نظری بر راهبردهای سیاست خارجی ازبکستانِ امروز (بخش اول)
ایران شرقی/
نزدیک به 2 سال از روی کارآمدن تفکر تازه در ازبکستانِ پس از کریماف میگذرد. در این مدت، برخلاف انتظارات که میرضیایف میراث دار رئیس جمهوری سابق خواهد بود، تحولاتی عظیم و بعضا شگرف انجام گرفت که میتواند بر تحلیل روند اتفاقات و آینده امنیت و سیاست منطقه تاثیرگذار باشد. تغییر در سیاست منطقهای تاشکند و به طبع آن، جهت گیری آینده تصمیمات فرامنطقهای ازبکستان بعنوان یکی از مهمترین کشورهای منطقه آسیای مرکزی، موسسه مطالعات ایران شرقی را بر آن داشت با طراحی و ارائه مجموعه سوالاتی پیرامون چشم اندازها، اولویت و ابزارهای ازبکستان و همچنین مراجع تعیین کنندگی تصمیمات کلان حوزه سیاست خارجی تاشکند، به جمع بندیای از نقطه نظرات کارشناسان پژوهشگر و متخصص در حوزه مسائل سیاسی آسیای مرکزی حاضر در منطقه بپردازد. همچنانکه نظر ایشان را راجع به چرایی دوری و عدم بازیگری تهران در تحولات اخیر و حوزههای احتمالی همکاری ایران و ازبکستان جویا شدیم که در ادامه اولین قسمت آن از نظر میگذرد.
در این قسمت، اظهارات پروفسور رستم بورناشف پژوهشگر و استاد دانشگاه مشترک آلمانی-قزاقی دانشگاه آلماتی قزاقستان را باهم میخوانیم.
ایران شرقی: با روی کار آمدن شوکت میرضیایف، ازبکستان با برخی کشورها روابط خصوصی برقرار کرده است. چگونه میتوان چشماندازها و سطح اقدامات فعال در سیاست خارجه تاشکند را ارزیابی کرد؟
رستم بورناشف: بدون شک، سیاست خارجه شوکت میرضیایف، رئیسجمهور ازبکستان ممکن است - به ویژه در سطح منطقهای- بیش از این نیز، فعال شود. از فوریه سال 2017 (زمان تصویب "استراتژی اقدامات براساس پنج جهتگیری مهم توسعه ازبکستان برای سالهای 2021-2017)، ایجاد "کمربند امنیت، ثبات و حسن همجواری" در اطراف ازبکستان به یکی از شاخههای سیاست خارجی تبدیل شده است. تا مارس سال 2018 شوکت میرضیایف نشستهای دوجانبه با رهبران تمام کشورهایی که دارای مرزهای مشترک با ازبکستان هستند – افغانستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان – برگزار میکرد و آغاز کننده دو انجمن چندجانبه – نشست مشورتی رهبران کشورهای آسیای مرکزی که در مارس سال 2018 در آستانه برگزار شد و کنفرانس بینالمللی سطح عالی پیرامون امنیت در افغانستان که در مارس سال 2018 در تاشکند برگزار شد – بود.
در جریان نشستهای دوجانبه و چندجانبه، آمادگی ازبکستان برای حل و فصل موثر مشکلات با همسایگان – قرقیزستان و تاجیکستان – و تقویت همکاریهای دوجانبه و چندجانبه به وضوح نشان داده شد. در حال حاضر، ازبکستان برای همکاری و از بین بردن سادهترین، اما مهمترین مشکلات و مسائل اعلام آمادگی کرده است.
در این راستا، امضای قرارداد مربوط به مرز ازبکستان- قرقیزستان بین این دو کشور به طور گسترده تشریح شد. با این حال، این قرارداد تنها شامل مناطقی میشود که مشکلساز نباشند. به عبارت دیگر، این تفاهمنامه مشکلات موجود در تعیین نهایی حدود مرزی بین دو کشور را به طور کامل از بین نمیبرد. مسئله مربوط به ساخت راهآهن متصل کننده چین و ازبکستان از طریق قرقیزستان هم هنوز حل و فصل نشده است. در عین حال، مشکلات مذکور بیشتر توسط طرف قرقیزی ایجاد میشوند تا طرف ازبکی.
روابط بین ازبکستان و تاجیکستان هم ، وضعیت مشابهی دارند: برخی مسائل تعامل اجتماعی-انساندوستانه دو کشور – از جمله سادهسازی کنترل پاسپورت و گمرک در مرز، گسترش ایستگاههای بازرسی، معرفی رژیم لغو ویزای 30 روزه - حل و فصل شدهاند. با این حال، مسائل بینادیتر روابط بین دولتی مرتبط با بخش آب و انرژی هنوز به قوت خود باقی ماندهاند.
در حال حاضر، پس زمینه منطقهای سیاست خارجه ازبکستان تحت تاثیر عوامل زیر به طور جدی در حال تغییر است:
-افزایش حضور چین در آسیای مرکزی در چارچوب اجرای طرح "یک کمربند-یک جاده" که در صورت حفظ سیاست انزواطلبی ازبکستان ممکن است آن را فراتر از چارچوب طرحهای زیرساختی فرامنطقهای ببرد.
-بستن بازارهای سنتی فروش کالا برای ازبکستان در راستای ایجاد اتحادیه گمرکی روسیه، بلاروس و قزاقستان و سپس اتحادیه اقتصادی اوراسیا؛
-بحران اقتصادی و مالی جدی در روسیه و قزاقستان و همچنین افزایش علاقه روسیه به محصولات ازبکستان در راستای رژیم تحریمهای اعمال شده علیه روسیه؛
عدم واکنش به این چالشها برای ازبکستان به معنای امتناع از مدرنیزهسازی کشور و ورود به حاشیه فرآیندهای بینالمللی و منطقهای است.
بدین ترتیب، میتوان گفت که ازبکستان جهتگیری تغییر سیاست خارجه خود را مشخص کرده است، اما این مسئله که این تغییر تا چه اندازه سیستماتیک است، باقی مانده و جواب به این سوال نه تنها به ازبکستان، بلکه به شرکای آن در منطقه بستگی دارد.
ایران شرقی: روابط با کشورهای آسیای مرکزی در دو سال اخیر جزو اولویتهای اصلی سیاست خارجی ازبکستان بوده است. در اینجا کدام عوامل تعیین کننده هستند؟
رستم بورناشف: در راستای طرحهای چین و روسیه، ریسک کشیده شدن ازبکستان به حاشیه فرآیندهای اقتصادی در منطقه با از دست دادن اهمیت و نفوذ اقتصادی و سیاسی آشکار شد.
عامل دوم از نظر من، سیاست خارجه هر کشور عملکرد وضعیت بینالمللی آن است. به طور عینی پتانسیل ازبکستان محدود است. ازبکستان در روابط بینالمللی مدرن یک کشور کوچک است که نفوذش ممکن است بیشتر ماهیت منطقهای داشته باشد. میرضیایف هم مانند اسلام کریماف به این موضوع پی برده است. بنابراین، سطح منطقهای سیاست خارجی همیشه برای ازبکستان در اولویت بوده و در حال حاضر هم این گونه است.
در اینجا تداوم سیاست خارجی دو رئیسجمهور مشاهده میشود. با این حال، ما میبینیم که مکانیسمهای اجرای سیاست منطقهای در حال تغییر هستند. تنها تفاوت اصلی این است که ازبکستان از ساختارهای ایدئولوژیک سالهای 2000-1990 دور شده است: بدین ترتیب که دیگر بر مسائل امنیتی تاکید نشده و آسیای مرکزی یک منطقه تغییر ناپذیر در نظر گرفته نمیشود. در حال حاضر، میتوان گفت که ازبکستان سیاست منطقهای خود را بیشتر در منطقه ازبکستان طراحی میکند تا آسیای مرکزی. یعنی در واقع ازبکستان از اجرای سیاست منطقهای در چارچوب روشهای رسمی پیشین (آسیای مرکزی متشکل از 5 جمهوری پساشوروی) به سیاست منطقهای عمل گراتر – تشکیل منطقه براساس تعاملات و همکاریهای کشورها – منتقل میشود.
به عبارت دیگر، ازبکستان به منطقهگرایی عملی – منطقهگرایی که براساس تعامل واقعی بوجود امده است – منتقل میشود. بنابراین، این نوع "آسیای مرکزی" یا "منطقه ازبکستان" باید شامل افغانستان هم بشود. در کنفرانس ماه مارس در تاشکند به این موضوع اشاره شد.
عامل سوم: وضعیت اقتصادی و اجتماعی در ازبکستان است. متخصصان از مدتها قبل یعنی از اوایل سالهای 2000 به وضعیت بحرانی این بخشها اشاره کردهاند. شوکت میرضیایف هم در جریان سفرش به اندیجان در روزهای 20-19 ماه می به این امر اشاره کرد. به گفته وی، اقتصاد کشور در وضعیت دشواری قرار داشته و مستلزم تغییرات اساسی برای اصلاحات داخلی و ورود به سطح منطقهای است. به طور خلاصه میتوان گفت که دلیل اصلی تشدید فعالیت ازبکستان در سطح منطقهای ، منافع دولتی است.
ایران شرقی: مهمترین عوامل در اتخاذ تصمیمات سیاسی خارجی تاشکند کدامند؟
رستم بورناشف: سیاست خارجی – همیشه ادامه سیاست داخلی است. سیاست کشورهای مدرن باید در جهت تحقق منافع دولتی - توجه به مردم (رفاه اقتصادی، امنیت فیزیکی و امنیت اخلاقی آنها) و حمایت از باور مشترک در مورد ضرورت حفظ دولت - باشد. در زمان ریاست جمهوری کریماف بخش دوم "منافع دولتی" به طور فعال پیش میرفت، اما در حال حاضر، با روی کار آمدن میرضیایف تقویت نفوذ بخش اول – یعنی توجه به مردم – در سیاست خارجه ازبکستان مشاهده میشود.
با این حال، باید اعتراف کرد ازبکستان همچنان یک کشور ضعیف است که در آن گروههای خاص نفوذ که منافع خود را به منافع دولتی ترجیح میدهند، از قدرت بالایی برخوردارند. در نیمه دوم دهه 90 اسلام کریماف اقدامات شدیدی را علیه گروههای سنتی و قدیمی خویشاوندی موجود در کشور، آغاز کرد. در نتیجه این اقدام، نفوذ این گروهها به حداقل رسید، اما متاسفانه گروههای کاربردی ایجاد شده براساس روابط حامی-مشتری جایگزین آنها شدند. در عین حال، ایجاد تفرقه و پراکندگی میان مردم کشور هم ادامه داشت. منظور من از گروههای نفوذ، هم گروههای قبیلهای-بروکراتیک و هم گروههای قومی،مذهبی و حتی اجتماعی-اقتصادی و ایدئولوژیک است.
مباحث صورت گرفته در ازبکستان در آستانه آزادسازی سیاست ارز در سپتامبر سال 2017 و تلاش برای جلوگیری از این آزادسازی یا مباحث مربوط به اصلاحات مالیاتی و تلاش برای جلوگیری از اصلاح مدل مالیاتی بیتاثیر، گویای این امر هستند.
بدین ترتیب، در ازبکستان همچنان ریسک جدی جایگزینی منافع گروهی به جای منافع دولتی در اجرای سیاست داخلی و خارجی وجود دارد.
ایران شرقی: چرا در دوران پیچیدگی روابط بین روسیه و آمریکا، تاشکند قصد دارد روابط جدید و فعالتری با واشنگتن (از جمله همکاری نظامی- فنی) برقرار کند؟ اهداف برنامه مدرنیزهسازی نظامی ازبکستان کدامند؟
رستم بورناشف: من قصد ندارم روابط ازبکستان با امریکا را با اختلافات موجود بین امریکا و روسیه مرتبط بدانم.
هم آمریکا و هم ازبکستان سعی دارند مشکلات نسبتا محدود خود را در چارچوب روابط دوجانبه حل و فصل کنند. این همکاری برای امریکا – به منزله پایداری عملکرد شبکه ترانزیت شمالی است که نیروهای مسلح ناتو در افغانستان را تجهیز میکند و برای ازبکستان – به منزله فرصتی برای دسترسی به فناوریهای عالی در حوزه نفت و گاز و حوزه انرژی و همچنین دستیابی به سرمایهگذاریهای شرکتهای آمریکایی است. در حال حاضر، ازبکستان سعی دارد روابط با آمریکا را از حوزه بیانیههای سیاسی به پروژههای خاص منتقل کند.
در جریان سفر میرضیایف به آمریکا در می سال 2018 طرح پنج ساله همکاری نظامی به امضا رسید. اگرچه محتوای این سند منتشر نشده است، اما براساس دادههای غیر مستقیم و تجزیه و تحلیل سیاست امنیتی آمریکا در آسیای مرکزی و تاریخ روابط متقابل دو کشور ، میتوان گفت که این طرح، تحول موضع ازبکستان در مسائل امنیتی را در نظر ندارد (به استثناء دفاع از حقوق بشر و آزادیهای بنیادی).
درباره سوال دوم باید بدانید که "مدرنیزهسازی نظامی" دارای چندین مولفه است. نیروهای مسلح ازبکستان از لحاظ تامین تسلیحات و تجهیزات نظامی نیازی به مدرنیزه سازی رادیکال ندارند – چرا که اقدامات اصلی در این راستا در سالهای 2000 انجام شده و بنابراین نیازی به تغییر اساسی سیستم ساخت و ساز نظامی نیست. با این حال، مدرنیزه سازی نیروهای مسلح از منظر هماهنگی با مدرنیزهسازی کلی ازبکستان ضرورت دارد. بخصوص که ازبکستان ساختارهای وزارت دفاع و دیگر وزارتخانهها و سازمانهای امنیتی را جزو نیروهای مسلح در نظر میگیرد. در ژانویه امسال، سومین دکترین نظامی جدید ازبکستان به تصویب رسید و وظایف سرویس امنیت ملی (در حال حاضر، سرویس امنیت دولتی) و دیگر ساختارهای امنیت شروع به تغییر کردند.
هدف این تحولات (اگر به نتیجه منطقی برسد) تطابق وظایف ساختارهای امنیتی با درک جدید از وضعیت منطقه و دیدگاه جدید ازبکستان به عنوان یک کشور مدرنیته است.
ایران شرقی: ایران چه جایگاهی در سیاست خارجه ازبکستان در حوزه همکاری منطقهای دارد؟ چرا تهران جزو اولویتهای سیاست خارجه تاشکند نیست؟ چه زمان در روابط ازبکستان با دیگر بازیگران منطقهای تغییرات جدی روی میدهد؟
رستم بورناشف: ازبکستان یک کشور کوچک است که نفوذ سیاسی خارجی اش به طور جدی به پتانسیل عینیاش محدود است. درگیری روابط غرب و ایران دومین عامل محدود کننده روابط ازبکستان-ایران است. ازبکستان نمیتواند این را در نظر نگیرد. با این وجود، در حال حاضر، میتوان همکاری ازبکستان و ایران را نسبتا توسعه یافته در نظر گرفت چرا که:
-کمیسیون بین دولتی همکاری تجاری-اقتصادی و علمی-فنی بین ازبکستان و ایران فعالیت دارد؛
-خانه تجاری ازبکستان- ایران از آوریل سال 2018 مشغول فعالیت است؛
-اسناد مربوط به تحویل محصولات صنایع سبک و محصولات کشاورزی هنوز اعتبار دارند.
بین دو کشور یک تفاهمنامه پیرامون تاسیس شورای کاری ایران- ازبکستان با مشارکت اتاقهای بازرگانی-صنعتی ازبکستان و ایران با هدف توسعه شراکت بین کسب و کارهای کوچک و متوسط دو کشور وجود دارد.
با این حال، همکاری در حوزه حمل و نقل همچنان هدف کلیدی روابط ایران- ازبکستان باقی مانده است که شامل:
-بهینه سازی تعرفههای گمرکی با توجه به ساختارهای صادراتی دو کشور؛
-ایجاد کریدورهای حمل و نقل ازبکستان- ترکمنستان- ایران- عمان، چین- قزاقستان- ازبکستان--ترکمنستان- ایران و کریدور ترانس افغان (حیرتان- مزار شریف- هرات- خواف)
بدین ترتیب، ازبکستان در حال حاضر، ایران را همچنان یکی از کانالهای ترانزیتی ممکن برای دسترسی به بازارهای جهانی میداند. ازبکستان به اجرای هر چه سریعتر پروژههای کریدورهای حمل و نقل علاقمند است، با این حال، حل و فصل این مسئله تا حد زیادی به نیروهای خارجی – هم از نظر تامین مالی و هم از نظر مولفه سیاسی اجرای آنها – بستگی دارد. در این راستا، کریدور ترانس افغان گویاترین نمونه است.
ایران شرقی: حوزههای احتمالی همکاری ایران و ازبکستان کدامند؟
رستم بورناشف: از نظر من، در حال حاضر، ازبکستان نسبت به توسعه تعامل با ایران به ویژه با توجه به وخامت روابط امریکا-ایران و نامشخص بودن اجرای برجام، محتاطانه عمل میکند.
با این وجود، میتوان گفت که در حال حاضر، یک سری جهتگیریهای امیدوار کننده همکاری فراتر از حوزههای سنتی – از جمله همکاری در حوزه فناوریهای عالی – وجود دارند.
ازبکستان ممکن است به:
صدور محصولات خودروی خود – افتتاح نمایندگی هلدینگ شرکت UzAutoSanoat در ایران؛ تعمیر و نگهداری از تجهیزات هوایی براساس شرکت هواپیمایی «Uzbekistan Airways Technics»؛ تبادل فناوریها در حوزه کشاورزی و مدیریت منابع آبی؛ برگزاری نمایشگاههای محصولات صنعتی، افزایش آگاهی کارآفرینان دو کشور از نیازها و امکانات شرکای بالقوه آنها، علاقمند شود.
برخی دیگر از حوزههای احتمالی همکاری آنها عبارتند از:
آماده سازی کادرها (آموزش دانشجویان ایرانی، کارشناسان ارشد و دکترها در موسسات آموزش عالی ازبکستان، اعزام کارشناسان ازبک برای آموزش در دانشگاههای ایران و مراکز تحقیقاتی)؛
انجام تحقیقات علمی مانند ایجاد مرکز تحقیقاتی مشترک مطالعه تاریخ و فرهنگ کشورهای آسیای مرکزی و ایران؛
آغاز یک پروژه علمی مناسب براساس ساختارهای تحقیقاتی موجود و برگزاری کنفرانسهای مشترک؛
توسعه گردشگری از جمله ایجاد موسسات مشترک مناسب؛
سازماندهی مراکز فرهنگی-اطلاعاتی و مراکز آموزش زبان.
پایان.
کد خبر:1427
اشتراک گذاری
مرجع : موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان-ایران شرقی