بررسی تکاپوی کابل برای مذاکرات صلح در پرتو استراتژی جدید آمریکا
دولت وحدت ملی افغانستان پس از یک دوره تلاش ناموفق برای برگزاری مذاکرات صلح با طالبان، این بار با سیاست «ابتدا صلح با پاکستان»، دور جدیدی از تلاشها را آغاز کرده است که تحولات جدید حاکم بر منطقه از جمله استراتژی اعلام شده آمریکا برای افغانستان و جنوب آسیا شرایطی متفاوتی را ایجاد کرده است. وجه تمایز دیگر تلاش جدید کابل، به صحنه آوردن تمامی بازیگران مهم در مذاکرات صلح است اما سرنوشت مبهم این دور از مذاکرات نیز در گرو دو کنشگر مهم؛ طالبان و پاکستان خواهد بود.
ایران شرقی/
جاوید حسینی*
مذاکرات دولت افغانستان به منظور صلح با طالبان فراز و فرود زیادی را شاهد بوده است. در زمان حامد کرزی به رغم تلاشهای گسترده وی و بیش از 20 سفر به پاکستان، گره کور صلح افغانستان همچنان بسته ماند. با روی کار آمدن دولت وحدت ملی، اشرف غنی با استفاده از اهرم آمریکا و چین تلاش کرد تا پاکستان را تحت فشار قرار دهد و طالبان را پای میز مذاکره بکشاند اما افشای مرگ ملا محمدعمر رهبر پرآوازه طالبان و از سویی عدم پایبندی پاکستان به تعهداتی که در پنج دور مذاکره بدانها متعهد شده بود، سبب شدند که مذاکرات صلح بار دیگر با بن بست مواجه شود و افغانستان از روند مذاکره با پاکستان خارج شود. روابط سرد و توام با اتهام کابل - اسلامآباد در یک سال اخیر اوج بیشتری یافت و شرایط برای مذاکرات مجدد را دشوارتر ساخت. اما در هفتههای اخیر، نشانههایی مبنی بر تلاشهای دولت وحدت ملی برای آغاز مجدد مذاکرات صلح به چشم میخورد. سئوالی که این نوشتار در پی آن میباشد، این است که با توجه به استراتژی جدید آمریکا در افغانستان، چه چشماندازی برای تلاشهای دولت وحدت ملی به منظور آغاز مذاکرات صلح متصور است؟
با توجه به نقش و اهمیت پاکستان در برقراری صلح و ثبات در افغانستان، ادبیات سیاسی رئیس جمهور افغانستان در یک سال گذشته از «مذاکره و صلح با طالبان» به «مذاکره و صلح با پاکستان» تغییر یافته است. این واقعیت که مسیر صلح افغانستان از پاکستان میگذرد انکار ناپذیر است و غنی برای دستیابی به صلح افغانستان، صلح با پاکستان یک برنامه ملی افغانستان عنوان کرد. اما به رغم این اراده به دلیل نبود اطمینان و تعهد، مذاکره بین دو کشور صورت نگرفت. مدتها پیش از روی کار آمدن ترامپ دولت افغانستان، سیاستی را دنبال کرد تا در عرصه بینالمللی پاکستان را عامل ناامنی و مشکلات افغانستان معرفی کرده و سیاست کشورهای تاثیرگذار را با خود همسو سازد. هندیها نیز که خصومت دیرینه با پاکستان دارند، سیاست مشابهی را دنبال کردند. در نتیجه این سیاستها و به ویژه با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا و اعلام استراتژی واشنگتن در افغانستان و جنوب آسیا، فضای جدیدی حاکم شد که به نفع دولت افغانستان است. در نتیجه دولت افغانستان در هفتههای اخیر اقدام به برداشتن گامهای عملی کرد که تمهیدات آن را از ماهها قبل آغاز کرده بود.
درخواست واگذاری ملا برادر؛ مهره درشت طالبان
دولت افغانستان در تلاش است تا تعدادی از سران طالبان را از زندانهای پاکستان رها سازد. بدین منظور لیستی از زندانیان و رهبران سرشناس طالبان تهیه و در اختیار پاکستان قرار گرفته است. اسامی یاد شده از این افراد بر اساس Radio Mashal به نقل از یک منبع آگاه عبارتند از: ملا عبدالغنی برادر، ملا نانی، ملا سلیمان آغا و ملا عبدالصمد ثانی.
ملا برادر که زمانی معاون ملا عمر بود، یکی از تاثیرگذارترین چهرهها در بین طالبان است. در زمان ریاست جمهوری حامد کرزی، دولت افغانستان تلاش بسیاری کرد تا با ملا برادر که در اسارت دولت پاکستان به سر میبرد، دیدار کند اما به گفته امرالله صالح رئیس پیشین اداره امنیت ملی افغانستان، پس از پیگیریهای فراوان، گروه اعزامی دولت افغانستان موفق شد با جسم نیمه هوشیار ملا برادر را ببیند که به علت تزریق دارو به وی، قادر به تکلم نبود. برخی منابع نزدیک به طالبان بر این باورند که ملا برادر ایده مذاکره با دولت افغانستان را مطرح کرده بود و به علت این که اندیشههای وی با سازمان اطلاعات ارتش پاکستان همخوانی نداشت، دستگیر و زندانی شد. این بار نیز نام ملا برادر در صدر لیست درخواستی دولت افغانستان قرار دارد.
طالبان یکی از پیششرطهای مذاکرات صلح را آزادی زندانیان خود اعلام کرده بود. به نظر میرسد دولت افغانستان با آزادی این عده در تلاش است تا فضای اعتماد ایجاد کند و مقدمات مذاکره را فراهم سازد.
این که آیا پاکستان ملا عبدالغنی برادر این مهره ارزشمند و تاثیرگذار طالبان و دیگر زندانیان این گروه را تحویل خواهد داد یا خیر مشخص نیست اما اسلام آباد نیز لیست مشابهی به کابل تحویل داده است و خواهان مبادله تعدادی از سران تحریک طالبان پاکستان که در اسارت دولت افغانستان به سر میبرند، شده است. بر اساس خبرهای منتشر شده، دولت افغانستان لیست 78 تن از سران طالبان را که در زندانهای پاکستان و یا درون خاک این کشور به سر میبرند را به اسلام آباد داده است و پاکستان نیز لیست 76 تن از سران تحریک طالبان پاکستان که در خاک افغانستان پنهان شدهاند را به کابل داده و خواستار تحویل آنان شده است. با توجه به بیاعتمادی کابل به اسلامآباد، دولت افغانستان ابتدا خواستار آزادی پنج فرد ذکر شده گردیده است تا پس از آن گامهای دیگر برای برداشته شود.
عبدالسلام ضعیف؛ نماینده اعزامی کابل به قطر
اقدام دیگر کابل، اعزام ملا عبدالسلام ضعیف سفیر پیشین طالبان به قطر است. ضعیف که پس از آزادی از گوانتانامو در کابل زندگی میکند، پیام دولت افغانستان را به دفتر سیاسی طالبان در قطر برده است تا در دیدار با نمایندگان سیاسی این گروه شرایط طالبان را برای مذاکرات صلح بررسی کند. از مدتها پیش مطرح بود که نمایندگانی از دولت افغانستان به طور مداوم با دفتر طالبان در قطر در تماس هستند. شهریور ماه سال جاری، خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرد که معصوم استانکزی رئیس اداره امنیت ملی افغانستان تقریبا هر روز در مورد قانون اساسی و آینده سیاسی این کشور با رهبران طالبان در قطر تماس تلفنی دارد و حنیف اتمر مشاور امنیت ملی اشرف غنی نیز یک ماه در میان با طالبان گفتگو میکند.
اعزام ضعیف به دفتر سیاسی طالبان در قطر در شرایطی است که بر اساس خبر گاردین دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در دیدار با اشرف غنی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل خواستار تعطیلی دفتر سیاسی طالبان شده است. از سویی مقامات قطری هم به طور رسمی چراغ سبز به این عمل نشان دادهاند. دفتر قطر هر چند در سال 2012 و در همان ابتدای تاسیس از فعالیت رسمی بازماند اما طالبان در این چند ساله از آن به عنوان روزنهای برای روابط این گروه با کشورهای خارجی استفاده کردهاند. از دست دادن این دفتر برای طالبان مساوی با محدودیت است به همین دلیل این گروه در واکنش به تبعات بستن این دفتر هشدار داد.
پس از متشنج شدن روابط دوحه – ریاض، پیشبینی میشد عربستان به دلیل رقابت شدید با قطر و با هدف جلوگیری از نقشآفرینی دوحه در تحولات منطقه، با استفاده از نفوذ خود بر دولت افغانستان و روابط گرمی که با واشنگتن دارد، در صدد تعطیلی دفتر سیاسی طالبان برآید. از آنجا که مهمترین مزیت دفتر سیاسی طالبان برای دولت افغانستان و دیگر کشورها به ویژه آمریکا، وجود آدرس مشخصی از این گروه است، بدین دلیل بستن این دفتر هر چند ممکن است با استدلال جلوگیری از روابط طالبان با دیگر کشورها و تحت فشار قرار دادن این گروه صورت گیرد اما هدف غایی، انتقال آن به مقصد دیگری از جمله امارات متحده و یا ترکمنستان (دو گزینه محتمل برای تاسیس دفتر جدید طالبان)، به منظور تامین نظر ریاض است.
هر چند که عقبه طالبان، کشور پاکستان است و مذاکره این گروه با کابل ممکن است خشم و اقدامات پاکستان علیه طالبان را منجر شود، اما درک طرفین از کنه خواستههای یکدیگر هدف احتمالی این مذاکرات خواهد بود.
تعیین نقشه راه صلح با مشارکت بازیگران
یکی دیگر از جدیدترین تحرکات کابل در این زمینه، اعلام تهیه نقشه راه صلح با حضور بازیگران است. وزیر دارایی افغانستان در نشست خبری با حضور تادامیچی یاماموتو نماینده ویژه سازمان ملل در افغانستان اعلام کرد که قرار است پنجم بهمن ماه، کابل میزبانی نشستی بزرگ با حضور نمایندگان جامعۀ جهانی، مقامهای ارشد برخی کشورهای جهان، نمایندگان کشورهای منطقه و بازیگران منطقهای برگزار کند. هدف از این نشست ترسیم نقشه راه و برداشتن گامهای عملی برای گفتگو با طالبان عنوان شده است. تلاشهای کابل برای مذاکرات صلح، تاکنون معدود به چند بازیگر مطرح صحنه افغانستان بوده است و از آنجا که راه حل بحران افغانستان، اجماع بازیگران دولتی و غیر دولتی است، این نشست میتواند سرآغازی برای مذاکرات سازنده و مفید باشد.
آخرین موردی که میتوان در حال حاضر به آن اشاره کرد، مذاکره با پاکستان به عنوان مهمترین بازیگر صحنه افغانستان است. پس از یک دوره سردی روابط و پس از اعلام استراتژی جدید آمریکا در قبال افغانستان و جنوب آسیا که در آن پاکستان آماج شدیدترین انتقادها و تهدیدها قرار گرفته است، ژنرال قمر باجواه رئیس ستاد ارتش پاکستان به کابل سفر کرد. هر چند جزئیات این مذاکرات افشا نشده است اما بنا بر اظهارات سفیر افغانستان در پاکستان، این مذاکرات مثبت بوده و دو طرف درباره گروههای شبهنظامی و مذاکرات صلح گفتگوهای سازندهای داشتهاند. همچنین غنی که پیشتر از سفر به پاکستان امتناع میورزید، قرار است در «فرصت مناسبی» برای ادامه مذاکرات به اسلام آباد سفر کند.
هر چند که بسیاری از مقامات و کارشناسان در واکنش به سفر باجواه و آغاز مجدد مذاکره با پاکستان اظهار بیاعتمادی میکنند، اما گره کور بحران افغانستان در دست پاکستان میباشد و همکاری ژنرالهای راولپندی شرط اصلی حل این بحران است. در کنار دیگر مولفهها مانند سیاست تحت فشار قرار دادن پاکستان و ...، مذاکره تنها راه حل است. هر چند عمر زاخیلوال سفیر افغانستان در پاکستان و معمار این مذاکرات گفته است که «مهم نیست چند بار شکست میخوریم، باید به تلاش ادامه داد».
از سرگیری مذاکرات چهارجانبه
همچنین پس از توقف طولانی مذاکرات چهارجانبه افغانستان، پاکستان، آمریکا و چین که به گفته کابل، به دلیل عدم پایبندی اسلام آباد به تعهدات داده شده در مصوبات این نشستها بود، قرار است دور ششم مذاکرات چهارجانبه 24 مهرماه در مسقط پایتخت عمان برگزار شود. یکی از مهمترین تعهدات پاکستان در نقشه راه ترسیم شده در پنج نشست پیشین، ملزم کردن طالبان برای حضور در پای میز مذاکره بود که هیچگاه عملی نشد. بر اساس اظهار منابعی در کابل، این مذاکرات با وساطت برخی کشورها آغاز شده است که به نظر میرسد چین نقش اصلی را در احیای این مذاکرات ایفا کرده است. پکن در سالهای اخیر از بازیگری حاشیهای به یک بازیگر فعال در عرصه افغانستان بدل شده است و حتی یک دور از مذاکرات صلح را با حضور نمایندگی از طالبان میزبانی کرده است.
پنج دور این مذاکرات تا تعیین نقشه راه نیز پیش رفت اما پاکستان برای این که مهمترین ابزار سیاست خارجی خود در زمینه افغانستان را بر سر میز مذاکره حاضر کند، خواستههایی دارد. در سفر اخیر ژنرال باجواه به افغانستان، کابل از وی خواستههای پاکستان از افغانستان را به صورت مکتوب ارائه کند. امری که بسیار بعید به نظر میرسد زیرا برخی از این خواستهها نامشروع و زیادهخواهی میباشند.
پاکستان و شرایط جدید
استراتژی جدید آمریکا شرایط ناخواستهای را برای پاکستان به وجود آورده است. این کشور که داعیه مبارزه با تروریسم و قربانی دادن در راه تروریسم را دارد متهم به پناه دادن به گروههای تروریستی شده است. اما تلختر از آن اعطای نقش برجسته به هند در استراتژی جنوب آسیای آمریکا است. در تيم تصميمگيري ترامپ، ژنرالهايي با تجربه میدانی حضور دارند و ضربه حاصل از بازي دوگانه پاكستان را به خوبی تجربه كردهاند. از سویی دیگر، واگذاري اختيارات به فرماندهان ميدانی، تسلط پنتاگون بر تصميمگيري و اتخاذ راهبردها بر اساس شرایط میدانی و زمانی شرایط را به ضرر پاکستان ساخته است.
با این وجود، دشوار است که بتوان گفت، پاکستان تحت فشار قرار گرفته است و از روی ناچاری روی به همکاری با افغانستان و مشارکت در روند صلح آورده است. پاکستان نه تنها به هیچ یک ازخواستههای خود نرسیده است بلکه مهمترین خواسته آن که محدودسازی نقش هند در افغانستان بود، نادیده گرفته شده است. از این روی، مشارکت فعلی پاکستان در مذاکرات و نشستها را باید با ظن و گمان نگریست. دست پاکستان خالی نیست و گزینههای متعددی برای مقابله با استراتژی جدید آمریکا و به چالش کشیدن آن در دست دارد. پاکستانیها استاد تاکتیک هستند و تاکنون در مقاطع مختلف توانستهاند از تنگناها عبور کنند. تهدیدات کنونی ترامپ شدیدتر از تهدیدات دولت بوش در سال 2001 نیست و امکان گذار از این وضعیت برای پاکستان را نباید غیرمحتمل دانست.
جمع بندی
دولت اشرف غنی در دوران سه ساله خود، توانست برخی از دولتها و سازمانهای مهم را مجاب به پذیرش موضع افغانستان در قبال پاکستان کند. حتی چین به عنوان متحد استراتژیک پاکستان، در نشست اخیر بریکس مجبور به اتخاذ موضعی ناخواسته در قبال پاکستان شد. با روی کار آمدن ترامپ، کابل مستقلانه و نیز به کمک لابی هندیها در آمریکا، بر استراتژی جدید تاثیر گذاشته و شرایط را برای پاکستان دشوار سازند. دولت وحدت ملی افغانستان در سایه این احساس پیروزی، دست به تمهیداتی برای مذاکرات زده است.
آزادی پنج زندانی طالبان که ملا برادر ارشدترین آنها میباشد، گام نخست از سوی دولت افغانستان اعلام شده است. از آنجا که ملا برادر مهره ارزشمندی برای پاکستان است و کابل نیز درک میکند که نباید درخواست اولیه دشوار و حتی غیر عملی باشد، این شائبه به وجود میآید که ممکن است درخواست کننده واقعی برای آزادی این پنج زندانی، گروه طالبان بوده باشد. دست کم 3 زندانی غربی در دست طالبان اسیر است و ممکن است بر اثر مذاکرات پشت پرده، همانند سال 1393 بحث تبادل اسرا بین طالبان و سفارتخانههای غربی مطرح بوده باشد. در سال 93 در پی مذاکرات مقامات آمریکایی با دفتر طالبان در دوحه، به ازای آزادی پنج زندانی طالبان از گوانتانامو، بو برگدال (Bowe Bergdahl) سرباز زندانی آمریکایی از چنگ طالبان رها شد.
از آنجا که راه حل افغانستان، اجماع نظر بازیگران است، مذاکرات چهارجانبه انتقاد برخی کشورها از جمله روسیه را در پی داشته است. مشارکت تمامی بازیگران در مذاکرات صلح علاوه بر آن که تامین نظر آنها را در پی دارد، وزنه دولت افغانستان را در مقابل پاکستان سنگین خواهد ساخت. زیرا به رغم پاکستان، تمامی کشورهای منطقه حامی دولت وحدت ملی بوده و خواهان برقراری ثبات در این کشور هستند.
طالبان بازیگر مهم صحنه افغانستان است. این گروه در چند سال اخیر دست برتری در صحنه نبرد داشته و قلمرو تحت کنترل خود را به 35 درصد از خاک افغانستان گسترش داده است. همکاری آن برای تحقق صلح شرط لازم و ضروری است. طالبان پیش از این پیش شرطهایی را برای ورود به مذاکرات صلح اعلام کرده بود که مهمترین آنها خروج کامل نظامیان خارجی از افغانستان است. اما بر اساس خبرهای تایید نشده از سوی طالبان، نمایندگان این گروه به تعدیل شرایط از جمله خروج نظامیان خارجی به صورت تدریجی از افغانستان اشاره کردهاند.
از آنجا که مقابله پاکستان با استراتژی جدید آمریکا هزینههای سنگینی برای این کشور در پی خواهد داشت، چنانچه این کشور از راه مذاکره و حتی معامله، به خواستههای خود دست نیابد، این احتمال وجود دارد که سیاست همراهی با آمریکا را همانند پاکستان دوران پرویز مشرف (در هنگام تهاجم آمریکا به افغانستان) در پیش گیرد و پس از عبور از تنگنای کنونی، اهداف و مقاصد خود را ادامه دهد.
انتهای مطلب/
*پژوهشگر موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان