تغییر موقت راهبردهای ازبکستان در دوران گذار به «میرضیایف»
انتخاب سیستماتیک شخص میرضیایف بعنوان رئیس جمهور موقت، انتخابات پیش رو و تلاش رهبری تازه ازبکستان برای کاهش حساسیتهای خارجی و همچنین نشان دادن انعطاف بیشتر تاشکند در حوزه مسائل تنشزای منطقه ای؛ سه گانهای است که ازبکستان بمنظور عبور از دوران حساس گذار در پیش گرفته که با تحلیل آن میتوان به دلایل چرایی ادعای مصلحتی بودن رفتارهای تازه تاشکند دست یافت.
ایران شرقی/ پس از مرگ کریماف، رفتار سیاست خارجی این روزهای ازبکستان در برخی محافل کارشناسی به تولید ادبیات تازهای منجر شده است که تغییر و اصلاح روندهای گذشته تاشکند را تحلیل و نسبت به ایجاد محیطی همگرایانه در آینده آسیای مرکزی امیدواری دارد. البته این گونه برداشت در صورتی حاصل مییابد که به مسئله، بصورت متمرکز و بدون تحلیل اثرگذاری رویدادهای گذشته و آینده نگریسته شود. اما در مقابل این امید به اصلاح برخی روندهای تنش زای گذشته، فرضیه دیگری نیز در این میان از قوت آزمون برخوردار بوده که همانا موقتی بودن این اصلاحات و اتخاذ سیاست مدارا با کشورهای منطقه بمنظور عبور از مرحله دشوار گذار به دوران پس از کریم اف تلقی میگردد. انتخاب سیستماتیک شخص میرضیایف بعنوان رئیس جمهور موقت، انتخابات پیش رو و تلاش رهبری تازه ازبکستان برای کاهش حساسیت های خارجی و همچنین نشان دادن انعطاف بیشتر تاشکند در حوزه مسائل تنش زای منطقه ای؛ سه گانه ای است که ازبکستان بمنظور عبور از دوران حساس گذار در پیش گرفته که با تحلیل آن میتوان به دلایل چرایی ادعای مصلحتی بودن رفتارهای تازه تاشکند دست یافت.
نزدیکی اندیشه میرضیایف-کریماف
بحرانی که بسیاری در فردای پس از مرگ اسلام کریم اف بدنبال آن بودند، با مدیریت در شیوه جانشینی فرد مورد نظر، تا کنون که بیش از 2 ما از این ماجرا میگذرد، ختم به خیر شده است. در این مدت، نه تنها شورشی داخلی از سوی مخالفان احتمالی شکل نگرفت، بلکه گروهها و نیروهای مسلح که بصورت گاه و بیگاه برخی مشکلات امنیتی را برای این کشور بوجود می آوردند نیز از خود واکنشی نشان ندادند. داستان اپوزیسیون داخلی و خارج نشین هم به همین ترتیب است. این روند در نگاه کلان نگر یک موضوع را به ذهن متبادر میکند که همانا مدیریت جدید نیز ادامه دهنده راهبردهای گذشته خواهد بود و جنگ و بحرانی برای رهبریت تازه در نخواهد گرفت تا کسانی دیگر به اهداف سیاسی-ساختاری خود دست یابند.
در روزهای اول اعلام اخبار ضد و نقیض مرگ کری اف نیز معلوم گردید که ساختار سیاسی تاشکند، نسبت به این موضوع حساس نیز تدابیر لازم را اندیشیده است. اجماعی که در همان روزها به نفع شوکت میرضیایف شکل گرفت، موضوعی نبود که نسبت به حل و فصل آن در یک هفته تصمیم گیری صورت گرفته باشد. قطعا این موضوع از سالها پیش با حذف و اضافاتی در سیستم مدیریتی کشور چه به لحاظ نیروی انسانی و چه به لحاظ ایدئولوژی فکری مطرح و خود را بلافاصله پس از مرگ کریم اف نشان داد. اینکه چرا و چگونه این اجماع در میان نخبگان نزدیک به قدرت حاصل گردید موضوعی است که بررسی آن در این فرصت مهیا نیست اما لزوما نشان از حرکت با برنامه و تدبیر تا اینجای کار صحیح مقامات ارشد تاشکند داشت.
از سوی دیگر، مردم ازبکستان برخلاف برخی ادعاهای عمدتا رسانهای از اسلام کریم اف به واسطه امنیت آفرینی رضایت نسبی داشتند، همچنین موضوع ثبات در رویکردهای اقتصادی علیرغم بحران مالی و پولی در منطقه، رضایت مندی اکثریت مردم در ازبکستان را نیز بهمراه داشت.
همچنین بررسی میدانی اوضاع و احوال مردم از جمیع جهات در سراسر این کشور نیز حکایت از میزان قابل اعتنایی از امنیت و رفاه نسبی در میان تودهها داشت و تنها آن بخشی از مردم که با قشرهای بشدت مذهبی و مرتبط با گروههای افراطی بودند، کمابیش از وضعیت نحوه برخورد با آنان نارضایتی عمومی داشتند.
در عین حال، میرضیایف، خود نیز فردی است که بیش از یک دهه نخست وزیر ازبکستان بوده و با توجه به چارچوب وظایف تعیین شده برای وی، بخوبی با شرایط داخلی کشور آشناست. ضمن آن که وی در چارچوب اصلاحات اساسی قانون اساسی در زمستان ۱۳۹۳ که نظام کشور به نیمه پارلمانی تبدیل شد از سوی حزب حاکم که اکثریت آراء را بدست آورد و از جمیع جهات، فردی تصمیم ساز در دوران کریم اف بوده و نیز خواهد ماند. پس از این منظر، شاید چندان تغییر کلان رویه سیاست خارجی که اکنون ازبکستان از خود نشان میدهد، قابل باور و اعتماد نباشد.
انتخابات پیشرو و تلاش رهبری تازه ازبکستان برای کاهش حساسیتهای خارجی
اما سوالی که در اینجا مطرح میشود چرایی اتخاذ رویکردی مصالحه جویانه علیرغم ادعای ادامه راهبرد گذشته در دوران جدید است. پاسخ سوال فوق، در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری و ضرورت کاستن از مسائل حساسیت زا در نزد افکار عمومی منطقه و جهانیان در دوره حساس گذار است.
مسئله انتخابات فی نفسه حتی در دموکرات ترین کشورهای جهان با چالشهایی همراه بوده است. ازبکستان که در سالهای اخیر به یکی از گزینههای نفوذ و تحرک جریانات افراطی تبدیل یافته است، به لحاظ موقعیت استراتژیک نیز در نقشه خراسان بزرگ داعش قرار دارد. تحرکات گاه و بیگاه «حرکت اسلامی ازبکستان» چه دراعلام بیعت با داعش و چه در قرارگیری در درگیرهای شمال افغانستان به همراه طیفی از مخالفین خارج نشین عمدتا سیاسی، بدون تردید مترصد فرصتی در ناآرمی سیاسی و بهره برداریهای خود از وضعیت آشفتگی هستند. این فرصت در ماههای منتهی به انتخابات معمولا در بسیاری کشورهای جهان برای همگی طیفهای مخالف دولتها فراهم میگردد که نسبت به شدت و ضعف عملکرد دولت قابل کنترل و یا بحران آفرینی است.
حال ازبکستان که هم در دوره انتقال قدرت بسر برده و هم دارای مخالفینی جدی در دولتهای همسایه خود در آستانه انتخابات است، صلاح کار را در همگرایی و رفع نسبی سوتفاهمات با دول همسایه یافته تا بتواند از این مرحله حساس عبوری امن داشته باشد. لذا، علاوه بر دعوت و استقبال از همکاری با کشورهای منطقه و جهان، محیط پیرامونی را بگونه ای مدیریت مینماید که کمتر حساسیتی از سوی جامعه جهانی نسبت به وقایع خلاف احتمالی در چارچوب انتخابات برانگیزد. این رویکرد مصالحه جویانه که تاریخ مصرفی موقتی خواهد داشت، به احتمال فرضیه مطرح شده در این مقاله، با توجه به سیاست های کلان تاشکند و ادامه احتمالی آن، پس از انتخابات و تثبیت اوضاع و گذار رسمی قدرت به میرضایف، با تغییراتی مواجه خواهد شد.
انعطاف تاشکند در مسائل تنشزای منطقهای
موضوعی که این روزها ذهن بسیاری از کارشناسان را بخود مشغول داشته است، چرایی کوتاه آمدن ازبکستان از مواضع سنتی خود در قبال ساخت نیروگاه راغون از سوی تاجیکستان است. سوالی که مطرح میگردد در اینجاست که دولت تاشکند که تا چند سال پیش موضوع جنگی اجتناب ناپذیر با دوشنبه را در صورت ادامه اراده ساخت نیورگاه راغون از سوی تاجیکستان در دستور کار داشت، چگونه اکنون نسبت به شوی تبلیغاتی امامعلی رحمان که سوار بر بولدزر از نهایی شدن تصمیم به ساخت راغون خبر میدهد، سکوت اختیار میکند؟
علاوه بر این سکوت مصلحتی، حتی در این روزها، موضوع برقراری بی سابقه پروازهای مستقیم دوشنبه-تاشکند که در عرف روابط بینالمللی دارای بار معنایی خاصی از سطح مطلوب همکاری نیز میباشد، مطرح میگردد. به این رویدادها، البته که بایستی حل و فصل برخی اختلافات مرزی با دو کشور همیشه متخاصم قرقیزستان و تاجیکستان را نیز افزود. البته که این موارد، تاکنون تنها بر روی کاغذ بوده و نسبت به عملیاتی شدن این توافقات فاصله بسیاری وجود دارد اما راهبرد تازه سیاست خارجی تاشکند در منطقه، حکایت تازهای را عنوان میکند. در خارج از قلمرو آسیای مرکزی نیز، حتی روسیه، ایران، اتحادیه اروپا و آمریکا نیز امیدواریهایی را نسبت به بهبود روابط با تاشکند یافته و تاکنون نیز برخی گفتگوها در خصوص راهکارهای افزایش تعاملات درگرفته است.
در پاسخ به این ابهام، بنابر فرضیه نوشتار حاضر، همچنان میتوان نسبت به مصلحتی بودن تغییر رویکردهای کلان ازبکستان در همراهی با کشورهای منطقه و حل و فصل موضوعات به نفع آنان، به موضوع گذار قدرت به دوران جدید اشاره کرد. در مسئله مربوط به نیروگاه راغون که یکی از دعاوی پرسابقه 2 کشور در سطح منطقه محسوب میگردد، واکنش منفی ازبکستان با توجه به درپیش بودن فصل زمستان و عدم کشت پنبه، ضرورتی نداشته و فعلا تاشکند ترجیح میدهد سکوت را در این زمینه اتخاذ نماید. در سایر موارد اختلافی خصوصا موضوعات مرزی نیز، تا زمان تثبیت نسبی اوضاع سیاسی ازبکستان، تاشکند طرح ها و پشنهادات و رویکرد مثبت و جدید خود را مطرح خواهد کرد و در انتظار پاسخ و واکنش طرفهای مقابل خواهد نشست. در این صورت حداقل از یک منظر به هدف خود که همانا برقراری ثبات در دوره انتقال و گذار قدرت به میرضیایف است، دست خواهد یافت.
نتیجه گیری
در این مقاله تلاش شد، رفتارهای تازه در سیاست خارجی ازبکستان در چرایی پیش گرفتن رویکردهای همگرایانه با کشورهای منطقه با تاکید بر فرضیه مصلحتی بودن این رویدادها، بمنظور ثبات آفرینی در دوران موقت انتقال قدرت به میرضیایف از سه منظر مورد تحلیل قرار گیرد.
ابتدا اینکه میرضیایف بعنوان رئیس جمهور آینده ازبکستان فردی خارج از دایره قدرت در ازبکستان نبوده و شرایط رضایتمندی نسبی مردم ازبکستان از ساختار سیاسی-امنیتی این کشور، بعید است با کشورهای متخاصم منطقهای به راحتی و بادرنظرداشت نسبی منافع آنان دست به مصالحه زند و ادامه روندهای کلان ازبکستان که در سالهای اخیر به مشاهده رسیده است، همچنان گزینه اول انتخاب رفتاری در بعد سیاست خارجی تاشکند خواهد بود.
دومین مسئله در چرایی انتخاب موقت رویکرد حاضر، در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری ازبکستان است. بنابر ذات انتخابات، همواره تنشهایی با این روند همراه بوده و شرایط ویژه ازبکستان حکم مینماید با اتخاذ تصمیماتی هرچند مغایر با رویکردهای کلان، به میزان لازم از شدت حساسیت های خارجی نسبت به مسئله انتخابات کاست. از اینرو، تاشکند بطور موقت دست دوستی به سمت کشورهای منطقه و حتی جهان دراز کرده تا شاید بتواند همراهی نسبی آنان با دولت آینده را در این دوران حساس تاریخی بدست آورد.
سومین دلیل بر موقتی بودن بعد همکاری با کشورهای متخاصمی همچون قرقیزستان و تاجیکستان آنهم بر سر موضوع حساس ساخت نیروگاههای برق-آبی، در پیش بودن فصل زمستان و عدم نیاز به واکنش فوری نسبت به این مسئله است. البته این موضوع نیز همچون ملاحظه دوم، تاحدود زیادی به در اولویت بودن عدم تحریک مناقشات منطقهای در دوران گذار معطوف میگردد. در این حالت، میرضیایف که به احتمال قوی در انتخابات ریاست جمهوری این کشور نیز پیروز خواهد شد، در ابتدا برای عبور از مرحله خطرناک انقال قدرت، سیاست تعامل و گفتوگو با دوشنبه و بیشکک را برای حل و فصل اختلافات مرزی، آب و راههای ارتباطی به کار میگیرد اما اگر مذاکرات پس از تثبیت قدرت، به نتیجه نرسد، واکنش تاشکند در برابر کشورهای همسایه، همان سیاست دوران ریاست جمهوری کریماف خواهد بود و از تاجیکستان و قرقیزستان خواهد خواست، ملاحظات ازبکستان را در ساخت دو نیروگاه راغون- قنبرآته و مسائل مرزی را مد نظر قرار دهند.