ایران شرقی/
یادداشت کارشناس/ ویکتور بارسوف
ورود نیروهای جدید آمریکا به افغانستان، علاوه بر بیش از 8 هزار سربازی که در آنجا حضور دارند نشاندهنده تشدید موقعیت بحرانی در خاور نزدیک است که در نتیجه سیاست کوتهاندیشانه واشنگتن در منطقه برانگیخته شده است. با توجه به اطلاعات خبرگزاری آسوشیتدپرس، علی رغم اظهارات دونالد ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی در مورد خروج ارتش ایالات متحده از افغانستان، تعداد کل نیروهای ایالات متحده میتواند یک و نیم برابر افزایش یابد. در حال حاضر، رئيسجمهور آمریکا به ژنرالهای پنتاگون اجازه تعیین مستقل "نیازهای جنگی" خود در منطقه برای مبارزه با طالبان و شبه نظامیان سازمان تروریستی "دولت اسلامی" را داده است.
شبه نظامیان داعش غار معروف تورا بورا را تصرف کردهاند. قبلا هم تروریستها مسئولیت بمب گذاری در مسجد الزهرا (س) در کابل و حمله تروریستی در کنار کاخ ریاست جمهوری و ساختمانهای سفارتخانههای خارجی که بیش از 150 افغان در آنها کشته شدند را به عهده گرفته بودند. علاوه بر این، فرمانده نیروهای داعش در افغانستان - ابو عمر خراسانی - تهدید کرده بود که سرزمینهای جدید را از نیروهای نظامی کابل و طالبان (تا آزادی کامل افغانستان و نزدیکترین همسایگانش از شر تمام دشمنان «خلافت») پس میگیرد. این اظهارات تنها دقت و صحت اطلاعات منتشر شده مربوط به برنامههای اسلامگرایان تندرو برای انتقال مرکز ثقل اقدامات تروریستی خود به این منطقه را تایید میکند. بنابراین، توجه کارشناسان به وخامت قابل توجه موقعیت در افغانستان و اطراف آن اتفاقی نیست.
آیا بیثباتی بیشتر اوضاع در کشور پاسخگوی اهداف استراتژیک دراز مدت آمریکاییها در منطقه است و یا اینکه آیا آنها واقعا خواستار صلح و از بین بردن تهدید افراط گرایی در اینجا هستند؟ بنا به گزارش نشریه مکزیکی بانفوذ «لاجورنادا»، مدتهاست که این واقعیت دیگر یک راز نیست. داعش - زاییده سیاست بلند پروازانه و تهاجمی واشنگتن و ناتو در "شرق میانه بزرگ" است. این سیاست اخیرا، به طور قابل توجهی متوقف شده ، اما خطرش کمتر نشده است. لبه تیز این سیاست متوجه قفقاز و آسیای مرکزی است، یعنی مناطقی که به طور مستقیم با روسیه و چین هم مرزاند.
بنابراین، تقویت حضور نظامی آمریکاییها در افغانستان به معنای قصد آنها برای پایان دادن به اسلام گرایی رادیکال یا به حداقل رساندن صنعت مواد مخدر نیست. برای ائتلاف بینالمللی به رهبری واشنگتن 15 سال برای حل و فصل اساسی این مشکل کافی نیست. تنها به این خاطر که این موضوع با اهداف نهایی استراتژیک نیروهای حافظ صلح خارج از کشور در این منطقه تطابق ندارد. افغانستان که توسط گروهکهای افراطی به بخشهای مختلف تقسیم شده است، برای این گروهکها امکان تحقق اصل - "تفرقه بینداز و حکومت کن" را (واشنگتن این اصل را در روابط خود با کشورهای شرقی به کار میبرد) فراهم میآورد.
تایید برخی از تحلیلگران غربی در مورد اینکه ایالات متحده و شرکای آن (از اتحادیه اروپا) ناتوانی خود را برای مقابله با خطر تروریستی (خطری که از شرق میانه نشات گرفته و آمادگی پوشش قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی را دارد) نشاان میدهند، شک و تردید جدی را برمیانگیزد، چرا که در واقع اهداف اصلی واشنگتن در این بخش از جهان مستور است. استراتژیست های خارج از کشور به خوبی آگاهند که کشورهای آسیای مرکزی برای نفوذ شبه نظامیان داعش (که میتوان آنها را به سمت مرزهای چین و سپس به ایران و هند سوق داد) بسیار آسیب پذیر هستند.
بنابراین، رادیکالهای اسلامی عملا از جانب قدرت های غربی مانعی برای انتقال گروهکهای مسلح خود از شرق میانه به آسیای مرکزی و قفقاز نمیبینند. کارشناسان خاطرنشان میکنند که ممکن است روابط ترانزیتی چین با روسیه، قزاقستان و اروپای غربی به خطر بیفتد. در اینصورت، سرویس لجستیک ایران که نیروهای اصلیاش برای مبارزه با باندهای داعش در سوریه و حفظ وضع موجود در منطقه خلیج فارس مستقر شدهاند، در معرض تهدید جدی قرار دارد.
رهبران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در آخرین نشست خود در آستانه درک کاملی از موقعیت بوجود آمده در منطقه در نتیجه سیاست "کوته بینانه" واشنگتن و شرکای آن در اتحادیه اروپا نشان دادند. این کشورهای غربی، به ویژه انگلستان و فرانسه، عملا به طور کامل حامی اقدامات آمریکاییها برای آتش زدن آفریقای شمالی و شرق میانه در چارچوب "بهار عربی" بودند که در حال حاضر، برای آنها با رشد تروریسم اسلامی و جرم و جنایت در وطنشان تمام میشود. آتلانتیکیها "یک ساختار تک قطبی هستند که در آن ایالات متحده بر دیگر کشورهای بی تفاوت و مردد" (کشورهایی که نظر قطعی در مورد هیچ یک از مسائل بزرگ بینالمللی ندارند) تسلط دارد".
به گفته کارشناسان، سازمان همکاری شانگهای نه به عنوان" ناتوی آسیایی "، بلکه به عنوان یک ساختار اوراسیایی که مخالف جهانی شدن است تقویت میشود. سازمان همکاری شانگهای – اتحاد بزرگترین قدرتهای آسیایی است که در آن پتانسیل اقتصادی بزرگ و نیروهای استراتژیک قدرتمند با هدف توسعه اساسی و تقویت جهان چند قطبی متمرکز شدهاند.
کارشناسان خاطرنشان میکنند که اگر در ناتو یک کشور و یک هدف توسعه طلبانه تسلط داشته باشد، در اینصورت، کشورها و نیروهای سیاسی که دارای تمدنهای مختلف و متعهد به ایدئولوژیها و سیستمهای سیاسی متفاوت هستند عضو سازمان همکاری شانگهای میشوند. یعنی از نظر آنها، سازمان همکاری شانگهای یک واحد چندقطبی است که هژمونی آمریکایی-غربی را تعدیل میکند.
سازمان همکاری شانگهای در طی 16 سال فعالیت تجربه خاص و پتانسیل قابل توجهی برای حل مشکلات پیچیده حفاظت از منافع استراتژیک اعضای خود بدست آورده است. الحاق کشورهایی مانند هند و پاکستان (که آمریکاییها مدتهاست آنها را به دایره منافع جهانی خود کشیدهاند) به سازمان همکاری شانگهای امکانات "شرق جمعی" در حوزه امنیت را افزایش میدهد. افزایش ظرفیت نظامی این ساختار از جمله، امکانات نظامی پایگاههای روسی مستقر در تاجیکستان و قرقیزستان به حل و فصل مشکلات مشترک سازمان همکاری شانگهای کمک میکند.
به گفته کارشناسان، اگر "غرب جمعی" قادر به غلبه بر اختلافات و تشکیل یک جبهه متحد علیه تروریسم بینالمللی نباشد، در اینصورت راه حل این مشکل، سازمان همکاری شانگهای (که حوزه مسئولیتش در حال حاضر، قلمروهای کشورهایی با جمعیت بیش از سه میلیارد نفر را پوشش میدهد) است. در واقع، تحلیلگران چینی معتقدند که عملیات "حفظ صلح" ائتلاف غربی به رهبری ایالات متحده نه تنها صلح و آرامش را برای افغانستان به ارمغان نیاورده، بلکه برعکس به رشد تروریسم و تولید مواد مخدر و گسترش "خلافت اسلامی" در کشورهای همسایه دامن زده است.
همه اینها یک تهدید مستقیم برای کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای هستند. طبیعی است که در چنین شرایطی، وزارت دفاع روسیه به هنگام تایید تمام اعضای سازمان، اقدامات منطبق را انجام دهد- آمادگی رزمی پایگاههای خود در تاجیکستان و قرقیزستان را افزایش داده، آنها را به سلاحهای مدرن مجهز کرده و در کل، تعامل با شرکا را براساس خط مشی سازمان همکاری شانگهای تقویت کند. قلمرو افغانستان عمیقا به تاجیکستان رخنه کرده و در "مرز داغ" مشترک به طول بیش از 1300 کیلومتر تا 10 هزار شبهنظامی از گروههای مختلف متمرکز شدهاند. آمادگی رزمی پایگاه نظامی 201 - بزرگترین واحد نظامی خارجی روسیه - اهمیت ویژهای در تامین امنیت این "جبهه سازمان همکاری شانگهای" دارد.
همانطور که مشخص است، این پایگاه نظامی روسیه در شهرهای دوشنبه و کورگان-توبه مستقر شده است. در ماه می سال جاری این واحد نظامی با گردان توپخانه تقویت شده است. سیستمهای موشکی "اوراگان"، کالیبر 220 میلی متر، در حال حاضر، قادرند اهداف دشمن در فاصله 35 کیلومتری را هدف قرار دهند. در عین حال، مجموعههای موشکی تاکتیکی-عملیاتی "اسکندر-م" که در مانور ضد تروریستی "دوشنبه-ضدترور-2017" به کار میرفتند، به تاجیکستان منتقل شدهاند. در طی مانورها، واحدهای نظامی یک سری کشورهای مشترک المنافع در مجاورت مستقیم با مرز تاجیکستان-افغانستان، اقدامات مربوط به "نابودی باندهای خارج شده از افغانستان" را تکمیل کردند.
به گفته تحلیلگران نظامی، مانورهای بزرگ "دوشنبه-ضد ترور" برای اولین بار با مشارکت مرکز ضد تروریستی کشورهای مستقل مشترک المنافع و با مداخله نیروهای مسلح آنها سازماندهی شدند. بنابراین، پایگاه نظامی روسیه در تاجیکستان موقعیت مرکز منطقهای که آمادگی مقابله موثر با تروریسم و افراط گرایی اسلامی دارد را تایید کرد. همانطور که مشخص است در سپتامبر سال جاری، تمرینات مشابهی با مشارکت نیروهای نظامی ملی کشورهای عضو سازمان پیمان امنیت جمعی برنامهریزی شده است.
تمام این اقدامات که مانع نفوذ باندهای خلافکار به منطقه میشوند، در مقاصد واشنگتن برای استفاده از "میدان عملیات استراتژیک افغانستان" برای تضعیف مواضع و نفوذ به کشورهای سازمان همکاری شانگهای در آسیا و شرق میانه گنجانده نمیشوند.