دولت افغانستان پس از کسب توافق آمریکا مبنی بر بستن دفتر سیاسی طالبان در قطر، رو به سوی اندونزی نهاده است. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مانند قطر و امارات در جغرافیایی قرار دارند که حامیان مالی و فکری طالبان از نوع دولتی و غیر دولتی در این نقطه متمرکز هستند. اما جاکارتا این ارجحیت را دارد که از این کانون دور است و پیوند مهمی بین جریانهای حامی افراطگرایی جنوب شرق آسیا و طالبان وجود ندارد. با انتقال دفتر سیاسی طالبان به جنوب شرق آسیا، این دفتر از سیطره حامیان جریانهای افراطی و پاکستان دور و مصون خواهند ماند.
ایران شرقی/
جاوید حسینی*
رئیس جمهور اندونزی پس از حدود 60 سال و پس از یک سفر دورهای به سریلانکا، هند، بنگلادش و پاکستان، به رغم هشدارهای امنیتی روز دوشنبه نهم بهمن ماه وارد کابل شد. سفر «جوکو ویدودو» به کابل در شرایطی که بحران این کشور هر روز پیچیدهتر میشود و از سویی پس از استراتژی جدید آمریکا، نوعی بلوکبندی در بین کشورهای منطقه را میتوان شاهد بود، حائز اهمیت است. پیرامون چرایی سفر وی، آن چه بیش از همه مطرح است، درخواست کابل از جاکارتا برای میزبانی دفتر سیاسی طالبان و میانجیگری در روند صلح افغانستان است. سئوالی که این نوشتار در پی پاسخ به آن میباشد، این است که چرا اندونزی به عنوان میزبان دفتر سیاسی طالبان انتخاب شده است و چه ویژگیهای جاکارتا سبب شده است که پای این قدرت نوظهور آسیایی به بحران افغانستان کشیده شود؟
اندونزی با جای امارات و ترکمنستان
دفتر سیاسی طالبان در قطر در خرداد ماه 1392 پس از رایزنیهای گسترده آمریکا با کابل تاسیس شد اما اعتراض حامد کرزی رئیس جمهور وقت افغانستان به نحوه افتتاح آن و برافراشته شدن پرچم «امارت اسلامی»، سبب شد این دفتر غیر فعال گردد. به رغم این که این دفتر فعالیت رسمی ندارد، اما به گونه غیر رسمی به فعالیت خود ادامه داده و تعدادی از سران طالبان در آن حضور دارند. بسیاری از دیدارهای افراد حقیقی و حقوقی با طالبان از طریق دفتر دوحه انجام میشود. پس از امتناع مکرر طالبان از مذاکره با دولت افغانستان، کابل بر این باور است که دفتر سیاسی طالبان محلی برای دیدارهای این گروه با دیگران و اخذ کمکهای مالی برای این گروه شده است. بر همین اساس، کابل و واشنگتن برای بستن دفتر سیاسی طالبان در قطر و انتقال آن به کشور دیگری به توافق رسیدند. در این میان امارات و ترکمنستان متقاضی میزبانی دفتر طالبان در خاک خود بودهاند. با توجه به تکاپوی شدید ترکمنستان برای میزبانی این دفتر و مذاکرات صلح افغانستان، احتمال پذیرش درخواست عشقآباد محتمل به نظر میرسید زیرا ترکمنستان علاوه بر سیاست بیطرفی، از زمان حاکمیت طالبان تا کنون با این گروه روابط حسنهای داشته است.
اما مذاکرات اشرف غنی در فروردین ماه 1396 با اندونزی نشان داد که کشور سومی هم برای میزبانی دفتر طالبان مطرح است. اشرف غنی در سفر دورهای به جنوب شرق آسیا در فروردین ماه 1396، دیدار 2 روزهای از اندونزی داشت و در این سفر ضمن تاکید بر گسترش روابط با جاکارتا، در زمینه انتقال دفتر سیاسی طالبان از قطر به اندونزی بین مقامات دو کشور گفتگو شد. متعاقب این سفر، «رتنو مارسودی» وزیر خارجه اندونزی در رأس هیئتی در آبان ماه همین سال به کابل سفر کرد و در همین ماه کریم خلیلی رئیس شورای عالی صلح افغانستان به منظور ادامه مذاکرات به جاکارتا رفت. در آذر ماه نیز سرور دانش معاون رئیس جمهور افغانستان سفری به اندونزی داشت. این ترافیک مقامات بین کابل و جاکارتا در یک مقطع زمانی کوتاه حکایت از آن دارد که روند پیگیری انتقال دفتر طالبان پر شتاب است.
پس از حدود شش دهه، جوکو ویدودو اولین رئیس جمهور اندونزی است که به کابل سفر میکند و در عرف دیپلماتیک، سفر این مقام بلند پایه حکایت از آن دارد که روند مذاکرات بین دو کشور به نتایج مطلوبی رسیده است.
چرایی انتخاب اندونزی از منظر کابل و واشنگتن
برای انتخاب کشور میزبان، به طور طبیعی باید دو طرف مناقشه به توافق برسند اما دولتهای افغانستان و آمریکا در انتخاب دست برتری دارند و از این رو ممکن است که شرایط طالبان به طور تمام و کمال برآورده نشده باشد. دولت افغانستان به دلایل گوناگونی رو به سوی اندونزی نهاده است. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مانند قطر و امارات در جغرافیایی قرار دارند که حامیان مالی و فکری طالبان از نوع دولتی و غیر دولتی در این نقطه متمرکز هستند. اندونزی این ارجحیت را دارد که از این کانون دور است و پیوند مهمی بین جریانهای حامی افراط گرایی جنوب شرق آسیا و افغانستان وجود ندارد. کابل از یک سو معتقد است که راه تماسی باید با طالبان برقرار باشد که این راه تماس از انحصار پاکستان خارج باشد اما از سوی دیگر نگران است که طالبان از این فرصت استفاده کرده و با کشورها و سازمانها راه تعامل را در پیش گیرند و اندونزی این مزیت را داراست. دلیل دومی که کابل اندونزی را وارد این روند کرده است، شناخت اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان از جنوب شرق آسیا است. وی در کتاب «اصلاح دولتهای ناکام» نگاه ویژهای به جنوب شرق آسیا دارد. اندونزی این کشور مسلمان، در گذشته شرایط کم و بیش مشابهی با افغانستان داشته و توانسته است بر اغلب چالشها از قبیل گروههای افراطی، تعدد اقوام و زبانها، فساد اداری، منازعات داخلی، مداخلات خارجی و فقر غلبه کرده و مسیر صلح و پیشرفت اقتصادی را در پیش گیرد. غنی مایل است تا میزبانی مذاکرات این کشور را یک کشور مسلمان دموکراتیک بر عهده داشته باشد که در سایه این میزبانی، از تجربیات آن نیز استفاده کند.
دیدگاه آمریکا به عنوان یکی از بازیگران کلیدی در افغانستان، برای میزبانی اندونزی شرط است و به نظر میرسد، واشنگتن که با اندونزی روابط نزدیکی دارد، با این طرح همراه است و حتی ممکن است که پیشنهاد اولیه از سوی آمریکا مطرح شده باشد زیرا کشورهای جنوب شرق آسیا متحدان نزدیک واشنگتن در این قاره هستند و آمریکا برای قرن 21، همکاری با این بخش از آسیا را مهم ارزیابی کرده است. بر این اساس، آمریکا حامی و مشوق ورود اندونزی به روند صلح افغانستان است.
دلایل اندونزی برای بازی در نقش میزبان مذاکرات
اندونزی بزرگترین کشور جنوب شرق آسیا، چهارمین کشور پرجمعیت جهان و بزرگترین کشور با جمعیت مسلمان محسوب میشود. اندونزی از جمله کشورهای نوظهور است که بر اساس پیشبینیهای منابع معتبر، از جمله قدرتهای آسیایی در دهههای آینده خواهد بود. این کشور به رغم برخی چالشها، توانسته است رشد اقتصادی خود را حفظ کند، میزان بیکاری را کاهش دهد و نظام حقوقی خود را اصلاح کند. هنری کسینجر سیاستمدار آمریکایی، اندونزی را یکی از چهار قدرت مهم قاره آسیا عنوان کرده است. دیدگاههای چنین افراد و نهادهایی این است که اندونزی نه تنها در منطقه آسیا - پاسیفیک بلکه در سطح جهان نقش مهمی ایفا خواهد کرد.
از ویژگیهای چنین کشورهای رو به رشد، دست زدن به قدرتسازی و ایفای نقش در سطحی از معادلات منطقهای یا بینالمللی است. این کشورها تمایل دارند تا میزبان مذاکرات بینالمللی بوده و به این واسطه دیده و مطرح گردند. بنابراین اندونزی هم دلایلی برای پذیرش میزبانی این مذاکرات دارد.
طالبان و پاکستان؛ بازیگران مهم
بر اساس مصاحبهها و گفتگوی پیشتر منتشر شده از سوی طالبان، این گروه شرایطی را برای کشور میزبان دارند که مهمترین آنها مسلمان بودن و عدم دخالت نظامی در افغانستان است. بر این اساس قطر از سوی این گروه پذیرفته شد. به دنبال انتشار خبرهایی مبنی بر توافق غنی و دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر بستن دفتر سیاسی طالبان در قطر، سخنگوی این گروه نسبت به بسته شدن این دفتر واکنش نشان داد و در مورد پیامدهای آن به افغانستان و آمریکا هشدار داد. اما از زمانی که بحث انتقال آن به کشور دیگری مطرح شده، این گروه واکنشی نداشته است. بر این اساس، به نظر میرسد این گروه به رغم آن که محدودتر خواهد شد اما ناچار به پذیرش انتقال دفتر از قطر به اندونزی است. اما در مورد حضور بر سر میز مذاکره، این گروه شرایطی را وضع کرده که بعید به نظر میرسد، تغییری در آن حاصل شده باشد.
دیگر بازیگر مهم پاکستان است. اسلام آباد در افغانستان نگرانیهایی دارد و منافعی را جستجو میکند که واسطهگری کشورهای مختلف برای صلح افغانستان تاثیری در آن ندارد. در چند سال گذشته، قدرتهای منطقه و فرامنطقه تلاش کردهاند که در قالب نشستهای چند جانبه واسطه بین کابل و اسلام آباد شوند اما تاثیری نداشته است. اندونزی در مقایسه با کشورهایی مانند چین و ترکیه که تلاش کردهاند گره کور روند صلح افغانستان را باز کنند، وزنی ندارد بنابراین نباید انتظار داشت که تحول خاصی در روند صلح افغانستان روی دهد. هر چند رئیس جمهور اندونزی در سفر خود به پاکستان، از تشکیل کمیتهای متشکل از علمای اندونزی، افغانستان و پاکستان سخن گفت تا از این طریق افراطگرایی را کنترل کنند اما افراطگرایی به تنهایی سبب بروز بحران افغانستان نیست و استفاده دولتی از ابزار افراطگرایی مهمتر از عامل اول است.
جمعبندی
تلاش کابل و واشنگتن برای انتقال دفتر سیاسی طالبان به جغرافیایی که این دفتر محدودتر باشد، پای اندونزی را به روند صلح افغانستان باز کرد. مقامات کابل امیدوارند که با استفاده از تجربه اندونزی بتوانند افغانستان را از بحران به سوی صلح و ثبات سوق دهند. اندونزی، این قدرت رو به رشد نیز در پی کسب نقش آفرینی در سطح بینالمللی است و عمدتا با این هدف پای به روند صلح افغانستان گذاشته است. اما فاکتورهای کلیدی موثر در این پازل جدید نادیده گرفته شدهاند. پاکستان به عنوان کلیدیترین بازیگر، در مقابل فشارهای افغانستان و آمریکا تا کنون ایستادگی کرده است و بعید است که با واسطهگری اندونزی تغییری در رویکرد آن ایجاد شود. در موضع طالبان به عنوان طرف مناقشه، تغییری حاصل نشده است. هر چند استراتژی جدید آمریکا در پی آن است تا در مقطع کنونی با توقف مذاکره، کسب برتری در میدان جنگ و تضعیف حمایتهای مالی، طالبان را به پای میز مذاکره بکشاند اما مشخص نیست این رویکرد که در کوتاه مدت خونبار شدن اوضاع افغانستان حاصل آن است، به فرجامی خواهد رسید یا خیر. نکته مهم دیگر آن است که بحران افغانستان اکنون بازیگران متعددی را به خود جذب کرده است و تجربیات سالهای گذشته نشان داده که نادیده گرفتن بازیگران مهم شکست روند مذاکرات را در پی داشته است.
انتهای مطلب/
* پژوهشگر موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان