تحلیلی بر رویکرد جدید ترامپ در قبال افغانستان: احتمالها و چشماندازها
اکنون که ترامپ به عنوان رئیس¬ جمهور آمریکا انتخاب شده و حدود دو ماه دیگر دولت را در کنترل می¬گیرد، این سوال مطرح می¬شود که رویکرد دولت جدید وی نسبت به افغانستانِ تحت سلطۀ طالبان چگونه است و احتمالاً چه تغییراتی در رویکرد و رفتار آمریکا در آینده رخ خواهد داد. پیش¬بینی رویکرد و رفتار آیندۀ آمریکا به ویژه با محوریت شخصیتی نظیر ترامپ، دشوار است اما چهار فاکتور میتوانند در بررسی احتمالهای موجود کمک کنند؛
رویکرد کلی سیاست خارجی ترامپ در دولت قبلی وی، تجربه دولت قبلی ترامپ در قبال افغانستان، نقدهای ترامپ نسبت به دولت بایدن در زمینۀ افغانستان و اظهارات ترامپ در مورد افغانستان در رقابت¬های انتخاباتی.
مطالعات شرق/
سیداحمد فاطمینژاد*
مقدمه
پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در اوت 2021، وضعیت مردم و کیفیت حکومتداری در این کشور کم و بیش از کانون سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا خارج شد. با وجود این، رهبران و فعالان حزب جمهوریخواه، اغلب از کیفیت خروج نیروهای آمریکایی انتقاد کرده و آن را به ضعف مدیریت دولت بایدن نسبت دادهاند. این انتقادها تا حدودی در دوران رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری نیز ادامه یافت و بهویژه در مناظرۀ ترامپ و هریس، دوگانۀ «توافق- اجرا» شکل گرفت. یعنی، از یک سو، ترامپ مدعی بود که دولت وی توافق دوحه را به خوبی با طالبان منعقد کرده اما دولت بایدن نتوانسته است آن را اجرا کند و از سوی دیگر، هریس مدعی بود که توافق مذکور ضعیفترین معاهدۀ تاریخ آمریکا بوده و دولت بایدن در خروج نیروهای آمریکایی به بهترین وجه عمل کرده است. در هر صورت، اکنون که ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شده و حدود دو ماه دیگر دولت را در کنترل میگیرد، این سوال مطرح میشود که رویکرد دولت جدید وی نسبت به افغانستانِ تحت سلطۀ طالبان چگونه است و احتمالاً چه تغییراتی در رویکرد و رفتار آمریکا در آینده رخ خواهد داد؟ البته پیشبینی رویکرد و رفتار آیندۀ آمریکا به ویژه با محوریت شخصیتی نظیر ترامپ، دشوار است اما اگر بخواهیم احتمالهای موجود را بررسی کنیم، چهار مورد میتواند در این زمینه به ما کمک کند. این موارد عبارتند از:
الف) رویکرد کلی سیاست خارجی ترامپ در دولت قبلی وی
رویکرد ترامپ در دولت قبلی کم و بیش آشفته بود. چهرههای محوری سیاست خارجی آمریکا در این دوره نظیر وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور، رئیس سیا، وزیر دفاع و... جایگاه کم و بیش متزلزلی داشتند و رویه یکدستی را طی دورۀ چهارساله شاهد نبودیم. با این حال، میتوان گفت محورهای اصلی سیاست خارجی ترامپ مبتنی بر کاهش هزینههای اقتصادی، جلوگیری از سواری دادن مجانی به متحدین، اِعمال فشار بر رقبا و دشمنان، پرهیز از درگیری در منازعات بیثمر و نوعی حمایتگرایی اقتصادی بوده است. بر این مبنا، میتوان پیشبینی کرد که ترامپ در دولت دوم خود تلاش خواهد کرد که کمکهای مالی آمریکا به افغانستان را کاهش داده یا حتی قطع کند. این امر بهویژه از آن رو اهمیت دارد که آمریکا بعد از اوت 2021 به عنوان بزرگترین کمککنندۀ مالی به افغانستان مطرح بوده و طبق برخی اخبار در این مدت حدود 3 میلیارد دلار از طریق سازمانهای بینالمللی به افغانستان کمک کرده است. اگر این کمکها قطع شود احتمالاً تاثیر قابل توجهی در بخشهای آموزش و بهداشت افغانستان خواهد داشت و وضعیت انسانی در این کشور حداقل در کوتاهمدت بغرنجتر خواهد شد.
ب) تجربه دولت قبلی ترامپ در قبال افغانستان
«توافق دوحه» نقطۀ عطف سیاست خارجی دولت قبلی ترامپ در قبال افغانستان به شمار میرود. ترامپ در موارد متعدد از این توافق به عنوان تجربهای موفق یاد کرده و تا حدودی هماهنگ با سیاستهای کلی دولت وی نیز بوده است؛ زیرا به کاهش هزینههای آمریکا در افغانستان کمک اساسی کرده است. بر این اساس، میتوان پیشبینی کرد که احتمالاً دولت جدید ترامپ تلاش خواهد کرد که سیاست خود را در قبال افغانستان، در چارچوب همان «توافق دوحه» پیش ببرد. در این راستا، خلیلزاد اخیراً در مصاحبهای به امکان اجرای کامل توافق دوحه در دولت آیندۀ ترامپ اشاره کرده است؛ زیرا بخشی از این توافق با «خروج نیروهای آمریکایی» اجرا شده اما محورهایی نظیر «اطمینان از عدم همکاری طالبان با گروههای تروریستی»، «مذاکرات بینالافغانی» و «همکاری اقتصادی افغانستان و آمریکا»، میتواند مبنای کار دولت ترامپ در آینده باشد. بهویژه، موارد اخیر، از آن رو اهمیت مییابد که طالبان نیز از پیروزی ترامپ استقبال کردهاند.
ج) نقدهای ترامپ نسبت به دولت بایدن در زمینۀ افغانستان
در دورۀ رقابتهای انتخاباتی، ترامپ رویکرد روشن و مشخصی در مورد افغانستان مطرح نکرد اما نسبت به رویۀ دولت بایدن در این زمینه به طور پراکنده انتقاد میکرد. از جمله انتقادهای ترامپ از دولت بایدن، میتوان به انتقاد از شیوۀ خروج آمریکا از افغانستان اشاره کرد. از نظر ترامپ، نحوۀ خروج آمریکا از افغانستان یکی از عوامل حملۀ روسیه به اوکراین بوده است. همینطور، ترامپ از رها کردن تجهیزات نظامی آمریکایی در افغانستان انتقاد کرده و مدعی بود که برای پس گرفتن این تجهیزات تلاش خواهد کرد. این موارد میتواند نشانههایی برای فهم رویکرد دولت ترامپ نسبت به افغانستان در آینده باشد. دولت ترامپ احتمالاً تلاش خواهد کرد برخی امتیازهای واگذارشده به طالبان را پس گرفته یا حداقل در قبال آن، امتیازها و فرصتهایی را طلب کند. البته طالبان از هر گونه تعامل با آمریکا استقبال خواهد کرد و درخواستهای ترامپ میتواند نقطه شروع این تعامل باشد.
د) اظهارات ترامپ در مورد افغانستان در رقابتهای انتخاباتی
علاوه بر موارد سلبی بالا، ترامپ در دوران رقابتهای انتخاباتی خود برخی سیاستهای ایجابی را نیز طرح کرد که میتواند مبنای عمل دولت وی در آینده باشد. ترامپ در جریان رقابتهای مذکور تاکید کرد که برای کنترل مجدد پایگاه هوایی بگرام تلاش خواهد کرد؛ زیرا این پایگاه فاصلۀ بسیار کمی با تاسیسات استراتژیک چین دارد. همین طور ترامپ نسبت به انعقاد توافق تجاری با طالبان ابراز علاقه کرده است. به نظر میرسد، توافق تجاری با طالبان میتواند در مقابل پس گرفتن پایگاه بگرام مورد مذاکره قرار گیرد.
جمعبندی
در مجموع، با توجه به چهار محور بالا میتوان پیشبینیهایی در مورد سیاست آیندۀ ترامپ در قبال افغانستان داشت. البته طبیعی است که آمریکا هر سیاستی نسبت به افغانستان اتخاذ کند، نمیتواند نسبت به نفوذ بازیگرانی نظیر چین، پاکستان و ایران در این کشور نیز بیتوجه باشد. از این رو، سیاست آیندۀ آمریکا در قبال افغانستانِ تحت سلطۀ طالبان متأثر از «اولویتهای ترامپ»، «نوع واکنش طالبان» و «ساختار منطقهای» خواهد بود. مجموع این عوامل به همراه ملاحظات بالا نشان میدهد که احتمالاً رویکرد و رویۀ ترامپ در آینده، به «تثبیت حکومت طالبان» در افغانستان کمک کرده و دوام حکومت آنها را تسهیل خواهد کرد.
انتهای مطلب/
*دانشیار روابط بینالملل و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی