راهکار نگاه واحد به آسیای مرکزی، توجه به سازمانهای منطقهای است
ایران شرقی/
منطقه آسیای مرکزی علارقم مجاورت جغرافیایی و ادعای همسویی فرهنگی با جمهوری اسلامی ایران طی 26 سال از آغاز استقلال این کشورها، اکنون با شرایط متفاوتی نسبت به ادوار گذشته روبروست. شرایط محیطی و دارا بودن منابع انرژی در کنار شکل تازه عوامل تاثیرگذار سیاسی-انسانی و تغییر راهبرد بازیگران خارجی، به این منطقه ظرفیتهایی جدید بخشیده است که طیفی از فرصتها و تهدیدات را میتوان در آن شناخت و نسبت به آنها تحلیل و ارزیابی داشت. موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان (ایران شرقی) در مصاحبهای با آقای مجتبی روزبهانی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در قرقیزستان و از کارشناسان ارشد حوزه مطالعات کشورهای پساشوروی، که سالها تحولات این کشورها را رصد و در این حوزه صاحب نظر نیز میباشند، به طرح موضوعاتی کمتر اشاره شده پرداخته که ماحصل گفتگوی ایران شرقی با ایشان در ادامه از نظر خواهد گذشت.
ایران شرقی: با تشکر از فرصتی که در اختیار موسسه مطالعات ایران شرقی قرار دادید، بعنوان اولین سوال، آسیای مرکزی واجد چه فرصتها و ظرفیتهایی برای جمهوری اسلامی ایران است؟ روزبهانی: به هرحال میتوان در یک ارزیابی کلی بیان داشت که روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای آسیای میانه همواره روبه جلو و سازنده بوده است. آسیای میانه دارای فرصتها و ظرفیتهایی بسیاری در حوزههای مختلف است که متاسفانه در طول سالهای اخیر به دلایلی نتوانستهایم از این ظرفیتها به طور کامل استفاده نمائیم. فرصتها در زمینههای اقتصادی از جمله در حوزههای انرژی، حمل و نقل، تجارت و گردشگری و همچنین استفاده از ظرفیتهای فرهنگی این منطقه جزء اصلی ترین فرصتها است. چرا که بدون هیچ تردیدی کشورهای آسیای میانه در حوزه تمدنی مشترک با ایران قرار داشتهاند و تاثیرپذیری آنها از فرهنگ و تمدن ایرانی همچنان وجه غالب شرایط حاکم در این منطقه است.
به نظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران در 25 سال گذشته که روابط با این کشورها را آغاز کرده است در حوزه سیاسی توانسته است روابط تحسین برانگیزی را ایجاد کند که نمونه آن رای منفی اکثریت این پنج کشور به قطعنامه حقوق بشری علیه ایران بود. با این حال جمهوری اسلامی ایران همچنان فرصتهای بسیاری در زمینههای اقتصادی و فرهنگی در این کشورها دارد که باید در اولویتهای اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
ایران شرقی: برخی معتقدند سیاست خارجی ایران در آسیای مرکزی در دهههای گذشته از دریچه نگاه محدود (تاجیکستان) بوده است و از فرصت همکاری با دیگر کشورها باز مانده است. آیا شما نیز قائل به این نظریه هستید؟ چنین سیاستی را در زمان حاضر چگونه میتوان تفسیر کرد؟
روزبهانی: به نظر بنده این نظریه که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه آسیای مرکزی منوط و محدود به تاجیکستان بوده است، خلاف واقع و ناشی از برخی تحلیلهای جانبدارانه با هدفهای مشخص است. جمهوری اسلامی ایران همواره سعی کرده است که روابط متوازن و معقولی با همه کشورهای این حوزه داشته باشد. اما ممکن است در برههای از زمانها به دلایلی روابط با برخی از این کشورها با فراز و فرودهایی روبرو شده باشد که البته خدشهای در اصل روابط ایجاد نکرده است. این عوامل در بیشتر اوقات ریشههای برون منطقهای داشته است.
به عبارت دیگر، برخی بازیگران فرامنطقهای با فشار بر برخی از این کشورها درصدد بودهاند که روابط آنها را با جمهوری اسلامی ایران با چالشهایی مواجه کنند. اتفاقا کشورهایی درصدد این کار بوده و هستند که هیچ قرابت سرزمینی و یا فرهنگی با این مناطق نیز ندارند و خود در سالهای گذشته با ایجاد گروههای افراطی و سلفی مشکلات فروانی را برای کشورهای آسیای میانه ایجاد کردهاند که نمونه آن را در پیوستن برخی از اتباع کشورهای آسیای میانه به گروه داعش شاهد بودیم.
البته این نکته را نباید فراموش کرد که روابط میان ایران و تاجیکستان از دیرباز به دلایل قرابتهای فرهنگی و زبانی با سایر کشورهای آسیای میانه قدری متفاوت بوده است. اما این تفاوت به معنای چشم پوشی ایران از سایر کشورهای این منطقه نبوده است. سفرهای اخیر دکتر ظریف وزیر محترم امورخارجه به همه کشورهای این حوزه نیز نشان داد که هیچ تغییری در سیاستهای منطقهای ایران به وجود نیامده است. در واقع ما به دنبال گسترش روابط در همه زمینهها با کشورهای آسیای مرکزی میباشیم و در این راه هیچ مانعی وجود ندارد.
ایران شرقی: براساس پرسش قبلی، به اعتقاد حضرتعالی آیا بایستی آسیای مرکزی را بعنوان یک کل دید، یا هرکدام از کشورها شرایط و ویژگیهای خاصی خودشان را دارند و در تک تک کشورها سیاست منحصر بفردی را بایستی تعریف نمود؟ منافع ایران را چطور باید تعریف کرد؟
روزبهانی: یکی از ویژگیهای اساسی این منطقه که باید توجه ویژه به آن کرد همین موضوع سئوال است. در واقع آسیای میانه اگرچه باید در سیاستهای کلی به آن به عنوان یک واحد یکپارچه نگریست اما هر یک از این کشورها دارای شرایط و ویژگیهای خاصی هستند که ظرفیتها و فرصتهای متفاوتی را ایجاد مینماید. در واقع چه به لحاظ ژئوپولتیک و چه به لحاظ ژئواستراتژیک کشورهای آسیای میانه از وزن یکسانی برخوردار نیستند و با تهدیدات و فرصتهای یکسانی نیز روبرو نیستند. حتی در عرصههای سیاست داخلی این کشورها نیز علی رغم برخی مشترکات نمیتوان آنها را به عنوان یک کل یکپارچه قلمداد کرد.
بنابراین آنچه در آسیای میانه برای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت است؛ گسترش روابط با همه این کشورها در همه ابعاد است با این درک که هر کدام از این کشورها دارای ظرفیتها و در عین حال دارای فرصتها و چالش ای متفاوتی میباشند. در واقع یکی از مهمترین راهکارها برای ایجاد یک کل واحد در سیاستهای کلان سیاست خارجی نسبت به این منطقه توجه به سازمانهای منطقهای و تقویت آنها است. اکو و سازمان همکاری اسلامی میتوانند پایه مناسبی برای گسترش همکاریهای در این چارچوب باشند. هنر سیاست خارجی این است که بتواند با شناسایی این متغییرها بهترین اهداف و منافع را پی ریزی نماید.
ایران شرقی: علی رغم تاکید بسیار بر مشترکات فرهنگی، بنظر میرسد قرقیزها و دیگر مقامات و بعضا افکار عمومی کشورهای آسیای مرکزی حکومت فعلی ایران را مسئله ای ایدئولوژیک تلقی میکنند تا برخواسته از یک فرهنگ مشترک. آیا اصلا تعریفی از فرهنگ مشترک وجود دارد؟ آیا در این شرایط، پایبندی به راهبرد فرهنگ مشترک درست است یا خیر؟
روزبهانی: این موضوع به هیچ وجه در مورد دولت مردان قرقیزستان صحت ندارد. روابط جمهوری اسلامی ایران و قرقیزستان در طول 25 سال گذشته همواره روبه جلو بوده است. به نحوی که آن را میتوان به عنوان الگویی برای گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورهای منطقه معرفی نمود. جمهوری قرقیزستان که از آن به عنوان جزیره دموکراسی در این منطقه یاد میشود در طول سالهای گذشته روابط بسیار خوب و برادرانهای به خصوص در دوران دولت یازدهم و دوازدهم شکل دادهاند. در طول این چند سال دو بار جناب آقای روحانی رئیس جمهور محترم به بیشکک سفر کردهاند و همچنین آتامبایف رئیس جمهور سابق قرقیزستان سفری به تهران داشتند. در طول این رفت و آمدها یکی از نکاتی که روسای دو کشور بر آن تاکید کردند این بود که در گسترش روابط متاقبل هیچگونه مانعی وجود ندارد. در واقع این سطح از نزدیکی سیاسی میان مقامات دو کشور و همچنین قرابتهای فرهنگی میان دو ملت ناشی از فهم مشترک فرهنگی میان دو کشور است. البته در این میان برخی از مشکلات در گسترش روابط دو کشور به خصوص در زمینههای اقتصادی از جمله نبود روابط بانکی و پرواز مستقیم وجود دارد که انشالله این موانع نیز به زودی برطرف خواهد شد.
ایران شرقی: اگر سیاست خارجی ایران درصدد تحول جدی در مسائل مختلف منطقه ای در آسیای مرکزی برآید، شما بهترین گزینه موجود را در چه اقدامی میدانید؟
روزبهانی: به نظر میرسد اساس سیاست خارجی جمهوری ایران در منطقه بایستی تاکید و تمرکز حول محور همکاری، توسعه و بهره برداری از فرصتهای مشترک و همچنین توسعه ظرفیتهای ترانزیتی مشترک و مقابله با تهدیدات مشترک باشد. همچنین توسعه اتصالات منطقهای، ایجاد ثبات پایدار و توسعه متوازن میتواند گزینههای خوبی برای یک سیاست منطقهای باشد. البته توسعه سرمایه گذاریهای مشترک و تسهیل در تردد و ارتباطات مردمی نیز باید مدنظر باشد. همچنین همکاری در جهت پژوهش و اکتشاف میراٍث فرهنگی، تمدنی و تاریخی منطقه که ارتباط نزدیکی با عناصر مشابه در کشورها دارد از نقاط قوت سیاست منطقهای میتواند باشد.
ایران شرقی: آیا شرایط امروز قرقیزستان، با فرضیه احتمال وقوع ایجاد ناامنیهای گسترده در این کشور سازگاری دارد؟
روزبهانی: قرقیزستان همانطور که پیش از این اشاره کردم یکی از کشورهای استثنایی در این منطقه است. این کشور علی رغم آشوبها و ناآرامیهایی که در سالهای گذشته داشت، امسال انتخاباتی امن و دموکراتیک برگزار نمود که در نتیجه آن حدود یک ماه پیش قدرت به صورت مسالمت آمیز به جئین بکوف رئیس جمهور جدید قرقیزستان انتقال پیدا کرد. در واقع همانطور که آقای آتامبایف رئیس جمهور سابق قرقیزستان اعلام کرد که یکی از میراثهای وی برای قرقیزستان دموکراسی و آزادی بود؛ در این کشور نهادینه گردیده است. در واقع شرایط فعلی قرقیزستان به هیچ وجه دربردارنده شرایط ناامنی گسترده و یا آشوب ندارد و این فرصتی برای این کشور است که در دوره اخیر بتواند نقش گسترده تری در معادلات منطقهای ایفا نماید.
باید در اینجا تاکید نمایم که اتفاقا همین وجه دموکراسی و مردم سالاری در قرقیزستان میتواند یکی از پایههای اساسی روابط با جمهوری اسلامی ایران باشد. چرا که ایران به عنوان یکی از معدود کشورهای دارای دموکراسی و مردم سالاری در منطقه غرب آسیا میتواند روابط خوب با یک دولت مردم سالار دیگر در این منطقه داشته باشد. موضوعی که در سالهای گذشته به واقعیت انجامیده است اما نیازمند توسعه بیشتر می باشد.
در پایان از فرصتی که موسسه مطالعات ایران شرقی فراهم نمود کمال تشکر و قدرانی را مینمایم.