نقش و کارکرد احزاب مذهبی در ساختار سیاسی- اجتماعی پاکستان
پاکستان، بهعنوان کشوری که اسلام در آن ریشههای عمیق دارد، همواره شاهد حضور و نفوذ گستردۀ احزاب مذهبی در ساختار سیاسی، اجتماعی و مذهبی خود بوده است. احزاب مذهبی، با سابقهای طولانی و تأثیرگذار، نقش عمدهای در شکلدهی هویت سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی پاکستان ایفا کردهاند.
این احزاب از دهههای نخست پس از تأسیس این کشور در سال 1947، با هدف تقویت ارزشهای اسلامی در عرصههای مختلف، به کنشگری پرداختهاند. رژیم نظامی ژنرال ضیاءالحق، با قراردادن قوانین اسلامی به عنوان مبنای عمل در نظام آموزشی و حقوقی پاکستان، وضعیت قبلی مبنی بر حاکم بودن روح اسلامی بر قوانین و حکومت را به سیاست رسمی «اسلامیسازی» همۀ شئون تغییر داد.
ضیاءالحق در خلال تلاشهای «اسلامیسازی»اش پاکستان را به یک مرکز ایدئولوژیک و سازمانی برای جنبش جهانی اسلامی تبدیل کرد. ریشههای افراطگرایی، در قلمرو پاکستان، زمانی شروع به رشد در جامعه کرد که ژنرال ضیاءالحق، بودجۀ دولتی برای تأسیس مدارس مذهبی و مساجد تخصیص داد. این فرآیند، بستر آمادهای را برای سازمانهای مذهبی ستیزهجو و مسلح فراهم کرد تا در چارچوبی قانونی و مورد حمایت، فعالیت کنند.
در طول چند دهۀ از عمر کمتر از هشتاد سالۀ پاکستان، احزاب، سازمانها و گروههای افراطگرای متعدد اهل سنت با کارکردهای متفاوت در پاکستان به وجود آمده یا از فضای هندوستان به فضای پاکستان سرایت یا نقل مکان کردهاند. برخی از آنها، رویکرد جهادی در افغانستان یا کشمیر داشتند و برخی دیگر به دنبال اجرای احکام شریعت در پاکستان بودهاند، جمع دیگری در پی اصلاح امور مسلمانان در جهان و با مشی استکبار سیتزی فعالیت کردهاند و تعداد قابلتوجهی نیز مدعی مقابله با بدعتها و کفر و شرک و نفاق در دین و عمدتاً شیعهسیتزی بودهاند. به نحوی که برخی آگاهان، تعداد احزاب و گروههای مذهبی بزرگ با گرایشهای سیاسی، فرقهگرایی، جهادی و آموزشی تبلیغی ایجاد شده یا فعال را تا سال 1383، در این کشور، 237 مورد دانستهاند.
برخی منابع دیگر این تعداد را به 291 گروه رساندهاند. برای تبیین نقش و کارکرد احزاب مذهبی در ساختار سیاسی-مذهبی-اجتماعی پاکستان ابتدا لازم است به ریشههای مذهبی، زمینههای تاریخی پیدایش و تاریخچۀ احزاب مذهبی، نقش احزاب مذهبی در تبیین هویت سیاسی و اجتماعی نظام سیاسی پاکستان بهعنوان بستری برای کنشگری احزاب مذهبی و روند تحولات مربوط به احزاب مذهبی بپردازیم در گام بعدی ضرورت دارد کارکردها و تأثیرهای احزاب مذهبی و تعامل آنها با ساختار قدرت و جامعه را بررسی کنیم و در نهایت متأثر از این شناخت، سناریوهای موجود در ارتباط با آینده احزاب مذهبی را مورد برشماریم.
پاکستان از زمان تأسیس خود، بهعنوان کشوری بر پایۀ ایدهآلهای اسلامی، بستری مناسب برای ظهور احزاب مذهبی داشته است. تأسیس جماعت اسلامی در دهۀ 1940 و نقش آن در حمایت از جنبش استقلال پاکستان، از مهمترین نمونههای اولیه کنشگری سیاسی-مذهبی است.
