نقش «همکاری منطقهای» در مدیریت بحران مهاجران افغانستانی
موسسه مطالعات راهبردی شرق , 20 اسفند 1403 ساعت 9:00
رویدادهای افغانستان ترکیبی از تراژدیهای فاجعهبار را به وجود آورده است: فروپاشی اقتصادی، گرسنگی و رنج در مقیاس وسیع، بازگشت سرکوب عظیم سیاسی و اجتماعی، بیماری همهگیر کرونا و امثال آن، بر اوضاع افغانستان تاثیر داشته است.
این بحران روابط بینالمللی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد، چرا که کشورهای میزبان برای مدیریت این چالشها به حمایت مالی و فنی جامعۀ بینالمللی وابسته هستند. عدم پاسخگویی مؤثر به این بحران میتواند به کاهش اعتماد بین کشورها و سازمانهای بینالمللی منجر شود. برای کاهش فشار مهاجرت از افغانستان و ایجاد شرایط پایدار در این کشور، نیاز به راهکارهای چندبعدی و جامع است که هم به بهبود شرایط داخلی افغانستان بپردازد و هم همکاریهای بینالمللی و منطقهای را تقویت کند.
🖊️ مریم خالقینژاد؛ پژوهشگر مسائل سیاسی
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 11 دقیقه
تاثیر مهاجرین افغان در روابط بینالمللی
مقدمه
مطالعات شرق| بحران مهاجرت افغانستانیها به یکی از پیچیدهترین و چالشبرانگیزترین مسائل منطقهای و بینالمللی در سالهای اخیر تبدیل شده است. با تزاید ناامنیها، درگیریهای داخلی، بحرانهای اقتصادی و سیاسی و همچنین تغییرات اقلیمی در افغانستانی، موج عظیمی از شهروندان این کشور مجبور به ترک خانه خود شدهاند. این مهاجرتها نه تنها بر کشورهای همسایه مانند ایران، پاکستان و تاجیکستان، تأثیرات عمیقی گذاشته است، بلکه به عنوان یک مسئلۀ جهانی، توجه جامعۀ بینالمللی را نیز به خود جلب کرده است.
مدیریت این بحران مهاجرت، نیازمند همکاریهای گسترده و هماهنگ منطقهای است. کشورهای منطقه با توجه به اشتراکهای فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی، میتوانند نقش کلیدی در کاهش فشارهای ناشی از این بحران ایفا کنند.
با این حال، همکاریهای منطقهای در این زمینه با چالشهای متعددی روبروست که میتوان به اختلافهای سیاسی، رقابتهای ژئوپلیتیک، محدودیتهای اقتصادی و نگرانیهای امنیتی اشاره کرد. از سوی دیگر، این بحران فرصتهای بیشماری را نیز برای تقویت همکاریهای منطقهای، ایجاد مکانیزمهای مشترک مدیریت بحران و ارتقای صلح و ثبات در منطقه فراهم آورده است. قابل ذکر است که چالشهای مطرح شده برآمده از پیامدهای تجربه شدۀ مهاجرت مهاجران افغانستانی در منطقه است. بنابر اهمیت موضوع، در ادامه به تحلیل این امر در دو محور فوق، به منظور نیل به بهبود و تقویت همکاریهای منطقهای در این بحران پرداخته خواهد شد.
چالشها و فرصتهای «همکاری منطقهای»
در رویدادهای مختلف که در سطوح منطقهای و جهانی رخ میدهد مسلما بررسی دو دیدگاه فرصت محور و چالش محور در دال مرکزی هر اندیشهای قرار دارد. در خصوص مهاجران افغانستانی که سالهاست کشورهای مختلف با آن مواجه هستند، دو محور چالشزا و فرصتزا مطرح است که ابعاد متفاوت و متنوعی را به شرح ذیل در بر گرفته است.
چالشها و موانع ناشی از پیامدهای تجربه شده
1.تبعات امنیتی و انسانی
یکی از مهمترین عارضههای مهاجرت در هر کشور و منطقهای امور امنیتی و انسانی است که پیرو انجام مهاجرت، هم برای کشور میزبان و هم برای مهاجران رخ خواهد داد. این امر برای مهاجران افغانستانی در چشمانداز مورد بررسی این نوشتار در محورهای مختلفی قابل تحلیل است که مهمترین عواقب انسانی و امنیتی موضوع عبارتند از:
تأثیرات اجتماعی و اقتصادی حضور مهاجران افغانستانی در کشورهای میزبان
چالشهای امنیتی ناشی از افزایش مهاجرت غیرقانونی و قاچاق انسان
نگرانی از نفوذ گروههای تروریستی یا افراطی در میان مهاجران افغانستانی
افزایش قاچاق انسان در مرزها
همان طور که ذکر شد مدیریت بحران مهاجران افغانستانی مستلزم توجه به ابعاد انسانی و امنیتی است که تأثیرات عمیقی بر کشورهای میزبان و منطقه دارد. از بعد انسانی، حضور گستردۀ مهاجران افغانستانی در کشورهای همسایه مانند ایران و پاکستان، فشارهای اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی بر این کشورها وارد کرده است. افزایش تقاضا برای خدمات بهداشتی، آموزشی و شغلی، همراه با محدودیت منابع، چالشهای جدی در تأمین نیازهای اساسی مهاجران و جامعۀ میزبان ایجاد کرده است. این وضعیت میتواند به افزایش نابرابریها، تنشهای اجتماعی و حتی ناآرامیهای داخلی و اعتراض به مهاجران منجر شود. در بعد امنیتی، افزایش مهاجرت غیرقانونی و قاچاق انسان، نگرانیهای امنیتی را برای کشورهای میزبان و منطقه تشدید کرده است. این پدیده نه تنها باعث گسترش شبکههای قاچاق و جرائم سازمانیافته شده، بلکه خطرات امنیتی ناشی از نفوذ گروههای تروریستی و افراطی را نیز افزایش داده است که در کنار آن دغدغه و نگرانی قاچاق، اعم از انسان و مواد مخدر و سپس مشکلات امنیتی مرزها نیز دو چندان شده است. بنابراین، لزوم توجه بیشتر به این ابعاد کلیدی به سیاستگذاران کمک میکند تا راهکارهای جامعتری برای مدیریت بحران مهاجرت و کاهش پیامدهای منفی آن در حوزۀ امنیتی ارائه دهند
2.فشار اقتصادی بر کشورهای میزبان
کشورهایی مانند ایران و پاکستان با هزینههای بالای اسکان و حمایت از مهاجران افغانستانی مواجه هستند که این امر فشار زیادی بر اقتصاد آنها وارد میکند. کاهش منابع مالی و افزایش بدهیهای دولتی نیز توانایی این کشورها را برای ارائۀ خدمات به مهاجران محدود کرده است. ایران با وجود تحریمهای اقتصادی و چالشهای داخلی، تلاش کرده است تا با ارائۀ خدمات بهداشتی و آموزشی به مهاجران، از تشدید بحران انسانی جلوگیری کند. با این حال، افزایش فشارهای اقتصادی و نگرانیهای امنیتی ناشی از حضور مهاجران، سیاستهای سختگیرانهتری را در مرزها و همچنین اخراج برخی از مهاجران غیرقانونی را به همراه داشته است. طبق اعلام کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان، تعداد مهاجران افغانستانی در تعدادی از کشورها ازجمله ایران و پاکستان در ژوئن 2024 به صورت زیر بوده است.
3.تفاوت در سیاستهای مهاجرتی
عدم هماهنگی در قوانین و مقررات مرتبط با مهاجران میان کشورهای منطقه، مدیریت بحران مهاجرت را به شدت پیچیدهتر کرده است. این ناهماهنگی نه تنها باعث سردرگمی و مشکلات قانونی برای مهاجران شده، بلکه همکاری بینالمللی برای حل این بحران را نیز دشوارتر کرده است. علاوه بر این، محدودیتهای شدیدی که برخی کشورها بر ورود مهاجران اعمال کردهاند، شرایط زندگی بسیاری از افغانستانیها را به وضعیت نامناسبی کشانده است. این محدودیتها دسترسی آنان به خدمات اولیه مانند بهداشت و آموزش را کاهش داده، همچنین باعث شده بسیاری از آنان در شرایط نامطمئن و ناامن به سر ببرند.
4.فشارهای داخلی و اجتماعی
مقاومت و نارضایتی شهروندان کشورهای میزبان در برابر حضور مهاجران افغانستانی، تنشهای اجتماعی را به طور قابل توجهی افزایش داده است. این مقاومت در برخی موارد به شکل اعتراض و حتی خشونتهای اجتماعی بروز کرده است. از سوی دیگر، افزایش تنشهای فرهنگی و اجتماعی بین مهاجران و جوامع میزبان نیز به چالشهای موجود دامن زده است. برای مثال نیروی کار ارزان مهاجران افغانستانی در کشورهای منطقه منجر به کاهش فرصت شغلی و مشکلات اقتصادی برای اتباع میزبان در کشورها شده است و اختلافها میان مهاجران افغانستانی و اتباع بومی بعضاً منجر به درگیری و نزاع شده است. تفاوتهای زبانی، مذهبی و فرهنگی میان این دو گروه، درک متقابل را کاهش داده و باعث ایجاد شکافهای عمیقتر شده است. این شرایط نه تنها زندگی مهاجران را دشوارتر کرده، بلکه فشارهای مضاعفی بر جوامع میزبان نیز وارد کرده است.
5. اختلاف کشورهای منطقه و عدم دستیابی به راه حل مشترک
تنشهای دیرینه بین کشورهایی مانند ایران و پاکستان یا هند و پاکستان باعث شده که همکاریهای مشترک برای حل مشکلات مهاجران افغانستانی دشوار شود. همچنین عدم اعتماد متقابل بین دولتها نیز مانع از ایجاد راهحلهای پایدار و هماهنگ برای مدیریت بحران مهاجران میشود. به عنوان مثال، نبود توافق بر سر سیاستهای مشترک برای حمایت از مهاجران، تقسیم مسئولیتها و ایجاد مکانیزمهای همکاری منطقهای، باعث شده است که این بحران به شکل فزایندهای تشدید شود و راهحلهای موقت نیز نتوانند به طور کامل پاسخگوی نیازها باشند.
علاوه بر این، تنشهای سیاسی و رقابتهای استراتژیک بین کشورهای منطقه، فضای لازم برای همکاری سازنده را از بین برده و باعث شده که بدون توجه به پیامدهای کلی این بحران بر منطقه، هر کشوری به دنبال منافع خود باشد. این امر نه تنها به طولانیتر شدن مشکلات مهاجران منجر شده، بلکه امنیت و ثبات منطقه را نیز به خطر انداخته است. ایران، با توجه به روابط تاریخی و فرهنگی با افغانستان، تلاش کرده است تا در عین حفظ امنیت مرزهای خود، از طریق گفتوگو با طالبان، راهحلهای دوجانبه را برای مدیریت بحران مهاجران پیدا کند.
این رویکرد، اگرچه ممکن است تا حدی تنشها را کاهش دهد، اما با توجه به شرایط داخلی ایران و فشارهای بینالمللی، اجرای آن با دشواریهایی همراه است. از سوی دیگر، پاکستان که به دلیل هممرز بودن با افغانستان و حضور گسترده مهاجران افغانستانی در خاک خود، با چالشهای امنیتی و اقتصادی بیشتری مواجه است، سیاستهای سختگیرانهتری را در پیش گرفته است که شاید در کوتاهمدت به کاهش تعداد مهاجران منجر شود، اما میتواند روابط پاکستان با طالبان را تحت تاثیر قرار دهد و زمینهساز تنشهای بیشتر در آینده شود.
بهطور کلی، مدیریت بحران مهاجران افغانستانی توسط ایران و پاکستان که بیشترین مهاجران افغانستانی را دارند، نیازمند تعادل دقیق بین ملاحظات امنیتی، اقتصادی و انسانی است. این کشورها باید در عین حفظ منافع ملی خود، از طریق همکاری با یکدیگر و با حکومت طالبان، راهحلهای پایدار و انسانی برای این بحران پیدا کنند. در غیر این صورت، تشدید بحران مهاجران میتواند تأثیرات منفی گستردهای بر ثبات منطقه و روابط دوجانبۀ این کشورها با حکومت طالبان داشته باشد.
6.نقش سازمانهای بینالمللی در حمایت از مهاجران
سازمانهای بینالمللی مانند کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان (UNHCR) نقش حیاتی در حمایت از مهاجران افغانستانی ایفا میکنند. این سازمانها با ارائه کمکهای بشردوستانه، تسهیل بازگشت داوطلبانه و حمایت از حقوق پناهندگان، تلاش میکنند تا فشارهای ناشی از این بحران را کاهش دهند. همکاری کشورهای منطقه با این سازمانها میتواند فرصتی برای تقویت هماهنگیهای منطقهای و بهبود شرایط مهاجران باشد. با این حال، چالشهایی مانند کمبود منابع مالی، محدودیتهای سیاسی و نگرانیهای امنیتی، همکاری مؤثر را با دشواریهایی مواجه کرده است. در نتیجه، همکاری منطقهای و بینالمللی برای مدیریت این بحران نیازمند رویکردی جامع و پایدار است که هم به نیازهای انسانی مهاجران پاسخ دهد و هم امنیت و ثبات منطقه را تقویت کند.
کاهش کمکهای مالی سازمانهای بینالمللی به دلیل بحرانهای جهانی دیگر، توانایی کشورهای میزبان را برای حمایت از مهاجران محدود کرده است.
ناکافی بودن بودجه برای اجرای پروژههای حمایتی نیز باعث شده است که بسیاری از مهاجران افغانستانی از خدمات ضروری و یا حمایت این سازمانها محروم بمانند.
بحران مهاجران افغانستانی، با وجود چالشهای متعدد، فرصتهایی را برای تقویت همکاریهای منطقهای و ایجاد مکانیسمهای مشترک مدیریت بحران فراهم کرده است. یکی از مهمترین فرصتها، امکان ایجاد چارچوبهای همکاری بین کشورهای همسایه مانند ایران، پاکستان و ترکیه است.
این کشورها میتوانند با تشکیل کمیتههای مشترک، تبادل اطلاعات، هماهنگی در زمینههای امنیتی، اقتصادی و بشردوستانه، به مدیریت مؤثرتر بحران مهاجرت کمک کنند. به عنوان مثال، ایجاد مراکز ثبت نام مشترک برای مهاجران، تسهیل بازگشت داوطلبانه و ایمن، ارائه خدمات بهداشتی و آموزشی میتواند فشارهای ناشی از این بحران را کاهش دهد. چنین مکانیسمهایی نه تنها به بهبود شرایط مهاجران منجر میشود، بلکه اعتماد و همکاری بین کشورهای منطقه را نیز تقویت میکند. علاوه بر این، سازمانهای منطقهای مانند سازمان همکاری شانگهای و سازمان همکاری اقتصادی میتوانند نقش کلیدی در حل این بحران ایفا کنند. SCO با تمرکز بر مسائل امنیتی و اقتصادی، میتواند به عنوان یک پلتفرم برای گفتوگو و هماهنگی بین کشورهای عضو و ناظر، از جمله ایران، پاکستان و افغانستان عمل کند. این سازمان میتواند با ایجاد گروههای کاری ویژه، به بررسی راهحلهای پایدار برای بحران مهاجرت و تقویت همکاریهای امنیتی در مرزها بپردازد.
از سوی دیگر، ECO با تأکید بر همکاریهای اقتصادی و توسعهای، میتواند به ایجاد فرصتهای شغلی و بهبود زیرساختها در مناطق مرزی بهخصوص در افغانستان کمک کند، که این امر به کاهش فشارهای ناشی از مهاجرت و بهبود شرایط زندگی مهاجران منجر میشود.
این ابتکارهای منطقهای، حل بحران مهاجران افغانستانی را تسهیل میکند، علاوه بر این میتواند به عنوان الگویی برای همکاریهای بینالمللی در مدیریت بحرانهای مشابه عمل کند. با تقویت همکاریهای منطقهای، کشورهای همسایه میتوانند به جای رویارویی با این بحران به صورت انفرادی، از طریق هماهنگی و اشتراک منابع، راهحلهای پایدار و مؤثری ارائه دهند و ثبات منطقهای را تقویت کنند.
تأثیرات بلندمدت
اگرچه جهان در دهۀ گذشته شاهد بحرانهای زیادی بوده و میلیونها پناهنده به دنبال سکونت در کشورهای دیگر بودهاند، اما رویدادهای افغانستان ترکیبی از تراژدیهای فاجعهبار را به وجود آورده است: فروپاشی اقتصادی، گرسنگی و رنج در مقیاس وسیع، بازگشت سرکوب عظیم سیاسی و اجتماعی، بیماری همهگیر کرونا و امثال آن، بر اوضاع افغانستان تاثیر داشته است. در هر حال مهاجرت افغانستانیها ناشی از هر مسالهای باشد دارای پیامدهایی است که تاثیرات بلند مدت آن بر ثبات منطقهای و روابط بینالمللی غیر قابل انکار است.
ادامه این بحران میتواند منجر به افزایش تنشهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی در کشورهای میزبان شود. فشارهای ناشی از حضور گسترده مهاجران بر منابع محدود کشورهای همسایه مانند ایران و پاکستان، ممکن است به نابرابریهای اجتماعی، کاهش رفاه عمومی و حتی ناآرامیهای داخلی بیشتری در طولانی مدت بینجامد. این شرایط میتواند ثبات سیاسی و امنیتی منطقه را تضعیف کرده و زمینه را برای گسترش جرائم سازمانیافته، قاچاق انسان و فعالیت گروههای افراطی فراهم کند. این بحران روابط بینالمللی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد، چرا که کشورهای میزبان برای مدیریت این چالشها به حمایت مالی و فنی جامعۀ بینالمللی وابسته هستند.
عدم پاسخگویی مؤثر به این بحران میتواند به کاهش اعتماد بین کشورها و سازمانهای بینالمللی منجر شود. برای کاهش فشار مهاجرت از افغانستان و ایجاد شرایط پایدار در این کشور، نیاز به راهکارهای چندبعدی و جامع است که هم به بهبود شرایط داخلی افغانستان بپردازد و هم همکاریهای بینالمللی و منطقهای را تقویت کند.
جمعبندی
موضوع مهاجرت و عواقب و آثار آن، نه تنها از جنبه انسانی و امنیتی حائز اهمیت است، بلکه میتواند به عنوان محوری برای بررسی تحولات منطقهای و نقش بازیگران بینالمللی در قبال افغانستان مورد تحلیل قرار گیرد. همچنین، این بحران میتواند فرصتی برای تقویت همکاریهای منطقهای و ارائه راهحلهای نوآورانه باشد. برای کاهش فشار مهاجرت و مدیریت بلندمدت این بحران، راهکارهای پایدار و جامع ضروری است.
یکی از کلیدیترین راهکارها، بهبود شرایط داخلی افغانستان است. ایجاد ثبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی در این کشور میتواند انگیزههای مهاجرت را کاهش دهد. این امر مستلزم همکاری بینالمللی برای حمایت از پروژههای توسعهای، ایجاد فرصتهای شغلی و بازسازی زیرساختهای آسیبدیده در افغانستان است. علاوه بر این، تقویت حکومتداری مؤثر و شفاف، احترام به حقوق بشر و ایجاد مکانیسمهای حل منازعات داخلی میتواند به بازگشت داوطلبانه مهاجران به کشورشان کمک کند.
از سوی دیگر، کشورهای منطقه و جامعۀ بینالمللی باید با همکاری نزدیک، برنامههای بلندمدتی برای حمایت از مهاجران و کشورهای میزبان طراحی کنند. این برنامهها میتوانند شامل سرمایهگذاری در آموزش، بهداشت و ایجاد فرصتهای اقتصادی برای مهاجران و جوامع میزبان باشد. در نهایت، مدیریت پایدار بحران مهاجرت افغانستانیها نیازمند رویکردی چندجانبه است که هم به ریشههای این بحران بپردازد و هم پیامدهای آن را کاهش دهد. از طریق همکاریهای منطقهای و بینالمللی، ایجاد ثبات در افغانستان و حمایت از مهاجران و کشورهای میزبان میتوان به راهحلهای بلندمدت و مؤثر دست یافت. این رویکرد نه تنها به بهبود شرایط زندگی میلیونها انسان کمک میکند، بلکه ثبات و امنیت منطقهای و جهانی را نیز تقویت خواهد کرد.