بررسی همکاری طالبان – داعش در قتل عام شیعیان شمال افغانستان
طالبان و داعش دو گروه شبهنظامی، یکی با گرایشات دیوبندی و دیگری سلفی، دو گروه رقیب در جغرافیای افغانستان محسوب میشوند که گاهی این رقابت منجر به درگیریهای خونینی شده است. طالبان با پندار حاکمیت مطلق یا مشارکتی بر جامعه، بر آن بوده تا راهی جدا از داعش را در پیش گیرد اما حادثه رخ داده در روستای میرزا اولنگ، این تصور را با ابهام مواجه ساخت.
ایران شرقی/
جاوید حسینی *
صبح روز پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ نیروهای طالبان از سه جهت به روستای میرزا اولنگ در شهرستان صیاد ولایت سرپل واقع در شمال افغانستان حمله کردند و موفق شدند پس از دو روز این روستای شیعه نشین را تصرف کنند. کشتار مردم غیرنظامی این روستا و به خصوص خبر اعلام مشارکت داعش در این حمله سبب شد که این حادثه بازتاب وسیعی پیدا کند.
گروه طالبان مسئولیت حمله به روستای میرزا اولنگ را پذیرفت، اما در زمینه کشتار غیرنظامیان با رد این خبر اعلام کرد که کشته شدگان نیروهای اربکی (مردمان بومی مسلح شده علیه طالبان) میباشند.(1) خبری که مبنی بر اسارت زنان و دختران منتشر شده بود، تایید نگردید و ناشر این خبر در روزهای گذشته با عذرخواهی رسمی، کذب بودن خبر اسارت زنان را اعلام کرد.
اما در کنار کشتار شیعیان این روستا، آنچه اهمیت یافت، خبری مبنی بر همکاری داعش و طالبان در این حمله بود. هر چند طالبان این همکاری را رد کرد اما یک هفته پس از حادثه، داعش با انتشار بیانیهای در سایت اعماق، مسئولیت کشتار 54 تن از شیعیان این روستا را به عهده گرفت و بدین ترتیب بر حضور خود در صحنه نبرد، صحه گذاشت.
با توجه به آن که سیاست اعلامی طالبان در مورد اقلیت شیعیان افغانستان، مداراگونه بوده و در اعلامیههای منتشر شده از سوی رهبران این گروه نسبت به حقوق اقلیتها همواره تاکید شده است، چگونه میتوان کشتار غیرنظامیان شیعه را توجیه کرد؟ از سویی دیگر داعش و طالبان که دو نیروی رقیب هم محسوب میشوند، چگونه در این حمله همکاری داشتند؟
تهاجم وسیع برای تصرف موقعیت استراتژیک
روستای میرزا اولنگ در ولایت شمالی سرپل دارای موقعیت استراتژیکی است و تصرف آن برای شبهنظامیان اهمیت خاصی دارد. به گفته والی سرپل این روستا دروازهی شهرستان صیاد و شهرستان صیاد دروازهی مرکز ولایت سرپل است. به همین دلیل طالبان از مدتها پیش قصد تصرف این روستا را داشت و بارها حمله این گروه توسط نیروهای بومی موسوم به اربکی که فرماندهان آن را شیعیان هزاره به عهده داشتند، با شکست مواجه شده بود.
حمله اخیر برای تصرف این روستا با حجم وسیعی از نیرو انجام شد و طالبان این بار از ولایتهای همجوار جوزجان، فاریاب و غور نیروی کمکی دریافت کرده بودند. تعداد مهاجمان بر این روستا را برخی منابع 200 تن و برخی 700 شبهنظامی عنوان میکنند.
معمای حضور داعش در نبرد
آنچه که در این قضیه بیش از هر چیز سئوال برانگیز است، امکان همکاری طالبان و داعش در حلمه به روستای میرزا اولنگ است. مقامات محلی سرپل از جمله سخنگوی والی سرپل از همدستی حضور نیروهای داعش در کنار طالبان در تهاجم بر روستا سخن میگویند.(2) کشتار غیرنظامیان شیعه هم رفتاری است که میتواند به نفع حضور داعش در صحنه نبرد باشد. زیرا در چند سال اخیر طالبان سیاست جنگ مذهبی و فرقهای را کنار گذاشته و سابقه واضحی مبنی بر کشتار غیرنظامیان شیعه از سوی این گروه وجود ندارد. این نوع عملکرد، بیشتر به رفتار گروه داعش در عراق و سوریه بیشتر شباهت دارد.
در این تهاجم از دو تن نام برده میشود که از فرماندهان سابق طالبان بودهاند و بر اساس خبرهای منتشر شده از دو سال پیش، آنان به داعش پیوستهاند: شیرمحمد غضنفر و قاری حکمت. هر دوی آنان از قوم ایماق بوده که از سوی طالبان طرد شده و به داعش پیوستند.(4و3)
همجواری منطقه نبرد با جغرافیای داعش
مناطقی از سه ولایت شمالی سرپل، جوزجان و فاریاب محل استقرار نیروهای حرکت اسلامی ازبکستان است که پس از عملیات ضرب عضب ارتش پاکستان، از مناطق قبایلی متواری شدند و به افغانستان کوچ کردند. مهمترین مناطقی که حضور شبهنظامیان حرکت اسلامی در آن گزارش شدهاند، عبارتند از: فرمانداریهای درزاب و قوشتیپه در ولایت جوزجان، فرمانداریهای صیاد و کوهستانات در ولایت سرپل و فرمانداریهای گرزیوان و بلچراغ در ولایت فاریاب. این شش منطقه در محل تلاقی مرزهای این سه ولایت قرار دارند.
استقرار شبهنظامیان ازبک حرکت اسلامی در این نقطه از افغانستان آگاهانه بوده است. این بخش از شمال افغانستان به دلیل کوهستانی و صعبالعبور بودن، پناهگاه مناسبی برای گروههای شبهنظامی است. علاوه بر ضعف ساختارهای امنیتی این منطقه از افغانستان، پایگاههای عمده ارتش افغانستان نیز از منطقه دور بوده و امکان نفوذ به آن برای پاکسازی ساده نیست. نکته مهم دیگری که اهمیت آن بر عوامل ذکر شده، برتری دارد، تشابه قومیتی است. در مقایسه نقشه جغرافیایی با نقشه پراکندگی قومیتی افغانستان، مشاهده میشود که بخش قابل توجه این شش فرمانداری ازبکنشین است.
فرماندهی این نیروها را عبدالرحمان یولداش فرزند طاهر یولداش رهبر سابق حرکت اسلامی ازبکستان بر عهده دارد و بر اساس گزارش منابع مختلف این جریان از حرکت اسلامی ازبکستان با داعش بیعت کرده است.
نیروهای ازبک حرکت اسلامی، پس از استقرار در این محل، اقدام به جذب ساکنان محلی کرده و در این بین برخی از نیروهای طالبان هم به این گروه پیوستند.
شیرمحمد غضنفر و قاری حکمت دو تن از اهالی ولایت سرپل هستند که پیشتر عضو گروه طالبان بوده و به دلایلی از این گروه رانده شده و جذب گروه داعش شدند. هر چند ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان، پس از عملیات میرزا اولنگ، شیرمحمد غضنفر را عضو طالبان معرفی کرد اما خبرهای متعددی درباره پیوستن وی به داعش وجود دارد.
حضور داعش در شمال؛ از انکار تا پذیرش
از دو سال پیش مقامات محلی نسبت به حضور پرچمهای سیاه رنگ داعش در ولایتهای شمالی سرپل، جوزجان، فاریاب هشدارها میدادند از مقامات کابل، سیاست سکوت و یا نفی را در اختیار کرده و نظامیان خارجی مبارزه خود علیه داعش را منحصر به شرق افغانستان کرده بودند. به رغم تصویب استراتژی مبارزه با داعش توسط دولت افغانستان، مبارزه با این گروه محصور به ولایتهای ننگرهار و کنر میباشد و مبارزه جدی نیروهای دولتی و حملات هوایی نظامیان آمریکایی علیه جریان داعش شمال افغانستان تاکنون مشاهده نشده است. اما به نظر میرسد که به تازگی حضور داعش در شمال از مرحله انکار به پذیرش رسیده است. به تازگی یکی از مقامات ناتو در افغانستان، در کنار ننگرهار و کنر، از حضور داعش در ولایت شمالی جوزجان نیز نام برد. به تازگی مقامات افغان و نظامیان خارجی حضور این گروه در شمال را تأیید میکنند.
فرضیههای مطرح الف: همکاری طالبان و داعش
گروه طالبان در دو سال گذشته به رغم تلاشهای خود نتوانست این منطقه استراتژیک را به منطقه تحت تسلط خود اضافه کند و هر بار از فرماندهان شیعه این منطقه متحمل شکست گردید. بر اساس اطلاعاتی که شبکه تحلیلگران افغانستان (Afghanistan Analyst Network) به دست آورده است، فرماندار طالبان در منطقه صیاد به نام ملا نادر، قبل از حمله با غضنفر تماس گرفته است و وی را با 25 تن از جنگجویانش به منطقه آورده است.(5)
از سویی دیگر منابع متعددی، حضور قاری حکمت یکی دیگر از فرماندهان داعش را نیز در این حمله تایید کردهاند. بنابراین هر چند که طالبان این حمله را تدارک دیده است اما برای شکست دشمنی قوی و تسخیر منطقهای استراتژیک، از فرماندهان بومی داعش یاری گرفته است. با وجود این که طالبان و داعش رقیب یکدیگر تلقی میشوند اما در شمال افغانستان که جغرافیای داعش و طالبان در هم آمیخته است، این همکاری برای شکست دشمنی مشترک دور از ذهن نیست. به خصوص اگر این دعوت به همکاری از داعش، توسط فرماندهان «محلی» طالبان صورت گرفته باشد.
حال که داعش مسئولیت کشتار 54 تن را در میرزا اولنگ بر عهد گرفته است، نسبت به حضور فرماندهان و نیروهای داعش در این نبرد شک و تردیدها کمتر میگردد. این که داعش با تاخیر مسئولیت کشتار را بر عهده گرفت، بر اساس نظر گرگ مایر (Greg Myer) از کارشناسان مبارزه با تروریسم، به این علت است که داعش سوریه از جزئیات حمله اطلاعاتی نداشته است. به خصوص این که طالبان رقیب این گروه، مسئولیت حمله به میرزا اولنگ را پذیرفته است. (6)
لازم به ذکر است که پیش از این نیز اداره امنیت ملی افغانستان از همکاری داعش و طالبان در مواردی خبر داده بود. پس از حمله داعش به بیمارستان نظامی ارتش افغانستان در شهر کابل، رئیس اداره امنیت ملی افغانستان در جلسه استجواب پارلمان این کشور، از همکاری شبکه حقانی و داعش در این عملیات خبر داد که با توجه به پیچیدگی عملیات و عدم نفوذ کافی داعش در ساختارهای افغانستان، این گروه به تنهایی قادر به انجام این عملیات و عملیات انفجار کامیون مملو از مواد منفجره مقابل سفارت آلمان در شهر کابل نمیباشد. چنین عملیاتهایی مستلزم همکاری گروهی است که از نفوذ کافی در لایهای مختلف برخوردار باشد.
ب: تهاجم جداگانه هر دو گروه
فرضیه دیگری که مطرح است، تهاجم جداگانه هر دو گروه به این روستا است. چنانچه بیان شد، جغرافیای این دو گروه در شمال افغانستان و به خصوص در این منطقه در هم آمیخته است. بر اساس برخی خبرها و اظهارات، نیروهای داعش پس از آغاز حمله طالبان به میرزا اولنگ به این روستا رسیده است و مستقلانه حملاتی را انجام داده است.
یک مقام طالبان که نخواست نام وی افشا گردد، در پاسخ به سئوالی به پژوهشگر موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان اظهار داشت که ملا غضنفر و افراد تحت امر وی پس از آغاز نبرد به این منطقه وارد شدند و دست به کشتار زدند.
این منبع در پاسخ به این سئوال که چرا سخنگوی طالبان غضنفر را از فرماندهان طالبان عنوان کرده و چرا طالبان با داعش درگیر نشد، گفت: زمانی که ذبیحالله مجاهد با فرماندهان این گروه در روستا تماس گرفته است، فرماندهان محلی از حضور غضنفر هم نام بردهاند و مجاهد به اشتباه وی را عضو گروه تلقی کرده است. این منبع در مورد عدم درگیری داعش و طالبان در این روستا اظهار داشت که طالبان پس از دو روز جنگ، تحمل نبرد دیگری با داعش را نداشتند و برای جلوگیری از تلفات، ترجیح دادند که درگیری دیگری رخ ندهد.
بر اساس این فرضیه، هر گروه در پی دستاوردی روستای میرزا اولنگ را مورد تهاجم قرار داده که کشتار شیعیان غیرنظامی هدف گروه داعش و تسخیر روستا هدف طالبان بوده است.
نتیجه گیری
مولفههای جنگ افغانستان در یک دهه اخیر در حال تغییر است. زمانی تغییر جغرافیای جنگ از جنوب به شمال مطرح بود و اکنون این جنگ مولفه مذهب و قومیت را هدف قرار داده است. در دو سال گذشته شیعیان افغانستان هدف حملاتی واقع شدند که داعش مسئولیت آن را پذیرفت و اکنون در حادثهای نادر، کشتار تعداد زیادی از شیعیان مطرح است که طالبان مسئولیت حمله و داعش مسئولیت کشتار شیعیان را بر عهده گرفته است.
در میان دو فرضیه مطرح شده، بحث همکاری طالبان و داعش در این عملیات محتملتر به نظر میرسد. طالبان با هدف تسخیر این جغرافیای استراتژیک و نیز دستیابی بر مرکز ولایت سرپل، و داعش با هدف کشتار شیعیان دست به عملیات مشترکی زدهاند. با توجه به نوع رابطه دو گروه که خصومتگونه است و سابقه درگیریهای خونین که بین آنها وجود دارد، چنین به نظر میرسد که این هماهنگی در سطوح فرماندهان محلی بوده است. اطلاعیهها و مصاحبههای مقامات طالبان پس از این حادثه تلاشی برای ترمیم چهره مخدوش شده خود نزد اقلیت شیعه، است و حکایت از سراسیمگی طالبان از این حادثه دارند.
طالبان در چند سال اخیر دیپلماسی بهبود روابط را با کشورهای مختلف به ویژه منطقه در پیش گرفتهاند و تلاش کردند تا در مذاکرات احتمالی صلح، حامیان منطقهای کسب کنند. در زمینه داخلی نیز برخی مسائل از جمله شعار رعایت حقوق اقلیتها را سر دادند و بر خلاف برخی گروهها، بر حقوق شیعیان تاکید کردند. هر چند کشتار شیعیان میرزا اولنگ را داعش بر عهده گرفته است اما چهره طالبان به عنوان گروهی که مسئولیت عملیات را به عهده داشته به شدت مخدوش گردید. خلاصه کلام آن که طالبان خطای استراتژیکی را مرتکب شدند.
انتهای مطلب/.
* جاوید حسینی پژوهشگر بخش افغانستان در موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغاستان میباشد.
منابع: