کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

بازتعریف راهبرد ایران در تاجیکستان

لزوم تداوم و تعمیق نگاه راهبردی ج.ا.ایران به تاجیکستان

4 بهمن 1403 ساعت 7:30

مولف : کارگروه آسیای مرکزی موسسه مطالعات راهبردی شرق

به طور کلی، شماری از فرصت‌ها و چالش‌ها در روابط ج.ا.ایران و تاجیکستان قابل ارزیابی است. فرصت‌ها عبارتند از حضور اکثریت غالب جامعۀ پارسی‌زبان و ایرانی‌تبار و همچنین جمعیت غالب مسلمان در تاجیکستان و در نهایت موقعیت جغرافیایی آن در پیوستگی با افغانستان و قابلیت آن برای ایجاد یک «محور ژئوکالچری» (جغرافیای فرهنگی) مبتنی بر فرهنگ و تمدن پارسی است که می‌تواند یک چشم‌انداز راهبردی در اختیار ج.ا.ایران و تاجیکستان قرار دهد.


 🖊️کارگروه آسیای مرکزی | مطالعات شرق
 ⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 7 دقیقه

آنچه در این گزارش تحلیلی میخوانید
  1. مقدمه
  2. فرصت‌ها و چالش‌های تعاملات راهبردی ایران و تاجیکستان
  3. مؤلفه‌های هم‌گرایی راهبردی ایران و تاجیکستان

 

لزوم تداوم و تعمیق نگاه راهبردی ج.ا.ایران به تاجیکستان

 

مقدمه

 

روابط ایران و تاجیکستان بعد از سال 2015 وارد مرحلۀ جدیدی شده است و به‌نظر می‌رسد حداقل در کوتاه‌مدت امکان بازگشت به شرایط پیش از آن وجود ندارد. در طول این فرایند، کنشگری راهبردی ایران در تاجیکستان و آسیای مرکزی از وضعیت بالفعل به بالقوه تبدیل شد و در عین حال یک افت تدریجی را در راهبرد منطقه‌ای ج.ا.ایران در آسیای مرکزی شاهد بودیم. با وجود ضعف‌ها و مسائل راهبردی به وجود آمده پس از این تحولات، ضرورت دارد بر اساس واقعیت‌های جدید، ساختار و مؤلفه‌های مؤثرتری بر مناسبات دوجانبه حاکم کرد که امکان تحقق منافع مشترک حداکثری، در شرایط جدید وجود داشته باشد.

این امر مستلزم فهم دقیق و درست از اصول کلی حاکم بر روابط دوجانبه، ارزیابی عمل‌گرایانه از شرایط جدید مناسبات و توجه دائمی به ریشه‌های شکل‌گیری شرایط جدید است که ترکیبی از فرصت‌ها و چالش‌های متفاوت را به‌وجود می‌آورد. از این رو در این مطلب تلاش می‌شود تا ضمن بازبینی مهم‌ترین فرصت‌ها و چالش‌هایِ پیش‌رویِ مناسباتِ دوجانبۀ ج.ا.ایران و تاجیکستان، اصلی‌ترین مؤلفه‌های بازتعریفِ نگاهِ راهبردی ج.ا.ایران، ارائه شود.

 

 فرصت‌ها و چالش‌های تعاملات راهبردی ایران و تاجیکستان

 

به طور کلی، شماری از فرصت‌ها و چالش‌ها در روابط ج.ا.ایران و تاجیکستان قابل ارزیابی است. نخستین و مهم‌ترین فرصت، حضور اکثریت غالب جامعۀ پارسی‌زبان و ایرانی‌تبار در تاجیکستان است که اتفاقاً احساس پیوند هویتی قدرتمندی در آنها وجود دارد و نخبگانِ ایران‌گرا نیز در میان آنها پرشماراند.

 

دومین فرصت به جمعیت غالب مسلمان، با علقه‌های اسلام‌گرایی قوی در یک جامعۀ سنت‌گرا باز می‌گردد. این موضوع به‌ویژه در سطح سنت‌گرایی و پیوست‌های اجتماعیِ آن تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است و در اغلب رویکردها، بر جوامع اسلام‌گرای غیرسنتی توجه و تمرکز می‌شود که اقلیت جامعۀ امروز تاجیکستان هستند. تاجیکستان بنابراین دلیل و مبتنی بر تجربیات پیشین، قابلیت فراهم کردن زمینه‌های یک همکاری استراتژیک با ایران را در آسیای مرکزی دارد و این به معنای آن است که سطح روابط دو کشور، قابلیت ارتقاء به «مشارکت راهبردی» و حتی فراتر از آن، «اتحاد راهبردی» را نیز دارد. به طور منطقی، لازمه و پیش‌نیاز این امر، وجود نگاه راهبردی در تهران و دوشنبه به این روابط است.

 

فرصت دیگر در ارتباط با تاجیکستان، هویت تاجیکی آن است که دارای اقلیت‌های بزرگ قومی در کشورهای همسایه و حتی روسیه است. محوریت تمدنی تاجیک‌ها و غلبۀ فرهنگی-تاریخی آنها یک مزیت راهبردی در تاجیکستان است که بنا به دلایل مختلف تاکنون مجالی برای بروز و ظهور نیافته است. درواقع تاکنون نگاهی استراتژیک به اتحاد تاجیکان در سطوح فراقومی با مفصل‌بندی استراتژیک به‌عنوان یک «متغیر نظم‌ساز منطقه‌ای» انجام نشده و همواره آلترناتیوهای روسی‌سازی و سپس ترکی‌سازی آسیای مرکزی مطرح بوده است.

در نهایت آخرین محور از فرصت‌های استراتژیک مرتبط با تاجیکستان، موقعیت جغرافیایی آن در پیوستگی با افغانستان و قابلیت آن برای ایجاد یک «محور ژئوکالچری» (جغرافیای فرهنگی) مبتنی بر فرهنگ و تمدن پارسی است که می‌تواند یک چشم‌انداز راهبردی در اختیار ج.ا.ایران و تاجیکستان قرار دهد. بازوان راهبردی همکاری و همگرایی منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران شامل محور اسلامی- شیعی در غرب و محور ایرانی- پارسی در شرق است که افغانستان و تاجیکستان امتداد و دنبالۀ استراتژیک آن محسوب می‌شوند.

به موازات شرایط فرصت‌ساز موجود در دو کشور و همچنین فرصت‌های مذکور، برخی چالش‌ها و موانع نیز در سطح استراتژیک و بعضاً تاکتیکی در مسیر هم‌گرایی و شراکت راهبردی ایران و تاجیکستان وجود دارند. وجود برخی دیدگاه‌های سیاسی متفاوت در دو کشور، یکی از موانع تحقق فرصت‌های فوق‌الذکر است. تفکر و بینش راهبردی دولت‌ها و ساختارهای سیاسی حاکم بر دو کشور باید به گونه‌ای باشد که باور جدی به نقش و موقعیت استراتژیک تاجیکستان در منطقۀ آسیای مرکزی، در نزد دو طرف وجود داشته باشد.

دومین مانع برای احیای مزیت‌های راهبردی و همگرایی بنیادین ایران و تاجیکستان در آسیای مرکزی، روسیه است. واقعیت آن است که طرح اضمحلال تاجیکان در آسیای مرکزی توسط روس‌ها بنیان‌گذاری شد و این طرح نیز به دلیل هراس از مزیت‌های استراتژیک فوق‌الذکر به پیش برده شد و تا حدودی نیز موفق بود. در شرایط کنونی هم نفوذ عمیق و نسبتاً گستردۀ روسیه مانع از تحقق بسیاری از فرصت‌های هم‌گرایی دوجانبۀ ایران و تاجیکستان شده است.

سومین چالش یا مانع، تجربۀ جنگ داخلی و ثبات نسبی پس از جنگ است. این تجربه منجر به ظهور یک محافظه‌کاری نسبی در بخش عمدۀ جامعه و نخبگان تاجیک به دلیل وجود یک هراس دائمی از بی‌ثباتی سیاسی و امنیتی شده است. البته فاکتور زمان و ظهور نسلی جدید از نخبگان این چالش را کمرنگ می‌کند.

 

مانع دیگر، گرایش نسبی دولت تاجیکستان به آمریکا در راستای موازنه‌سازی با روسیه و چین است. این گرایش، پیچیدگی وضعیت در تاجیکستان را هم‌زمان با تعمیق تدریجی نفوذ آمریکا در این کشور افزایش داده است. درنهایت آخرین مانع یا تهدید جدی در فضای تاجیکستان امروز، تلاش برخی جریان‌های افراط‌گرای منطقه‌ای برای شبکه‌سازی جهت جذب اتباع آسیای مرکزی از جمله تاجیکان برای عضویت در گروه‌های تروریستی است.


این عامل در سطح نخست به‌عنوان یک عامل عملیاتی و بی‌ثبات‌کننده، تأثیرگذار است و در سطح دوم موجب تضعیف مزیت‌های راهبردی تاجیکان در حوزۀ تاریخی و تمدنی می‌شود. این تضعیف شوندگی، به نظر می‌رسد با هدایت ترکیه و یا جریان‌های نزدیک به گرایش‌های روس‌گرا و ترک‌گرا در حال تشدید یافتن است.
 

مطالب پیشنهادی:

انتقال قدرت در تاجیکستان: چالش‌ها، تهدیدها و چشم‌اندازها

 

مؤلفه‌های هم‌گرایی راهبردی ایران و تاجیکستان

 

متناظر با فرصت‌ها، چالش‌ها و موانع موجود در روند روابط ایران و تاجیکستان و همچنین وقوع برخی تحولات منطقه‌ای، به نظر می‌رسد در هر نوع تلاش برای تعمیق روابط راهبردی ج.ا.ایران و تاجیکستان الزاماً باید به ملاحظات و مؤلفه‌های زیر توجه کرد:

1. معمولاً برای برقرار ساختن هر گونه پیوند و تعامل راهبردی بین دو واحد سیاسی، وجود سبد مشترک منافع و مزایای اقتصادی متقابل، به عنوان یکی از مهمترین محرک‌ها و مقوّم‌ها محسوب می‌شود. در تعاملات راهبردی دوجانبه، عامل اقتصاد و تجارت و مزایای مادی، یک عامل فرادستی برای تحقق هر نوع ظرفیت و بالفعل‌سازی هر نوع فرصتی در دو طرف است. لذا در تعمیق مناسبات دوجانبه، نباید به هیچ وجه از عنصر اقتصاد غافل شد و آن را عامل دسته دوم و غیراستراتژیک در نظر گرفت.

2. در تاجیکستان گروه‌های دارای تفکرات تلفیقی مانند ملی‌گرای مذهبی یا مذهبی دارای علقه‌های ملی- تمدنی، ‌مانند آنچه در ایران وجود دارد، تاکنون شکل نگرفته است. از این رو حتی ایران‌گرایان یا جریان‌های ملی- تمدنی با علقه‌های مذهبی ضعیف‌تر هم می‌توانند بخشی از بسترهای اجتماعی و فرهنگی تعمیق هم‌گرایی راهبردی دو کشور باشند. به نظر می‌رسد، تلاش کنشگرانی مانند روسیه و حتی غرب، تفکیک و حتی القای تعارض میان جریان‌های ملی‌گرای سکولار در تاجیکستان با جریان‌های اسلام‌گرا و دامن زدن به دوگانۀ ایران‌گرا- اسلام‌گرا بوده است. برونداد این روند در بلندمدت، تضعیف تعاملات راهبردی ایران و تاجیکستان خواهد بود.

3. فضای افکار عمومی تاجیکستان نسبت به ایران از سال 2015 تحت هجمۀ از سوی تمام جریان‌های رسانه‌ای این کشور از جمله روس‌گرایان، غرب‌گرایان و حتی جریان‌های فرعی نزدیک به ترکیه و اعراب قرار گرفته است. این در حالی است که فضای افکار عمومی مهم‌ترین بستر هم‌گرایی و همکاری راهبردی قدرت‌ساز چه در سطح قدرت هنجاری و چه قدرت اقتصادی محسوب می‌شود. لذا، در راستای تعمیق مناسبات ایران و تاجیکستان به‌طور ویژه می‌بایست در تمام سطوح پیوست‌های مناسب مرتبط با افکار عمومی را در نظر داشت.

4. جمهوری اسلامی ایران با اتکا به ظرفیت‌های فناوری، مهندسی، زیرساختی، اقتصادی و منطقه‌ای خود می‌تواند پروژه‌های مشترک و سودمند را در آسیای مرکزی با حفظ اولویت تاجیکستان، در سطوح مختلف و با مخاطبین متفاوت طراحی و اجرا کند، به‌نحوی که بخش‌های مختلف جامعۀ تاجیکستان را پوشش دهند. در حوزۀ اقتصادی اگرچه در طول سه سال اخیر رشد نسبتاً مناسبی را در حوزۀ مبادلات تجاری دو کشور شاهد بوده‌ایم، همچنان این ارقام متناسب با سطح ظرفیت‌های دوجانبه نیست و جمهوری اسلامی ایران می‌بایست دستیابی به موقعیت لازم برای موازنه با روسیه و چین را در تاجیکستان در کوتاه‌مدت هدف‌گذاری کند. در صورت ارائۀ حمایت‌های مناسب دولتی این هدف‌گذاری در دو طرف قابل تحقق است. همچنین مناسب است جمهوری اسلامی ایران به روش‌های مستقیم و حتی غیرمستقیم تعاملات اقتصادی خود را به حوزه‌های استراتژیک و پایدار بین طرفین توسعه دهد. روند مبادلات تجاری کنونی فاقد چنین روندهایی است. این امر مستلزم سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، آلترناتیوسازی برای کارگران مهاجر، ایفای نقش در کالاهای استراتژیک این کشور و مواردی از این دست می‌شود.

 

5. کمک ج.ا.ایران به احیا، بازیابی و تقویت نقش و جایگاه استراتژیک منطقه‌ای و بین‌المللی تاجیکستان هم به عنوان یک شریک راهبردی و هم به عنوان آخرین حلقۀ «محور ژئوکالچری» فرهنگ و تمدن فارسی. بخش مهمی از این روند مستلزم حمایت از تاجیکستان برای بازسازی و برسازی یک جریانِ فرهنگی- تمدنی واجد نگاه راهبردی به احیای موقعیت استراتژیک تاجیکان در آسیای مرکزی خواهد بود.

 

6. با توجه به حاکمیت نظام سیاسی پشتونی و تشدید چالش‌های احتمالی فراروی فرهنگ و زبان فارسی در افغانستان، تعمیق هم‌گرایی راهبردی ایران و تاجیکستان در میان‌مدت باید به گونه‌ای باشد که به بهبود وضعیت سیاسی و اجتماعی اقوام غیرپشتون در درون حلقۀ واسطِ محورِ فرهنگی- تمدنی ایران و تاجیکستان یعنی افغانستان نیز کمک کند.

7. یکی دیگر از ابعاد اجتناب‌ناپذیر هر گونه همکاری‌های راهبردی دوجانبه، توجه به ابتکارها و طرح‌های مشترک امنیتی- دفاعی برای مهار و کنترل بسترها و ظرفیت‌های محلی و منطقه‌ای افراط‌گرایی تکفیری به‌ویژه «داعش خراسان» در منطقه است. گسترش جدی شبکۀ جذب داعش در آسیای مرکزی مخصوصاً جذب مستمر نیرو از بین اتباع تاجیک‌تبار، در بلندمدت به یک چالش جدی نه تنها امنیتی- سیاسی بلکه فرهنگی- اجتماعی در تاجیکستان و افغانستان تبدیل خواهد شد.


کارگروه آسیای مرکزی مؤسسه مطالعات راهبردی شرق


کد مطلب: 3911

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/3911/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir