«ایگور پانکراتینکو»، کارشناس مسائل منطقهای، در یادداشتی اختصاصی برای موسسه مطالعات ایران شرقی به بیان اثرات احتمالی انتخاب ترامپ بر سیاست خارجی روسیه پرداخت.
ترامپ و روسیه؛
چه تحولی در انتظار روابط مسکو-واشنگتن است؟
23 آبان 1395 ساعت 15:29
مولف : ایگور پانکراتینکو
«ایگور پانکراتینکو»، کارشناس مسائل منطقهای، در یادداشتی اختصاصی برای موسسه مطالعات ایران شرقی به بیان اثرات احتمالی انتخاب ترامپ بر سیاست خارجی روسیه پرداخت.
ایران شرقی/ با متن کامل این یادداشت در ادامه آشنا خواهیم شد.
نمایندگان پارلمان روسیه از خبر پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری با کفزدنهای شورانگیز و سیاستمداران و کارشناسان با خوشحالی غیرمعمول استقبال کردند.
نمایندگان توضیحات بسیار مختلفی به خاطر این رفتارشان داشتند. "سرگی میرونوف"، رهبر حزب "روسیه عادل" خاطر نشان کرد: «ما همواره توانستهایم با جمهوریخواهان بیشتر از دموکراتها مذاکره کنیم" (همانند روابط روسیه-آمریکا در دوران بوش). "ولادیمیر ژیرینوفسکی" روز شنبه هفته جاری در یک ضیافت ویژه به مناسبت پیروزی ترامپ در پارلمان روسیه، به افتخار "سیاست جدید داخلی و خارجی آمریکا و بهبود روابط با روسیه" جام شرابی نوشید.
ولادیمیر پوتین هم هفته گذشته پیام تبریکی به دونالد ترامپ فرستاد و در آن به کار مشترک پیرامون خروج روابط روسیه- آمریکا از بحران ابراز امیدواری کرد. اسبربانک – بازیگر اصلی در بازار مالی روسیه - به سرعت این گزارش را منتشر کرد که با رسیدن ترامپ به قدرت، امکان شروع گفت و گو در مورد لغو تحریمهای اعمال شده علیه روسیه وجود دارد.
کارشناسان روسی هم از سیاستمداران و بانکداران عقب نماندند. آنها در مصاحبههای متعدد تاکید کردند که پیروزی ترامپ ناتو را تضعیف و مواضع نسبی روسیه را در اروپا تقویت خواهد کرد. این امر، آمریکا و منطقه اروپا را به تنش زدایی با مسکو وادار کرده و به لغو تحریمها منجر میشود. روبل بیشتر از همه از اغماض ترامپ نسبت به رژیم پوتین و همچنین ایجاد مجدد توازن منطقهای نیروها به نفع روسیه بهرهمند میشود.
اما در این میان، هیچ کس پیدا نشد که اظهارات نمایندگان، سیاستمداران و کارشناسان روسیه را در سال 2008 در ارتباط با انتخاب اوباما یادآوری کند. "دیمیتری مدودوف"، رئیسجمهور کشور در آن زمان خواستههای خود را اینگونه بیان کرد: «ما امیدواریم که رئيس جمهور جدید آمریکا، باراک اوباما بتواند سیاست داخلی و خارجی درستی را اجرا کند و اساس همکاریهای بیشتر با روسیه را پایهگذاری کند». ولادیمیر ژیرینوفسکی هم پیش بینی کرده بود: «پیروزی اوباما برای روسیه یک حسن بزرگ بوده و ما روابط خوبی با آمریکا در پیش رو خواهیم داشت».
درست است که این "شادی فراگیر ملی" از دیدگاه اخلاقی مشکوک به نظر میرسید، اما چنین واکنشی به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، شرحی بسیار دقیق از احساسات طبقه سیاسی روسیه است. نخبگان حاکم در مسکو مشتاق عادی سازی روابط با ایالات متحده و لغو تحریمهای مالی بوده و در عین حال، با شور و اشتیاق آماده پذیرش کوچکترین سیگنالها از خارج و اهمیت بیش از حد به آنها هستند.
نخبگان روسیه با فرض تحقق رویکرد ترامپ نسبت به روابط بینالمللی، تمایل دارند یکی از اعضای فعال فرایندهای جهانی (طوری که واشنگتون بدون آنها به هیچ وجه کاری را انجام ندهد) و شریک امریکا در حل و فصل مسائل مهم برای ایالات متحده باشند.
خیالات واهی در مورد اهمیت خود و همچنین درک ناکافی از جایگاه خود در جهان - یکی از ویژگیهای نخبگان حاکم در روسیه است که به درک ناکافی از واقعیتهای سیاست بینالمللی منجر میشود. اما در آمریکا، نظام سفت و سخت ممانعتها و نیروهای متقابل وجود دارد که به طور جدی طرحهای کاخ سفید را در عرصه بینالمللی – مجلس سنا یا کنگره – محدود میکند.
در واقع، در طول مبارزات انتخاباتی، ترامپ چندین بار در مورد امکان "معامله با پوتین" صحبت کرده بود و حتی در یک جا اشتباه گفته بود که در صورت پیروزیاش در انتخابات، امکان به رسمیت شناختن کریمه به عنوان بخشی از روسیه و لغو تحریمهای اقتصادی علیه شرکتهای روسی را بررسی خواهد کرد.
اما، اولا، ترامپ هیچ چیز مشخصی را برای بهبود روابط آمریکا- روسیه پیشنهاد نداده است. علاوه بر این، " مایکل پنس"، معاون وی در طول مبارزات انتخاباتی به شدت از روسیه به خاطر "حمله به اوکراین" انتقاد میکرد. نخبگان حزب جمهوریخواه مخالف روسیه بوده و در میان نخبگان آمریکا یک اجماع منفی در رابطه با کرملین ایجاد شده است. ترامپ ضرورتی برای نابودی این اجماع نمیبیند، زیرا در حال حاضر، روابط با روسیه از اولویتهای واشنگتن نیست.
روسیه اهداف مهمتری در عرصه بینالمللی دارد - ارتباط با متحدانش در ناتو، مسئله مشارکت ترانس و اقیانوس آرام، رقابت با چین در آفریقا، آسیای مرکزی و جنوب شرقی، مهار ایران و غیره.
دوما، در حال حاضر، صحبت در مورد نگرش نسبت به روسیه و سیاست خارجی ترامپ، همانند گرفتن فال قهوه است. این گامها در عرصه بینالمللی به این بستگی دارند که چه کسی در زمینه امنیت ملی وارد تیم وی خواهد شد. چه کسی در شورای امنیت ملی مسئول روسیه خواهد بود؟ چه کسی به عنوان رئیس سازمان سیا و وزیر دفاع منصوب خواهد شد؟ چه کسی معاون وزیر خارجه پیرامون امور اوراسیا خواهد شد؟ ترامپ چه کسی را به عنوان سفیر به مسکو خواهد فرستاد؟
بدون پاسخ به این پرسشها، غرق خیالات شدن در مورد بهبود روابط با آمریکا فقط با تکیه بر وعدههای ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی – سادهلوحانه است.
سوما، در مورد "تاثیر مثبت پیروزی ترامپ بر وضعیت اقتصاد روسیه". چند ساعت پس از اعلام پیروزی ترامپ در انتخابات، "آنتون سیلوانوف"، وزیر دارایی روسیه اظهار داشت که این پیروزی تاثیر جدی بر اقتصاد و وضعیت روبل نخواهد داشت. این یک ارزیابی کاملا مناسب از وضعیت است، زیرا مسائل روسیه با وجود تبلیغات رسمی، نه به دلیل دشمنی آمریکا و تحریمهای آن، بلکه به دلیل سوء مدیریت است.
علاوه بر این، اگر ترامپ اجرای وعدههای خود را آغاز کند، در اینصورت، عواقب پیروزی وی برای اقتصاد روسیه به احتمال زیاد منفی خواهد بود. وی در چارچوب مبارزات قبل انتخاباتی خود اعلام کرده بود که از لغو محدودیتها برای استخراج نفت شیل و صدور آن دفاع خواهد کرد. من فکر میکنم که نیازی به توضیح نیست که این اقدام ممکن است چه عواقبی برای مسکو و بودجه روسیه داشته باشد.
اگر دونالد ترامپ وعدههای قبل انتخاباتی خود را اجرا کند، از مشارکت تجاری اقیانوس آرام خارج شود و به وزارت بازرگانی دستور بدهد از روشهای ضد دامپینگ در رابطه با کالاهای چینی استفاده کند، در اینصورت، تا حدی ممکن است جلوی تجارت بینالمللی و روابط آمریکا-چین را بگیرد و سرعت اقتصاد چین را کم کند. بدین ترتیب، مصرف منابع طبیعی از جانب چین به طور غیر مستقیم کاهش خواهد یافت و همین موضوع به نوبه خود، تاثیر منفی بر روسیه خواهد داشت.
در نهایت، ترامپ بدون شک در وهله اول به دنبال منافع ملی امریکا و تجارت آمریکا خواهد بود و عمیقا نسبت به مشکلات اقتصادی مسکو بی تفاوت است.
اما طبقه سیاسی روسیه به طور کامل این استدلالهای منطقی را نادیده میگیرند. نخبگان مسکو به عادی سازی روابط با ایالات متحده همانند هوا نیاز دارند، به همین دلیل به طور آشکارا از واقعیتها چشم پوشی میکنند. اما این هنوز نیمی از مشکلات است. مشکل واقعی این است که نخبگان روسیه از نظر اخلاقی برای معامله با آمریکاییها پخته شدهاند و برای ساخت یک پل واقعی با اتحادیه اروپا و واشنگتن آمادگی دارند.
ایالات متحده و اتحادیه اروپا به خوبی شاهد این آمادگی مسکو هستند. رئيس جمهور جدید آمریکا به حدود شش ماه برای حل مشکلات داخلی و طراحی سیاست رفتار در عرصه بینالمللی نیاز دارد. و پس از آن به طور کامل میتواند به پوتین همان معاملهای را پیشنهاد دهد که در جریان مباحثات قبل انتخاباتیاش به آن اشاره کرده بود. واشنگتن به کرملین "خط قرمزهایی" را پیشنهاد میدهد که مسکو با رعایت آنها میتواند به برخورد دلسوزانه نسبت به خود و برخی از تنظیمات مالی-اقتصادی امید داشته باشد. این "خط قرمزها" عبارتند از:
- کاهش "همکاری استراتژیک" با چین و امتناع از پروژههای اقتصادی مشترک با پکن؛
- امتناع از توسعه همکاری با ایران؛
- موافقت با برکناری اسد؛
- حمایت از منافع آمریکا در آسیای مرکزی؛
- احیای همکاری با ناتو.
در عین حال، طرف آمریکایی از استقرار سیستمهای دفاع موشکی در مرزهای روسیه امتناع نمیورزد، زیرا مسکو عملا هیچ امکانی برای جلوگیری از آن ندارد.
ممکن است که این معامله نام پر آب و تابی مانند - "بارگیری مجدد 2.0" دریافت کند. چرخش 180 درجه از لفاظیهای فعلی ضد آمریکایی، به هیچ وجه برای نخبگان روسیه دشوار نیستند. این چرخش 180 درجه برای تبلیغات رسمی هم مشکل ایجاد نمیکند. کافیست داستان "صلح با اردوغان" را به یاد آوریم - زمانی که لحن اظهارات رسانههای طرفدار کرملین به طور کامل فقط در یک شبانهروز تغییر کرد.
در حال حاضر نخبگان روسیه تنها باید صبر کنند تا ترامپ سیگنال آمادگی خود را برای چنین معاملهای نشان دهد. نخبگان روسیه تمایل دارند که این سیگنال هر چه سریعتر به دستشان برسد. اما امریکا - همانند یک کشتی یخ شکن سنگین است که بسیار آرام در هم میشکند، بخصوص که این کشتی یخشکن در سالهای اخیر، به مراتب از روسیه دورتر شده است. با این حال، سیگنال حتما وجود خواهد داشت.
کد مطلب: 629