نظری بر دلایل مخالفت تاجیکستان با الحاق ایران به شانگهای
چین و روسیه در ضمن ایجاد برخی نزدیکیهای شبه استراتژیک با تهران در مسائل مختلف منطقهای و جهانی، آنگونه که بنظر میرسد، چندان تمایلی بنابر احساس خطری که از جانب ایران و اثرگذاری این کشور در دوران گذار شانگهای به مرحله تثبیت، دارند، موافق عضویت رسمی و نقش آفرینی جدیتر تهران نیستند و این عَلم مخالفت را فعلا و بنابر اختلافات سیاسی که دوشنبه و تهران درگیر آن هستند، به تاجیکستان دادهاند.
ایران شرقی/
علیرغم اظهارات تکراری مقامات ارشد روسیه در حمایت از عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای، طی روزهای اخیر موضوع مخالفت تاجیکستان با پذیرش رسمی ایران، فرضیات متفاوتی از پشت پرده راهبرد کلان این سازمان منطقهای را به منصه آزمون میگذارد. آنچه در نشست اوایل اردیبهشت پیرامون مسئله پیوستن ایران اتفاق افتاد، نه یک بازی دوگانه (در قالب حمایت و مخالفت)، بلکه ادامه استراتژی 3 طرف حاضر در سازمان یعنی، چین، روسیه، و کشورهای آسیای مرکزی در بلاتکلیف باقی گذاشتن موضوع عضویت ایران با «بازیگری» اینبارِ تاجیکستان بود. در واقع استفاده از کلمه بازیگری از آنجایی تاکید میگردد که دوشنبه در صورت موافقت واقعی چین و روسیه با پذیرش تهران، فاقد وزن اثرگذاری بر مسئله مهم الحاق عضو جدید است و از این منظر، نبایستی تا اطلاع ثانوی تاجیکستان را مقصر احتمالی تعویق عضویت ایران برشمرد بلکه این موضوع را لزوما باید از نگاهی کلان نگر و تحت مدیریت پکن و مسکو مورد تحلیل و نتیجهگیری قرار داد. شمایی کلی از شانگهای امروز
منهای نتیجه گیریهای سیاسی-اقتصادی حاصل از عضویت یا عدم عضویت ج.ا.ایران؛ در خصوص چرایی اهمیت سازمان شانگهای در کلیت بحث میتوان اینگونه گفت که نزدیک به یک سوم از مجموع جمعیت جهان در حال حاضر تحت حاکمیت دولتهای عضو شانگهای هستند. همچنین در این سازمان، چین دومین اقتصاد بزرگ جهان، هند پنجمین اقتصاد قدرتمند دنیا و روسیه بخشی از ۱۶ اقتصاد برتر دولتهای حاضر است. در عین حال، روسیه همچنین دومین قدرت برتر نظامی جهان شناخته میشود و با این وزن، بر روز کاغذ عضویت در چنین سازمانی با چنین گستردگی و قدرتی میتواند دایره نفوذ و توانایی اثرگذاری بینالمللی ایران را بیشتر کند و بر همین اساس، ایران نیز گاه و بیگاه در طول سالهای گذشته درخواستهایی بمنظور عضویت در آنرا به انحای گوناگون بیان کرده است.
این وضعیت در حالیستکه پس از برجام و پایان تحریمها، در عمل مهم ترین بهانه برای دعوت نکردن از ایران برای تبدیل وضعیت آن از عضو ناظر به عضو اصلی نیز در ظاهر برطرف شد. اما سوی دیگر ماجرا، روسیه که همواره بازی دوگانهای با ایران را در زمینههای مختلف ساماندهی و به کار گرفته است، در ارتباط با عضویت دائم ایران درشانگهای نیز اقدام مشابهی را طراحی و در مرحله اجرا قرار دارد. از یک سو طی سالهای گذشته پوتین و لاوروف بر حمایت ازعضویت دائم ایران در این سازمان تاکید میکنند، اما از طرف دیگر از طریق هماهنگی با سایر اعضا به ویژه یکی از اعضای کشورهای مشترک المنافع که بیشتر تحت نفوذ روسیه است، سناریوی مخالفت با عضویت ایران را به طراحی و در حالی که پذیرش عضو جدید با اتفاق آراست، تاجیکستان نقش مخالف را ایفا میکند تا ایران به این سازمان ملحق نشود، هرچند که گفته شده که چین نیز با ورود ایران به سازمان شانگهای مخالفت کرده است، در حالی که تنها با مخالفت یک عضو نیز این اتفاق رخ میدهد. چرا با پذیرش ایران مخالفند؟
اما در رابطه با عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای اینگونه بنظر میرسد که چین فعلا استراتژی مهار پذیرش جمهوری اسلامی را انتخاب کرده است. این موضوع قبل از همه به نگرانیهای چین از احتمال تقویت جایگاه روسیه در شانگهای (به دلیل حمایتهای تهران از مسکو و روشن نبودن تاکتیکهای دهلی نو در این سازمان) ارتباط دارد.
از طرف دیگر، تا به حال توازن قدرت در سازمان همکاریهای شانگهای به اندازه کافی ساده بود و قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان موقع تصمیم گیریهای کلی بین دو قطب مسکو و پکن یک نوع تعادل را رعایت و روابط دو جانبه خود با چین را با موفقیت دنبال میکردند. ظهور بازیگران قوی جدید در سازمان همکاریهای شانگهای (بدون شک موضع تهران در قیاس با دوشنبه، بیشکک و حتی تاشکند و آستانه نیز به مراتب جدی و قوی میباشد) این تاکتیک را برهم خواهد زد.
همچنین، روند نزدیکی روسیه و ایران (قطع نظر از عدم برخورداری پویایی لازم) در عرصههای نظامی و سیاسی (سوریه و خاورمیانه) موجب حساسیتهای در پکن شده است. در برابر مشارکت احتمالی روسیه و ایران در عرصههای اقتصادی، انرژی و حمل و نقل در آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز و همه آنچه به پروژههای دارای تمرکز جغرافیایی نصف النهاری مرتبط است (شمال - جنوب)، نیز این نگرانی وجود دارد. روسیه و دلایل مخالف با عضویت رسمی ایران
چنانچه چین قادر به ممانعت با عضویت هند در شانگهای نبود ولی در بحث مسدود کردن ورود ایران عملا منافع تاکتیکی پکن با منافع تقریبا همه اعضا (به شمول روسیه) در همسویی قرار گرفته است. البته بنابر روحیات معامله گری مقامات مسکو، برای روسیه موضوع مسدود کردن ورود ایران به سازمان همکاریهای شانگهای یک تاکتیک کوتاه مدت میباشد که از جمله با بحث تلاشهای مسکو برای کاهش سطح اختلافات و رویارویی با واشنگتن و متحدان آن (هم خود اسرائیل و هم لابی اسرائیلی در مسکو) ارتباط دارد. انصراف از سرعت بخشیدن به ورود ایران به سازمان همکاریهای شانگهای به این معنا نیست که مسکو برای مدت زمان طولانی از این موضع پیروی و یا اقدام به کاهش سطح روابط دوجانبه با تهران خواهد کرد. به خصوص اینکه در مسکو میدانند که همکاریهای چند جانبه واقعی در سازمان همکاریهای شانگهای فعلا امکان پذیر نمیباشد و این سازمان در چشم انداز نزدیک برای مسکو به عنوان یک مکانیسم تنظیم مسائل مربوط به تعامل بین اتحاد اقتصادی اوراسیا و پروژههای چینی و حفظ اتحاد اقتصادی اوراسیا مورد نیاز میباشد. بنابراین بحث ایران برای مدت زمانی در حاشیه قرار داده میشود. آسیای مرکزی و چرایی مخالفت با عضویت دائم ایران
کشورهای آسیای مرکزی عمدتا بر اساس ۲ ملاحظه از تاکتیک مهار ایران برای عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای پشتیبانی خواهند کرد:
- حفظ وضع موجود باعث حساسیتهای آمریکا، ترکیه و کشورهای عربی نخواهد شد (یعنی منطبق با سیاست خارجی چندسویه این کشورهاست).
- تاشکند، دوشنبه، بیشکک و آستانه از مواضع پکن و مسکو پیروی کرده و هنوز استراتژیهای خود با توجه به ورود هند و پاکستان به این سازمان را تدوین نکردهاند.
این در حالی است که تقریبا همه این کشورها به میزان مختلفی روی توسعه همکاریهای دوجانبه و همچنین مشارکت در پروژههای فرامرزی چینی مرتبط با ایران حساب باز کردهاند. چرا که پنج کشور آسیای مرکزی نیاز به دسترسی به بازارهای خارجی (یا تنوع بخشی به مسیرهای دسترسی - ازجمله قزاقستان) دارند. چرا تاجیکستان در خط مخالف ایران قرار گرفته است؟
همانگونه که عنوان شد، در صورت مخالفت یکی از اعضا رسمی سازمان شانگهای، امکان پذیرش و الحاق کشوری جدید وجود ندارد. این وظیفه در مواجهه با بررسی پرونده ایران، طی 2 دوره نشست سران شانگهای در تیرماه 95 و نشست اخیر وزرای خارجه، بر دوش تاجیکستان بود. اما چرا دوشنبه در هیبت این مقام قرار گرفته است؟
-تاجیکستان از حدود 18 ماه پیش و بدنبال ماجرای اعلام ممنوعیت حزب نهضت اسلامی، توهم توطئهای را در متن سیاست خارجی خود در پیش گرفته است که بدنبال آن، ایران را کشوری حامی جریانات افراط گرا و مداخله کننده در مسائل داخلی کشور خود میداند. این راهبرد کلان، اکنون رویکرد مقامات دوشنبه نسبت به تهران را به فرصتی برای کشورهای دارای استراتژی و سیاست در منطقه و فرامنطقه تبدیل کرده تا از این مسیر، نیات خود را بدون چالش و درگیری با تهران در رد خواسته مقامات ایرانی به پیش برند.
-همانگونه که بلافاصله پس از حضور محی الدین کبیری در تهران، امامعلی رحمان در اقدامی مقابله جویانه و نچندان از سر تدبیر به سمت عربستان متمایل شد، اینبار نیز به نظر میرسد، رفتار تاجیکستان از منظر لجاجت با تهران قابل بررسی نیز باشد.
-نزدیکی به روسیه به لحاظ سیاسی،امنیتی-نظامی و اقتصادی بیش از هر زمانی دیگری در این روزهای 2016 و 2017 نمودهای عینی داشته و تاحدودی دوشنبه را مدیون توجهات مسکو کرده است و از همین منظر، احتمال معامله گری برسر ایران میان مقامات دوشنبه-مسکو گزینه دور از ذهنی نیست.
- گمانه برهم خوردگی توازن فعلی شانگهای از دیگر دلایل این واکنش دوشنبه میتواند تلقی گردد. در حال حاضر توازن قدرت در سازمان همکاریهای شانگهای چندان پیچیده نیست و قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان در هنگام تصمیم گیریهای کلی بین دو قطب مسکو و پکن یک نوع تعادل را رعایت و روابط دو جانبه خود با این قدرتها را حفظ میکنند. این در حالیست که ظهور بازیگران قوی جدید در سازمان شانگهای این تاکتیک احتمالا برهم خواهد زد. جمعبندی بحث:
بنابر جهاتی که طی سطور گذشته مطرح گردید، چین و روسیه در ضمن ایجاد برخی نزدیکیهای شبه استراتژیک با تهران در مسائل مختلف منطقه ای و جهانی، آنگونه که بنظر میرسد، چندان تمایلی بنابر احساس خطری که از جانب ایران و اثرگذاری این کشور در دوران گذار شانگهای به مرحله تثبیت، دارند، موافق عضویت رسمی و نقش آفرینی جدی تر تهران نیستند و این عَلم مخالفت را فعلا و بنابر اختلافات سیاسی که دوشنبه و تهران درگیر آن هستند را به تاجیکستان داده اند. در همین حال، شاید یکی از مهمترین دلایل مخالفت مسکو-پکن-آسیای مرکزی موضوع نحوه نگاه و رفتاری ایران در قبال مسائل مرتبط با حوزه اسلام است. این در حالیست که یکی از محورهای اصلی همه نشست ها در شانگهای در سال های بعد از 2001، مبارزه با تروریسم و افراط گرایی مذهبی بوده است. اما مشکل در این است که مصادیق تروریسم و افراط گرایی از نظر شانگهای با ایران متفاوت است زیرا آنچه که ایران افراط گرایی مذهبی می داند که بیشتر مربوط به گروه های وهابی-تکفیری است که با برداشت چینی ها و روس ها و اکثر دیگر اعضای شانگهای که کلیه گروه های اسلام گرا را افراطی تلقی می کنند، منطبق نیست. وقتی ایران عضو شانگهای شد در اینگونه موارد چه اقدامی می تواند انجام دهد؟ معلوم است در این موارد اختلاف های اساسی آغاز می شود و شاید بتوان از این منظر طرح موضوع عضویت احتمالی مصر،سوریه و حتی اسرائیل را مورد تحلیل قرار داد.
از سوی دیگر نیز، تاجیکستان نیز فاقد کاریزمایی اثربخش در مسئله مهم مخالفت با عضوی جدید است و بنظر نمیرسد این کشور در حال حاضر از وزن مناسب و سطح نفوذ بالایی در شانگهای برخوردار بوده تا بتواند در مقابل فرض موافقت چین، روسیه و یا سایر اعضا، نظری غیر آنان ابراز نماید و بدین ترتیب، مسئله پوششی بودن مخالفت دوشنبه با عضویت ایران در شانگهای، قابلیت اثبات خواهد داشت.