به نظر میرسد تزریق دلارهای عربی برای تغییر نرم افکار عمومی و مدیریت آن، مقامات ارشد دولتی در تاجیکستان را نیز مجاب کرده خود را با این شرایط مالی مناسب همراه و بطور هوشمندانهای در جهت منافع شخصی و گروهی خود، طبق خواست منافع کلان جریان سلفی- تکفیری حرکت نمایند.
ایران شرقی/
آسیای مرکزی با توجه به شرایط جغرافیایی مناسب، بسترهای انسانی مساعد و حضور و نفوذ بازیگران خارجی در حال حاضر به یکی از گزینههای فعال شدگی جریانات تکفیری و تبدیل شدن به کانون اول بحران جهانی است. البته در این میان، بخشهایی از شمال آفریقا، جنوب شرق آسیا و مناطقی از خاورمیانه نیز در وضعیت مشابهی قرار دارند اما دلیل اصلی مسئلهای که این سالها از منطقه آسیای مرکزی بعنوان گزینه اول سرایت جریان افراط نام میبرند، علاوه بر 3 عنصر تاثیرگذار نامبرده، نوع رفتار حکام اقتدارگرای کشورهای منطقه در میدان دهی به کشورهای عربی و نحوه مواجهه با این پدیده است که هر روز جنبه جدی و نگران کننده تری بخود میگیرد.
در حوزه مسائل سیاسی، معمولا کمتر اتفاق میافتد که تحلیلگران نسبت به موضوعی صاحب یک رای و عقیده باشند، اما در این مورد که به هر میزانی جوامعی همچون تاجیکستان از سیاستهای اسلام خواهی متعادل و میانه رو فاصله گرفته و فضا را در اختیار جریان سلفیت قرار دهند، خطر امنیتی بیشتری آنها را طی سالهای آتی تهدید خواهد کرد، اتفاق نظر دارند. در همین راستا، طی هفته گذشته، در راستای ادامه فعالیتهای عربستان سعودی در قرقیزستان و تاجیکستان که در حوزههای تجاری، مذهبی، فرهنگی و آموزشی طی سالیان اخیر از روندی رو به رشد برخوردار بوده است، وزارت اقتصاد تاجیکستان از امضای موافقتامه 35 میلیون دلاری با صندوق توسعه عربستان برای ساخت مدارس جدید خبر داد . این پروژه مشترک، در حالی است که رهبران سعودی حمایت خود را از فرقه وهابیت هیچگاه پنهان نکردهاند و علیرغم قطعی بودن رابطه آموزههای درسی با نحوه رفتاری جریانات تندرو، همچنان تاجیکستان چشم خود را به این رابطه مستقم بسته است. در این شرایط، یکی از جدیترین شائبه ها درخصوص چرایی قبول چنین کمکهایی از سوی دولت دوشنبه، میزان مبلغ کمکی است که بابت این اقدام دریافت خواهد کرد و این فرضیه را تقویت میکند که یکی از جدیترین گزینههای چرایی نحوه رفتار تصمیم سازان دولت تاجیکستان در دامن زدن به بحران نفوذ سلفیت و جریانات تندرو، فساد بالای اداری حاضر در جامعه امروز این کشور است. به عبارت دیگر، تزریق دلارهای عربی برای تغییر نرم افکار عمومی و مدیریت آن، شاید مقامات ارشد دولتی در تاجیکستان را نیز مجاب کرده خود را با این شرایط مالی مناسب همراه و بطور هوشمندانهای در جهت منافع شخصی و گروهی خود، طبق خواست منافع کلان جریان سلفی- تکفیری حرکت نمایند.
پیشینه بحث:
عربستان سعودی بعد از فروپاشی شوروی، خیلی زود، استقلال کشورهای آسیای مرکزی را به رسمیت شناخت و مباردت به اقدام به همکاری کرد. البته در ابتدای نخستین دهه استقلال این کشورها، بیشتر اقدامات ریاض به حوزه کمکهای خیریهای و ایجاد مساجد در کشورهای این منطقه و پذیرش طلاب و دانشجویان آنان برای تحصیل در مدارس و دانشگاههای اسلامی بر میگشت.
اما از ابتدای دهه 2000 به این طرف و به ویژه پس از ایجاد سفارت خانهها در کشورهای منطقه، عربستان سعودی به صورت نسبتا گسترده و هدفمند، در پی گسترش نفوذ و تقویت جایگاه خود به عنوان قدرت منطقهای و مرکز و کانون اصلی جهان اسلام برآمد.
این میزان فعالیت، شاید تا پیش از ظهور و بروز پدیده تروریست تکفیری و داعش دارای میزانی از توجیه بود، اما همزمان با سربرآوردن دولت اسلامی عراق و شام و نسبت دهی آن به آموزههای جریانات وهابی، مسئله ادامه همکاری اعراب و کشورهای آسیای مرکزی بخصوص تاجیکستان دارای ابهاماتی گشت. در ابتدا نیز، دولت دوشنبه در اقدامی شتاب زده همگی دانشجویان خارجی محصل در کشورهای منطقه علی الخصوص کشورهای اسلامی و عربستان را فراخوانی کرد و میزانی از حساسیت را نشان داد، اما رفته رفته طی 4-5 سال اخیر، مقامات ریاض با تغییر راهبرد خود در سرویس دهی مستقیم به دانشجویان تاجیکی، سعی کردند از آنچه طی سالهای گذشته در آموزش علمای دینی کشورهای منطقه در مدارس و دانشگاههای مرتبط با آموزهای وهابیت کاشته بودند، برداشت کرده و بطور غیرمستقیمی سیاست ترویج الگوی اسلامی مورد نظر خود در این جوامع ادامه دهند.
این سیاست البته با موفقیتهایی نیز همراه شد. تاثیر جامع و پردامنه علمای دینی آسیای مرکزی که در مراکز سابق تولید فکر وابسته به عربستان تحصیل کرده بودند، بر تفکرات دینی حاکم بر تاجیکستان اکنون پس از نیم دهه، کار را به جهت حضوری میدانی برای این طیف از تفکر مهیا ساخته است.
در این میان و پس از توافق حاصل شده طی سفر رسمی سال گذشته «امامعلی رحمان» به ریاض و بازدید اخیر «عبدالله بن محمد آل الشیخ» رئیس مجلس شورای عربستان سعودی از دوشنبه، عربستان سعودی جهت ساخت مجتمع جدید پارلمانی تاجیکستان بودجه لازم را اختصاص داد. همچنین وزارت کشور عربستان سعودی در پاییز سال گذشته، هیئتی را به منظور آشنایی با تاجیکستان و تهیه موافقتنامه جهت هماهنگی تلا های سرویس های اطلاعاتی ریاض و کمیته امنیت ملی تاجیکستان برای مبارزه با تروریسم اعزام کرد و کمکهای قابل توجهی در اختیار این کمیته قرار داد. علاوه بر این، قرارداد کمک به توسعه نظام آموزش مذهبی جوانان تاجیک و آکادمی ملک فهد نیز امضا واکنون آماده بهره برداری قرار دارد. اکنون نیز، ریاض متعهد شده است که مبلغ 35 میلیون دلار جهت تجهیز و ساخت مدارس دینی در این کشور اختصاص دهد که همگی این موارد، نشان از اعتماد به عربستان و موفقیت نسبی این کشور در جلب همکاری و زمینه سازیهای نفوذ تفکرات وهابیت در این کشور آسیای مرکزی است.
نحوه نفوذ عربستان در ساختارهای رسمی-مذهبی تاجیکستان و آسیای مرکزی
با توجه به کلیتی که در بالا ذکر آنشد، در ادامه به راههای نفوذ عربستان در حوزههای رسمی-مذهبی تاجیکستان و برخی دیگر از کشورهای آسیای مرکزی اشاراتی خواهیم کرد.
- تعامل مستقیم با مهرههای نخبه کشورهای آسیای مرکزی (نظیر ارتباط نزدیک گروه «ژئنبیکاف» (سائورانبای ژئنبیک اف نخست وزیر قبلی قرقیزستان و برادر وی اصلبیک ژئنبیک اف که تا انتصاب برادرش در ماه آوریل سال 2016 مسئولیت ریاست پارلمان کشورش را بر عهده داشت) با هدف ایجاد لابی سیاسی سعودی (در قزاقستان و تاجیکستان هم مهرههایی وجود دارند ولی ترجیح میدهند ارتباطشان با ریاض علنی نشود).
- ایجاد و تقویت گروههایی از مسلمانان با هدف تغییر نگاه و جهانبینی آنها به نفع ارزشهای سلفیت تکفیری (در این راستا از ساختارهای رسمی و غیر رسمی بهره برداری میشود. نفوذ عربستان سعودی بالای اداره مفتیات و روحانیت فعال قرقیزستان زیاد بوده و ارتباط و همکاری های نیز با ساختارهای رسمی دینی تاجیکستان و و قزاقستان و برخی از مهرههای مربوطه در این کشور دارند)؛
- آماده سازی و حمایت از گروههای تروریستی در خاک خود کشورهای منطقه و همچنین در عربستان سعودی و سایر کشورها (نظیر افغانستان، پاکستان، عراق و سوریه و غیره)؛
لازم به ذکر است که پروژههای توسعه همکاری با عربستان سعودی از حمایتهای رئیس جمهور تاجیکستان و نزدیکان وی برخوردار می باشد. در حال حاضر، نخبگان حاکم تاجیکستان برقراری تماسهای نزدیک با ریاض را به نوعی تضمین امنیت خود و کشورشان در برابر خطر افراطگرایی مذهبی و متناسبا دریافت کمکهای مالی از سوی عربستان سعودی میدانند و البته این موضوع که در حال حاضر نه روسیه و نه ایران قادر به پاسخگویی به مطالبات مالی نخبگان قرقیزستان و تاجیکستان و همچنین ارائه کمک مادی برای رفع بحران اقتصادی و اجتماعی در این کشورها نمیباشند، مسیر را برای نفوذ و افزایش نقش عربستان سعودی باز کرده است.
فرضیات در چرایی تمایل مقامات تاجیک به کمکهای عربی
این نحوه رفتار دولت تاجیکستان در شرایطی البته روی میدهد که شرایط اجتماعی مردم در تاجیکستان در طول سالهای اخیر تغییر یافته و ذهنیت، نحوه رفتاری و کلامی؛ نوع آداب و معاشرت و همچنین نگاه به اسلام؛ بسیار نزدیک به آموزههای سلفی در این کشور شده است. اتفاقی که علیرغم عینیت؛ هیچ ممانعتی را از سوی دولت به همراه نداشته و بزرگترین علامت سوال را در مقابل تحلیلگران مسائل سیاسی قرار میدهد که با توجه به تجارب تلخ اینگونه گرایشات اجتماعی در کشورهای مختلف؛ چرا دولت تاجیکستان نسبت به آن بی تفاوت است و اکنون بطور روزانه چوب این بدبینی خود را میخورد.
افزایش حضور جنگجویان تاجیکی در جبهههای سوریه و عراق که حتی به فرماندهان ارشد نظامی نیز سرایت کرده است؛ افزایش تهدیدات تروریستی؛ برافراشته شدن پرچم داعش برفراز مجسمه سامانی و چندین و چند اتفاق کوچک و بزرگ دیگر، همگی نشان میدهد حداقل به لحاظ نتیجه گرایانه؛ دولت تاجیکستان به اهداف خود نه تنها دست نیافته، بلکه با اقدامات خود به تشدید این وضعیت دامن زده است. اما چگونه میتوان این رفتار مقامات تاجیک را توجیه کرد.
1- فساد مقامات تاجیکستان
یکی از جدیترین گزینههای چرایی نحوه رفتار تصمیم سازان دولت تاجیکستان در دامن زدن به بحران، فساد بالای اداری حاضر در جامعه امروز این کشور است. جولان سیاسی و فرهنگی کشورهای اصلی حامی جریان سلفیت مانند عربستان و قطر طی یک دهه اخیر در تاجیکستان و تزریق دلارهای نفتی برای تغییر نرم افکار عمومی و مدیریت آن، شاید مقامات ارشد دولتی در تاجیکستان را نیز مجاب کرده خود را با این شرایط مالی مناسب همراه و بطور هوشمندانهای در جهت منافع شخصی و گروهی خود، طبق خواست منافع کلان جریان سلفی- تکفیری حرکت نمایند.
در عین حال، وقتی میتوانیم خطر نفوذ سلفیها در کشور تاجیکستان را بیشتر درک کنیم که بدانیم، بجز 30 درصد مراکز آموزش اصول اسلامی که توسط علمای دولتی اداره میشود، 70 درصد مواد درسی، توسط کشورهای معلوم الحال عربی تغذیه میگردد و اینها تنها با رشوه و اعطا پولهای کلان موفق شده به این حد از دستگیری نظام آموزشی نائل آیند. 2- ناآگاهی از خطر رشد جریانات تکفیری
یکی دیگر از گزینهها و فرضیات چرایی رفتار هیئت حاکمه، ناآگاهی و عدم درک شرایط حاضر است. به عنوان مثال، حدود دوسال پیش، «سعیدمراد فتاحاف» مشاور رئیس جمهور تاجیکستان اعلام کرد که به دلیل مذهب رسمی بودن سلفیت در یکی از کشورهای مهم اسلامی نمیشود با پیروان آن در تاجیکستان به طور جدی برخورد کرد. ضمنا برخی از مقامات و مسئولین نهادهای مربوطه کشورهای دیگر منطقه نیز بر این باورند که سلفیهای آسیای مرکزی برخلاف بیشتر پیروان این جریان در کشورهای عربی و حتی قفقاز شمالی که ساقط کردن نظامهای قانونی را هدف قرار دادهاند، میانرو و متعادل میباشند.
این نوع نگاه ضمن اینکه سطحی و غیرمنطقی است، نشان میدهد، تعریف خطر جریانات سلفی که در واقع پایههای تئوریک گروههای تندرو و خواهان برقراری خلافت اسلامی را تشکیل میدهند، علاوه بر اینکه در مردم عادی نیز وجود ندارد و آنان برای بدیل اسلام دولتی به سوی آن مراجعه میکنند، حتی در میان مقامات ارشد دولتی نیز این خطر قابل درک نیست و آنگونه که باید و شاید به جهت عدم شناخت از ظرفیت و پتانسیل رایج در دین، با دیده تساهل به آن مینگرند.
شاهدی دیگر بر مثال فوق، در 2 ساله اخیر در قالب بنیادهای خیریه کشورهای عربی، ساخت مسجد در شهرهای مختلف تاجیکستان شروع و تاکنون مساجد متعددی نیز ساخته شده است. علاوه بر این، 10 مرکز اسلامی نیز ساخته شده که هزینه آن از طرف بنیادهای خیریه اعراب تامین مالی شده و در آن برخی آموزههای سلفیگری آموزش داده میشود.
نتیجه گیری:
تاجیکستان امروز از یک تناقض آشکار رنج میبرد. از یکسو، خطر رو به افزایش گرایشات سلفی-وهابی که زمانی تنها در برخی پستوخانههای این کشور قابل مشاهده و درک بود، اکنون به جایجای کشور تسری و سرایت پیدا کرده است. حضور تفکرات افراطی (در قالبهای مختلف از جمله ضدیت با شیعه، دشمنی با ایران، رفتار و حرکتهای انحرافی در انجام واجبات دینی و دیالوگهای صورت گرفته در میان جوانان مدارس دینی) در جامعه به وضوح قابل مشاهده است. این وضعیت البته نگرانی جدی مقامات تاجیکستان را حداقل در زبان و گفتار بدنبال داشته است و بگونهای نیست که نسبت به این خطر مسلم، بی تفاوت باشند. اما از سوی دیگر، بر همگان آشکار است که آبشخور فکری چنین تفکراتی، عربستان و کشورهای ائتلاف سیاسی-مذهبی این کشور هستند. تفکراتی که پس از نزدیک به 3 دهه زمینه سازی، اکنون فرصت ظهور و بروز یافته است. اما چرا و چگونه علیرغم اذعان همگان به رابطه مستقیم میان اندیشههای افراطی حاصل از فعالیت و تحرک جریانات وابسته به عربستان و اقدامات تروریستی در مناطق عراق، سوریه، پاکستان و افغانستان؛ مقامات تاجیک نسبت به ممانعت واقعی از (در ظاهر تاجیکستان سال گذشته فعالیت فرقه وهابیت را ممنوع کرد) رشد تفکرات افراطی چاره اندیشی نمیکنند؟ شاهد بر این مثال، علاوه بر افزایش معنادار کمکهای عربستان به تدوین متون درسی-مذهبی که به اذعان تاجیکها، تا 70 درصد منابع را در اختیار گرفته است، امضا توافقنامه 35 میلیون دلاری تجهیز و توسعه مدارس دینی در تاجیکستان را میتوان برشمرد. در پاسخ به این سوال، 2 فرضیه قابل طرح است. ابتدا همانطور که «محی الدین کبیری» رییس حزب نهضت اسلامی تاجیکستان نیز طی افشاگری از تلاشهای دولت امامعلی رحمان، با اشاره به سفر برخی مقام های دوشنبه به کشورهای مرتجع عرب حاشیه خلیج فارس، هدف از این سفرها را دریافت تضمین برای کسب کمکهای مالی میداند، تطمیع برخی مقامات دوشنبه از سوی عربستان و وجود فساد بالای اداری در دستگاه هیئت حاکمه، از جمله گزینههای پاسخ به دلایل فعالیت گسترده عربستان در حوزه حساس آموزشی در تاجیکستان است. دومین دلیل نیز، به ناآگاهی از مسائل کلان جاری در سطح منطقه و جهان و سومدیریت جریان حاکمه دولت دوشنبه مرتبط است. این فرضیه نیز دارای شواهد بسیاری است که حکایت میکند، مقامات دوشنبه بنابر قرارگیری در فضای خودساخته که کمتر به واقعیات بیرونی توجه دارند، بر این باورند که سلفیهای آسیای مرکزی برخلاف بیشتر پیروان این جریان در کشورهای عربی و حتی قفقاز شمالی که ساقط کردن نظامهای قانونی را هدف قرار دادهاند، میانرو و متعادل میباشند و این رویکرد، در صورت مهار قهری، به کشور آنان سرایت نخواهد کرد. پیش فرضی که شاید در آینده نچندان دور به آزمون گذاشته خواهد شد.