تاثیر عامل مذهب در انتقال قدرت (مطالعه موردی قزاقستان)
هیچ یک از این مدلهای خارجی برای قزاقستان به عنوان یک دولت سکولار، مناسب نیست. اگر چه روندهای جمعیتی و مذهبی جاری نشان میدهند که در زمان انتقال قدرت، عامل مذهب میتواند یکی از ابزارها برای بسیج بخشی از جامعه از سوی برخی از نیروهای سیاسی باشد که در صورت سطح پایین آموزش مذهبی نه تنها مؤمنان عادی، بلکه حتی امامان، یکی از خطرات بالقوه محسوب میشود.
ایران شرقی/
به تازگی در جلسه رئیسجمهور قزاقستان با " ثامر السبهان"، وزیر دولتی حوزه خلیج فارس-عربی عربستان سعودی، مسائل مربوط به امنیت منطقهای و حل و فصل درگیریهای مذهبی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این دیدار وزیر از رئیسجمهور قزاقستان به خاطر سهمش در حل و فصل مسائل مربوط به جهان اسلام، از جمله، تلاش برای جلوگیری از خونریزی در سوریه تشکر کرد.
لازم به ذکر است که قزاقستان از نظر تاریخی بخشی از جهان اسلام است، حتی با وجود اینکه در سالهای اخیر، بیشتر بر ایدئولوژی توسعه اورآسیایی کشور و دور شدن از تصویر یکی از کشورهای آسیای مرکزی تاکید شده است. رئیس دولت به یاد دارد که چند سال پیش، پیشنهاد حذف پایانه "ستان" از نام کشور را داده بود تا جامعه بینالمللی کمتر آن را به نقاط داغ مختلف مانند افغانستان شبیه بداند.
اما، اگر به وضعیت مذهبی در قزاقستان نگاه کنیم، رشد بسیار سریع جامعه مسلمان (در وهله اول، نسلی از استقلال که بسیاری از نمایندگانش سعی دارند خود را در یک هویت دینی پیدا کنند) را مشاهده میکنیم. حتی با توجه به اطلاعات رسمی اداره معنوی مسلمانان قزاقستان، در کشور ما 70 درصد مردم خود را مسلمان میدانند. در چارچوب چندشاخهای بودن رسمی (در همان مفهوم سیاست خارجی قزاقستان برای سالهای 2014-2020)، همکاری با کشورهای مختلف جهان اسلام نیز یکی از جهتگیریهای مهم سیاست خارجی قزاقستان است. بخصوص که در ژوئن سال 2011 در آستانه 38-امین جلسه شورای وزرای خارجه سازمان همکاریهای اسلامی (در این اجلاس قزاقستان به عنوان رئیس این سازمان انتخاب شد) برگزار شد.
در عین حال، همکاری قزاقستان با بازیگران فعال جهان اسلام مانند ترکیه، ایران و عربستان سعودی، با توجه به اینکه در حال حاضر یک رقابت فعال بین این سه مرکز ثقل ژئوپلتیک وجود دارد، بسیار مورد توجه است.
سعودیها
تا آنجا که به عربستان سعودی مربوط میشود، قزاقستان با این دولت روابط سیاسی و اقتصادی بسیار طولانی و قوی داشته است. در دهه 90 عربستان سعودی به طور فعال در پروژههای زیربنایی مختلف در قزاقستان (تا تخصیص پول برای ساخت ساختمان برای مجلس سنای قزاقستان) سرمایهگذاری کرده است. اگر چه، در مقایسه با سایر کشورها، حجم معاملات تجاری قزاقستان با عربستان سعودی کم بوده و در سال گذشته به حدود 270 میلیون دلار رسیده است.
به هر حال، در اکتبر سال 2016 دیدار رسمی نوبتی نورسلطان نظربایف در عربستان سعودی به منظور نه تنها آشنایی بیشتر با سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه جدید، بلکه تقویت همکاریهای اقتصادی برگزار شد، بخصوص که در سال 2015 اعلام شده بود که قزاقستان و عربستان سعودی قصد دارند یک بانک اسلامی و همچنین یک صندوق برای تامین بودجه پروژههای مشترک ایجاد کنند. با توجه به اطلاعات رسمی، در چارچوب سفر سال گذشته بیش از 10 توافقنامه به ارزش بیش از 60 میلیارد تنگه در بخش انرژی، صنعت و معدن، کشاورزی و تجارت به امضا رسید. علاوه بر این، رئیسجمهور قزاقستان، سرمایه گذاران عربستان را به شرکت در دومین خصوصیسازی داراییهای دولتی و اجرای پروژه زیربنایی "نورلی ژول" که توسط قزاقستان با پروژه "کمربند اقتصادی جاده ابریشم" چین ادغام شد، دعوت کرد.
این در حالیست که عربستان سعودی و چین در سالهای اخیر نیز به وضوح تقویت همکاری استراتژیک در حوزههای مختلف را نشان میدهند. 16 مارس پادشاه عربستان سعودی به چین سفر کرد و در جریان آن، 14 توافقنامه به ارزش حدود 65 میلیارد دلار به امضا رسید.
اما اگر روابط بین قزاقستان و عربستان سعودی در سطح رسمی، دوستانه به نظر برسند، در داخل کشور اغلب نگرانیهایی در مورد گسترش فعال ایدههای وهابی و همچنین "سلفیگری جدید" (که به گفته کارشناسان، ایدههای وهابیت و اهداف سیاسی سلفیان رادیکالتر را متحد کرده است) در جمهوری بوجود میآید.
جالب است که در عرض مدت کوتاهی قبل از دیدار با وزیر دولتی حوزه خلیج فارس-عربی عربستان سعودی، رئیسجمهور قزاقستان با رهبران اداره معنوی مسلمانان قزاقستان دیدار کرد و پیشنهاد اعمال ممنوعیت در پوشیدن شلوار کوتاه و گذاشتن ریش (که نمایندگان برخی از جهتگیریهای مذهبی غیر سنتی را متمایز میکند) را داد.
ممکن است که این ایده ممنوعیت تعلق عناصر خارجی به یک فرقه مذهبی خاص بتواند در اولین قدم به سوی ممنوعیت سلفیگری به عنوان یک جهتگیری مذهبی خارجی و خطرناک برای قزاقستان باشد. به خصوص که در سالهای اخیر، سلفیان را به ارتکاب و یا تلاش برای انجام اقدامات تروریستی در خاک جمهوری متهم کردهاند. ممنوعیت رسمی این جهتگیری مذهبی مدتهاست که مستلزم اداره معنوی مسلمانان و نیروهای امنیتی است.
ایرانیها
علاوه بر عربستان سعودی، روابط قزاقستان با ایران (ایران رقیب اصلی ایدئولوژیک ریاض در جهان اسلام، از جمله در سوریه است) نیز قابل توجه میباشد. به هر حال، نمایندگان ایران، بر خلاف سعودیها، در اجلاسهای آستانه پیرامون حل و فصل مناقشه سوریه شرکت کردند. همچنین در سال 2014 حسن روحانی، رئیس جمهور ایران به قزاقستان سفر کرد. در آوریل سال 2015 یک جلسه بین رئیس جمهور قزاقستان با محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران برگزار شد که طی آن اعلام شد، قزاقستان ایران را به عنوان یک شریک سیاسی و اقتصادی نزدیک که روابط با آن همواره در حال توسعه بوده است (به رغم مشکلات مختلف) در نظر میگیرد. روابط با ایران در چندین حوزه برای قزاقستان مهم است.
1: تامین امنیت منطقهای. به عنوان مثال، قزاقستان و ایران به حفظ ثبات دراز مدت در منطقه خزر علاقمند بوده و بر این باورند که تمام اختلافات ممکن بین کشورهای حاشیه دریای خزر باید براساس اجماع و مذاکرات دیپلماتیک حل و فصل شوند. ثبات در منطقه خزر از نقطه نظر اقتصادی و با توجه به اینکه بزرگترین منابع نفت و گاز عمدتا در این منطقه واقع شدهاند برای قزاقستان مهم است.
از طرف دیگر، در دریای خزر فرایند میلیتاریزه کردن (زمانی که عملا تمام کشورهای خزر در حال تقویت نیروهای نظامی-دریایی خود هستند) مشاهده میشود. در نهایت، مشکل نه در میلیتاریزه شدن منطقه، بلکه در این است که این روند هنوز هم در شرایط بلاتکلیفی وضعیت حقوقی دریای خزر قرار دارد. در حال حاضر وظیفه اصلی، نه غیرنظامی کردن کامل دریای خزر که در شرایط فعلی بعید است، بلکه انتقال روند میلیتاریزه کردن به بستری متمدنتر است. تنها از طریق هماهنگسازی منافع نظامی پنج کشوره حاشیه دریای خزر میتوان به این مهم دست یافت، چرا که آنها هیچ هدفی برای جدا کردن امنیت کشورهای خود از امنیت منطقه ندارند.
