نشست کشورهای قلب آسیا در مورد افغانستان که نام قدیمیتر آن روند استانبول میباشد، فرصتی است برای همگرایی کشورهای منطقه که با تهدیدهای مشترک مواجه اند. این نشست فرصت ها و منافع مشترک کشورها را در چشم انداز خود دارد.
سید ناصر موسوی، کارشناس ارشد روابط بینالملل
نشست کشورهای قلب آسیا در مورد افغانستان که نام قدیمیتر آن روند استانبول میباشد، فرصتی است برای همگرایی کشورهای منطقه که با تهدیدهای مشترک مواجه اند. این نشست فرصت ها و منافع مشترک کشورها را در چشم انداز خود دارد.
نشست اخیر کشورهای قلب آسیا در هند (4 دسامبر/ 14 آذر)، که با حضور نمایندگان چهل کشور جهان در هند برگزار گردیده است، تفاوتهایی با نشستهای قبلی پروسه استانبول دارد. در گذشته محور بحث روی همکاری های اقتصادی و رفع اختلافات سیاسی برسر چگونگی تجارت و سیاست بوده است، در حالی که در این نشست محور اساسی بحث، مبارزه قاطع کشورهای منطقه با تروریسم فرامرزی است. موضوع کلیدی که نشست اخیر کشورهای قلب آسیا مطرح گردید، مبارزه موثر با تروریسم و چگونگی حل مشکلات افغانستان در چشم انداز همکاری های منطقهای است. در ضمن مشکلات اقتصادی کشورهای منطقه و اختلافات موجود میان این کشورها نیز بحث و بررسی شد. این مشکلات اقتصادی، تهدیدهای مشترکی را برای همکاری های اقتصادی منطقهای به وجود آورده است.
تفاوت روشن دیدگاه های افغانستان و هند با پاکستان
در نشست کشورهای قلب آسیا در هند بر سر اینکه تروریسم فرامرزی تهدیدی جدی و عینی برای همه کشورهای منطقه است، توافق وجود داشت اما اینکه علت اصلی و ریشه تروریسم از کجا آب میخورد، کدام کشورها و سازمان ها باعث تقویت تروریسم در منطقه گردیده و کدام کشورها از تروریسم به عنوان ابزار سیاست خارجی خود استفاده می کنند، بین اعضای کنفرانس تفاوت دیدگاه وجود داشت. در این نشست تفاوت روشنی بین نظریات سرتاج عزیز مشاور امور خارجی نخست وزیر پاکستان که رهبری هیئت پاکستانی را به عهده داشت و نارندرا مودی نخست وزیر هند و دکتر اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان موجود بود.
سرتاج عزیز از مبارزه قاطع پاکستان در مقابل تروریسم صحبت نموده و پاکستان را قربانی تروریسم خواند که میلیون ها دلار را برای فایق آمدن بر چالش تروریسم هزینه نموده است، اما اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان ریشه جنگ و بیثباتی در افغانستان را در بیرون از مرزهای این کشور دانست از پاکستان خواست از 500 میلیون دلاری را که برای بازسازی افغانستان اختصاص داده، در جهت مبارزه با تروریسم استفاده نماید. او به نحوی ریشه اصلی مشکلات افغانستان را ناشی از مداخله پاکستان در امور داخلی افغانستان دانست. این در حالی است که دولت آقای غنی در ابتدا تلاشهای گستردهای انجام داد تا بتواند با پاکستان برسر موضوعات مهمی که باعث تیرگی روابط دو کشور گردیده، به توافق برسد، اما بسیار زود متوجه شد که پاکستان از اهداف بلند مدتی که در افغانستان دارد، دست برنمی دارد.
با این وجود، نشست کشورهای قلب آسیا که با محوریت افغانستان و با توجه به برجسته شدن بی ثباتی در افغانستان و تهدید مشترک تروریسم در منطقه، برگزار گردید، چشم اندازهای جدیدی را به وجود آورده است، اما پاکستان همچنان یک مانع جدی در برابر این چشماندازهاست.
حال سئوال این است که پاکستان در افغانستان در پی چه چیزی است:
اختلاف مرزی بر سر خط دیورند مشکلی است که همواره دولتهای افغانستان و پاکستان را وادار به رویارویی نموده است. دولتمردان افغانستان هیچ طرح مشخصی برای حل این مشکل نداشته و ندارند. هر زمان که موضوع دیورند مطرح گردیده، جانب افغانستان آن را به مردم واگذار کرده و این موضوع از قرن نوزدهم تا امروز باعث اختلاف بین دو کشور همسایه است.
پاکستان به طور واضح از رقیب قدرتمندش هند نگرانی دارد. هند به لحاظ نظامی، اقتصادی، سیاسی در عرصه بین المللی نسبت به پاکستان پیش افتاده است. پاکستان از نفوذ رو به گسترش هند در افغانستان نگرانی دارد و خواهان حداقل روابط هند و افغانستان می باشد.
پاکستان از زمان جنگ سرد و تجاوز اتحاد جماهر شوروی در افغانستان، از بخش نیروی سیاسی افغانستان حمایت نموده است. این کشور هم اکنون از طالبان حمایت می کند و خواهان تثبت موقعیت نیروهای سیاسی است که تا حالا از آنها حمایت کرده است.
اما پاکستانیها برای رسیدن به اهدافشان، از اختلافی که میان کشورهای منطقه و جهان است، سود می برند. از یک سو پاکستان از اختلافی که میان آمریکا و روسیه در منطقه بر سر مسائل استراتژیک وجود دارد درحال بهره برداری است. با توجه به اینکه در مقابل هژمونی آمریکا، روسها مانع جدیدی محسوب می شوند، پاکستان با برداشت اینکه روسها در منطقه در مقابل آمریکا تنها کشوری است که قدرت مانور دارد، بعد از به قدرت رسیدن سومین بار آقای پوتین، پاکستانی ها خود را به مسکو نزدیک ساختند؛ در کنار این که میدانند روسها نمیتوانند نیازمندیهایی را که آمریکا برای پاکستان تأمین میکند، رفع کند. اما به هر پیمانهای که روابط آمریکا با هند نزدیک میشود، پاکستانی ها خود را به روسیه و چین نزدیکتر میسازند.
چشم انداز حضور روسیه در افغانستان
کنفرانس کشورهای قلب آسیا در مورد افغانستان زاویههای دیگری را هم ترسیم می کند. با توجه به این که حضور آمریکا در افغانستان کم رنگتر می شود، حضور روسها در افغانستان و منطقه بیشتر محسوس است. گرچه دشمنی طبیعی بین روسیه و آمریکا در شرایط کنونی وجود ندارد، ولی در اکثریت قریب به اتفاق مسائل، منافع روسیه و آمریکا در مقابل هم قرار دارد.
روس ها بعد از پایان جنگ سرد به رهبری یلتسین تلاش کردند که خود را به غرب نزدیک نمایند. در آن زمان سه موضوع به عنوان هدف روسیه برای نزدیکی به غرب ترسیم گردیده بود:
یکی از علتهای عمده از هم پاشیدن اتحاد جماهر شوروی ضعف اقتصادی بود که تیم آقای یلتسین در تلاش جذب سرمایه کشورهای غربی در روسیه بود؛
روسها در رقابتی که بین بلوک شرق و غرب وجود داشت، به لحاظ فنآوری روز عقب مانده بودند و در پی ورود تکنولوژی غرب به روسیه بودند؛
روسها خواهان حفظ روابط استراتژیک با کشورهای مشترک المنافع که همان کشورهای عضو اتحاد پیشین جماهر شوروی می باشند، بودند، اما در نهایت روسها متوجه شدند که هیچ کدام این اهداف از طریق غربیها قابل تحقق نیست، بلکه غربی ها در پی غربال روسیهاند. از طرف دیگر، خود مردم روسیه نیز خود را شهروندانی تحقیر شده میدانسته و خواهان اعاده حیثیت در سطح نظام بینالملل بودند. در چنین شرایطی، جنگهایی که در بوسنی هرزگوین، قفقاز و چچن صورت گرفت، زمینه را برای حضور آقای پوتین و تیم همراهش در قدرت فراهم نمود. بعد از به قدرت رسیدن پوتین در سه دوره، وی علاوه بر بهبود وضعیت اقتصادی و سرکوب شورشهای داخلی، در عرصه بین المللی قدرتمندانه مانور میدهد.
روسیه با توجه به این که قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا و ناتو را در عمل ندارد، اما از جمله کشورهایی است که در مقابل آمریکا در سطح جهان شاخ و شانه میکشد. با در نظرداشت این موضوع، رویکردهای اخیر روسیه در منطقه به خصوص در افغانستان، پیام روشنی را برای آمریکاییها می دهد که زمانی که آمریکا تنها تصمیم گیرنده برای جهان بود، گذشته است و این کشور باید منافع روسیه را لحاظ کند.
به رغم تحریمهای گستردهای که آمریکا و اتحادیه اروپا علیه روسیه وضع کرده اند، روسیه با قدرت نمایی و ابتکار عمل در گرجستان، اوکراین و سوریه، موقعیتاش را به عنوان یک بازیگر اساسی جهانی تثبیت کرده است. با توجه به این که آقای ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا، به رغم مخالفت های جدی اعضای ناتو و دموکراتها در داخل آمریکا، خواهان نزدیکی و تعامل با روسیه است، جایگاه روسیه در سطح نظام بین الملل بیش از پیش تقویت خواهد شد. اکنون روسیه بعد از خاورمیانه، توجه خود را در افغانستان متمرکز کرده است و خواهان کنترل داعش در این کشور می باشد.
مرز مشترک و طولانی افغانستان و آسیا مرکزی، روسیه را نگران کرده است که بی ثباتی افغانستان میتواند به کشورهای آسیای مرکزی و تا نزدیکی مرزهای روسیه گسترش پیدا کند. روسها در پشت گسترش داعش در منطقه و افغانستان، دست سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و کشورهای غربی را میبیند و بر این باور است که این کشورها از طریق افراطیون کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و چچن، در پی بیثباتی روسیه هستند. جداییطلبان چچن در حالی که در پنج کشور حوزه آسیای مرکزی ثبات سیاسی لازم وجود ندارد و مردم این کشورها از حکومتهای خود ناراضی هستند، در پی فرصت حضور و فعالیت گسترده میباشند. وضعیت اجتماعی این کشورها مثل آتش زیر خاکستر است و هر آن ممکن است با جرقهای شعلهور گردد.
این مسائل باریکیهایی است که روسیه را در مقابل جنگ و بیثباتی افغانستان حساس میسازد. . از نظر روسها طالبان نمیتواند خطری برای منافع روسیه به وجود بیاورند، در حالی که داعش می تواند خطری جدی را متوجه روسیه نماید. این موضوع باعث ارتباط نزدیک روسها و طالبان گردیده است.
چشم انداز نقش هند در افغانستان
نقش هند به عنوان کشور میزبان نشست کشورهای قلب آسیا در این نشست بسیار برجسته بود. این کشور بعد از تلاش های بینتیجه حکومت افغانستان در نزدیکی با پاکستان، حالا به همراه افغانستان با تهدید مشترک از برنامه فعال سازی تنش از جانب پاکستان مواجه است. این تهدید مشترک و پیشینه تاریخی افغانستان و هند، باعث گرمی بیش از پیش روابط میان دو کشور گردیده است.
تلاشهای حکومت پاکستان از طریق حمایت طالبان که فشار را بر دولت افغانستان بیشتر میکند، افغانستان را به طرف هند متمایل میسازد. هند چهارمین کشور بزرگ کمک کننده برای بازسازی افغانستان است و تااکنون بیشتر از چهار میلیارد دلار برای بازسازی افغانستان کمک کرده است. افغانستان، ایران و هند با امضای توافقنامه بند چابهار و سرمایهگذاری در این بند، افغانستان را از وابستگی مطلق به بندر کراچی پاکستان نجات داده اند.
اکنون به خاطر تسهیلات تجارتی میان افغانستان و هند، قرار است یک دهلیز هوایی نیز به وجود بیاید که یک گام دیگری برای دوری افغانستان از پاکستان و نزدیکی به هند است. در پایان کنفرانس کشورهای قلب آسیا، نخست وزیر هند گفت که ثبات افغانستان ثبات منطقه و بیثباتی در این کشور بیثباتی برای همه منطقه است. وی در بخشی دیگری از سخنانش گفت که منافع افغانستان، منافع هند است و این کشور آماده است برای صلح و ثبات افغانستان، تلاش بیشتری کند.
شکل گیری سیاست جدید در منطقه
بر این اساس، آنچه از نتیجه کنفرانس کشورهای قلب اسیا در هند به دست میآید، این است که نقش هند و روسیه در محور مبارزه با تروریسم در آینده و در تعاملات منطقهای پررنگ تر خواهد بود. نشست کشورهای قلب آسیا در هند شاید نتیجه ملموس و آنی پیرامون جنگ و صلح افغانستان نداشته باشد، اما حکایت از شکل گیری سیاست جدیدی در منطقه دارد که محور این سیاست جدید، متکی به روسیه، هند و چین خواهد بود تا آمریکا، پاکستان و عربستان.