امروزه رهبران تاشکند به دنبال یک تکیه گاه هستند و مسکو نیز تلاش میکند این خلاء را پر کند. ازبکستان نمیخواهد بلافاصله جهات سیاست خارجی خود را مشخص کند و سعی دارد فاصله تعامل را با مراکز قدرت یکسان نگاه دارد. ولی با این حال همکاری منطقهای را مستثنی نمیکند زیرا با ورود میرضیایف به پست ریاست جمهوری وی مبنا را بر همکاری دو طرفه بنا نهاده و به احتمال زیاد همکاری روسیه- ازبکستان را میتوان در زمینه تجاری و اقتصادی ارزیابی کرد که از این طریق نیز مسکو منافع سیاسی خود را به جلو خواهد برد.
ایران شرقی/
پس از سفر دورهای رئیس جمهور ازبکستان به کشورهای منطقه آسیای مرکزی، سفر به روسیه را میتوان بعنوان شاخص نهایی اولویتهای سیاست خارجی تاشکند و ارزیابی سیاست منطقهای به حساب آورد.
این در حالیست که ازبکستان نیز دارای جذابیتهایی در منطقه برای روسیه نیز هست. اول از همه، یک عامل تعیین کننده در گسترش یکپارچگی و پیوستگی اوراسیا در آسیای مرکزی محسوب میگردد و به عنوان یک عامل اتحاد در سیاست منطقهای از این کشور یاد میشود.
قزاقستان و قرقیزستان نیز در صورت ورود ازبکستان دارای اهمیت تعیین کننده نیز هستند. بنابراین، کرملین از این کشور به عنوان یک عامل کلیدی در مسیر جریانهای انتقال انرژی و مالی سعی در استفاده دارد. به عنوان مثال اخیرا توافقی بین قزاقستان و ازبکستان انجام شد که بر اساس آن انتقال مواد نفتی روسیه به ازبکستان از طریق چیمکنت انجام شود. در واقع چنین شکل همکاری کمک میکند تا از اخذ مالیات مضاعف برای محصولات نفتی جلوگیری شود.
دوم اینکه علیرغم همکاری روسیه با قرقیزستان در زمینه انرژی و ساخت نیروگاههای برق آبی، روسیه رسما قادر به اثر گذاری در سیاست بیشکک خواهد بود و طبیعتا در راستای منافع خود بیشکک را تحت تاثیر قرار میدهد و باید توجه داشت که در صورت گرایش تاشکند به سمت غرب، مسکو میتواند از منابع انرژی برق آبی نیز به عنوان اهرم فشار برای ازبکستان استفاده نماید.
در همین حال، رفتار قرقیزستان در رابطه با نجات دریاچه آرال در صندوق بینالمللی نشان میدهد که قرقیزستان در مقابل مسائلی که ازبکستان به دیگر کشورها دیکته کرده است واکنش نشان داده است. بر کسی پوشیده نیست که تصمیم گیری در رابطه با این مشکل دخالت اکثر کشورهای آسیای مرکزی را می طلبد بنابراین، کشورهای بالا دست آبی در نظر دارند که پتانسیل برق ابی خود را بیشتر توسعه دهند ضمن اینکه در سال 2010 از وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در بستر دریاچه آرال خبر دادند که تا حد زیادی سیاست ازبکستان را با هدف گسترش پتانسیل انرژی تعیین میکند. از اینرو، تناقض تاشکند، هم در جهت تعادل بین منافع خریداران و مشتریان بالقوه است و هم حفظ تنش دائم در زمینه انرژی آبی آسیای مرکزی را بهمراه دارد.
دیگر اینکه، روسیه به عنوان عامل تضمین امنیت و ثبات در آسیای مرکزی بوده اما مابقی بازیکنان یا در جهت بی ثباتی شرایط عمل میکنند و یا علاقمند به حفظ ثبات خود در منطقه هستند. در سال 2016 در نتیجه دیدار وزرای دفاع روسیه و ازبکستان توافق نامههای همکاری در زمینه رشد فناوری و نظامی به امضا رسید و بر گسترش همکاری نظامی و فن اوری نظامی تاکید شد. وزیر دفاع ازبکستان نقش روسیه در سوریه را مثبت ارزیابی کرد و روسیه را به عنوان شریک استراتژیک اصلی برای ازبکستان خواند.
همچنین، روسیه بازاری بزرگ برای محصولات صنایع سنگین و سبک، مهندسی مکانیک، تکنولوژی و کامپیوتر، و اجزای آن میباشد ولی با این حال موضوع همکاری در زمینه گاز و محصولات کشاورزی برایش مهم است.حجمی که در این زمینه در سال 2017 برآورد شده است 570 هزار تن و به قیمت 612 میلیون دلار است.
بنا بر اطلاعات سال 2016 حجم تبادلات کالا بین ازبکستان و روسیه تنها 20 درصد سهام بوده است که نشان میدهد که از پتانسیل تجاری هر دو کشور استفاده نشده است. اما باید توجه داشت که همکاریهای ازبکستان و روسیه یک طرفه نیست ولی نیاز به ایجاد زمینه همکاری متقابل و سودمند دارد همچنانکه، مسکو باید روابط همکاری و اتحاد خود را با کشورهای اسیای مرکزی گسترش دهد تا از تهدیدات مستقیم که از طرف جنوب متوجه منطقه است، جلوگیری کند.
