ایران شرقی/ آتای مالدابایف
در نشست بینالمللی اقتصادی«یک کمربند - یک جاده» که اخیراً در چین برگزار شد سران و مقامات عالی بیش از 30 کشور جهان (جمهوریهای آسیای مرکزی، ترکیه، یونان، سوئیس، کره، و غیره) و سازمانهای بینالمللی شرکت کردند. به خصوص نسبت به حضور «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه، «آنتونیو گوترز» دبیر کل سازمان ملل، «کریستین لاگارد» مدیر عامل صندوق بین المللی و «جیم یونگ کیم» رئیس بانک جهانی توجه بالایی صورت گرفت.
البته عدم حضور مقامات عالی آمریکا (واشنگتن در سطح مشاور «کاخ سفید» معرفی شد) و تحریم این نشست از سوی هند نیز بدون پیام نبود. از بسیاری جهات کاهش سطح حضور آمریکا به شرکت نماینده کره شمالی در این نشست ارتباط داشت که موجب نارضایتی شدید واشنگتن شد.
تحریم این نشست توسط هند به این موضوع ارتباط دارد که دهلی نو شدیداً مخالف دهلیز اقتصادی بین چین و پاکستان میباشد که قرار است از طریق قلمرو «گلگت-بلتستان» که یک منطقه مورد بحث بین دهلی نو و اسلام آباد است، عبور کند. در مقابل چین، این اقدام را در راستای توسعه همکاریهای تجاری و اقتصادی بین المللی از طریق ادغام 2 پروژه «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و «جاده ابریشم دریایی قرن21 » معرفی میکند. پکن قصد دارد توسط مسیرهای حمل و نقل، بالای 60 کشور در اروپا و آسیا را که در آنها بیش از نیمی از جمعیت جهان به سر میبرند، به هم متصل کند.
جنبه ژئوپلیتیکی نشست پکن اصلیترین ملاک جلب توجه جامعه جهانی نسبت به این اقدام بود. تحول سیستم جهانی روابط بین المللی که در کنار سایر مسائل، اتفاقاتی نظیر تغییر فضای اتحادیه اروپا، نقش و جایگاه آمریکا در فرایندهای جهانی با توجه به سر کار آمدن دولت جدید در واشنگتن و همچنین خط مشی روسیه جهت تحقق استراتژی توسعه اورآسیایی و ابهامات روابط میان مسکو و غرب (به دلایل سیاسی) از مواردی میباشند که تا حدود زیادی برای پر کردن خلاء توسط قطبهای ژئوپلیتیکی جایگزین کمک میکند. بنابراین از چنین یک منظری نشست پکن قابل بررسی بوده و تمایل چین برای بازی کردن نقش پیشگامی و تأمین زمینه برای تسلط ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی در سطح جهانی را به نمایش میگذارد. همچنین در لابلای نشست پکن و مذاکرات صورت گرفته این نکته نیز برجستگی پیدا کرد که چین و روسیه در مسئله کاهش نقش آمریکا در فرایندهای جهانی از مواضع مشترک پیروی میکنند.
البته ایده «یک کمربند - یک جاده» در سال 2013 مطرح شده بود. در سال 2014 ولادیمیر پوتین خواستار کاهش تأثیر دلار بر اقتصاد روسیه شد که در پی آن معاملات تجاری میان مسکو و پکن با «روبل» و «یوان» انجام و موجب افزایش 800 درصدی یوان در پرداختهای مربوطه گردید. با توجه به این تجربه روسیه و چین، کشورهای دیگری نظیر برزیل و اروگوئه نیز در همان سال بلافاصله در تجارت دو جانبه از ارزهای ملی خود استفاده کردند. به این منظور همچنین کشورها اقدام به ایجاد تعدادی از مؤسسات مالی و اقتصادی چون بانک جدید توسعه و صندوق ذخیره «بریکس» و صندوق جاده ابریشم کردند.
در همین حال، این سیاستهای آمریکا در خاورمیانه است که نگرانیهای چین، روسیه و گروهی از کشورها را فراهم کرده و باعث تعمیق روابط سیاسی و اقتصادی میان آنها شده است. بهار عربی، درگیری طولانی در سوریه و تبدیل قلمرو سوریه و عراق به پایگاه داعش عمدتاً از «خدمات» جامعه غربی دانسته میشود. از سوی دیگر ضعف و بی رمقی سازمان ملل به عنوان یک نهاد فراملی موجب ایجاد حلقهای از کشورهای مخالف در برابر آمریکا شده است. همچنین باید به این نکته توجه داشت که سیاست و منافع آمریکا در مناطق مختلف اصلیترین مانع در سطح جهانی میباشد که حتماً موقع بازبینی مجموعهای از اولویتهای سیاست خارجی واشنگتن توسط دولت ترامپ برجستگی پیدا خواهد کرد.
به نظر میرسد که رویکردهای لیبرالیسم ستیزه جوی آمریکایی دوران «باراک اوباما» در دوران ترامپ یک مقداری تغییر شکل خواهد داد ولی ماهیت موضوع ثابت باقی مانده و واشنگتن از طریق دامن زدن به درگیریها و ایجاد مناطق هرج و مرج مدیریت شونده و استخراج منابع طبیعی میخواهد به اهداف خود برسد. بنابراین، با توجه به نفوذ آمریکا بالای مناطق مختلف، ایجاد موانع بر سر راه تحقق ابتکارات و پروژههای مورد نظر چین بعید نخواهد بود. تجزیه و تحلیل پروژههای چینی حکایت از آن را دارد که مسیر دریایی از طریق سومالی، دریای سرخ و کانال سوئز و مسیر زمینی از طریق دره «فرغانه» در آسیای مرکزی بیشتر آسیب پذیر میباشند.
همچنین در سطح سیاسی (مسئله تأمین ثبات داخلی) نیز خطرات و چالشهای باقی خواهند ماند. به عبارت دیگر عدم توانایی کشورها برای مقابله با چالشهای امنیتی (به عنوان مثال دزدی دریایی، افراط گرایی مذهبی، تروریسم، بی ثباتی رژیمهای سیاسی) به طور مستقیم و متناسب روی فضای مسیرهای مورد نظر پروژه «یک کمربند - یک جاده» تأثیر خواهد گذاشت.
با وجود اینکه چین خود را در صحنه جهانی به عنوان یک شریک قابل پیش بینی و قابل اعتماد معرفی کرده است، در آینده بحث توسعه و گسترش پروژههای زیربنایی مد نظر آن میتواند به یکی از اهداف اصلی برای نیروهای انتخاب شود که به دنبال ایجاد بی ثباتی میباشند (مانند پروژه ایجاد داعش و سایر سازمانهای تروریستی که حضورشان در هر منطقهای با اهداف خاصی است)
بحث دیگر اینکه رقابت منطقهای چین با هند و ژاپن و وجود اختلافات عمیق سیاسی بین آنهاست که باعث شده تا دهلی نو و توکیو به عنوان شرکای استراتژیک آمریکا نقش پایگاههای اصلی برای مقابله با منافع چین را انجام دهند. موقعی پروژههای چینی مناطق مورد مناقشه میان پاکستان و هند را پوشش میدهند، به صورت طبیعی دهلی نو با انگیزه برای دادن پاسخ متناسب وارد عمل میشود. ظاهراً ژاپن نیز نسبت به تحکیم نقش و نفوذ چین در سطح جهانی و از جمله در آسیای جنوبی علاقمند نبوده و به این دلیل در آیندهای نزدیک رخ دادن اتفاقاتی که قادر به تیرگی روابط بین دو کشور باشد، بعید دانسته نمیشود. با این وجود که در سال 2016 مبادله تجاری بین پکن و دهلی نو 65 میلیارد دلار و بین پکن و توکیو 350 میلیارد بوده است، باز هم اختلافات سیاسی یک عامل تعیین کننده برای روابط آنها باقی خواهد بود.
دسته دوم از خطرات و چالشهای احتمالی به آن ارتباط میگیرد که روسیه نسبت به همگرا کردن پروژههای ژئوپولیتیکی خود با ابتکارات چین چه برنامهای خواهد داشت.روسیه همواره در برابر قاچاق کالاهای چینی از طریق آسیای مرکزی حساسیت نشان میدهد. طی سالهای 2011-2012 همزمانی که اتحاد گمرکی آغاز به فعالیت کرده بود از طریق قلمرو قزاقستان کالاهای قاچاقی چینی به روسیه سرازیر شده و ناراحتیهای بالای مسکو را به بار آورده بود. حالا دیگر قرقیزستان به عنوان کشوری که در طول دوران استقلال اقتصاد خود را روی صادرات مجدد کالاهای چینی متمرکز کرده است، عضو اتحاد اقتصادی اوراسیا شده که این موضوع نیز باعث افزایش قاچاق کالای چینی به روسیه خواهد شد.
البته معلوم است که شرایط موجود سیاسی در جهان ایجاب میکند تا روسیه از ابتکارات چین حمایت به عمل آورد ولی در بلندمدت دوایر سیاسی مخالف در داخل روسیه بحث توسعه طلبی چین را مطرح کرده و خواستار تغییر مسیر حرکت «کرملین» خواهند شد که چنین اتفاقی فضای ژئوپلیتیکی این گستره بزرگ را تحت تأثیر قرار خواهد داد.