کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

پیوندهای هویتی-تمدنی ایران و آسیای مرکزی

الزامات سیاسی بسترسازی هویتی-تمدنی بر پایۀ نوروز در آسیای مرکزی

26 اسفند 1403 ساعت 9:47

مولف : امید رحیمی؛ پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق

جمهوری اسلامی ایران ناگزیر از ارائه یک پیوست فرهنگی-تمدنی به سیاست خارجی خود در منطقۀ آسیای مرکزی است. این پیوست نباید صرفاً در حد عملکرد محدود رایزنی‌های فرهنگی تعریف شود، بلکه می‌بایست در سطوح بالاتر شکل بگیرد. شکل‌دهی به یک گفتمان عمل‌گرایانۀ سیاسی و اقتصادی بر پایۀ اشتراک‌های تمدنی و سپس تنظیم رفتارهای سیاست خارجی بر اساس این گفتمان، نقطۀ آغاز این راهبرد است. در این میان باید گفتمان مربوطه در دو سطح تنظیم شود. لایۀ عمیق آن با پارسی‌زبانان که تاجیک‌ها در کل منطقه هستند و مبتنی بر رویکرد هویتی است و لایۀ دوم که وجه ایجابی آن است، در سطح تمدنی با توجه به جغرافیای نوروز.


 🖊️ امید رحیمی؛ پژوهشگر مؤسسه مطالعات راهبردی شرق
 ⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 10 دقیقه

پیوندهای هویتی-تمدنی ایران و آسیای مرکزی

 

مقدمه

 

مطالعات شرق | آسیای مرکزی بزرگ به شمول افغانستان پس از ایران بزرگ‌ترین حوزۀ زیست تاریخی و تمدنی پارسی‌زبانان در جهان است. اقوام غیر پارسی‌زبان در این مناطق نیز عمدتاً متأثر از فرهنگ و تمدن پارسی بوده‌اند و در حوزه‌های مهمی همچون نوروز دارای اشتراک‌های ویژه‌ای با ایران هستند. با این ‌حال بنا به دلایل مختلف، این ظرفیت‌های هویتی-تمدنی بر پایۀ حوزۀ زبان پارسی و یا جغرافیای تمدنی نوروز بالفعل نشده است و برون‌دادهای سیاسی آن نیز مبتنی بر انتظارات قابل مشاهده نیس. از سوی دیگر جریان‌های رقیب با رویکرد تهاجمی علیه این حوزۀ تمدنی-هویتی فعال شده و در شرف تثبیت یک موقعیت برتر در آسیای مرکزی هستند.

 این موضوع با توجه به اهمیت فزایندۀ آسیای مرکزی در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و لزوم حفظ سطحی از مناسبات عمیق‌تر با ایران و در واقع عمق‌یابی استراتژیک تهران در این منطقه یک روند نگران‌کننده محسوب می‌شود. لذا نیاز است جمهوری اسلامی ایران یک فرایند سیاسی را متناظر با یک راهبرد هویتی-تمدنی عمیق‌تر در قبال آسیای مرکزی در پیش بگیرد. در این گزارش مهم‌ترین الزام‌های مرتبط با این راهبرد سیاسی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

ظرفیت‌های بالقوه

 

آسیای مرکزی تداومِ محور پارسی‌زبانان است که از ایران شروع شده است و با اتصال به افغانستان به آسیای مرکزی می‌رسد. بر اساس آخرین آمار رسمیِ این کشورها در تفکیک قومی که عمدتاً بعد از سال 2021 منتشر شده است، شمار پارسی‌زبانان در این کشورها که شامل تاجیک‌ها می‌شود، بالغ بر 10 میلیون نفر عنوان شده است که ظرفیت قابل‌توجهی را شکل می‌دهد.

 

این تفکیک قومی بر اساس آخرین آمارهای رسمی موجود، در جدول ذیل نشان داده شده است. بااین‌حال نکتۀ قابل تأملِ دیگر، آمارهای غیررسمی موجود دربارۀ پارسی‌زبانان در این کشورها و به‌ویژه در ازبکستان است. برآوردهای غیررسمی ادعا می‌کنند شمار تاجیکان در ازبکستان بیش از 15 میلیون نفر است و آمارهای رسمی موجود بنا بر ملاحظات سیاسی و برخی روندهای بروکراتیک رقمی حدوداً یک دهم شمار واقعی تاجیکان را نشان می‌دهد. درعین‌حال موضوع ازبک‌سازی تاجیکان مسئلۀ دیگری است که برخی نویسندگان تاجیک همچون «محمدجان شکوری بخارایی» به آن اشاره کرده‌اند. لذا، می‌توان گفت که ظرفیت واقعی در حوزۀ پارسی‌زبانان بسیار فراتر از آمارهای موجود است.

 

پیوندهای هویتی-تمدنی ایران و آسیای مرکزی

 [1] در آمارهای سال 2024 تاجیکستان تفکیک قومی اعلام نشده بود. متناسب با تفکیک قومی رسمی اعلام شده در سال 2010 آمار جدید بر اساس جمعیت جدید در نظر گرفته شده است.

 

موضوع دیگری که در مورد آسیای مرکزی باید به آن توجه داشت، وجود قابلیت‌های تمدنی و فرهنگی زبان پارسی، فراتر از پارسی‌زبانان است. روند تاریخی در آسیای مرکزی به‌گونه‌ای بوده که تمدن، دین، حکمرانی و دانشِ غیردینی عموماً توسط تاجیکان و به زبان پارسی در این منطقه و در میان اقوام دیگر منطقه اعم از ترک و مغول توسعه یافته است. این موضوع باعث شده است که حتی در میان اقوام ترک‌تبار آسیای مرکزی نیز ظرفیت‌های قابل‌توجهی را در حوزۀ تمدنی زبان پارسی شاهد باشیم. 

یکی از مصادیق مهم این ظرفیت، نوروز است که به‌عنوان یک آیین فراقومی و فراملی در تمام این کشورها جشن گرفته می‌شود. سنت‌های مربوط به بزرگداشت نوروز در تمام کشورهای آسیای مرکزی الهام‌گرفته و متأثر از فرهنگ ایرانی است. این موضوع زمینه‌های اشتراک بسیار زیادی در سطح مردمی به‌وجود آورده است و به‌صورت بالقوه می‌تواند به شکل‌دهی به یک عمق استراتژیک برای جمهوری اسلامی ایران نیز منجر شود. با این ‌حال تعریف متفاوت از محیط پیرامونی دولت‌های منطقه و نیز پیوندهای هویتی-تمدنی گره‌خورده با منافع عمل‌گرایانه، منجر به کم‌رنگ‌شدن این ظرفیت‌ها و حتی جایگزینی آن با سنت‌های غیربومی شده است.

 

محیط کنونی و پیوند تمدنی-هویتی سیاست

 

آسیای مرکزی در بازۀ کنونی در تقاطع سه جریان قدرتمند تمدنی-هویتی قرار گرفته است که هر کدام الزام‌ها و برون‌دادهای سیاسی منحصربه‌فردی دارد. 

نخستین و قدرتمندترین جریان روسی‌سازی است که از دهۀ 1920 به‌طورجدی و در یک رویکرد متصلب وارد منطقه شد. پیوندِ مدرنیسم به روسی‌سازی در این دوره باعث شد تا به‌واسطة ایجاد اولین زیرساخت‌های دولت-ملت مدرن در این منطقه توسط دولت شوروی، این فرایند روسی‌سازی در تمام عرصه‌های هویتی و تمدنی اعمال شده و به یک موفقیت نسبی دست یابد. این موضوع بازتولید نفوذ روسیه را در این کشورها پس از فروپاشی شوروی تثبیت کرد. 

دومین جریان قدرتمند، غربی‌سازی است که پس از استقلال در این کشورها به وجود آمد. هژمونی غرب در نظام جهانی پس از جنگ سرد که در قالب جریان جهانی‌شدن شکل گرفت، آسیای مرکزی را نیز تحت‌تأثیر قرار داد. این جریان به‌واسطة انقطاع ۷۰سالۀ این منطقه از نظام فرهنگی-تمدنی غرب، در آسیای مرکزی بیش از مناطق دیگر تقویت شد و با تمرکز بیشتری در آن فعالیت‌های متعددی صورت گرفت. با این ‌حال محافظه‌کاری و اقتدارگرایی دولت‌های مستقر در منطقه مانعی برای تأثیرگذاری تصاعدی این جریان شد.

 

با‌ وجود این امروز به‌وضوح ریشه‌های قدرتمندی از غرب‌گرایی را در سطوح تمدنی و هویتی در آسیای مرکزی شاهد هستیم که به طور عمده در کشورهای قرقیزستان و قزاقستان و تا حدودی ازبکستان مشهود است. این جریان‌ها نیز همچون جریانِ روسی‌سازی پیوست‌های سیاسی و امنیتی منحصربه‌فردی دارند که برون‌دادهای آن در رفتار دولت‌های آسیای مرکزی قابل مشاهده است. این تأثیرات رفتاری فراتر از منطق موازنه و الزام‌های واقع‌گرایانۀ سیاست خارجی، با عمق‌یابی در لایه‌های هویتی تأثیر عمیق‌تری بر رفتارهای این کشورها گذاشته و منافع غرب را بازتولید می‌کند.

 
سومین جریان تمدنی-هویتی نوظهور در آسیای مرکزی که کمتر از یک دهه از فعالیت مستمر و جدی آن می‌گذرد، ترک‌گرایی است. اگرچه این جریان همچنان فاقد یک رویکرد تمدنی است و در بسیاری از حوزه‌ها وابسته و بخشی از جریان هویتی-تمدنی غربی تعریف می‌شود، اما در سطح هویتی دارای برخی انگاره‌های متفاوت و متمایز است. جریان ترک‌گرا که ریشه‌های آن در آسیای مرکزی به دورۀ امپراتوری عثمانی و ترک‌های جوان بر می‌گردد، تحرکات مدرن خود را پس از فروپاشی شوروی با محوریت ترکیه آغاز کرد. 

با این ‌حال در بازۀ حدوداً دو دهه، دستاورد قابل‌توجهی نداشت و همچنان فاصلۀ زیادی تا تبدیل‌شدن به یک جریان تمدنی- هویتی داشت. با‌ وجود این، از سال 2017 ، در پی تغییرات درونی در آسیای مرکزی و گرایش به‌سوی چندجانبه‌گرایی، استقلال‌یابی و رهایی از دوگانۀ پرهزینۀ شرق و غرب (به‌خصوص در سطح برون‌دادهای سیاسی)، جریان ترک‌گرا به‌عنوان پیوستی از جریان استقلال‌گرا در آسیای مرکزی بروز و ظهور یافت. بسط گفتمانی، فعالیت چندوجهی، تمرکز بر تصویرسازی، رویکرد نظم‌محور به حوزۀ فرهنگی، توانمندی در حوزۀ اقتصاد و نهادسازی در حوزۀ سیاسی از ویژگی‌های جدید این جریان بوده که باعث توفیق نسبی آن در آسیای مرکزی شده است.

 

ویژگی مشترکی که این جریان‌ها را نسبت به فرهنگ و تمدن پارسی و ایرانی متمایز می‌کند، سطح رویکرد «تهاجمی» آنها و یا ضدیت آنها با فرهنگ، تمدن و هویت پارسی است. جریان فرهنگی روسی از ابتدا یک رویکرد تهاجمی متصلب را با اهداف و انگیزه‌های سیاسی نسبت به فرهنگ و زبان پارسی اعمال کرد و پس از تثبیت این جریان تضعیف شد. بااین‌حال همچنان در بازۀ کنونی سطحی از ضد ایران‌گرایی در حوزۀ فرهنگی و تمدنی با رویکرد «تدافعی» در نگاه روسیه و روس‌گرایان وجود دارد. این رویکرد به‌ویژه در قبال تاجیکستان که یک کشور پارسی‌زبان است و یکی از نقاط استراتژیک نفوذ روسیه محسوب می‌شود، محسوس‌تر قابل مشاهده است.

 
 با وجود این جریان غرب‌گرایی رویکرد متمرکز تهاجمی علیه فرهنگ و زبان پارسی در آسیای مرکزی ندارد. این راهبرد دو وجه متمایز و بعضاً متعارض دارد. یک وجه رویکرد ضد ایران‌گرا در سطح سیاسی و تسری آن به حوزۀ فرهنگی و تمدنی در جریان غربی است و وجه دیگر آن حمایت از وجوه ضدروسی در فرهنگ و تمدن پارسی به‌ویژه در قبال تاجیکان.

اما جریان ترک‌گرا به‌طورجدی با یک رویکرد تهاجمی که متأثر از ریشه‌های تاریخی، فرهنگی و سیاسی است در آسیای مرکزی فعالیت می‌کند. این جریان با نام‌نهادن آسیای مرکزی به‌عنوان «ترکستان» و در برداشتن یک ریشۀ قدرتمند پان‌ترکیسم به‌عنوان یک جنبش نژادی، حتی رویکرد یکسان‌سازی ترکی، پاک‌سازی نژادی و هضم سایر قومیت‌های غیرترک در آسیای مرکزی را در بطن خود جای داده است. وجود تجربیات تاریخی از ازبک‌سازی تاجیک‌ها در چنین فرایندی آن را از یک هدف انتزاعی خارج کرده و به واقعیت نزدیک می‌کند که متعاقباً می‌تواند پیامدهای سیاسی را نیز در بر داشته باشد. ویژگی دیگر جریان ترک‌گرا هم‌گرایی آن با جریان‌های ضدپارسی دیگر است.

در طول یک قرن گذشته این جریان یک هم‌گرایی نامحسوس را با جریان روس‌گرا داشته و به‌واسطة همین هم‌گرایی توانسته است به برخی دستاوردها برسد، اما اکنون هم‌گرایی بیشتری در سطح هویتی-تمدنی و همچنین سیاسی با غرب دارد و رویکرد ضدروسی را نیز در کنار راهبرد ضدپارسی خود دنبال می‌کند. ازاین‌جهت تحرکات مضاعف این جریان بیشتر و رادیکال‌تر از سایر جریان‌های هویتی-تمدنی می‌تواند واکنش‌های سیاسی و پیامدهای امنیتی را در بر داشته باشد.

 

مطالب پیشنهادی:

سطوح و چشم‌انداز ترک‌گرایی در آسیای مرکزی
چشم‌انداز سیاست خارجی روسیه در آسیای مرکزی

 

الزام‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران

 

با عنایت به وضعیت به وجود آمده در آسیای مرکزی در حوزۀ تمدنی-هویتی زبان پارسی و جغرافیای فرهنگی و تمدنی نوروز، مهم‌ترین الزام‌ها و بایسته‌های سیاسی پیشِ روی جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل است:

جمهوری اسلامی ایران ناگزیر از ارائۀ یک پیوست فرهنگی-تمدنی به سیاست خارجی خود در منطقۀ آسیای مرکزی است. این پیوست نباید صرفاً در حد عملکرد محدود رایزنی‌های فرهنگی تعریف شود، بلکه می‌بایست در سطوح بالاتر شکل بگیرد. 

 

شکل‌دهی به یک گفتمان عمل‌گرایانۀ سیاسی و اقتصادی بر پایۀ اشتراک‌های تمدنی و سپس تنظیم رفتارهای سیاست خارجی بر اساس این گفتمان، نقطۀ آغاز این راهبرد است. در این میان باید گفتمان مربوطه در دو سطح تنظیم شود. لایۀ عمیق آن با پارسی‌زبانان که تاجیک‌ها در کل منطقه هستند و مبتنی بر رویکرد هویتی است و لایۀ دوم که وجه ایجابی آن است، در سطح تمدنی با توجه به جغرافیای نوروز. لایۀ دوم در زمینۀ کاهش هزینه‌ها و فراگیری بیشتر و لایۀ اول به جهت عمق‌بخشی حائز اهمیت هستند.

 

در طول سه دهۀ اخیر یک فرایند متمرکز از تصویرسازی مذهبی از ایران به‌عنوان یک بازیگر با وجهۀ غالب شیعی صورت گرفته است و دوگانۀ پرچالشی بین شیعه و سنی در قالب تحولات خاورمیانه شکل گرفته است. این موضوع به حدی تأثیرگذار بوده که حتی مزیت‌های استراتژیک ایران در موضوع فراگیری همچون فلسطین را بعضاً کم‌رنگ کرده است. از این رو بسیاری از تعاملات ایران با پیوست به وجوه شیعی، پرهزینه شده است و اتخاذ یک راهبرد فرامذهبی و تمدن‌محور که مذهب، بخشی از وجوه تمدنی آن است، می‌تواند یک مزیت استراتژیک محسوب شود. منطقاً الصاقِ وجوه مذهبی به حوزۀ فرهنگی و تمدنی و توسعۀ گفتمان وحدت به‌واسطة ریشه‌های تمدنی و تاریخی ایران و ایرانی‌تباران یک رویکرد رفتاری مؤثر در این زمینه خواهد بود.

افغانستان بخشی جدایی‌ناپذیر از راهبرد تمدنی-هویتی ایران در آسیای مرکزی است و بنابراین در چارچوب راهبرد تمدنی ایران نسبت به آسیای مرکزی می‌بایست در یک قالب یکپارچه تعریف شود. این به معنای اتصال وجوهی از سیاست راهبردی ایران در قبال افغانستان به آسیای مرکزی است. درعین‌حال این راهبرد عمیقاً می‌تواند تعاملات ایران در قبال دولت طالبان را نیز تحت‌تأثیر قرار دهد و در چارچوب سیاست فرهنگی و هویتی در قبال پارسی‌زبانان افغانستان رویکردهای تقابلی را ایجاد کند. بااین‌حال در چارچوب یک راهبرد منسجم و تمرکز بر جغرافیای تمدنی نوروز هزینه‌های چنین رویکردی قابل‌مهار است. بااین‌حال نباید از یاد برد که تاجیکانِ دو سوی آمو، همگی زمینۀ عمق استراتژیک ایران در یک منطقۀ بزرگ‌تر را فراهم می‌آورند که می‌توانند بخش مهمی از سیاست نگاه به شرق ایران باشند.

آخرین وجه از الزام‌های سیاسی ایران تمرکز بر رویکرد نهادی در حوزۀ سیاست است. توسعه و بسط محورهای گفتمان تمدنی و هویتی ایران در قبال آسیای مرکزی جز از طریق چارچوب‌های نهادی امکان‌پذیر نیست. تجربۀ سایر بازیگران در آسیای مرکزی نیز موفقیت نسبی این راهبرد را در نظم‌بخشی و پیش‌بینی‌پذیری راهبردهای سیاسی اثبات کرده است. درواقع در چارچوب نهادهای سیاسی، کشورها هزینه‌هایی را به‌عنوان بخشی از زمینه‌سازی برای نفوذ ارائه می‌دهند و کشورهای پذیرنده در یک چارچوب مشخص و قابل‌پیش‌بینی آن را می‌پذیرند؛ لذا، این سازمان‌ها نمی‌توانند صرفاً فرهنگی باشند و الزامی است که وجوه اقتصادی، سیاسی و امنیتی نیز به آنها پیوست شود.

 

 در این چارچوب ایجاد سازمان فرهنگی نوروز، اتحادیۀ کشورهای پارسی‌زبان و نیز سازمان فرهنگی-هنری کشورهای جغرافیای نوروز با محوریت و تمرکز بر آسیای مرکزی می‌تواند در دستور کار قرار بگیرد. در این میان می‌بایست به حضور رقبای منطقه‌ای از جمله روسیه و ترکیه در این سازمان‌ها توجه ویژه داشت تا محوریت ایران در آن حفظ شود.  

 

 

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

telegram-app  تلگرام
facebook-new فیسبوک
twitterx--v1  ایکس


کد مطلب: 3973

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/3973/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir