10 مطلب پربازدید حوزه افغانستان موسسه مطالعات شرق در 1400
سال 1400 برای افغانستان سالی پر فراز و نشیب بود که تحولات مهم آن نه تنها این کشور را عمیقا تحت تاثیر قرار داد بلکه پس لرزههای آن بر منطقه و نظام بینالملل نیز محسوس بود. خروج نظامیان آمریکایی و متحدان آن از افغانستان، سقوط جمهوریت و حاکمیت طالبان بر این کشور از عمدهترین تحولات افغانستان محسوب میشوند. موسسه مطالعات راهبردی شرق گام به گام با تحولات این کشور تلاش کرده است تا نگاهی کارشناسی و واقعبینانه از این تحولات به مخاطبان ارائه دهد. در پایان سال پر تلاطم 1400، از میان انبوهی از مطالب منتشر شده، 10 مطب ضمیمه، پربازدیدترین مطالب تولیدی حوزه افغانستان این موسسه بودهاند.
مطالعات شرق/
10 مطلب پربازدید حوزه افغانستان موسسه مطالعات راهبردی شرق در سال 1400
1- نقشه پیشرفت نظامی طالبان و تصرف مناطق
جاوید حسینی، سمانه اخگری و مائده داعیان
عزم طالبان برای گسترش جغرافیای تحت سلطه قبل از سال 1400 به دلایل متعددی جدی نبود اما پس از روی کار آمدن جو بایدن رئیس جمهور آمریکا و تصمیم وی مبنی بر خروج بی قید و شرط نظامیان آمریکایی از افغانستان، روند تصرف مناطق توسط طالبان خیز بلندی برداشت و در همین سال تمام جغرافیای افغانستان به تصرف طالبان درآمد.
2- تحلیل ساختار کابینه طالبان و چشمانداز پیشرو
جاوید حسینی
اعضای کابینه اعلام شده از سوی طالبان که تقریبا در انحصار این گروه قرار دارد، از منظرهای مختلفی قابل تحلیل و بررسی است که یکی از مهمترین متغیرهای اثرگذار در حکمرانی این دولت موقت، سهم دو زیرشاخه مهم قوم پشتون یعنی غلجایی و درانی و نیز سهم طالبان جنوبی و مشرقی است. این بررسی از این جهت مهم است که با توجه به گرایشات آنها، میتوان جهتیابی مسیر حکومت طالبان را درک کرد. آنالیز اعضای کابینه نشان میدهد که غلجاییها و طالبان مشرقی با محوریت حقانیها توانستهاند علاوه بر سهم بیشتر، کرسیهای امنیتی و نظامی را در اختیار گیرند که با توجه به این امر، طالبان درانی و طالبان میانهرو کار سختی را در پیش رو خواهند داشت.
3- مشکل اصلی طالبان مسئله مشروعیت و شناسائی بینالمللی است
سید رسول موسوی
بحثی مشروعیت در نظام بینالملل اهمیت ویژهای دارد. طالبان در دهه 90 میلادی که حکومت و قدرت را در دست گرفت و 95 درصد خاک افغانستان را تصاحب کرده بود، نتوانست مشروعیت بینالمللی و شناسائی لازم را کسب کند. اکنون هم موضوع اصلی مشروعیت است که دولت کنونی افغانستان این مشروعیت را دارد و مورد شناسائی بینالمللی، همسایگان و سیستم جهانی قرار گرفته است. طالبان دارای قدرت نظامی، کنترل و توانائی است و آمریکاییها هم این موضوع را قبول کردهاند اما مسئله اساسی مورد شناسائی قرار گرفتن بینالمللی و مشروعیت است که حتی اگر جمهوریت سقوط کند و امارت طالبان جایگزین شود، امارت وجهه سیاسی نخواهد داشت.
4- اینفوگرافی حملات داعش خراسان
کارگروه افغانستان موسسه مطالعات شرق
در 20 سال گذشته طالبان تهدید شماره یک امنیتی علیه حاکمیت افغانستان محسوب میشد و داعش خراسان هر چند قدرت براندازی حاکمیت افغانستان را نداشت اما حجم وسیعی از ایجاد تلفات به غیرنظامیان را به نام خود ثبت کرد. با سقوط حکومت اشرف غنی و به حاکمیت رسیدن طالبان، اکنون داعش خراسان در صدر تهدیدات امنیتی علیه حاکمیت طالبان قرار گرفته است. با توجه به اهمیت جغرافیای افغانستان و تأثیر تحولات امنیتی آن بر کشورهای همجوار، موسسه مطالعات راهبردی شرق اقدام به رصد و ثبت فعالیتها و حملات داعش خراسان کرده است.
5- تبعات اقدامات و بررسی مسئولیت افغانستان در حوضه آبریز فرامرزی مشترک با ایران
حجت میانآبادی و سیده زهرا قریشی
حفظ تالابها میان ایران و افغانستان وظیفه هر دو کشور است. داخل شدن مرزهای انسانی به این حوزه، تبعات بسیار سنگینی برای هر دو طرف داشته است. ادامه وضعیت موجود در منطقه سیستان اثرات ناگواری برای هر دو طرف دارد.
6- شناسایی دولت طالبان؛ از دوفاکتو تا دوژوره
میراحمد مشعل
به نظر میرسد که حاکمیت و حکومت طالبانی سرنوشت محتوم افغانستان است. این حکومت با این که در حکومتداری همانند گذشته شیوههای قرون وسطایی را در دستور کار دارد و سر ناسازگاری با اصول و قواعد حقوقی دنیای مدرن را نشان میدهد، اما یک امتیاز مهم دارد و آن نداشتن بدیل است؛ بدیلی که بتواند با اتکاء به منابع داخلی، حاکمیت سراسری را به دست آورد و امنیت نسبی را تامین کند. در حال حاضر هر چند تعدادی از کشورها و سازمانهای بینالمللی به نحوی با حکومت طالبان در تعامل هستند که دال بر شناسایی دوفاکتوی این حکومت است اما به دلیل سه ناگزیری عمده، شناسایی دوژوره حکومت طالبان امری بسیار محتمل است و چنانچه دیده میشود، برخی کشورهای پیرامونی افغانستان گامهایی برای شناسایی دوژوره برداشتهاند.
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که شباهتهای بسیاری در فرآیندهای توسعه منابع آبی کشورهای ترکیه و افغانستان وجود دارد. در بازههای زمانی تقریبا مشابه، حاکمانی در این دو کشور روی کار آمدند که مترصد انجام اصلاحات با تمرکز بر فعالیتهای ملیگرایانه در کشورهای تحت حکومت خود بودند. در این میان مشخصههای جغرافیایی و اقلیمی منطقه، دو دولت مستقر را مجاب کرد تا توسعه منابع آبی را به طور مشابهی برای دستیابی به اهداف ملیگرایانه خود با شعار دستیابی به مدرنیته بکار گیرند و از آن برهه به بعد، دو کشور در صدد توسعه بیش از پیش منابع آبی خود و به طور خاص سدسازی برآمدند. علیرغم اشتراکاتی متعدد، اما سیر تحولات تاریخی، نتایج متفاوتی برای دو کشور به ارمغان آورد. رخدادهای تاریخی، ترکیه را به کشوری به ظاهر پیشرو در توسعه سازهای منابع آبی تبدیل نمود و افغانستان را در این ماراتن توسعهای سازهمحور عقب انداخت. در عصر کنونی شواهد و قرائن مختلف نشان میدهد که افغانستان عزم خود را برای پیشروی در این ماراتن جزم کرده است، عزمی که مبتنی بر گرتهبرداری از خط سیر ترکیه در توسعه سازهای با تمرکز بر آبهای مشترک فرامرزی این کشور است.
https://www.iess.ir/fa/analysis/2613/
8- طالبان و متغیر پنجشیر؛ پسامدهای مذاکره و جنگ بر تحولات افغانستان
میراحمد مشعل
شروع جنگ تمام عیار توسط طالبان برای تسخیر دره پنجشیر نهتنها در کوتاه مدت پایان نخواهد یافت که این جنگ به سایر نقاط افغانستان به خصوص ولایات شمالی، شمال شرقی، شمال غربی و مرکزی گسترش خواهد یافت که شاید بزرگترین بازنده آن طالبانِ در حال حاضر، فاتح باشد. در صورت وقوع یک جنگ میان طالبان و نیروهای مستقر در پنجشیر، گروههای پیکارجویی مانند داعش و القاعده نیز وارد معرکه خواهند شد. شاید القاعده به نفع طالبان وارد عمل شود اما در خصوص داعش، قدر مسلم این است که این گروه در مقابل طالبان خواهد بود و بخشی از نیروی طالبان را درگیر خود خواهد ساخت. در چنین شرایطی، کشورهای در حال حاضر حامی طالبان چند دسته شده و هر کدام به جانبی کشانده خواهند شد. احتمال درگیری در پنجشیر میتواند جنگِ، همه علیه همه، را در افغانستان مشتعل سازد. موضوع پنجشیر محکی است برای گذار طالبان از یک گروه صرفاً جنگطلب به یک طرف سیاسی قابل تفاهم و تعامل و نشاندهنده نزدیکی حرف و عمل طالبان در پذیرش دیگران است.
9- چشمانداز احتمالی سیاست و رویکرد طالبان در دولت جدید
جعفر مهدوی
درباره چشمانداز پیش روی تحولات افغانستان دو سناریو مطرح است، نخستین سناریو این است که طالبان از خود انعطاف نشان داده و ساختار سیاسی فراگیر و همه شمول را با حضور چهرههای مطرح و با اعتبار که میتواند مشروعیت ملی و بینالمللی داشته باشند، تشکیل میدهد. در این صورت ما با یک حکومت متمرکز یک دست با حمایت بینالمللی روبرو خواهیم بود که با کمکهای جامعه جهانی میتواند از بحران فعلی عبور کند. سناریوی دیگر این است که طالبان مقاومت کرده و انعطاف نشان نمیدهد، در این صورت افغانستان عملا منزوی خواهد شد. در صورتی که هرچه سریعتر یک حکومت باثبات و فراگیر در افغانستان روی کار نیاید، بر اثر تحریمهای بینالمللی، بحران اقتصادی و بسترهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مخصوصا امنیتی، افغانستان به کانون تولید، تقویت و تکثیر سلولهای گروههای تروریستی و تکفیری تبدیل خواهد شد که امنیت ایران، روسیه، آسیای مرکزی، چین و هند را هم تهدید خواهد کرد.
چهار عامل به نقش بریتانیا در افغانستان کمک کرده و زمینهساز حضور این کشور در افغانستان شد. نخست سابقه دیرینه ارتباط بریتانیا با افغانستان است. هر چند که بریتانیا سه جنگ با خاطرات تلخ را در افغانستان داشته، با این حال رابطه دیرینه خود با افغانستان را حفظ کرده است. عامل دوم زبان انگلیسی است که در افغانستان علاقمندان به فراگیری آن رو به رشد هستند. این ابزار در نگاه بریتانیا به افغانستان زمانی اهمیت پیدا میکند که لندن معتقد است بخشی از ریشه جنگ افغانستان ناشی از ضعف فرهنگی است؛ لذا تلاش داشته در حوزه آموزش و فرهنگ هزینههای زیادی را انجام دهد و در این مسیر از زبان انگلیسی بهره زیادی میبرد. عامل سوم نفوذ در نخبگان افغانستان است. تعداد قابل توجهی از نخبگان افغانستان در دانشگاههای بریتانیا تحصیل کردهاند که این عامل هم در پیوند بریتانیا و افغانستان نقش مهمی را ایفا میکند. عامل چهارم تمایل لندن برای مطرح شدن به عنوان قدرت بزرگ در تحولات بینالمللی و منطقهای است. بریتانیا این تمایل را در چارچوب ابتکار عملهای مختلف سیاسی و نظامی و گاه در همراهی با آمریکا عملی میکند.