در این راستا، روابط قزاقستان و ایران در دریای خزر حتی بر خلاف رویکردهای جدید نسبت به تعیین وضعیت حقوقی این دریا، دوستانه است. در سال 2013، "ژانداربیک ژانزاکوف"، فرمانده نیروهای نظامی-دریایی قزاقستان از ایران بازدید کرد. در چارچوب این سفر، این بیانیه صادر شد که برای قزاقستان همکاری با کشورهای حاشیه دریای خزر به منظور تقویت روابط همسایگی و حفظ صلح و ثبات در منطقه مهم است. در ماه مارس سال 2015 هیئتی از جمهوری اسلامی ایران به رهبری "حبیبالله سیاری"، فرمانده نیروهای نظامی-دریایی استراتژیک ایران به قزاقستان سفر کرد. همانطور که در این دیدار گفته شد، قزاستان علاوه بر تامین امنیت در منطقه، به همکاری در حوزههای مختلف امور دریایی – به ویژه، آموزش و تبادل با دانشجویان، کارآموزان و اساتید، تولید و تعمیر تجهیزات نظامی، برگزاری کارگاههای آموزشی مشترک و غیره - علاقمند است.
2: همکاری اقتصادی در حوزههای مختلف. در طول سفر نظربایف به ایران در ماه آوریل سال 2016 نمایندگان تجارت ایران و قزاقستان 66 سند دوجانبه به ارزش کلی بیش از 2 میلیارد دلار در حوزههای متالورژی، معدن، کشاورزی، حمل و نقل و تدارکات، گردشگری، حوزههای علمی، آموزشی و پزشکی امضا کردند. شرکتهای قزاقستان به دلیل کاهش تقاضای محصولات معدنی از جانب چین، ایران را یک شریک کاملا امید بخش میبینند.
در عین حال، برنامه های خاصی هم در مورد توسعه همکاری در حوزه حمل و نقل وجود دارد. در سال 2014 مسیر راه آهن قزاقستان-ترکمنستان-ایران (اوزن-برکت-گرگان) راهاندازی شد. این پروژه به دللی دسترسی به بنادر خلیج فارس برای قزاقستان مهم بود. موضوع ساخت و ساز مشترک ترمینال در بندر دریایی بندر عباس ایران هم مطرح شد. علاوه بر این، ساخت و ساز واحدهای زیرساختی براساس اصل "بندر خشک" در نزدیکی ایستگاههای اینچهبرون هم پیشنهاد شد.
قزاقستان به نوبه خود، متعهد شد بنادر خزر خود را برای کسب و کار ایران ارائه کند. حتی وزارت کشاورزی قزاقستان اعلام کرد که جمهوری قصد دارد در راستای ساخت راه آهن، صادرات غلات به ایران را (ایران یکی از واردکنندگان اصلی غلات قزاقستان در شرق میانه محسوب میشود) به دو برابر افزایش دهد. اگر چه در سال گذشته حجم معاملات تجاری بین دو کشور به حدود 442 میلیون دلار رسید. این میزان معاملات بیشتر از میزان معاملات تجاری با عربستان سعودی و کمتر از معاملات تجاری با ترکیه است.
در دسامبر سال گذشته، روحانی بار دیگر به قزاقستان سفر کرد. به گفته نظربایف، ایران برای جمهوری قزاقستان، یک شریک مهم در کشورهای جهان اسلام و یک همسایهی دوست در منطقه خزر است. رئیس جمهور ایران هم به نوبه خود بر آمادگی کشورش برای تبدیل شدن به عضو کامل سازمان همکاری شانگهای و شریک اتحادیه اقتصادی اوراسیا تاکید کرد. آستانه میتواند این روند را لابی کند.
ترکها
در عین حال، قزاقستان و ترکیه از منظر چشماندازهای ایجاد یک فضای ترک زبان مشترک و به عنوان یک شریک تجاری، نزدیکترین روابط اقتصادی و سیاسی را از اوایل سالهای 90 دارند. البته، مبادلات تجاری قزاقستان با ترکیه از نقطه نظر اقتصادی در مقایسه با روسیه و چین خیلی زیاد نبوده و کمتر از 4 میلیارد دلار است. اما از مبادلات تجاری با ایران و عربستان سعودی بیشتر است. رجب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه چندی پیش خاطر نشان کرده بود که قزاقستان و ترکیه باید مبادلات تجاری را تا 10 میلیارد دلار افزایش دهند.
آنکارا تنها در سالهای اخیر تصمیم گرفته به طور فعال به احیای پروژه همگرایی، نه تنها در حوزه فرهنگی-انسانی بپردازد. ترکیه سرعت اتحاد جهان ترک زبان را لابی کرده و به موازات آن در تلاش برای تقویت و تثبیت نقش یکی از مراکز اسلامی برای خود است. اگر چه برای قزاقستان روابط برابر با ترکیه مهم است.
به هر حال، میتوان با نظر جالب کارشناسانی که معتقدند ترکیه و روسیه با همراه داشتن بار تاریخی امپراتوریهای سابق، تا حدودی شبیه هم هستند موافقت کرد، چرا که سعی دارند نقش قدرتهای زیر منطقهای (با گسترش منطقه منافع استراتژیک خود) را برای خود تقویت کنند. ترکیه سعی دارد این کار را از طریق سوریه و روسیه سعی دارد آن را از طریق اوکراین انجام دهد. یعنی ترکیه هم از مجموعههای بزرگ امپراتوری سابق عثمانی که در چارچوب پروژه ایجاد اتحادیه جدید کشورهای ترک زبان محقق میشوند رنج میبرد، همانطور که روسیه از مجموعه قدرت شوروی رنج برده و سعی دارد اردوگاههای کشورهای وفادار را در اطراف خود جمع کند. اردوغان، مانند پوتین، در تلاش برای بسیج جامعه ترکیه بر اساس جستجوی دشمنان داخلی و خارجی است.
تفاوت فقط در این است که رهبر ترکیه به طور فعال از عامل مذهب به عنوان یک عامل متصل کننده استفاده میکند، اما رئیسجمهور روسیه به وطن پرستی واپسنگرانه با عناصر ایدئولوژی شوروی متکی است.
به هر حال، به دلیل رشد هویت دینی در قزاقستان، تعجب آور نیست که در جامعه قزاقستان قضاوتهای بحث برانگیزی در مورد اینکه مدل همزیستی عوامل سکولار و مذهبی در ترکیه میتواند یک مدل جذاب برای آینده توسعه قزاقستان باشد، بیشتر و بیشتر ظهور پیدا کنند. شاید، آنکارا هم به حمایت از چنین احساساتی علاقمند باشد. عربستان سعودی و ترکیه مدلهای خود را برای تعامل بین دین و دولت ایجاد کرده و سعی دارند دامنه استفاده از این مدلها را در دیگر کشورهای سنی گسترش دهند.
در این راستا، کار برای ایران در آسیای مرکزی دشوارتر است. برای مثال، در ایران در یک کنفرانس بینالمللی در اوایل ژوئن سال 2015 ، من به سخنرانی آیت الله خامنهای در مورد اولویتهای سیاست خارجی این کشور گوش دادم. وی 7 اصل سیاست خارجی ایران را نام برد. یکی از آنها این است: برای کشور ما نه اسلام ارتجاعی و مدرنیزه، بلکه اسلام سنتی اولویت محسوب میشود. میتوان حدس زد که منظور وی از اسلام ارتجاعی، عربستان سعودی و از اسلام مدرنیزه – ترکیه است.
اما هیچ یک از این مدلهای خارجی برای قزاقستان به عنوان یک دولت سکولار، مناسب نیست. اگر چه روندهای جمعیتی و مذهبی جاری نشان میدهند که در زمان انتقال قدرت، عامل مذهب میتواند یکی از ابزار برای بسیج بخش از جامعه از سوی برخی از نیروهای سیاسی باشد که در صورت سطح پایین آموزش مذهبی نه تنها مؤمنان عادی، بلکه حتی امامان، یکی از خطرات بالقوه محسوب میشود.
انتهای مطلب/.