بهرغم این که رابطۀ حکومت طالبان و هند در گذشته مملو از بدبینی و سوء عمل در مقابل یکدیگر بوده است، پس از بازگشت مجدد طالبان به قدرت، هر دو طرف با استفاده از دیپلماسی دلجویانه به دنبال ذوب یخهای دشمنی بودهاند. ابتدا هند با استفاده از دیپلماسی کمکهای بشردوستانه، به نیتخوانی طالبان پرداخت. واکنش توام با تحسین و تقدیر طالبان در مقابل کمکهای هند، حامل این پیام بود که طالبان نهتنها هند را دشمن خود تلقی نمیکند بلکه برای برقراری روابط با آن کشور مشتاق است. این بود که هند هرچند آهسته، اما پیوسته گامهایی برای نزدیک شدن به طالبان برداشت که آخرین مورد آن، دیدار هیئتی از دهلینو با وزیر خارجۀ حکومت طالبان در امارات متحدۀ عربی بود. از این پیشامدها میتوان پیشبینی کرد که احتمالاً دهلینو گامهای بزرگتر و عملیاتیتری را در افغانستان برخواهد داشت.
هدف هند از بازی در زمین افغانستانِ جدید چیست و چگونه عمل خواهد کرد؟
آیا به تنهایی حرکت خواهد کرد یا همراه و همکاری نیز برای خود مدنظر دارد؟
تاچه اندازه میتوان ایالات متحده را آن همراه در نظر گرفت؟
به بیان روشنتر آیا نزدیکی هند با حکومت طالبان مقدمهای برای طرح دهلینو است تا با روی کار آمدن دونالد ترامپ، هند به عنوان همکار منطقهای آمریکا در جنوب آسیا عمل کند؟
برای تأمین این مقاصد یکی از مواردی که هند میتواند حسابویژهای روی آن باز کند، تشویق ترامپ برای احیای دوبارۀ «راهبرد جنوب آسیا» در سیاست خارجی آمریکاست. آنچه میتواند خوشبینی هند را برای احیای راهبرد جنوب بیشتر کند، برخی زمینههای ایجابی است که شرایط کنونی فراهم کرده است. در ادامۀ این مطلب ضمن نگاهی به راهبرد جنوب، به اهم زمینههای موجود برای احیای راهبرد مزبور اشاره میشود.
زمانی که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ به ریاست جمهوری آمریکا رسید، وعده داد که جنگ امریکا در افغانستان را پایان خواهد داد. ترامپ پس از راهاندازی تبلیغات فراوان، سرانجام پس از یک سال، یعنی در سال ۲۰۱۷ استراتژی رسمی خود را در خصوص افغانستان، تحت عنوان «راهبرد جنوب آسیا» معرفی کرد.
در آن استراتژی هند بهعنوان همکار و همیار ایالات متحده در افغانستان معرفی شد و با انتقاد از پاکستان، گزینۀ فشار برای وادار کردن آن کشور به همسویی مطرح شد. خلاصۀ استراتژی جنوب آسیا این بود که آمریکا با برگزیدن هند به عنوان همکار نخست منطقهای، بهجای پاکستان که متهم به بازی دوگانه بود، در زمین افغانستان به اهداف مورد نظر خود دست یابد.
با وجود آنکه استراتژی ترامپ چند صباحی ادامه داشت اما ترامپ به زودی از استراتژی خود عدول کرد و راه سازش با طالبان را در پیش گرفت. برای این منظور زلمی خلیلزاد یکی از سیاستمداران کارکشتۀ افغانتبار انتخاب شد. قبل از اینکه مذاکرات خلیلزاد به سرانجام برسد، جو بایدن به ریاست جمهوری امریکا رسید. بایدن هم با کمال تعجب راه ترامپ را ادامه داد و جنگ امریکا در افغانستان را خاتمه بخشید اما نه آن گونه که ترامپ انتظار داشت. چنین اقدامی موجب شد که هند در زمین افغانستان به بازندۀ اصلی بازی تبدیل و میلیاردها دلاری که خرج افغانستان کرده بود، نظیر هزینههایی که آمریکا کرده بود، بیثمر شود. اکنون که ترامپ مجدداً به کاخ سفید بازگشته، برای هند فضای لازم فراهم شده تا بتواند بار دیگر در زمین افغانستان به بازیگر اصلی تبدیل شود.
البته چنانچه در مقدمه توضیح داده شد، هند برای تأمین چنین هدفی قبلاً با نزدیک شدن به طالبان، مقدمات لازم را فراهم کرده است و امکان احیای مجدد راهبرد جنوب را فراهم میبیند.
مطالب پیشنهادی:
بر اساس تجربۀ دور اول ریاست جمهوری ترامپ، وی در سیاستهای راهبردی برای آسیا، جایگاه رفیعی برای هند قائل است که این بار نیز با توجه به نوع نگاه ترامپ به کلانمنطقه آسیا، هند میتواند ابزاری بسیار کارا و مفید باشد. هرچند زود است که میان اهداف ترامپ و هند در افغانستان پیوند ارگانیک برقرار کرد، اما دهلی بازگشت ترامپ را فرصتی مناسب برای تشریک مساعی دو کشور در کل آسیا، ازجمله افغانستان ارزیابی کرده و خود را برای این شرایط آماده کرده است. این آمادگی بهخصوص با توجه به سیاستهای ضدچینی ترامپ و درگیری اقتصادی احتمالی آن دو کشور، بیشتر شده است. هند علاوه بر اینکه میتواند از رقابت کلان آمریکا و چین، سواری رایگان بگیرد، میتواند از سیاست ضدچینی ترامپ در افغانستان نیز امتیازهای ویژه دریافت کند.
ترامپ شاید طالبان را در افغانستان تحمل کند چرا که وی در گذشته هنگام اعمال راهبرد جنوب آسیا گفته بود که در آینده، طالبان بخشی از حکومت افغانستان خواهد بود اما جولان بیمهابا و توام با فراغبالِ چین را در افغانستان نخواهد پذیرفت. بر اساس این عامل، ترامپ برای کوتاه کردن دست چین در افغانستان هم که شده، باید تدابیری در نظر بگیرد که یکی از گزینهها، احیای «راهبرد جنوب آسیا» است.
چنانچه پیشتر هم بیان شد، از نظر ترامپ چین تنها کشوری است که جایگاه ایالات متحده را در سطح جهانی تهدید میکند و قدرت گرفتن روز افزون آن کشور در نتیجۀ غفلت ایالات متحده بوده است. این قضیه، بهخصوص در زمین افغانستان بیشتر صدق میکند. از نظر ترامپ در نتیجۀ غفلت دولت بایدن، چین توانست افغانستان را به راحتی تصاحب کند و جایی که ایالات متحده چند هزار نفر قربانی داد و میلیاردها دلار پول هزینه کرد را به لحاظ اقتصادی تصرف کند.
با توجه به این نگاه، انتظار میرود ترامپ رویکرد مشخصی در خصوص افغانستان برای کنار زدن چین اتخاذ کند که یکی از گزینههای احتمالی میتواند تقویت مجدد راهبرد جنوب آسیا باشد. یکی از عوامل دیگری که موجب میشود ترامپ رویکرد جنوب آسیا را روی دست گیرد، نگاه منفی وی به پاکستان است. در این راستا بهرهگیری از هند بهعنوان رقیب بالقوۀ چین و دشمندیرینۀ پاکستان، میتواند برای ترامپ، حکم یک تیر و دو نشان داشته باشد.
مطالب پیشنهادی:
در نگاه ترامپ، پاکستان کشوری غیر قابل اعتماد و اهل بازی دوگانه است. در استراتژی جنوب آسیای دولت اول ترامپ، از پاکستان به دلیل رفتار دوگانه در مقابل ایالات متحده به شدت انتقاد شده بود. پاکستان از یک طرف پولهای ایالات متحده را بهبهانۀ مبارزه با تروریسم دریافت و از سوی دیگر گروههای مخالف آمریکا را حمایت میکرد.
البته در حال حاضر معادله آن گونه که قبلا بود، نیست. اکنون طالبان بر افغانستان حاکم شده و روابط اسلامآباد و کابل تیره است. این وضعیت خوشایند آمریکا و هند است. در یک نگاه کلی، در عین حالی که طالبان پیوسته به آمریکا پیام میدهد که خواهان مبارزه با عناصر تروریستی ضد آمریکایی است که مفهوم آن پیام طالبان به آمریکا مبنی بر امکان جایگزین کردن حکومت طالبان به جای پاکستان، به عنوان شریک مبارزه با تروریسم است، به هند نیز سیگنال مثبتی برای برقراری روابط سطح بالا داده است. این سیگنالهای مثبت از سوی کابل، مصادف است با روی کار آمدن ترامپ که نظر مطلوبی در قبال پاکستان ندارد.
مخرج مشترک این گزارهها، به لحاظ مفهومی یعنی انزوای پاکستان و به عبارت دیگر فرصت مطلوبی است برای تشریک مساعی سه جناح (آمریکا – هند - طالبان) که میتواند در قالب راهبرد جنوب عملیاتی شود.
بازگشت ترامپ به قدرت در ایالات متحده آمریکا احتمالاً راهبرد فعلی واشنگتن را در خصوص افغانستان تغییر خواهد داد. با وجود اینکه گزینههای زیادی در خصوص افغانستان وجود دارد و عدم پیشبینیپذیری ترامپ هم عامل دیگری است که تنوع گزینهها و دشواری پیشبینی رفتار آمریکا را به دنبال دارد، اما رها کردن افغانستان به حال خود نمیتواند گزینه مطلوب آمریکا و هند باشد. در همین راستا هند در برابر طالبان رویکرد سازگاری و برقراری روابط را پیشه کرده است. آنچه در این سیاست برای هند بیشتر مؤثر است، کسب همراهی ایالات متحده در منطقۀ جنوب آسیا و افغانستان است. با اینکه ایالات متحده همواره راهبردهای یکجانبه را در قبال افغانستان اعمال میکند، اما هند میتواند با توجه به همنوایی خود با ایالات متحده، ائتلاف جدید دو کشور را در قالب طرحی قدیمی توجیه و عملیاتی کند.
در واقع دهلینو با توجه به عواملی مانند نگاه مناسب ترامپ به جایگاه منطقهای هند در آسیای جنوبی و آسیاپاسفیک، سیاست چینستیزانۀ ترامپ و نگاه نامناسب او به پاکستان، تلاش خواهد کرد تا زمینه را برای تشریک مساعی با دولت ترامپ در خصوص افغانستان ایجاد کند. با اینکه راهبرد جنوب آسیا در دورۀ اول ترامپ، مجال عملی شدن نیافت اما درحال حاضر با توجه به زمینههای موجود، امکان احیای مجدد آن وجود دارد. اما با وجود فراهم بودن زمینههای مناسب، احیای راهبرد جنوب آسیا به تلاشهای دیپلماتیک هند در متقاعد کردن ترامپ برای سرمایهگذاری مجدد روی طرحی قدیمی بستگی دارد که حتی در دورۀ اول ریاست جمهوری ترامپ هم از دستور کار خارج شده بود.
کد خبر:3916