تجربه نوعی شرایط دو حزبی بوده است. اما آن چه که اتفاق افتاد، این است که این دو حزب نتوانستهاند شاخصهای توسعه انسانی مثل آموزش، بهداشت، رفاه و ... را در جامعه پاکستان ارتقا دهند. علاوه بر این، این دو حزب نتوانستند جایگاه پاکستان را به عنوان یک کشور قدرتمند در جهان اسلام، ارتقا دهند. پاکستان در یک موقعیت استراتژیک قرار دارد و نزدیک به 200 میلیون نفر هم جمعیت دارد و فی نفسه، کشوری قدرتمند محسوب میشود، اما در شرایط کنونی، در عرصه بینالمللی نگاه چندان مثبتی به کشور پاکستان وجود ندارد، رادیکالیزم و افراطگرایی در آن بیداد میکند و فساد اداری، سیاسی و مالی در آن وجود دارد و به این کشور با این تصویر نگریسته میشود زیرا دو حزب مردم و مسلم لیگ نواز نتوانستند پاکستان را با منزلتی بالا به جامعه جهانی معرفی کنند.
نکته مهمتر از همه اینها، این است که میزان فساد مالی و اداری در هر دو حزب مردم و مسلیم لیگ بسیار بالا بوده و مردم به شدت از این دو ناراضی هستند؛ لذا به دنبال فرصتی بودند که حزب یا جریان سومی پا به عرصه وجود بگذارد. اکنون حزبی که به عنوان جریان سوم رشد پیدا کرده، نام او دقیقا در مقابل فساد اداری، سیاسی و اقتصادی است که دو حزب دیگر متهم به آن هستند؛ یعنی «تحریک انصاف» عنوانی است که نشان میدهد این حزب در مقابل بیعدالتیها و فسادها قد علم کرده است. بنابراین، نارضایتی مردم از دو حزب پیشین زمینه اجتماعی شکلگیری پیروزی، یا حداقل یکی از زمینههای پیروزی حزب تحریک انصاف به عنوان جریان سوم در برابر دو حزب دیگر است که در دورههای مختلف و یکی پس از دیگری، قدرت را در دست داشتند.
ایران شرقی: ارتش عامل مهمی در تحولات سیاسی پاکستان است. برخی بر این عقیدهاند که تحریک انصاف مورد حمایت ارتش بوده و پیروزی را نیز به کمک ارتش کسب کرده است، آیا ارتش نیازمند این دگرگونی بود و چرا؟
شفیعی: ارتش همیشه در تحولات سیاسی پاکستان تأثیرگذار بوده و در یک بازه زمانی به طور مستقیم و در زمانی دیگر غیرمستقیم اثرگذاری داشته است. علت اینکه ارتش در سیاست پاکستان دخالت میکند، این است که ارتش خود را مسئول حفظ تمامیت ارضی و وحدت پاکستان میداند؛ یعنی بعد از اینکه پاکستان از شبه قاره هند جدا شد، ارتش هم در تأمین ثبات داخلی و هم در تأمین امنیت مرزها، به خصوص در جنگهایی که این کشور با هند بر سر کشمیر داشته، نقش کلیدی را ایفا نموده است. لذا به لحاظ تاریخی، ارتش پاکستان یک رسالتی را برای تأمین تمامیت ارضی و وحدت ملی پاکستان برای خودش قائل است؛ به همین دلیل، تحت شرایط مختلف، خود را مجاز به مداخله در امور سیاسی میدانسته است. در چنین شرایطی، مثلا هرگاه ارتش احساس میکرده، ممکن است بیکفایتی یک رییسجمهور، نخستوزیر و یا یک حزب، به وحدت ملی، ثبات سیاسی و تمامیت ارضی پاکستان لطمه وارد کند، مداخله میکرده؛ به این خاطر است که شما میبینید خیلی از احزابی که قدرت را در پاکستان به دست میگرفتند، معمولا به اتمام دوره حکومت خود نمیرسیدند و به شکلهای مختلف از قدرت خلع میشدند. به خصوص اینکه در این عرصه ارتش تنها نیست و نیروهای مذهبی را هم در کنار خود دارد. از سوی دیگر، قوه قضاییه نیز در مواردی در شرایط تنگنا در کنار ارتش قرار گرفته است، نه اینکه قوه قضاییه تحت تأثیر ارتش است، بلکه سیاستهای ارتش و قوه قضائیه یک مرتبه با هم همخوانی پیدا میکند و احزاب را تحت تأثیر قرار میدهد.
بنابراین، بر اساس این سابقه تاریخی، گفته میشود که فساد مالی حزب مسلم لیگ که در رأسش آقای نوازشریف است، و فسادهایی که باز در حزب مردم و در چارچوب خانواده آصف علی زرداری اتفاق افتاده، باعث نوعی بدبینی ارتش به این دو حزب، به عنوان دو جریان اصلی شده؛ لذا ارتش بیمیل نبوده که یک نیروی سومی را تقویت کند که بتواند قدرت انتخاب مردم را افزایش دهد و چه بسا، با توجه به شعارهای عدالتطلبانه، مساواتطلبانه، توسعهطلبانه که آقای عمران خان میدهد، زمینه و شرایط برای دگرگونی اوضاع و احوال در پاکستان فراهم شود و پاکستان از این حالت رکودی در حد و اندازه فعلی هست، خارج شود.
ایران شرقی: پس برخلاف حکومتهای گذشته، شاهد هستیم که حزبی روی کار میآید که به نوعی با ارتش همسویی دارد، در صورتی که پیش از این شاهد نوعی تقابل میان احزاب و ارتش وجود داشت. فکر میکنید این همسویی حاکمیت و قدرت سیاسی با ارتش با پیروزی تحریک انصاف، چه تأثیری بر فضای داخلی پاکستان اعم از سیاسی و امنیتی خواهد گذاشت؟
شفیعی: متأسفانه پاکستان با اینکه میتواند یک کشور بسیار مهم در دنیای اسلام باشد، ولی گاهی اوقات احساس میشود که به یک دولت ورشکسته شباهت دارد؛ حالا یا چنین چیزی در نتیجه یک برنامهریزی خاص اتفاق افتاده که مبتکر آن ارتش پاکستان است و میخواهد دولت پاکستان در این وضعیت باشد تا بتواند پروژههای خودش را به پیش ببرد، یا اینکه نه، واقعا از دست و کنترل ارتش هم خارج است و همه عوامل دست به دست هم داده تا پاکستان به صورت یک دولت ورشکسته جلوهگر شود! این وضعیت باعث شده هر نیروی سیاسی که در پاکستان پا به عرصه ظهور بگذارد، زیاد اقتدار و توانمندی بالایی برای هدایت و مدیریت امور و خروج پاکستان از وضعیت موجود به یک وضعیت بهتر نداشته باشد.
به هر حال، به نظر من شاید عمران خان با توجه به همراهی و همکاری که ارتش با او دارد، بتواند بهتر بر ارتشیها تأثیر بگذارد و پاکستان را به سمتی هدایت کند که از یکسو در درون خود یک کشور باثبات باشد، و از سوی دیگر، در محیط منطقهای سعی کند به کاهش تنشها کمک نماید. ببینید، تمامی کشورها برای اینکه بخواهند رشد کنند، نیازمند یک محیط امن هستند. به لحاظ سنتی، برای ارتش پاکستان این تصور به وجود آمده که چون پاکستان فاقد منابع طبیعی لازم برای پیشبرد امور اقتصادی و توسعه است، لذا اگر این کشور میخواهد برای دیگران جلب توجه کند، باید دست به بحرانآفرینی بزند؛ بر این اساس، حمایت از طالبان و دخالت در افغانستان و دخالت در جاهای دیگر، نوعی تلاش ارتش برای مزیتسازی برای پاکستان قلمداد میشود.
در نهایت میخواهم این را بگویم که عمران خان با توجه به رأیی که مردم به او دادند و حمایتی که ارتش از او به عمل آورده، میتواند کمی با فاصله از ارتش، سیاستهایی را در جامعه پاکستان و منطقه پیش ببرد که پاکستان را از وضعیت موجود، به یک وضعیت مطلوب هدایت کند.
ایران شرقی: یک عامل سوم دیگر هم در پاکستان وجود دارد که همواره نقشی تأثیرگذار در تحولات این کشور داشته و آن، گروههای افراطی و تندرو است، وضعیت گروههای افراطی همسو و غیرهمسو با ارتش پاکستان چه تغییری خواهد کرد؟
شفیعی: به لحاظ نظری، اگر این فرض را بپذیریم که ارتش پاکستان از آقای عمران خان حمایت کرده، نتیجه تبعی آن نیز این خواهد بود که جریانهای مذهبی ـ افراطی و غیرافراطی ـ هم از آقای عمران خان حمایت کردهاند. اما گذاره بعدی این است که پایگاه رأی عمران خان در واقع در ایالتهایی است که گروههای مذهبی در آنجا نقش بالایی دارند؛ مثل ایالتهای خیبرپختونخواه، بلوچستان و مناطق قبایلی. میدانید که سهم مناطق قبایلی در پارلمان پاکستان 12 کرسی است و همچنین ایالت خیبرپختونخواه نزدیک به 39 کرسی و بلوچستان نزدیک به 16 کرسی دارد؛ بنابراین وقتی نگاه کنید، دیده میشود که پایگاه رأی آقای عمران خان، بیشتر در این حوزهها است. بنابراین میخواهم بگویم که علاوه بر بحث حمایت ارتش از عمران خان که باعث حمایت تبعی جریانهای رادیکال از او میشود، پایگاه رأی عمران خان هم در مناطقی است که عمدتا گروههای رادیکال مستقر است؛ لذا میشود گفت که اینها هم از او حمایت میکنند.
حالا اگر عمران بتواند به درستی از پتانسیل این جریانهای مذهبی در راستای منافع ملی پاکستان استفاده کند، باید گروههای مذهبی را از بیثباتی در امورداخلی پاکستان باز بدارد، درگیریهای فرقهای را منع کند و همینطور این گروههای مذهبی را از هرگونه درگیری و مداخله در مناطقی که میتواند تکیه گاهی برای پاکستان باشد، باز بدارد؛ از جمله ایران. به هر حال ایران عمق استراتژیک پاکستان است، ایران در گذشته و حالا روابط نزدیکی با پاکستان داشته و دارد. این روابط یک رابطه عمیقا استراتژیک است که رهبری دو کشور هیچگاه اجازه نخواهند داد از خط قرمز عبور کند؛ لذا عمران خان باید از تأثیرگذاری گروههای مذهبی بر اوضاع و احوال داخلی ایران به طور جدی پرهیز کند و بتواند اعمال گروههای مذهبی را کنترل کند.
نکته سوم در افغانستان است. عمران خان میتواند از طریق مشارکت دادن طالبان در قدرت در افغانستان، جاییکه دولت افغانستان و کشورهایی مثل ایران، چین و روسیه هم از آن استقبال میکنند، تحول جدی در روابط با افغانستان به وجود بیاورد.
در عین حال عمران خان نباید به بعضی از درگیریهای منطقهای مثل یمن ورود پیدا کند. درگیری در یمن، رقابت بین بعضی از کشورهای منطقه است و انتظار از پاکستان این است که یک سیاست بیطرفانه، یا حداقل یک بیطرفی مثبت را در آنجا اعمال کند. این در حالی است که عمران خان اولویتهای امنیتی برون مرزی کافی دارد که بخواهد توجه خود را به آنجا معطوف کند.
بنابراین اگر عمران خان نتواند در ارتباط با گروههای مذهبی که یک همراهی هم با او دارند، هماهنگی ایجاد کند، ما باید دوباره شاهد شکلگیری یک دولت ورشکسته در پاکستان باشیم. دولت ورشکسته دولتی است که نمیتواند بر قلمرو سرزمینی خود اعمال اقتدار کند و اگر عمران خان نتواند این گروهها را مهار کند و در مسیری که خودش میخواهد، هدایت نماید، ایشان هم مثل نوازشریف و آصفعلی زرداری، فقط یک دولت ورشکسته خواهد داشت.
ایران شرقی: شما به بحث جمهوری اسلامی ایران و افغانستان اشاره کردید، آن طرف یک کشور مهم دیگر به نام هند حضور دارد. تاثیر پیروزی تحریک انصاف بر وضعیت منطقه و همچنین رقابت با هند چه خواهد بود؟
شفیعی: متأسفانه رقابت هند و پاکستان، یک رقابت دائمی است، دلیل آن هم این است که هرگاه پای اختلاف ارضی و مرزی در میان باشد، اصولا اختلافات طویلالمدت خواهد بود. بدترین نوع اختلافات بین کشورها، اختلافات ارضی و مرزی است، چون مصالحه درباره آن کار دشواری است؛ لذا ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که با روی کار آمدن عمران خان، تحول خاصی در روابط پاکستان و هند، از منظر حل مشکل اتفاق بیافتد. ولی عمران خان میتواند اختلافات با هند را کاهش بدهد؛ یعنی با فرض بودن اختلافات موجود، بتواند روابط با هند را گسترش بدهد، به گونهای که این گسترش روابط، به تدریج زمینهساز حل اختلافات در کشمیر شود. موضوع کشمیر، موضوع بسیار سخت و پیچیدهای است؛ پاکستان وحدت خود را بدون کشمیر کامل نمیداند، و هندیها هم میدانند که با از دست دادن کشمیر، یعنی کل هندوستان باید تجزیه شود، و به اضافه مسائل مهم دیگر. میخواهم بگویم این اختلاف وجود دارد، ولی دو کشور میتوانند با پذیرش چنین اختلافی، تلاش کنند تا آنجایی که مقدور است، به سمت راهحلهای سیاسی حرکت کنند و به موازات آن، به توسعه روابط خود نیز مبادرت بورزند، چون توسعه مبادلات خود در کاهش تنش بین کشورها بسیار مؤثر است.
ایران شرقی: با روی کار آمدن عمران خان، تعامل این کشور با قدرتهای بزرگ (آمریکا، چین و روسیه) چه تغییری خواهد کرد؟
شفیعی: به نظر من عمران خان به دلیل ارتباط استراتژیک پاکستان و چین که یکی از قویترین ارتباطها در سطح جهان است، چارهای جز ادامه این روند ندارد و این، به صلاح و منفعت ملی پاکستان است.
از طرف دیگر، رابطه پاکستان با آمریکا، یک رابطه تنشآلود است و علت اصلی آن هم این است که آمریکا بین هند و پاکستان، هندوستان را انتخاب کرده است. ممکن است روابط بین پاکستان و آمریکا از حالت تنش آلود فعلی تغییر پیدا کند و اندکی این حالت کاهش یابد، ولی در بلندمدت، آمریکاییها هند را به عنوان شریک خود در جنوب آسیا انتخاب کردهاند؛ بر این اساس، مادامی که آمریکا با هندوستان رابطه نزدیکی داشته باشد، اتوماتیک روابط خود با پاکستان از اهمیت کمتری برخوردار خواهد بود.
در این مسیر، پاکستان برای جبران خلأ گرایش آمریکا به هندوستان و پر کردن این خلأ موازنه قدرت، چارهای جز حرکت به سمت چین، روسیه و ایران ندارد.
انتهای مطلب/