کارکرد «جشن نوروز» در دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران در پاکستان
موسسه مطالعات راهبردی شرق , 23 اسفند 1403 ساعت 12:09
مولف : مجتبی سیبویه پژوهشگر مسائل بینالملل
یکی از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی، نوروز است که جزء میراث مشترک دو کشور ایران و پاکستان محسوب میشود و میتواند در توسعۀ روابط بر اساس منافع مشترک تأثیرگذار باشد. دیپلماسیِ جشن نوروز میتواند در ارتقای روابط همسایگی ایران و پاکستان، نقش کلیدی داشته باشد؛
🖊️ مجتبی سیبویه؛ پژوهشگر مسائل بینالملل
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 13 دقیقه
«جشن نوروز» در دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران در پاکستان
مقدمه
مطالعات شرق | در دیپلماسی عمومی، هدف، مثبت کردن نگاه به یک کشور تصحیحِ برداشت و اصلاح نگاه دیگر کشورها به آن کشور است. وظیفۀ دیپلماسی عمومی، تنها ارتباط با دولتها نیست، بلکه بیشتر ارتباط با افراد و سازمانهای غیردولتی است که ظرفیتِ تأثیرگذاری بر دولتها را دارند. این تأثیرگذاری از طریق سازوکارهای جامعۀ مدنی و رسانههای اجتماعی صورت میگیرد. بهطور خلاصه میتوان گفت که در دیپلماسی عمومی، به تأثیرگذاری بر اندیشهها و جهتگیری مردم پرداخته میشود(1).
از طرف دیگر، اولین نقطه در سیاست خارجی یک دولت، برقراری ارتباط با همسایگان است که مطابق آن، سیاست خارجیِ دو همسایه شکل میگیرد. سیاستِ همسایگی، توجه به واقعیتها و تنظیم عملِ سیاست خارجی یک کشور است که با توجه به واقعیت عینی داشتن همسایگی و عدم امکان انفکاک از همسایه، هرگز تمامشدنی نیست و همواره وجود دارد و بر اساس آن، ارتباطات دو کشور شکلگرفته و تداوم پیدا میکند و این نوع ارتباطگیری، کمتر از سوی قدرتهای دیگر متأثر میشود(2).
مطابق با دیدگاهِ دیپلماسی عمومی، نوروز یکی از ظرفیتهایی است که میتواند سیاست همسایگی دو کشور ایران و پاکستان را ارتقا بخشد بهویژه اینکه نوروز، میراث مشترک هردو کشور است. بنابراین نوروز، یکی از ظرفیتهای برجسته در زمینۀ فرهنگِ مشترك و عاملي براي همگرايي ميان دو همسایه - ايران و پاکستان- محسوب میشود(3).
ظرفیتهای سیاستِ همسایگی ایران با پاکستان
با وجود آنکه همسايه، عنصر سازندة منطقه در علم سیاست و صحنة روابط بينالملل اسـت، درعين حال، تفاوت اساسي با منطقه دارد: همسايگي، حاوي تأکيد بر اهميت همسايه به عنوان يک واحد سیاسی مستقل است. همسايه، به عنوان واقعيتي جايگزين ناشدني، در همان فرديت و یگانگیاش براي ما مطرح ميشود ، اما منطقه، همواره تصوري کلي و انتزاعی است که از واحدهای مختلف سیاسی تشکیل شده است. يک دولت نميتواند با منطقه به معنای پیشگفته، روابط سياسـي و غيره برقرار کند بلکه با همسايگان يا دولتهای حاضر در يک منطقه میتواند به ایجاد رابطه، بپردازد. انتقال روابطِ سازنده از يک دولت همسايه به چند دولت همسايه کـه بـه آن همکاریهای منطقهای میگویند، کاري صـعب و دشـوار و مستلزم رعایت ملاحظات همۀ کشورهای موجود در یک منطقه است. اما در سیاستِ همسایگی، دو کشور بر اساس منافع مشترک و بدون دخالت کشورهای دیگر، روابط خود را تنظیم میکنند.
رویکرد متوازن به همراهی سیاستِ همسایگی، بهعنوان بالِ قدرتمندِ سیاست خارجی، میتواند با اعتمادآفرینی، گرهها و معادلات منطقهای را گشوده و پنجرۀ همکاری را در حوزههای اقتصادی و فرهنگی بر روی ایران و کشورهای منطقه بگشاید.
در این قالب، سیاست خارجی میتواند بهترین راهبرد و ابزار در این مسیر باشد. بهعبارتیدیگر، این ظرفیتها میتواند با افزایش پویاییهای دیپلماتیک کشور و فراهم آوردن زمینبازی جدید برای ایران، ظرفیتهای بسیاری به اقتصاد، سیاست و امنیت ایران اضافه کند. با پیشبُرد این رویکردها، میتوان گفت که دیگر نیازی به پرداخت هزینههای سنگین جهت امنیتزایی و بهبود مناسبات با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای نخواهد بود؛ بنا بر این استدلال، سیاست همسایگی این فرصت را دارد که با باز کردن باب گفتمان در قالب تعاملات اقتصادی و فرهنگی و ادامۀ گفتوگو در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی، خلأ بنیادین یک رویکردِ هدفمند را در سیاست خارجی ایران پُر کند.
با توجه به قرابت سیاسی، فرهنگی، تاریخی و مذهبی که در طول تاریخ بین ایران و پاکستان وجود داشته، برای مردم پاکستان، رابطه با کشورهای همسایه از جمله ایران، از اهمیت زیادی برخوردار است. ایران و پاکستان، دو کشور همسایه هستند که اشتراکهای فراوان داشته و در کنار هم و با یک سرنوشتی کاملاً متأثر از یکدیگر زندگی میکنند. علاقۀ ملت پاکستان به ایران، زمینۀ اجتماعی مهمی برای گسترش روابط همهجانبه دو کشور است. هر دو کشور اسلامی هستند و مرز مشترک طولانی دارند. ایران، نخستین کشوری بود که در اوت 1947، استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت و پاکستان نیز، نخستین کشور جهان بود که پیروزی انقلاب اسلامی ایران را در فوریۀ 1979، به رسمیت شناخت(4).
قرابتهای فرهنگی و قومی و قبیلهای بین ایران و پاكستان وجود دارد، مثلاً مردم سیستان و بلوچستان و ایالت بلوچستان پاكستان، ازلحاظ فرهنگی و قومی و قبیلهای، قرابتهای بسیاری باهم دارند، بهطوریکه میتوان این قرابتها را در شباهت پوشش و برخی آیینهای مذهبی ساكنان این بخشها مشاهده كرد.
علاقۀ مردم پاكستان به مردم ايران، جزء لاينفك زمينۀ فكري و تاريخي مردم پاكستان است و به همين دليل، پاكستان از بدو استقلال، توسعۀ روابط فرهنگي را، سرفصل برنامههاي خارجي خويش قرار داده است؛ چنانكه موافقتنامۀ فرهنگي بين دو كشور در اسفند 1334 به امضا رسيد و زمينه براي همكاريهاي بيشتر فراهم شد. در سال 1348 نيز توافقنامۀ ديگري براي ايجاد يك فرهنگستان مشترك ايراني و پاكستاني منعقد شد و «مركز تحقيقات زبان فارسي ايران و پاكستان» ايجاد شد(5)
یکی دیگر از اشتراکهای فرهنگی بین ایران و پاکستان، زبان فارسی است. زبان اردو که زبان رسمی کشور پاکستان است، پُر از واژههای فارسی و عربی است. حجم کلمات فارسی در زبان اردو، قریب 60 درصد تخمین زده میشود. علما و عرفایی که از حوزۀ تمدنی ایران به شبهقاره رفتهاند، براي ترویج و تبلیغ اسلام، از زبان فارسی که زبان مادري آنها بوده استفاده کرده و آن را وسیلۀ پیام خود قرار میدادند. بهعبارتدیگر، اسلام بر بالهاي زبان فارسی، از آسیاي مرکزي و خراسان بزرگ و سیستان و کرمان به شبهقاره هند راه یافت.
تأثیرِ تمدن اسلامی در پاکستان، بهصورت نفوذ تمدن ایرانی در آمد و با درخشندگی فرهنگ آن، موردتوجه و پذیرش قرار گرفت(6). در سال 1373 در دیدار خانم بینظیر بوتو، نخستوزیر فقید پاکستان با رئیسجمهور وقت ایران، با ایجاد کرسی زبان فارسی و اردو در مؤسسات آموزشی، طرفین موافقت شد و دراینباره، اقدامهایی از سوي دو طرف انجام شد. همچنین در سال 1375 با گرامیداشتِ دهۀ فجر انقلاب اسلامی ایران، پخش برنامۀ آموزشی زبان فارسی از شبکۀ آموزشی تلویزیون پاکستان آغاز شد(7).
دو کشور، اشتراکها و علائق معنوی و فرهنگی زیادی دارند. بر این اساس، حتی بعد از گذشت حدود چهار دهه از پیروزی انقلاب ج.ا.ایران، هنوز تأثیرات انقلاب اسلامی را در پاکستان ملاحظه میکنیم. عمرانخان، نخستوزیر سابق پاکستان در جریان تبلیغات انتخابات پارلمانی، بارها از راه و سیرۀ حضرت امام خمینی (ره) یاد کرد که بیانگرِ جایگاهِ مقام شامخ حضرت امام (ره) در نزد مردم پاکستان است. مردمِ شیعۀ پاکستان بهشدت به ائمۀ اطهار علیهم السلام بخصوص امام حسین (ع) ارادت دارند و نامِ سالار شهیدان را برای فرزندان خود انتخاب میکنند. علاوه براین، زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) و همچنین حضرت معصومه (س) در قم، آرزوی هر پاکستانی است و به همین دلیل در سالهای اخیر، سفرِ مردمِ پاکستان به ایران بهرغم همۀ مشکلات، افزایشیافته است.
روابط همسایگی ایران و پاکستان، سابقهای طولانی دارد. روابط دوستانۀ دو کشور، برخاسته از میراث مشترک دو کشور است، میراث مشترکی که طیف وسیعی از مسائل فرهنگی، زبانی و مذهبی را در برمیگیرد و تاریخچهای طولانی بهاندازۀ قدمت دو کشور دارد. ازنظر قومی و نژادی، مردمِ ایران و پاکستان، هر دو از تبار آریایی هستند. زبان فارسی ایران، تأثیرات گستردهای بر زبان اردوی پاکستانی داشته است و ازنظر جغرافیایی نیز، ایران و منطقهای که اکنون پاکستان نام دارد، طی تاریخ، تحت فرمانروایی امپراطوریهای مختلفی بودهاند. طی دوران حکومت بریتانیا بر هند، ایران، عامل کلیدی برای دفاع از این منطقه به شمار میآمد. همۀ این عوامل، سبب شدند از آغاز استقلال پاکستان، ایران و پاکستان، روابط دوستانۀ عمیقی با یکدیگر داشته باشند(8). بنابراین به نظر میرسد یکی از راههای تقویت همگرایی بین ایران و پاکستان، سیاستِ همسایگی متوازن با پاکستان است.
«دیپلماسی نوروز» در سیاست همسایگی ایران با پاکستان
در میان انواع دیپلماسی نُوین، دیپلماسی عمومی از اهمیت زیادی برخوردار است. شواهد نشان میدهد ایران، از آمادگی مؤثر و فراگیرتری برای همکاری با همسایگان برخوردار است. این کشور تلاش میکند شرایطی را ایجاد کند تا بر اساس آن، طیف گستردهای از همکاریهای معطوف به همسایگان را به وجود آورد. اگر ایران بتواند به مطلوبیتهای جدیدی از طریق ائتلاف با همسایگان دست یابد، زمینه برای گسترش روابط نیز فراهم خواهد شد(9).
بعد از خاتمۀ جنگ سرد، جایگاه دیپلماسی عمومی کاهش پیدا کرد؛ اما از اواسط دهۀ نود میلادی، با احیای خشونتهای قومی در مناطق مختلف جهان، توجه مجدد به دیپلماسی عمومی و ازجمله به عوامل فرهنگی آن بیشتر شد. به نظر میرسد در کنار به کارگیری مجاری و راههای دیپلماسی رسمی، باید به دیپلماسی عمومی نیز توجه نموده و با برنامهریزی حسابشده در حوزههای فرهنگی مثل نوروز، به ترویج ارزشهای مطلوب کشور اقدام کرد. تنها با ابزارهایی از این نوع میتوان در عمق باورها و اعتقادات ملتها رسوخ کرد و ائتلافها و اتحادهایی پایدار را در نظام بینالملل بنیان نهاد (10).
یوستگیهای فرهنگي و تاريخي ايران و شبهقاره و ازجمله پاکستان، از ديرباز موضوع بحث و جدالهای فراوان بوده و ايرانيان و مردمان شبهقاره و ايرانشناسان غربي و پيروان مکتب ایرانشناسی روسيه در باب روابط فرهنگي، زباني و ادبي ايران و شبهقاره و نيز گستره و عمق حضور فرهنگ و تمدن و سنتهای ايراني در اين منطقه، کتابها و مقالات ارزندهای نشر دادهاند. بررسیهای تاريخي، بيانگر آن است که ايرانيان که روزگاري امپراطوري سياسي و فرهنگي و نظامي گستردهای را به خود اختصاص داده بودند، در سرزمين پهناور و شبهقاره نيز، حضوري تاريخي و فرهنگي داشتند. اين حضور در دورانهای مختلف تاريخي پيش و پس از اسلام و در عهد سلسلههای سلجوقي، غزنوي، غوري، ساداتدهلي و گورکاني قابل مشاهده است. یکی از این پیوستگیهای فرهنگی و تاریخی بین دو کشور ایران و پاکستان، جشن نوروز است که میراثِ مشترک دو کشور همسایه در دورانهای متعدد تاریخی بوده است.
جشنهای نوروزی و مراسم آغاز فصل بهار در پاکستان در مناطق ایالات بلوچستان (شهرهای کویته، جعفرآباد، مکران، گوادر)، ایالت گیلگت – بلتستان (شهرهای گیلگت، اسکردو، هنزه، استور، چیترال)، ایالت خیبرپختونخوا (شهرهای پیشاور، سوات، بنو و برخی از مناطق قبایلی) و شهرهای مختلف ایالت پنجاب در شرق این کشور برگزار میشود. جامعۀ زرتشتیان و جمعیت زیادی از مهاجران افغانستان که در مناطق مختلف پاکستان سکونت دارند نیز، عید نوروز را با دیدوبازدیدهای خانوادگی و حضور در پارکها جشن میگیرند.
در این راستا هرساله، با فرارسیدن ماه فوریه و نزدیک شدن فصل بهار، در پاکستان، مراسمی تحت عنوان «روز بَسَنت» برگزار میشود که این روز را با هوا کردن بادبادکهای گوناگون جشن میگیرند. در پاکستان، نوروز را «عالَمافروز» نیز مینامند که به معنای «روز تازهرسیده» است که با ورودش، جهان را روشن و درخشان میکند. در میان مردم این سرزمین، تقویم و روزشمار یا سالنمای نوروز، اهمیت خاصی دارد. ازاینرو، گروهها و دستههای مختلف دینی و اجتماعی، در صفحات اولِ تقویمهای خود، به تفسیر و توضیح نوروز و ارزش و اهمیت آن میپردازند. این جشن در سراسر پاکستان، برگزار میشود و تقریباً همة مردم آن سرزمین، در آن شرکت میکنند و در این جشن، نمایشهای حیوانات، بازیهای سنتی و کشوری و بینالمللی؛ مانند کشتی، دوومیدانی، هاکی، فوتبال، تنیس و همچنین اسبسواری و اسبدوانی و مهمتر از همه، نیزه بازی و کبدی اجرا میشود.
از رسوم سنتی عید نوروز در پاکستان بهویژه در ایالت گیلگت-بلتستان در شمال این کشور - معروف به «ایرانِ کوچک» - میتوان به هدیه دادن تخممرغهای رنگی به یکدیگر، رفتوآمد به منازل اقوام و بازی و تماشای بازی چوگان اشاره کرد. شهر رؤیایی «اِسکردو» در شمال پاکستان که بیشک میعادگاه تمامی کوهنوردان حرفهای جهان است، شهرتی فراوان دارد. مردم ساده و بیپیرایۀ این شهر که قرابتی فراوان با ایران و انقلاب اسلامی آن دارند و به همین دلیل این شهر را ایران کوچک مینامند، عید نوروز و ایام فرارسیدن فصل بهار را مثل ایرانیان جشن میگیرند. در ایالات بلوچستان و پنجاب نیز با حضور مردم در دامن سبز طبیعت، اجرای برنامههای سنتی ازجمله پریدن از روی آتش با این مفهوم سمبلیک که باعث پاک شدن گناهان میشود، جشن نوروز گرامی داشته میشود.نگاه و ايدۀ همگرايانه ميان ملتها و واحدهاي سياسي، تاريخ و قدمت بلندي دارد. ملتها، هميشه به دنبال جستجو و تقويت عوامل پيونده دهنده و سامانبخش روابط بين خودشان بودهاند.
جشن نوروز، يکي از عوامل پیونددهندۀ فرهنگی و تاريخي است که ميتواند با درونمایههای شگرفِ فرهنگي و تاريخي خود، روابط ملتها و دولتهاي حوزۀ فرهنگ و تمدن نوروز را انسانیتر و منطقیتر بسازد. آيينِ نوروز، ميتواند عاملي جدي براي همگرايي فرهنگي ميان دو ملت ایران و پاکستان باشد.
همزمان با فرارسیدن سال نو و فصل بهار، خانههای فرهنگ کشورمان در شهرهای پاکستان نیز، با مشارکت نهادهای فرهنگی و هنری این کشور، اقدام به برگزاری برنامههای مختلف با هدف تبیین مشترکات تاریخی، فرهنگی و تمدن میان دو کشور میکنند. همچنین در جشنوارۀ بینالمللی فرهنگی به مناسبت فرارسیدن بهار و نوروزِ باستانی در دانشگاه زبانهای ملی پاکستان موسوم به «نومل» در اسلامآباد، مراسمی برگزار میشود که دانشجویانِ زبانهای مختلف با همکاری وابستگان فرهنگی کشورهای آسیایی و اروپایی در این جشنوارۀ دوروزه (14 و 15 مارس)، فرهنگ و سنتهای کشورهای مختلف را در آستانۀ شروع فصل بهار و نیز نوروز، معرفی و بررسی میکنند.
همچنین در این جشنواره، بیش از 30 غرفه از غذاهای محلی و صنایعدستی کشورهای فارسیزبان بهویژه با حضور پُررنگِ ایران و مناطق مختلف پاکستان، راهاندازی میشود که دانشجویان میتوانند در حین بازدید با فرهنگ و سنتهای مختلف، آشنا شوند. جشنوارۀ بخش فارسیِ دانشگاه نومل با همکاری رایزنی فرهنگی ایران در پاکستان، غرفۀ ویژۀ ایران را دایر کرده و در این غرفه، علاوه بر غذاهای محلی ایرانی، صنایعدستی هنرمندان ایرانی هم به نمایش درمیآید.
باتوجه به وجود اشتراکهای آیینِ نوروز در کشورهای حوزۀ تمدنی ایران، برخی زمینههای جهانی و بینالمللی برای گسترش این تعاملهای همکاری جویانۀ فرهنگی در چارچوب دیپلماسی عمومی و فرهنگی و به صورت مشخص در خصوص آیین نوروز صورت گرفته است(11) و مهمترین اقدامها این است که در هشتم مهر 1388، نوروز از سوی یونسکو به عنوان میراث غیرملموس جهانی به نام هفت کشور دنیا به ثبت جهانی رسید.
درخواستِ ثبت نوروز، تقاضای مشترک کشورهای ایران، ترکیه، هند، آذربایجان، ازبکستان، قرقیزستان و پاکستان بود و مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز، در یکی از نشستهای خود، بیست ویکم مارس(یک فروردین) را، به عنوان روز جهانی عید نوروز به رسمیت شناخت. در این راستا، میتوان راهکارهایی را برای تحقق و تقویت هویت مشترک یا به تعبیر دیگر، همگرایی میان کشورهای حوزۀ تمدنی ایران (با توجه به بستر فرهنگی مناسب نوروز در آن کشورها) پیشنهاد داد:
ایجادِ سازمان یا اتحادیهای به نام سازمان جهانی نوروز، سازمان بینالمللی نوروز، اتحادیۀ بینالمللی نوروز یا نامی شبیه به اینها
گسترش تعاملها در سطح سیاستگذاران و عامۀ مردم و جوامع
برگزاری جشنهای نوروز، هر سال در یکی از کشورهای عضو اتحادیه با حضور نمایندگان بقیۀ اعضا
تأکید بر آیینهای مشترک نوروزی کشورهای عضو در جشنهای سالیانه و نمایش فیلم، تبادل تولیدات رسانهای، برپایی نمایشگاهها، چاپ کتاب و نشریات برای تمامی مخاطبان(کودک و..) و.
نتیجهگیری
سیاستِ همسایگی، یکی از مهمترین اولویتهای سیاستِ خارجی ج.ا.ایران و پاکستان محسوب میشود که در قالبِ دیپلماسی عمومی پیگیری میشود. در این سیاست، ضمن اینکه نیاز به شناخت مبتنی بر واقعیت از همسایگان پیدا میشود، فهمِ مشترکی هم بر اساس منافع مشترک، شناسایی و پیگیری میشود. در این تعریف، اولویت قرار گرفتن همسایگان در سیاست خارجی بر اساس منافع مشترک مدنظر است، به این معنا که قرابت با همسایگان و توسعۀ روابط با آنان، بر اساس فهم مشترک و تأمین منافع مشترک است.
در تلاش برای تحقق سیاست همسایگی ذیل دیپلماسی عمومی، توسعۀ روابط با همسایگان و همزیستیِ مسالمتآمیز با این کشورها مدنظر است. یکی از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی، نوروز است که جزء میراث مشترک دو کشور ایران و پاکستان محسوب میشود و میتواند در توسعۀ روابط بر اساس منافع مشترک تأثیرگذار باشد. دیپلماسیِ جشن نوروز میتواند در ارتقای روابط همسایگی ایران و پاکستان، نقش کلیدی داشته باشد؛ بهویژه اینکه ایران نیز در این زمینه، از امتیاز داشتن عقبههای فرهنگی برخوردار است، بهگونهای که از بعضی از مناطق پاکستان، تعبیر به «ایرانِ کوچکشده» است.