تهدیدات امنیتی کشورهای آسیای مرکزی از تئوری تا واقعیت
به گزاش موسسه مطالعات ایران شرقی؛ همزمان با پایان سال 2016، از منطقه آسیای مرکزی همچنان بعنوان یکی از کانونهای احتمالی سرایت بحران افراطگرایی نام برده میشود. این مسئله دارای شاخص هایی نیز هست که به تفکیک کشورها، به بررسی آن خواهیم پرداخت.
*ترکمنستان
نزدیکترین کشور آسیای مرکزی به لحاظ جغرافیایی به ایران کشور ترکمنستان است، در بین کارشناسان تا این اواخر این تحلیل وجود داشت که به خاطر این که در ترکمنستان همه جنبههای اجتماعی جامعه به طور کامل تحت کنترل دولت قرار دارد، هیچگونه تهدیدی متوجه این کشور نخواهد بود ولی این دیدگاه درست نیست و از نظر آسیبهای امنیتی ترکمنستان مشابه سایر کشورهای منطقه است.
علیرغم بسته بودن فضای رسانهای این کشور طی 3-4 سال اخیر تحولاتی که در ترکمنستان در حال وقوع است نشان میدهد ترکمنستان از نظر امنیتی شرایط مناسبی ندارد؛ چندین عامل و فاکتور در ترکمنستان وجود دارد که دارای جنبههای داخلی هستند یکی این که مشکلات اجتماعی و اقتصادی در این کشور افزایش یافته و همچنین روحیه اعتراضی در بین مردم این کشور آسیای مرکزی در حال اوجگیری است و برنامه جامع و کاملی برای دورنمای توسعه اقتصادی و اجتماعی ترکمنستان در بین دولتمردان وجود ندارد و نگاه عمده آنها به منابع انرژی این کشور است؛ در مناطق مختلف این کشور به خصوص در میان اقشار فقیر و کمبضاعت این روحیه اعتراض در حال بیشتر شدن است.
در بین گروههای نخبه ترکمنی رقابتهایی در حال شکلگیری است. این رقابتها دارای لایههای پنهانی بوده و در این میان، نخبگانی هستند که قدرت را به صورت عمده در دست داشته و به لحاظ منطقهای به منطقه آخال تکین تعلق دارند، در مقابل آنها نخبگان ماری یا مرو هستند و این رقابت بعنوان تهدیدی برای امنیت ملی این کشور محسوب میگردد.
این در حالی است که در منطقه ماری ذخایر انرژی وجود دارد که برای بهرهبرداری از آن اقدامات زیادی انجام میشود از جمله میتوان به میادین نفتی «گالکینیش» اشاره کرد، با توجه به این که بین این 2 گروه نخبگان قومی اختلاف و رقابت بر سر منابع میباشد اینجاست که پای فاکتور خارجی هم به میان میآید تأثیر فاکتور بیرونی بر تحولات داخلی ترکمنستان از جمله در زمینه وضعیت مرزی این کشور با افغانستان قابل مشاهده میباشد.
مشکلات در مناطق مرزی این کشور با افغانستان بر اثر به فعالیتهای کشورهایی مانند ترکیه و قطر و برخی کشورهای غربی است که یکی از اهداف عمده این کشورهای خارجی مخالفت با پروژه انتقال گاز ترکمنستان به چین است و همچنین مخالفت با تحقق پروژه تاپی.
در میان ترکمنتباران، افغانستانیها این موضوع را دامن میزنند که ترکمن تباران افغانستان خواستار حق خودشان از اراضی ترکمنستان هستند و به دنبال زمینهایی هستند که قبل از مهاجرت در این کشور داشتند.
در متن این اختلافات داخلی و همچنین تأثیر فاکتور خارجی، مدیریت ترکمنستان نسبت به خطر مهمی که در کمین این کشور بود بیتوجه عبور کرد و این خطر چیزی نیست جز تأثیر جریان گروههای افراط گرا از خارج به داخل ترکمنستان و متأسفانه آنها به موقع متوجه این خطر نشدند.
این خطر از ناحیه مبلغان و اتباع کشورهایی از جمله ترکیه و پاکستان بود، البته بیشتر از جانب ترکیه و کمتر پاکستان، با توجه به وضعیت جغرافیایی ترکمنستان و زندگی مردم این کشور به صورت جزیرهای که فاصله زیادی بین مناطق آنها وجود دارد به دلیل تأثیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی در مناطق مختلف روحیات جریان افراط به خصوص روحیه گرایش به سلفیت و وهابیت وجود دارد.
بین افغانستان و ترکمنستان مسیر قاچاق سلاح از افغانستان به این کشور وجود دارد و زمانی که تهدید نظامی از ناحیه افغانستان برای ترکمنستان واقعیت پیدا کرد مشخص شد که دولت این کشور برای پاسخ مناسب آمادگی و توان لازم را ندارد، دکترین بیطرفی ترکمنستان باعث شد نه ارتش و نه نیروهای مرزبانی آن در سطح خوبی قرار نداشته باشند.
هماکنون رهبری ترکمنستان به صورت عجولانه در حال تقویت نیروهای نظامی خود بوده و در حال خریداری سلاح از خارج به خصوص از پاکستان است و این که و تا کجا این اقدامات نتیجه خواهد داد هنوز مشخص نیست.
* ازبکستان
وضعیت به مراتب بهتری در ازبکستان وجود دارد رهبری ازبکستان از ابتدا نسبت به هر گونه فعالیتهای گروههای سیاسی-مذهبی اقدامات سرکوبگرانه انجام داد؛ تدبیری که رهبری ازبکستان اندیشید شامل آن بود که منابع و داراییهای کشور را تقسیم نمود که همه مناطق و همه اقشار امکان زندگی را پیدا کنند. درست است که مردم رفاه زیادی ندارند اما نگرانی از آینده هم در میان آنها چندان وجود ندارد نهادها و سرویسهای امنیتی-اطلاعاتی و انتظامی همه فعالیتهای مربوط به مذهب را به طور کامل تحت کنترل دارند.
ظهور هر گونه فعالیتهای افراطی به خصوص اقدامات مسلحانه توسط گروههای افراطی توسط نهادهای مربوطه به سرعت سرکوب میشود، چند دهه است که ازبکستان هر گونه فعالیت در داخل این کشور با نقش عوامل خارجی را به طور جدی تحت کنترل دارد و هر گونه مشارکت و حضور خارجیها و سازمانها و نهادهای خارجی در حوزه دینی که احتمال افزایش افراطگرایی در داخل ازبکستان را فراهم کند در این کشور وجود ندارد.
کمبود و کم کاری در کشورهای آسیای مرکزی مربوط به عدم اقدامات لازم جهت جلوگیری از ظهور و بروز مشکلات و چالشها در حوزه مذهب است؛ از جمله در همین ازبکستان که گفته شد، درست است وضعیت تحت کنترل قرار دارد اما اقدامات این کشور سرکوبگرانه است و اقدامات پیشگیرانه نیست و در واقع واکنشی است؛ وضعیت در تاجیکستان و قرقیزستان پیچیدهتر میباشد.
*تاجیکستان
تاجیکستان ضمن تلاش برای تحت کنترل داشتن تمامی روندهای اجتماعی، طی سالهای اخیر اقدامات شدیدی علیه هر گروهی که میتوانسته روی فضای مذهبی-سیاسی این کشور تأثیر داشته باشد انجام داده و همگان شاهد اقدامات دولت تاجیکستان در قبال نهضت اسلامی تاجیکستان بودهاند.
در اواخر دهه 90 توافقی بین دولت تاجیکستان و حزب نهضت اسلامی با عنوان گروه سیاسی- مذهبی میانهرو زمینه برای بازگشت صلح و آرامش به این کشور را فراهم کرده بود همچنین بخشی از نیازهای جامعه مسلمان تاجیکستان از طریق حزب نهضت اسلامی پاسخ گفته میشد که پس از خروج این نهضت از عرصه سیاسی تاجیکستان این نیازها بیپاسخ باقی ماند.
دولت تاجیکستان تلاش دارد از طریق نهادهای رسمی اسلامی و نهادهای امنیتی-انتظامی بر فضا تسلط داشته باشد و در حال حاضر روحیات اعتراضی در میان مردم این کشور نیز با توجه به افزایش مشکلات اقتصادی-اجتماعی تاجیکستان در حال افزایش است، بنابراین بیشتر مردم نه به دولت و نه به روحانیت رسمی اعتمادی ندارند و وجود این روحیات بخشی از جامعه را به طعمهای برای گروههای افراطی و تندرو تبدیل کرده و این در حالی است که دولت در مورد فعالیتهای نهادها و بنیادهای مختلف کشورهای عربی چشمپوشی میکند، این نهادها در حال حاضر در ساخت کانونهای مختلف مذهبی در تاجیکستان نقش ایفا نموده و ایدئولوژی خود را بسط و گسترش میدهند.
تفاوتهایی در مناطق مختلف تاجیکستان از لحاظ جغرافیایی وجود دارد به عنوان مثال در وادی «حصار» و جنوب تاجیکستان خطر گسترش «سلفیت» بیشتر است در ولایت «سوخت» که بخشی از وادی فرغانه است خطر «حزب التحریر» بیشتر است؛ همچنین چالش دیگری که در حوزه مذهب برای تاجیکستان وجود دارد، رشد روحیات افراطی در میان مهاجران کاری تاجیک در خارج از تاجیکستان است به خصوص در روسیه، این وضعیت در حالی مشاهده میشود که روابط رسمی دوشنبه با برخی کشورهای عربی و همچنین نهادهای مربوطه تاجیکستان با طرفهای مقابل در این کشورها در حال تقویت است.
*قرقیزستان
قرقیزستان جایگاه ویژهای در آسیای مرکزی دارد زیرا در زمان 25 ساله استقلال کشورهای آسیای مرکزی قرقیزستان دارای وضعیت منحصر به فردی به دلیل داشتن فضای آزاد سیاسی بود و این بر میگردد به تلاش مدیریت این کشور برای ایجاد یک نظام لیبرال دموکرات غربی که در نتیجه این امر منجر به تنزل نقش دولت یا حاکمیت در این کشور شد و همزمان مانع توسعه اقتصادی در این کشور نیز بود چون این مسئله زمینه را برای رشد فساد و مافیا مهیا نمود.
به عنوان مثال برخی فضاهای باز در نظر گرفته شده طی 3 سال اخیر شامل این موارد است: برای کشورهای حاشیه خلیج فارس لغو روادید در نظر گرفته شده و با ترکیه سالها قبل این شرایط وجود داشت همچنین تشریفات ثبت نام و فعالیت نهادهای مذهبی در این کشور خیلی ساده، مقدماتی و راحت است به صورت مستقیم سازمانها و گروههای مختلف مذهبی از کشورهای مختلف عربی، پاکستان و ... در قرقیزستان فعالیت دارند؛ با اطمینان میتوان گفت که امروز قرقیزستان به پایگاهی برای تهدید افراط گرایی برای سایر کشورهای آسیای مرکزی تبدیل شده است.
فعالیت «جماعت تبلیغ» در دیگر کشورهای آسیای مرکزی ممنوع بوده ولی در قرقیزستان مجوز فعالیت دارند و تمامی تبلیغیهای کشورهای آسیای مرکزی برای فعالیت وارد قرقیزستان شدهاند در جنوب قرقیزستان بیشتر سازمانهای افراطی ازبکی به صورت زیرزمینی مستقر شده و فعالیت دارند؛ حاکمیت این کشور ضعیف بوده و نهادهای امنیتی- انتظامی این کشور آلوده به فساد هستند و روحانیت رسمی این کشور تحت نفوذ کشورهای خارجی به خصوص کشورهای عربی است و در این منطقه بیش از همه قرقیزستان نقش کانون بیثباتی احتمالی نه تنها برای این کشور بلکه برای کل کشورهای منطقه را خواهد داشت.
*قزاقستان
وضعیت در قزاقستان میتوان گفت در قیاس با تاجیکستان، قرقیزستان و ترکمنستان بهتر است ولی به لحاظ کنترل بر محیطهای مذهبی وضعیتی به مراتب بدتری از ازبکستان دارد؛ پس از فروپاشی شوروی برای گروههای افراطگرای مذهبی شرایط فعالیت به طور آزاد در قزاقستان فراهم شد و این وضعیت تقریباً تا اواخر دهه 90 و اوایل قرن جدید وجود داشت تا این که دولت این خطر جدی را درک کرد و امروز تلاشهایی در قزاقستان انجام میشود اما پیچیدگیهای زیادی در این مسیر وجود دارد.
یکی از مشکلات اصلی در قزاقستان نبود متخصصان در این حوزه است تا برای دولت برنامههایی را تدوین کنند تا منجر به جلوگیری از رشد جریان افراط شود؛ از نظر موقعیت مناطق تفاوتهایی بین مناطق مختلف وجود دارد مثلاً در غرب قزاقستان در منطقه «مانگستا» که مردم به لحاظ وضعیت مذهبی مستقل هستند تأثیرپذیری از مرکز را قبول ندارند.
در قیاس با سایر کشورهای آسیای مرکزی مشکلات اقتصادی و اجتماعی در قزاقستان کمتر است؛ مشکل اصلی برای این کشور، عدم وجود یک ایدئولوژی است تا بتواند رضایت مردم را جلب کند، مردم نیازهای معنوی دارند که اگر این نیازها برآورده نشود پاسخ به آن فرصت را در اختیار گروههای افراطی قرار میدهد.
در سایر کشورها نیز این مسئله صادق است اما نمونههای بارز آن در قزاقستان برجستهتر است به عنوان مثال برخی گروههای نخبگان در قزاقستان از گروههای افراطی در راستای منافع خود و دستیابی به اهداف خاص بهرهبرداری نمودهاند.
نتیجهگیری
در همه کشورهای آسیای مرکزی فقدان یک ایدئولوژی صحیح برای منع فعالیت گروههای افراطی در این کشورها احساس میشود. در همین شرایط نیز از نظر ایدئولوژیکی ازبکستان موفقتر از بقیه عمل کرده ولی در برخی از مناطق این کشور بازهم مشکل وجود دارد.
در همه کشورها روحانیت رسمی در میان جامعه مسلمان از آبرو و جایگاه پایینی برخوردارند؛ به نظر نمیرسد در همه کشورهای منطقه فعالیتهای مطالعاتی در رابطه با مهار جریان افراطگرایی صورت گرفته باشد.
در همین حال، هم در حوزه فعالیت سازمانهای امنیتی- انتظامی و هم در میان روحانیت مشکل کادر متخصص وجود دارد و در همه این کشورها نقش عامل خارجی در رشد جریان افراط قابل ملاحظه است. در رابطه با نفوذ خارجیها، وضعیت ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان به دلیل بیکفایتیهای موجود در این کشورها بیشتر نگران کننده است و فرصت را بخوبی در اختیار قدرتها برای نقش آفرینی قرار دادهاند.
انتهای مطلب/.