در این راستا اصلی ترین منافع روسیه تعمیق همکاری نظامی و فن آوری با ازبکستان است که قوی ترین ارتش را در منطقه دارا بوده و ارتباط تضمینی با کارخانههای بزرگ نظامی روسیه دارد ضمن اینکه بودجه نظامی ازبکستان سالانه بیش از 2 میلیارد دلار برآورد میشود.
ازبکستان در زمان اسلام کریموف تفاوت ثبات در این زمینه را درک نکرد و در زمان بحران با غرب بیشتر بر ناتو تکیه نمود و عضویت خود را از سازمان پیمان امنیت جمعی به حالت تعلیق در آورد. سپس کریموف خط سیاست خارجی ازبکستان را تعیین نمود و عدم حضور این کشور را در بلوکها و سازمانهای نظامی اعلام کرد. ولی علیرغم این اعلام، همکاری خود را با ناتو ادامه داد. جای بسی تعجب است که در نوامبر سال 2016 دفتر ناتو در تاشکند مسدود که موجی از بحث و پیش بینی را در بین تحلیلگران بوجود آورد.
البته باید توجه کرد که امروز رهبران تاشکند به دنبال یک تکیه گاه هستند و مسکو نیز تلاش می کند این خلاء را پر کند. ازبکستان نمی خواهد بلافاصله جهات سیاست خارجی خود را مشخص کند و سعی دارد فاصله تعامل را با مراکز قدرت یکسان نگاه دارد. ولی با این حال همکاری منطقهای را مستثنی نمیکند زیرا با ورود میرضیایف به پست ریاست جمهوری وی مبنا را بر همکاری دو طرفه بنا نهاده و به احتمال زیاد همکاری روسیه- ازبکستان را میتوان در زمینه تجاری و اقتصادی ارزیابی کرد که از این طریق نیز مسکو منافع سیاسی خود را به جلو خواهد برد.
با این تفاسیر، در همکاری منطقهای ازبکستان با روسیه بایستی به این نکات توجه کرد:
اول از همه تاشکند به قدرتهای جهانی این سیگنال را داد که تاشکند تمایلی ندارد که تحت حمایت قدرت جهانی باشد. از جمله مهمترین نمودهای این تصمیم، سفر میرضیایف به کشورهای همسایه بعنوان اولین سفرهای خارجی بود و روسیه را در اولویت قرار نداد.
دوم اینکه: تاشکند در نظر دارد از این سفر به عنوان زمینه ای برای همگرایی طولانی مدت با روسیه به منظور تامین منافع متقابل بدون در نظر گرفتن موانع سیاسی، استفاده کند آنهم با در نظر گرفتن اقتدار و اعتبار مسکو در صحنه بین المللی.
سوم اینکه تاشکند این نوعی همکاری را مورد توجه قرار خواهد داد که در صورت استفاده مسکو از اهرم فشار برای ازبکستان، تاشکند هم بازار محصولات و هم پیشرفت روابط بین دولتی را به مخاطره خواهد انداخت.
بنابراین، روسیه، با توجه به شرایط فعلی و تحریمهای اعمال شده، لازم است که روابط با ازبکستان را به منظور کاهش نفوذ چین و امریکا حفظ نموده و نقش کرملین را تقویت نماید. علاوه بر این، با توجه به وضعیت بی ثبات افغانستان، ازبکستان میداند که سطح ارتباط و روابط او با افغانستان نسبت به دیگر کشورها بالاتر است و به همین خاطر رشد سیاسی روابط با این کشور را نیز در اولویت قرار خواهد داد. این چنین رویکردی در روابط بین دولتی اجازه میدهد که تاشکند از بردارهای سنتی پای فراتر نهد و همکاری خود را با دیگر کشورها از جمله ایران را گسترش دهد.
مشخص است که در این شرایط نیز ازبکستان و ایران، میتوانند در زمینه حمل و نقل و انرژی فعالیت داشته باشند و بر این اساس، روابط اقتصادی و تجاری نیز توسعه خواهد یافت. علاقه زیاد هر دو کشور، پس از خروج نیروهای نظامی خارجی از افغانستان، امنیت و ثبات منطقه و خنثی کردن تهدیدات نیروهای شبه نظامی است .
علاوه بر این رفتارهای گوشه گیرانه و جدایی ماآبانه تاشکند در رابطه با حضور در بلوکهای نظامی- سیاسی ممکن است نیاز این کشور را برای حفظ ارتباط با ایران در چارچوب سازمان همکاریهای شانگهای را به دنبال داشته باشد زیرا ایران نیز عضو هیچ بلوک نظامی نیست.
با این حال، موضوع با توجه به وضعیت پیچیده ایران با غرب هم چنان باز است و بررسی این مواضع نیاز به مطالعه گسترده و عمیق و بررسیهای همه جانبه دارد ضمن اینکه هیچ یک از اعضای سازمان همکاریهای شانگهای از جمله ازبکستان تمایلی ندارند که روابط خودشان را با ایران و غرب به مخاطره بیاندازند بنابراین در دیدارهای دو جانبه کشورها با هم باید این موضوع به طور کامل بررسی گردد تا چشم اندازها به مرحله تحقق برسد.
انتهای مطلب/.