حساسترین و کلیدیترین حوزه عملکرد دولتها امنیت است. این امنیت با تقسیمبندی به دو حوزه داخلی و خارجی، در دو سطح نیروهای نظامی و گروههای امنیتی-اطلاعاتی تقسیم میشود. قوای نظامی کشورها معرف سطح امنیت و جایگاه آنها در نظام بینالمللی و منطقهای بوده، مهمترین عامل ایجابی تامین امنیت آنها با اتکاء به اصل بازدارندگی محسوب شده و بسته به ماهیت دولت مربوطه، حتی بخشی از هویت آن نیز ممکن است قرار بگیرد (برای دولتهای میلیتاریستی و یا دولتهای برآمده از کودتاهای نظامی). در عین حال، در منطقه آسیای مرکزی علاوه بر این فاکتورها، در برخی حوزههای تخصصی دیگر این موضوع حائز اهمیت است.
نخست، آسیای مرکزی همچنان در تعاریف ارائه شده در ادبیات مکاتب امنیتی و روابط بینالملل با تردید به عنوان یک منطقه مستقل در نظر گرفته میشود. در برخی تعابیر حتی از آسیای مرکزی به عنوان یک زیرمنطقه (Sub-Region) یاد میشود. اصلیترین و کلیدیترین عامل این موضوع وابستگی امنیتی این منطقه به بازیگران دیگر همچون روسیه است. البته عوامل دیگری نیز همچون پویشهای سیاسی و فقدان ساختارهای نهادینه شده بومی و ... نیز در این امر موثر است که آنها نیز به نوعی از وابستگی امنیتی مربوطه نشات میگیرند.
دوم، آسیای مرکزی با تهدیدات متعددی از درون و بیرون مواجه است. در مرزهای جنوبی این منطقه هزاران کیلومتر مرزهای مشترک با افغانستان داشته که طی ماهها و سالهای اخیر محل تجمع گروههای شبه نظامی و تروریستی همچون طالبان و داعش بوده است. این مرزها علاوه بر این کانون بروز و تسری بیثباتیها به کل منطقه اوراسیا نیز پنداشته میشود. در سطوح داخلی نیز تجربه 29 ساله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (بویژه با مشاهده جنگ داخلی تاجیکستان و حوادث اندیجان و ...) نشان داده این کشورها بنا به دلایلی همچون اختلافات قومی، بسته بودن، ناکارآمدی، فساد، سرکوب مخالفین، دینزدایی و ... همواره مستعد بروز نارضایتی و شکلگیری درگیریهای خونین بودهاند. همچنین در مواردی همچون انقلابهای رنگین شاهد تحمیل برخی بیثباتیها از خارج مرزها بر این کشورها بودهایم که به خودی خود میتواند زمینهساز درگیریهای شدیدی باشد. بررسی سطح، نوع و کیفیت توانمندیهای نظامی این کشورها میتواند به میزان قابل توجهی به ارزیابی دقیق میزان آسیبپذیری این کشورها در مقابل تهدیدات مربوطه و توانایی کنترل وضعیتهای مختلف امنیتی کمک کند.
نکته مهم دیگر مقوله مرزها در آسیای مرکزی است. کشورهای قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان طی سالهای پس از استقلال درگیریهای قابل ملاحظهای در حوزه مرزهای علامتگذاری نشده داشتهاند. این اختلافات منجر به درگیریهای نظامی متعددی نیز میان نیروهای نظامی کشورها در سطوح محدود شده است. ترکمنستان و قزاقستان نیز بعضا اختلافات مرزی با یکدیگر و نیز ازبکستان گزارش کرده و اختلافات آذربایجان و ترکمنستان در دریای خزر پیرامون برخی حوزههای مشترک گازی و نفتی نیز مشهود بوده است. در تمام این اختلافات و درگیریها ؛ قوای نظامی یک عامل تعیین کننده در نحوه پایان یافتن درگیریهای مقطعی و چگونگی شکلگیری مذاکرات داشته است.
چهارم، بررسی نوع و مبدا تولید تجهیزات نظامی کشورها میتواند به میزان زیادی نوع گرایشهای آنها را نیز مشخص نماید. در آسیای مرکزی گرایشهای نظامی و امنیتی عمدتا روسمحور بوده و نیروهای نظامی با ساختارهای شرقی سازگاری بیشتری داشتهاند. خرید سامانههای نظامی مختلف از چین طی سالهای اخیر نشانگر کاهش نقش امنیتی روسیه و افزایش تدریجی نقش چین میباشد. در عین حال خرید برخی تجهیزات نظامی از ترکیه و کشورهایی همچون آمریکا و ایتالیا از سوی دیگر نشانگر توسعه تعاملات با غرب محسوب میشود. در روند خریدهای نظامی دولت ازبکستان این موضوع به خوبی مشهود است.
موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان ، اینفوگرافی نظامی این کشورها را برای درک بهتر و سهل الوصول تر از آنچه در مقدمه ذکر شد ارائه می دهد.
برای نمایش فایل اصلی اینفوگرافی اینجا را کلیک کنید.