در زمان جمهوریت، هند با ارائه کمکهایی به ارزش بیش از ۳ میلیارد دلار پرچمدار کشورهای کمککننده در سطح منطقه و پنجمین کشور کمککننده در سطح جهانی به افغانستان بود. این کشور روابط بسیار نزدیکی با دولتهای حاکم افغانستان در زمان جمهوریت داشت.
این روابط با امضای قراردادی تحت عنوان «مشارکت راهبردی افغانستان و هند» به اوج خود رسیده بود. اما نقطۀ پایان این دوستی و مشارکت راهبردی، سقوط کابل به دست طالبان بود که پس از آن تمام سرمایهگذاریها و اهداف هند در افغانستان نقش بر آب شد.
برخلاف کشورهای همسایه افغانستان و دیگر کشورهای منطقه، هند از جمله کشورهایی بود که پس از سقوط کابل فوراً سفارت و کنسولگریهای خود را در افغانستان بست و تمام کارمندان و شهروندانش را از افغانستان خارج کرد.
طبیعتاً دلیل این اقدام ترس از طالبان بود. ترسی که ریشه در معارضۀ تقریباً سی سالۀ طالبان با هند داشت. ریشۀ این معارضه به حمایت هند از اتحاد شمال در مقابل طالبان برمیگردد که در اصل، مخالفت هند با گروه مورد حمایت پاکستان – طالبان افغانستان - بود.
آنچه که ذهنیت هندیها را در برابر طالبان بیشتر منفی کرد، قضیه هواپیماربایی و فرود هواپیمای ربوده شده هندی در قندهار در سال ۱۹۹۹ بود. هرچند این قضیه توسط عوامل طالبان انجام نشده بود اما همپیمانی گروه ربایندۀ هواپیما (گروهی که داعیه آزادی کشمیر را دارد) با طالبان و فرود هواپیما در قندهار باعث شد که ایستار بدتری از طالبان در ذهن هندیها شکل گیرد.
در دورۀ جمهوریت نیز هند به صورت تمام قد در کنار دولت افغانستان، علیه طالبان قرار گرفت که هزینۀ این حمایت چندین حمله به اهداف هندی در افغانستان بود مانند انفجار در مقابل سفارت هند در کابل در سال ۲۰۰۸ که در میان دهها کشته دو مقام هندی نیز بودند.
یا حملۀ خونین دیگری که علیه سفارت هند در سال ۲۰۰۹ انجام شد و همچنین حملۀ مسلحانه به کنسولگری هند در شهر هرات در سال ۲۰۱۴.
هند که پس از به قدرت رسیدن طالبان بازی را با حاصل جمع صفر در مقابل حریف خود یعنی پاکستان باخت، چه رویکردی را روی دست گرفت؟ بررسی رویکرد سه سالۀ هند نشان میدهد این کشور سیاست عملگرایانه چند مرحلهای را در مواجهه با طالبان روی دست گرفته که شامل سیاست نظارت و دیپلماسی کمکرسانی، حرکت گام به گام با طالبان در راستای اعتمادسازی و نهایتاً تأمین روابط و برقراری تعامل مثبت و سازنده با حکومت طالبان است.
هرچند که هند انتظار بازگشت مجدد طالبان به قدرت را بدین گونه نداشت اما با توجه به مذاکرات آمریکا با طالبان قابل پیشبینی بود که این گروه حداقل بخشی از ساختار قدرت آینده در افغانستان خواهد شد. از همینرو هند با فرستادن یک شخص آشنا با مسائل افغانستان به عنوان سفیر هند در قطر، به شکلی تلاش کرد که شناخت بیشتری از رویکردهای طالبان بهدست آورد.
همچنین چند ماه قبل از سقوط کابل یک هیئت هندی بدون سروصدا - احتمالاً با میانجیگری قطر- تماسهایی با دفتر نمایندگی طالبان در قطر برقرار کرد. با وجود این، به دلیل عدم اطمینان و نبود اعتماد تضمین یافته، هند در ابتدا خود را از افغانستان کنار کشید و سیاست نظارت و ارزیابی طالبان را روی دست گرفت و این سیاست را با احتیاط کامل در راستای عدم مداخله در امور افغانستان و یا جبههگیری خاصی در قضایای داخلی این کشور دنبال کرد.
هند با درک درست از وضعیت افغانستان برای جلب توجه طالبان و اینکه دهلی نو در مقابل افغانستان همچنان حسننیت دارد، از طریق فرستادن گندم و دارو به افغانستان واکنش طالبان را محک زد. استقبال گرم و پذیرش کمکها با جبین گشاده از طرف طالبان و چشمداشتِ تداوم آن، چراغسبزی از طرف طالبان به هند تلقی شد و باعث شد که هند متعهد به فرستادن محمولههای بیشتر گندم به افغانستان شود.
دیپلماسی کمک به افغانستان توانست به عنوان کانال ارتباطی میان دهلی نو و کابل، راه را برای حضور مجدد هندیها در افغانستان باز کند. در نتیجه هند تقریباً یک سال پس از بستن سفارت خود در کابل از طریق فرستادن آنچه «تیم فنی» خوانده شد، آن را مجدداً بازگشایی کرد. هرچند وزارت خارجۀ هند هدف از حضور این تیم فنی را «نظارت و هماهنگی ارائۀ کمکهای بشردوستانه و بررسی چگونگی حمایت از مردم افغانستان» خواند اما رایزنیهای این تیم در کابل و سفر اخیر هیئت هندی به ریاست جی پی سینگ، دبیر مشترک وزارت خارجۀ هند در امور افغانستان، ایران و پاکستان به کابل، تلاشی برای بازسازی روابط جدید دهلی نو و کابل بود و مقدمهای شد بر بازگشت سیاسی هند به افغانستان و برقراری ارتباط رسمی میان دو کشور است.
مطالب پیشنهادی:
با اینکه ذهنیت منفی ناشی از رویکرد تاریخی و رفتارهای متعارض، دو طرف را به شدت در مقابل هم بدبین کرده بود، اما هند با برداشتن گامهای سازنده در راستای اعتمادسازی، توانست نظر مساعد طالبان را جلب کند.
بررسی رویکرد هند در مقابل طالبان نشان داد که دهلی نو راهبرد آشتی با طالبان و بازگشت مجدد به افغانستان را روی دست گرفته است. هندیها علاوه بر بهکارگیری دیپلماسی کمک در میدان، در فضای گفتمانی نیز لحن و مواضع مثبتاندیشانه در برابر طالبان گرفته و از نمایش چهرۀ انتقادی در برابر حکومت طالبان پرهیز کردهاند.
از این سو، بهجز یکی دو بار اظهارات هندستیزانه عباس استانکزی از مقامهای ارشد مذاکرهکننده طالبان در قطر که پس از حاکمیت طالبان معاون سیاسی وزارت خارجۀ طالبان شد، مابقی مقامهای طالبان موضعگیری منفی علیه هند نداشته و پیوسته به برقراری مناسبات دوستانه با دهلی تاکید کردهاند.
ملا محمد یعقوب، وزیر دفاع طالبان در مصاحبهای با یک شبکه تلویزیونی هند، از آمادگی خود برای برقراری روابط دفاعی و نظامی با هند در صورت برقراری روابط سیاسی میان کابل و دهلی نو، سخن گفته بود. این پیام از زبان عالیترین مقام نظامی طالبان قطعاً پاسخی مجابکننده به دهلی نو بود که حضور طالبان در افغانستان نهتنها خطری علیه هند و منافع آن کشور نخواهد بود بلکه کابل آماده است نگرانیهای امنیتی هند را در اقدامی مشترک از میان بر دارد.
جدا از این، موضوع متحیر کننده، این بود که طالبان در سه سال گذشته عملاً نشان داد که نوع نگاه طالبان به هند تقریباً فارغ از تأثیر پاکستان بر طالبان است.
نتیجه این روند اعتمادسازی و رفتار توام با حسننیت چنین شد که دهلی، جیپی سینگ، دبیر مشترک وزارت خارجۀ هند در امور افغانستان، ایران و پاکستان را برای انجام مذاکرات در راستای توسعۀ تعامل و روابط، به کابل گسیل دارد.
سینگ در جریان سفر خود با امیرخان متقی وزیر خارجه و ملا یعقوب مجاهد وزیر دفاع طالبان دیدار داشته است. برآیند این دیدارها پذیرش یک دیپلمات طالبان در شهر بمبئی به عنوان سر کنسول از طرف دولت هند بود.
هرچند گامهای هند برای نزدیکی با حکومت طالبان کند بوده است، اما میتواند سرنخی از راهبرد هند در افغانستان را نشان دهد. راهبردی که میتوان آن را نزدیک شدن تدریجی و حسابشدۀ هند به حکومت طالبان تعریف کرد.
شاید هند تاکنون به صورت کامل قانع نشده که طالبان ذهنیت منفی خود علیه هند را کنار گذاشته و از مشارکت و همدستی با پاکستان و سایر گروههای جهادگر ضدهندی مستقر در پاکستان و کشمیر گذشته باشد، اما با وجود این، در خلال همین سه سال، طالبان رفتاری نسبتاً اعتمادساز در راستای جلب اعتماد هند از خود نشان داده است.
در سه سال گذشته هیچ نشانهای از همکاری و همنوایی طالبان با گروههای ضدهندی مشاهده نشده است. رفتارشناسی طالبان نشان میدهد که این گروه به مناقشات هند و پاکستان بهخصوص منازعۀ دو کشور بر سر کشمیر به عنوان مسائل میان دو طرف نگریسته و جانب بیطرفی را اختیار کرده است.
در واقع اگر طالبان در آینده ثابت کند که به چنین تعهدی پایبند است، به نگرانی اصلی هند از ناحیۀ خود نقطۀ پایان گذاشته و روابط دو کشور رو به گسترش خواهد نهاد.
طبیعتاً با گسترش روابط هند و طالبان که به معنای موفقیت هند در زمین افغانستان است، پاکستان به عنوان رقیب اصلی و دیرینۀ هند در موضع بازنده قرار خواهد گرفت. پاکستان پس از سالها سرمایهگذاری روی طالبان انتظار دارد که این گروه در کنار پاکستان علیه هند قرار داشته باشد و نمیتواند چنین باخت استراتژیکی را تحمل کند.
شاید پاکستان نتواند علیه هند حرکت منفی مؤثری انجام دهد اما در مقابل طالبان از توانایی بالای تخریبی و بازدارندگی برخوردار است. پاکستان ابزارهای متعددی دارد؛ از جمله ایجاد شکاف درونگروهی میان طالبان، استفاده از گروههای ضد طالبانی مانند داعش و ضربات اقتصادی که میتواند با استفاده از آنها طالبان را تحت فشار قرار دهد. اینکه طالبان چگونه میتواند از دام پاکستان خود را رها کرده و همچنان به حرکت مستقل خود در راستای تأیید راهبرد هند ادامه دهد به دو متغیر اصلی بستگی دارد: اول اینکه رهبران طالبان انسجام موجود را حفظ کنند و دوم اینکه طالبان برای دور زدن فشارهای پاکستان بهخصوص از رهگذر اقتصادی، راههای بدیل را تقویت کند.
نکتۀ دیگر اینکه هرچند گزینۀ استفاده از گروههای ضد طالبان توسط پاکستان، میتواند یک گزینه برای پاکستانیها جهت تأدیب و فشار آوردن به حکومت طالبان و منع آنها از رفتن به سوی هند باشد، اما در حال حاضر قدرت مانور پاکستان در این زمینه محدود است.
مطالب پیشنهادی:
با وجود آنکه پاکستان به عنوان بزرگترین عامل بازدارنده فراروی نزدیکی هند و طالبان عمل میکند اما متغیرهای دیگری به سان یک مغناطیس هند و طالبان را به هم نزدیک میکند. طالبان به لحاظ سیاسی نیازمند شناسایی است و هند به لحاظ امنیتی نیازمند افغانستانِ بدون تهدید. طالبان به لحاظ اقتصادی نیازمند شریک است و هند نیازمند حضور در افغانستان.
در این میان، دو متغیر پاکستان ستیزی و استفاده مشترک از بندر چابهار ایران از متغیرهای مشترکی هستند که هند و طالبان را بیش از سایر عوامل، همیار یکدیگر میکند.
تحریک طالبان پاکستانی (TTP) میتواند ابزار مشترکی باشد که طالبان و هند میتوانند با سرمایهگذاری روی آن پاکستان را گرفتار کنند و استفادۀ مشترک از بندر چابهار ایران به عنوان راه بدیل اقتصادی نیز میتواند ضربهپذیری اقتصادی طالبان را کاهش داده و مسیری مطمئن برای دسترسی هند به افغانستان باشد.
با حاکمیت مجدد طالبان بر افغانستان هرچند سرمایهگذاریهای میلیاردی هند در افغانستان از بین رفت و این کشور در مقابل حریف اصلی خود بازی را با حاصل جمع صفر باخت، اما هند، سیاست تنش را در مقابل طالبان در پیش نگرفت و با اتخاذ سیاست عملگرایانه تلاش کرد که طالبان را مجاب کند که آن کشور در پی ادامۀ سیاست قبلی علیه طالبان نیست.
هندیها تا جایی در این خصوص محتاطانه عمل کردند که حتی به هیچکدام از مخالفان طالبان که روزگاری از متحدان هند محسوب میشدند، پناه ندادند. این طرف نیز طالبان که شدیداً در انزوای بینالمللی قرار دارد، با واکنشهای مناسب زمینۀ جلب توجه بیشتر دهلی نو را به خود فراهم کرد.
روند اعتمادسازی دو دشمن دیرینه، تا اینجا به مرحلۀ حضور دیپلماتیک در سرزمینهای یکدیگر و دیدارهای مقام هندی از کابل و نشستن دور یک میز با بلندپایهترین مقامهای طالبان رسیده است. در این میان، عاملی که ممکن است بتواند تعامل رو به گرمی و گسترش هند و طالبان را بسوزاند کشور حایل میان افغانستان و هند یعنی پاکستان است.
رفتارشناسی تاریخی پاکستان در روابط با افغانستان نشان میدهد که این کشور همواره علیه دولتهای افغانستان که با هند روابط نزدیک برقرار کرده بودند، قرار گرفته و گسترش روابط طالبان با هند در حالی که این گروه تا سه سال پیش، گروه نیابتی پاکستان علیه هند تعریف میشد، بیشتر خشم پاکستان را برخواهد انگیخت. در این زمینه پاکستان ابزارهای زیادی دارد که مهمترین آن ایجاد دو دستگی در میان طالبان و تقسیم آنها به جناح قندهاری و مشرقی است.
حتی نجواهایی شنیده میشود که چرا نماینده ویژه هند برای افغانستان صرفاً با قندهاریها دیدار داشته است؟ با اینکه در این زمینه گزارشی وجود دارد مبنی بر اینکه نمایندۀ ویژه هند به صورت پنهان با سراجالدین حقانی وزیر داخله/کشور و قدرتمندترین چهره جناح مشرقی (حقانی) هم دیداری داشته است، اما دیدگاهی وجود دارد که جناح حقانی را پاکستانیمآب نشان میدهد و به این احتمال که پاکستان بتواند از وجود این جناح برای برهم زدن روابط حکومت طالبان و هند استفاده کند، دامن میزند.
با همۀ اینها، ظاهر قضیه نشان میدهد که طالبان به عنوان یک کلیت یکپارچه دیدگاههای واحدی در خصوص نوع تعامل حکومت این گروه با کشورهای دیگر بهخصوص همسایهها و قدرتهای منطقهای پیرامون افغانستان دارند. بهخصوص اینکه طالبان در سه سال گذشته نشان داده است که در سیاست خارجی و تعریف نوع روابط با کشورهای دیگر تا حدود زیادی مستقل عمل کرده که این شیوه در خصوص پاکستان، برجستگی خاصی داشته است. بر همین اساس، ارزیابی هندیها این است که با توجه به شرایط جدید حاکم و فضای بهوجود آمده، میتوان با طالبان تعامل مثبت داشت.
کد خبر:3873