از آن تاریخ به بعد، احزاب مذهبی در پاکستان، نقش کلیدی در تعریف هویت ملی این کشور داشتهاند. از دیدگاه این احزاب، پاکستان نه تنها کشوری برای مسلمانان شبهقاره، بلکه یک «ایدهآل اسلامی» است. این دیدگاه در تدوین قوانین اسلامی، از جمله قانون اساسی 1973 که اسلام را دین رسمی کشور اعلام کرد، نمود یافته است. احزاب مذهبی همچنین در ترویج گفتمانهای هویتی مبتنی بر اسلام، بهویژه در مقابل چالشهای سکولاریسم و نفوذ غربی، تأثیر بسزایی داشتهاند. مدارس دینی، که اغلب تحت حمایت این احزاب اداره میشوند، بستر اصلی برای گسترش ایدئولوژی مذهبی در جامعه بودهاند.
پاکستان از چهار ایالت (به ترتیب جمعیت) پنجاب، سند، سرحد شمال غربی و بلوچستان و دو منطقۀ خاص به نامهای مناطق شمالی و مناطق آزاد قبایلی تشکیل شده است. پراکندگی مذهبی مردم در این ایالات و مناطق، از قاعدۀ مشخصی تبعیت نمیکند. تقریباً همان تقسیم جمعیتی که برای پاکستان میشناسیم.
(20 تا 25% شیعه ، 75 تا 80% اهل سنت و از میان اهل سنت 85 تا 90% بریلوی و 10 تا 15% دیوبندی) برای اکثر مناطق صادق است.
به این ترتیب، نکتۀ قابل توجه این است که بروز و ظهور بیرونی فِرَق مختلف و نِحلههای فکری متفاوت، یکسان نیست. آنچه مهم است این است که در بررسی افراطگرایی در پاکستان باید میان مردم از یک سو و گروههای مذهبی و مدارس دینی از سوی دیگر تفکیک قائل شد.
گرچه بریلویها از نظر جمعیتی در اکثریت هستند ولی تعداد مدارس مذهبی دیوبندیها به مراتب بیشتر از مدارس مذهبی بریلویهاست. اگرچه پنجاب پر جمعیتترین ایالت بوده و بیشترین تعداد مدارس مذهبی در آن دیده میشود ولی ظهور بیرونی افراطگرایی در سرحد بیش از پنجاب است.
این دسته از احزاب و گروهها که تعدادشان در پاکستان زیاد است، از چند جهت قابل تقسیمبندی هستند. یکی به لحاظ گرایش مذهبی و قومی و دیگری به لحاظ گرایشسیاسی و رفتاری. که از این حیث یا احزاب و گروههای معتدل و میانهرو هستند، و یا احزاب و گروههای تندرو و افراطگرا.
تأثیرگذارترین احزاب و گروههای مذهبی پاکستان را میتوان به چند دسته تقسیم نمود:
گروه اول: جماعت اسلامی پاکستان
حزب قدرتمندی که یک حزب سیاسی فراملی است، نمیتوان آن را در زمرۀ گروهها و احزاب افراطی و قومی خاصی دستهبندی کرد ولی منسجمترین حزب مذهبی - سیاسی پاکستان است که با شبکۀ جهانی جماعت اسلامی که دارای گرایش اخوانی است، مرتبط است.
بیشترین پایگاه جماعت اسلامی در میان طبقۀ متوسط شهری قرار دارد و از نظر ایدئولوژیک، خواستار نوعی انقلاب مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی در پاکستان است. براساس همین عقاید، رهبران جماعت، همکاری خوبی با ژنرال ضیاءالحق در دوران حکومت وی بر پاکستان داشتند. در جهاد افغانستان و مبارزات کشمیریها، فعالانه مشارکت کردند. حزب اسلامی حکمتیار در افغانستان و حزبالمجاهدین که از بزرگترین گروههای جهادی کشمیری تلقی میشود به نوعی وابسته یا زیر مجموعۀ جماعت اسلامی هستند.
گروه دوم: احزاب و گروههای بریلوی
جمعیت علمای پاکستان، جنبش سنی پاکستان، تحریک لبیک پاکستان، منهاجالقرآن، ادارۀ تحقیقات احمدرضا خان.
گروه سوم: احزاب و گروههای دیوبندی
جمعیتالعلمای اسلام، شورای علمای پاکستان، جیش محمد، حرکت الجهاد الاسلامی، حرکت المجاهدین و حرکت الانصار. از این گروه، بسیاری از احزاب افراطی بهویژه احزابی همچون سپاه صحابه و لشکر جهنگوی، جماعت الدعوه و لشکر طیبه به دلیل تحرکات تروریستی توسط دولت منحل شدند. احزاب و گروههای فرقهگرای اهل سنت اکثراً پیروان نحلۀ فکری دیوبندی هستند.
گروه چهارم: احزاب متعلق به جمعیت اهل حدیث
(جمعیت مرکزی اهل حدیث پاکستان، جماعت اهل حدیث پاکستان، جمعیت اهل حدیث). پیروان اهل حدیث تاکنون 17 سازمان و حزب و گروه تشکیل دادهاند که هر کدام در یکی از شاخههای سیاسی، سیاسی مذهبی، تبلیغی مذهبی، تبلیغی فرقهای، جهادی، تبلیغی، آموزشی و فرقهای فعالیت میکنند. این جریان، بهدنبال راهپیماییها و تظاهرات سیاسی شیعیان در ایام حج در مکه و مدینه، گروهی را تحت عنوان «جنبش تحفظ حرمین شریفین» برای مقابله با اقدامهای شیعیان در شهرهای یاد شده ایجاد کرد. اهل حدیث در درگیریهای فرقهای کمتر دخالت میکنند ولی در مناقشهها و درگیریهای فرقهای علیه شیعیان و بریلویها، از خواستۀ سپاه صحابه و دیگر افراطیون مبنی بر کافر خواندن شیعیان حمایت میکنند. اهل حدیث در زمینۀ بدست آوردن کنترل مساجد و خارج کردن آنها از دست بریلویها بسیار فعال هستند و با پشتیبانی مالی و معنوی که از آن برخوردارند موفق هم بودهاند. گروههای جهادی اهل حدیث نظیر لشکر طیبه و تحریک المجاهدین کاملاً افراطی بوده و در عقاید و رفتار خود متعصب هستند.
گروه پنجم: احزاب و گروههای شیعی
تحریک جعفریه، وفاق علمای شیعۀ پاکستان، سازمان دانشجویان امامیه، سازمان امامیه، سازمان دانشجویان اصغریه، تنظیم المکاتب، سازمان شیعۀ سند، مرکز تبلیغات اسلامی (بلوچستان)، تنظیم نصرت اسلامی بلتستان، مجلس وحدت مسلمین پاکستان و غیره.
مطالب پیشنهادی:
کنشگری احزاب مذهبی در نظام سیاسی پاکستان
ساختار سیاسی پاکستان، با وجود چالشهای ناشی از کودتاهای نظامی و بحرانهای سیاسی، فضای قابلتوجهی برای فعالیت احزاب مذهبی فراهم کرده است. اما، با وجود همۀ اینها، افراطگرایی هرگز توسط دولتهایی که در پاکستان روی کار آمدهاند به عنوان یک رویکرد اتخاذ نشده است.
نمایش روشن این ادعا در انتخاباتهایی که در پاکستان صورت گرفته قابل مشاهده است. گروهها و احزاب مذهبی (اعم از افراطگرا یا غیر افراطگرا) در بهترین شرایط خود و هنگامی که از سوی نهادهای حاکمیتی هم با تمام ظرفیت حمایت میشدهاند، نتوانستهاند بیش از 11 درصد آراء را کسب کنند.
حتی در مواردی که دولتها دست به اقدامهایی زدهاند که از نظر گروههای مذهبی تندرو، خلاف شرع تلقی میشده، آنها توان ایجاد مزاحمت ملموسی برای دولت نداشتهاند. ذوالفقار علی بوتو در خلال سالهای 77 - 1972 علیرغم مخالفتهای علما و اسلامگراها، نقش زنان در اجتماع را توسعه داد.
نواز شریف که در ظاهر از متحدین مذهبیون بود در سال 1997 برای اصلاح وضع اقتصادی کشور، تعطیلی رسمی هفتگی کشور را از جمعه به یکشنبه تغییر داد و مخالفتهای پراکندۀ مذهبیون، راه به جایی نبُرد.
اتحاد همۀ فِرَق در زیر یک پرچم، موجبات تأسیس پاکستان را فراهم آورد و سخنرانی معروف قائد اعظم خطاب به اعضاء مجلس موسسان پاکستان در 11 آگوست 1947 که گفت:
«شما ممکن است به هر طبقه و یا کیش و آئین تعلق داشته باشید... این هیچ ارتباطی با کارکرد حکومت ندارد... ما با این اصل بنیادین کار خود را آغاز میکنیم که ما همگی شهروندان برابر یک کشور هستیم»، چارچوب حکومتداری را مشخص کرد.
با این حال، اگرچه پاکستان با این طرز فکر بنیانگذار آن و دیگر رهبرانش تأسیس شد ولی این به معنای آن نیست که تفکرات و گرایشهای مختلف فرق اسلامی در فضای سیاسی حاکم بر پاکستان هیچ اثری نداشته و ندارد.
ویژگیهای نظام سیاسی پاکستان موجب شده احزاب و گروههای مذهبی، در قالب کنشگر سیاسی بر تحولات اجتماعی پاکستان اثرگذاری داشته باشند. پاکستان، نظامی پارلمانی دارد که در آن احزاب سیاسی میتوانند در سطح ملی و ایالتی فعالیت کنند. ارتش پاکستان، که در بسیاری از مقاطع تاریخی، بهعنوان بازیگر اصلی سیاست کشور عمل کرده است، روابط پیچیدهای با احزاب مذهبی دارد.
برای مثال، در دورۀ ژنرال ضیاءالحق، ارتش بهطور گسترده از احزاب مذهبی حمایت کرد و برنامۀ اسلامیزهکردن قوانین و نهادهای دولتی را پیش بُرد. این حمایت در برخی دورهها کاهش یافته اما هیچگاه بهطور کامل متوقف نشده است.
از سوی دیگر، ارتش و علیالخصوص دستگاه اطلاعاتی آن (آی . اس . آی) که مجموعاً، به عنوان یک جریان سیاسی غیرعلنی اثرگذار و مقتدر در داخل و هم به عنوان کارگزاران و مجریان سیاستهای کشور در خارج بهویژه در رابطه با افغانستان و هند و کشمیر عمل میکنند از گروههای مذهبی برای اجرای مقاصد و اهداف خود به خوبی بهره میگیرند. این نهاد، آشکارا ایجاد و هدایت گروههای تندرو مذهبی و جهادی در داخل پاکستان، افغانستان و کشمیر را به عهده داشته و آن را پنهان نمیکند. در مقابل، زمانی که گروههای افراطی به عنوان یک تهدید امنیتی سر بر آوردهاند به خوبی توانسته است این جریانها را سرکوب کند.
مطالب پیشنهادی:
کارکرد و تأثیر احزاب مذهبی
احزاب مذهبی پاکستان بهطور همزمان، نقشهای مثبت و منفی در وحدت ملی ایفا کردهاند. برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تقویت وحدت: احزاب مذهبی از طریق ترویجِ ارزشهای مشترک اسلامی، در برخی مواقع به ایجاد انسجام ملی کمک کردهاند.
تضعیف وحدت: رقابتهای فرقهای میان گروههای دیوبندی، بریلوی، شیعه و سایر مکاتب فکری، گاه به شدت باعث تفرقه و تنش شده است.
احزاب مذهبی از دهههای نخست استقلال، تأثیر چشمگیری بر قانونگذاری در پاکستان داشتهاند. قوانین اسلامی، از جمله قوانین حدود و قوانین مربوط به توهین به مقدسات، تحت فشار این احزاب به تصویب رسیدهاند.
با وجود تنوع مذهبی گسترده در پاکستان، احزاب مذهبی در برخی موارد موفق به ایجاد گفتمانهای وحدتبخش شدهاند. اما در مواردی نیز اختلافهای فرقهای را تشدید کردهاند.
حرکت پاکستان به سوی سکولاریسم؛ واقعیت یا توهم؟
از بدو تأسیس پاکستان، هویت ایدئولوژیک این کشور بر پایه اسلام تعریف شده است. قانون اساسی، که اسلام را دین رسمی کشور اعلام کرده، چارچوبی مذهبی برای عملکرد نظام سیاسی ایجاد کرده است.
بااینحال، در دهههای اخیر، نشانههایی از گرایش به سکولاریسم در برخی بخشهای جامعه و نهادهای دولتی مشاهده شده است. این تحولات عمدتاً ناشی از تأثیر تحولات جهانی، رشد آگاهی عمومی و افزایش نقش رسانههای اجتماعی در شکلدهی افکار عمومی است.
عوامل موثر بر حرکت به سوی سکولاریسم
- تغییرات نسلی و رشد طبقه متوسط: نسل جدید پاکستان، بهویژه در شهرهای بزرگ، کمتر به ایدئولوژیهای مذهبی وابسته است و بیشتر به ارزشهای غالب در جهان غرب گرایش دارد. این نسل، با دسترسی به اینترنت و رسانههای جهانی، رویکردهای جدیدی نسبت به دین و دولت اتخاذ کرده است.
- فشارهای بینالمللی: دولتهای غربی و نهادهای بینالمللی، بهویژه پس از حملات 11 سپتامبر، فشارهای بیشتری برای کاهش افراطگرایی مذهبی در پاکستان وارد کردهاند. این فشارها منجر به برخی اصلاحات در سیاستهای داخلی و خارجی شده است.
- ضعف عملکرد احزاب مذهبی: در دهههای اخیر، بسیاری از احزاب مذهبی، به دلیل فساد داخلی، ناکارآمدی و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای عمومی، بخشهایی از محبوبیت خود را از دست دادهاند. این امر موجب شده است که مردم به احزاب سکولار یا مستقل گرایش بیشتری پیدا کنند.
- رشد سکولاریسم در نهادهای دولتی و نظام آموزشی: در برخی مناطق، دولت تلاش کرده است محتوای مذهبی را در کتابهای درسی کاهش دهد و آموزش سکولار را تقویت کند. این تغییرات بهتدریج میتواند بر ذهنیت عمومی تأثیر بگذارد.
موانع سکولاریسم در پاکستان
- نفوذ گستردۀ احزاب مذهبی: احزاب مذهبی در پاکستان، همچنان نفوذ قابلتوجهی در نهادهای حکومتی، نظام قضایی و ارتش دارند. این نفوذ، هرگونه حرکت به سوی سکولاریسم را با چالشهای جدی مواجه میکند.
- ماهیت ایدئولوژیک قانون اساسی: قانون اساسی پاکستان، با تأکید بر اسلام بهعنوان دین رسمی و الزام رئیسجمهور و نخستوزیر به مسلمان بودن، زمینهساز برخی مقاومتها در برابر شکل بنیادین، شکل اومانیستی و شکل لیبرال سکولاریسم است. در مورد پاکستان میتوان نوعی از شبه سکولاریسم یا سکولاریسم فرهنگی را در نظر گرفت که در ظاهر خواهان جدایی دین از سیاست است اما در اصل، در سیاستهایش یک دین خاص را ترجیح میدهد.
- حساسیتهای مذهبی در جامعه: جامعۀ پاکستان بهشدت مذهبی است و هرگونه تلاش برای کاهش نقش دین در سیاست یا جامعه میتواند با واکنش شدید افکار عمومی مواجه شود.
چشمانداز آینده و سناریوهای احتمالی
حرکت به سوی سکولاریسم در پاکستان به کُندی و با موانع فراوانی پیش میرود. درحالیکه نسل جوانتر و بخشهایی از طبقۀ متوسط شهری به سکولاریسم تمایل دارند، ساختارهای سنتی و نفوذ احزاب مذهبی، همچنان مانع اصلی این حرکت هستند.
احتمالا آینده پاکستان، ترکیبی از عناصر سکولار و مذهبی خواهد بود که در آن، هر دو نیرو برای تسلط بر سیاست و اجتماع رقابت خواهند کرد.
با توجه به تاریخچۀ طولانی و تأثیر عمیق احزاب مذهبی در سیاست و اجتماع پاکستان، سناریوهای مختلفی برای آیندۀ آنها میتوان متصور شد که در هر سناریو، دلایل احتمالی و پیامدهای آن نیز آورده شده است:
سناریوی اول: احیای نقش احزاب مذهبی و تقویت نفوذ آنها
در این سناریو، احزاب مذهبی موفق به بازسازی جایگاه خود در جامعه میشوند و با استفاده از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی، محبوبیت از دسترفته را بازمییابند.
- دلایل احتمالی: اول، افزایش تنشهای مذهبی و قومی که احزاب مذهبی میتوانند از آن برای ترویج ایدئولوژی خود بهره ببرند. دوم، حمایت نهادهای قدرتمند دولتی، مانند ارتش، برای حفظ ثبات اجتماعی و وحدت ملی و گریز از قومگرایی از طریق ترویج اسلامگرایی.
- پیامدها: تشدید قوانین شریعتمحور با تفاسیر مضیق از دین و کاهش تحمل مذهبی و افزایش افراطگرایی.
سناریوی دوم: تضعیف تدریجی نفوذ احزاب مذهبی
در این سناریو، احزاب مذهبی به دلیل عدم توانایی در پاسخگویی به نیازهای مردم، کاهش نفوذ اجتماعی و سیاسی خود را تجربه میکنند.
- دلایل احتمالی: افزایش گرایش به فرهنگ غربی و رشد سکولاریسم وکاهش حمایتهای مالی و سیاسی از سوی دولت و نهادهای خارجی.
- پیامدها: کاهش تأثیر احزاب مذهبی در قانونگذاری و سیاست و افزایش نقش احزاب سکولار و مستقل.
سناریوی سوم: ظهور افراطگرایی جدید و رادیکالتر شدن فضای سیاسی
در این سناریو، نارضایتی اجتماعی و سیاسی به ظهور گروههای افراطیتر از احزاب مذهبی فعلی منجر میشود.
- دلایل احتمالی: شکست احزاب مذهبی در برآوردهکردن انتظارهای حامیان خود و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی که زمینهساز ظهور نیروهای رادیکالتر میشود.
- پیامدها: افزایش خشونتهای مذهبی و قومی و تضعیف بیشتر نهادهای دولتی.
سناریوی چهارم: حرکت به سوی اصلاحات در احزاب مذهبی
در این سناریو، بخشی از احزاب مذهبی با درک تغییرات اجتماعی و سیاسی، رویکرد اصلاحطلبانهای در پیش میگیرند و تلاش میکنند خود را با مطالبات جدید تطبیق دهند.
- دلایل احتمالی: رشد آگاهی عمومی و فشارهای داخلی برای اصلاحات و کاهش حمایتهای بینالمللی از گروههای افراطی.
- پیامدها: کاهش تنشهای مذهبی و افزایش همکاری میان احزاب مذهبی و سکولار.
جمعبندی
پاکستان، کشوری است با هویت ایدئولوژیک منحصربهفرد که همواره شاهد تنش میان نیروهای سکولار و مذهبی بوده است. احزاب مذهبی، با تاریخچهای طولانی و نفوذی عمیق در سیاست و اجتماع، همچنان یکی از نیروهای اصلی در تعیین مسیر آیندۀ این کشور هستند. حرکت به سوی سکولاریسم، اگرچه به دلیل رشد طبقۀ متوسط و تغییرات نسلی ممکن است در برخی بخشهای جامعه، شتاب گیرد، اما با موانع جدی همچون نفوذ گستردۀ احزاب مذهبی، ماهیت ایدئولوژیک قانون اساسی و حساسیتهای مذهبی مواجه خواهد بود.
در نهایت، آیندۀ پاکستان به توانایی این کشور در مدیریت تضادهای ایدئولوژیک و ایجاد تعادلی پایدار میان سکولاریسم و اسلامگرایی بستگی دارد. سناریوهای پیشرو نشان میدهند که هرگونه تغییر اساسی در نقش احزاب مذهبی، مستلزم تحولاتی عمیق در سیاست داخلی، ساختارهای اجتماعی و روابط بینالمللی است.