ترکگرایی در آسیای مرکزی بنا به دلایل و عوامل مختلفی توسعه یافته است. تفکیک هویتی از روسیه و به دست آوردن سطحی از استقلال که بتواند فرایندهای ملتسازی و دولتسازی را تسریع کند عامل اصلی این فرایند بوده است. در عین حال در سطح دوم از ملتسازی کشورهای ترک در آسیای مرکزی به دنبال بازیابی هویت تاریخی استپهای اوراسیا بودهاند، مناطقی که روسیه بعد از قرن چهاردهم بهتدریج به آنها دست یافت و یک گسست هویتی در آنها بهوقوع پیوست. اما آنچه امروز با چالش در آسیای مرکزی همراه است، شکلگیری ایدههای پانتورانیسم و پانترکیسم است.
مطالعات شرق/
«امید رحیمی»؛ پژوهشگر مؤسسۀ مطالعات راهبردی شرق
مقدمه
بخش عمدۀ جمعیت کشورهای آسیای مرکزی را ترکتباران تشکیل میدهند. صرفنظر از تمایزهای تاریخی، فرهنگی، زبانی و حتی تمدنی بین این اقوام، اکنون جمعیت غالب اقوام ساکن در چهار کشور این منطقه، به گویشهای ترکی صحبت میکنند و بخشهایی از فرهنگ ترکی در جوامع آنها جاری است. همین موضوع نیز سبب شده است تا نگاه ترکیه از بدو فروپاشی شوروی به این جمهوریها جلب شود. روابط این کشورها با ترکیه در طول سالهای پس از استقلال، علیرغم برخی فراز و نشیبها در سطوح مختلف توسعه یافته و بهویژه در حوزۀ فرهنگی تعمیق شده است. تسری این روابط فرهنگی به حوزۀ سیاسی در چارچوب شورای ترکی و سپس سازمان کشورهای ترک سبب شده است تا برخی نظرها در خصوص پانترکیسم در این منطقه مطرح شود و از آن بهعنوان یک چالش و تهدید در مقابل بازیگران منطقهای دیگر ازجمله روسیه، ایران و حتی چین یاد شود. در این گزارش تلاش میشود تا در چارچوب ترکگرایی فرهنگی قزاقستان در میزبانی بازیهای عشایر جهان، بروندادهای این رویکرد رفتاری در آسیای مرکزی مورد ارزیابی قرار گیرد.
هویتیابی ترکی در بازیهای عشایر
مسابقات عشایر جهان که به ابتکار قرقیزستان از سال 2014 سازماندهی شده است، حاوی مضامین زیادی از سنتها و آیینهای قبایل ترک کوچنشین در آسیای مرکزی است که در یک فرایند بینالمللیسازی بروز و ظهور یافته است. در سال 2024 قزاقستان میزبانی این مسابقات را بر عهده داشت که در آن 2500 ورزشکار از 89 کشور جهان شرکت کردند و از این حیث کمسابقه بود. بخشهای زیادی از مسابقات برگزار شده در چارچوب این بازیها همچون بزکشی و یا کشتی، برگرفته از سنتهای کوچنشینی ترکهای منطقه است و از این حیث برونداد هویتی قابلتوجهی برای این کشورها دارد. عمده نمادها و آیینهای گرافیکی به کار رفته در این مسابقات نظیر عقاب طلایی و یا پوشش مجریان، همگی متعلق به اقوام آسیای مرکزی هستند که البته اشتراکهایی با سایر اقوام آسیایی و حتی اروپایی نیز دارند.
مراسم افتتاحیۀ این مسابقات نیز در سطح نسبتاً بالایی برگزار شد. علاوه بر توکایف، رئیسجمهور قزاقستان که بهعنوان میزبان حضور داشت، مقامهای عالیرتبۀ دیگری همچون «قربانقلی بردیمحمداف»، رهبر ملی ترکمنستان و رئیس خلق مصلحتی، «سادیر جباروف»، رئیسجمهور قرقیزستان، «شوکت میرضیایف»، رئیسجمهور ازبکستان و «رستم مینیخانوف»، رئیسجمهور تاتارستان حضور داشتند که اکثر این مقامها از کشورهای ترکتبار بودند. برخی نمایندگان و چهرههای مطرح دیگر نظیر رئیسجمهور سابق مغولستان، نمایندۀ اتحادیۀ اروپا در آسیای مرکزی و مقامهای سازمان کشورهای ترک نیز در این مراسم حاضر بودند. توکایف در سخنرانی خود نگاهِ عمیق قزاقستان نسبت به ابعاد هویتی این بازیها را مطرح کرد. رئیسجمهور قزاقستان اظهار داشت که «عشایر بزرگ استپ از قدیم در اوراسیای بزرگ ساکن بودند و آنها یک تغییر اساسی در روند توسعۀ جهانی به وجود آوردهاند. عشایر پنج هزار سال پیش اسبها را اهلی کردند و سلاحهای قدرتمند و جواهرات زیبا و ظریفی را ساختند». توکایف همچنین تأکید کرد که شهرهای بزرگ منطقه نظیر طراز، ترکستان و سرایشیک توسط کوچنشینها ساخته شدند و درنهایت به این نکته رسید که «راه باشکوه کوچنشینها توسط ترکان طلایی و خانات قزاق» تداوم یافت. بدین ترتیب توکایف یک پل و ارتباط بین تاریخ نهچندان مطلوب کوچنشینان منطقه با تمدنِ مدرن شکلگرفته در آسیای مرکزی و حتی اوراسیا برقرار کرد، به نحوی که به طور حاشیهای هویت ترکی-قزاقی نیز بازنمایی شد.
بااینحال آنچه در مراسم افتتاحیه اتفاق افتاد در برخی بازهها فراتر از این بود. در بخشهایی از مراسم افتتاحیۀ این بازیها به دورۀ «گوگتورکها» (کنفدراسیون عشایری قبایل ترک در آسیای مرکزی در اواسط قرن پنجم میلادی) اشاره شد که به نحوی یک نگاه یکپارچگی ترکی عشایر را در منطقه بازنمایی میکرد. در عین حال در بخشهایی از این مراسم افتتاحیه از نماد «بوزقورد» یا گرگ خاکستری نیز استفاده شد که یک نماد ترکی با وجوه سیاسی و امنیتی خاصی در بستر تاریخ محسوب میشود. همچنین در بخش دیگری از این افتتاحیه جملۀ معروف «بیلگه خاقان»، پادشاه معروف گوک ترک به نمایش درآمد که میگفت «برای ملت ترک شبها نخوابیدم و روزها آرام نگرفتم». این رویکردها که فراتر از صِرف ابعاد هویتی عشایری و ترکگرایی آسیای مرکزی بود برخی واکنشها را برانگیخت و با بازخوردهایی همراه شد.
سطوح مختلف ترکگرایی
بهطور ویژه پس از سال 2017 که دو کشور ازبکستان و ترکمنستان پس از حدود دو دهه واگرایی، نخستین رویکردهای همگرایانه با ساختارهای ترکی نزدیک به ترکیه را از خود نشان دادند و به موازات آن تحولات جدیدی که در قرهباغ در قفقاز جنوبی به وقوع پیوست و نخستین دستاورد اتحاد ترکی (بین آذربایجان و ترکیه) از آن برساخته شد، مباحث مربوط به تهدید پانترکیسم بهویژه برای ایران (بهعنوان حامی فرهنگی، تاریخی و تمدنی تاجیکها در آسیای مرکزی) مطرح شد. در لایههایی دیگر، این تهدیدها حتی در سطوح امنیتی و سیاسی نیز مورد اشاره قرار گرفت که در آن رویکردهای امنیتی ناتو در ترویج و توسعۀ پانترکیسم مورد استناد قرار میگرفت. با این حال این منطق تسری که از ترکیه به قفقاز جنوبی و سپس به آسیای مرکزی انجام گرفت با برخی چالشهای عمیق مواجه بود که مهمترین آن در سطح مفهومی است. در چارچوب ترکگرایی در آسیای مرکزی به طور کلی با چهار مفهوم کلیدی مواجهیم که مرزهای هرکدام از این مفاهیم به یکدیگر نزدیکاند و بعضاً تفکیک آنها دشوار است. با این حال بهتناسب این مفهومسازیها که از رفتارهای دولتهای ترک منطقه قابل ارزیابی است، میتوان کنش رفتاری و بازخوردها و پیامدهای هرکدام از رفتارها را برشمرد و بروندادهای آن را نیز ارزیابی کرد. این چهار سطح از ترکگرایی به شرح ذیل قابل ارزیابی و تفکیک مفهومی هستند:
1. ملیگرایی ترکی: واقعیت آن است که نقطۀ آغاز شکلگیری این گرایشهای قومی ترکی در آسیای مرکزی تشکیل جمهوریهای این منطقه بر اساس قومیتهای ترک در دهۀ 1920 توسط شوروی بود. بهمرور زمان قومیتهایی که در قالبهای سیاسی تشکل نداشتند به رسمیت شناخته شدند و متناسب با آن مطالبات قومی شکلگرفت که غالباً ترکی بود. پیوند این قومیت با سیاست منجر به آن شد که نخبگان قومی در این جمهوریها قدرت گرفته و پس از استقلال نیز بهعنوان اکثریت قومی شرایط ترسیم شده را رسمیت ببخشند. بعد از استقلال نیز این جمهوریها با چالشهای جدی ملتسازی و دولتسازی مواجه شدند و ملیگرایی ترکی بومی در قالب ملیگرایی قزاقی، قرقیزی، ازبکی و ترکمنی قوام قابل توجهی یافت. در برخی کشورها همچون قزاقستان این ملیگرایی با چالشهای مهمی همچون اقلیت روستبار و ادعای تاریخی روسها بر تمامیت ارضی این کشور همراه شد و در برخی کشورها همچون ترکمنستان به دلیل فضای بسته و جمعیت نسبتاً یکپارچهتر با چالشهای کمتری همراه بود. به طور کلی بخش مهمی از رفتارهای ترکگرایانۀ دولتهای منطقه نظیر تغییر خط، سیاستهای زبانی، رویکردهای تاریخی در رسانه و سیاست و امثال اینها در چارچوب این ملیگرایی قومی بهعنوان یک رفتار اجتنابناپذیر قابل ارزیابی است.
2. همگرایی منطقهای ترکگرایانه: این مفهوم که ارتباط نزدیکی با منطقهگرایی و همگرایی منطقهای در آسیای مرکزی دارد، شامل اتحاد و همگرایی بین کشورهای ترکتبار منطقه است که بهطور ویژه از سال 2017 به بعد فعال شده است. پس از فروپاشی شوروی چهار جمهوری ترکتبار و یک جمهوری تاجیک در آسیای مرکزی ظاهر شد که جدا از وابستگیهای متقابل ساختاری بهعنوان میراث شوروی، در سطوح دیگری نیز ارتباطات همگرایانه شکل گرفت و بروز و ظهور یافت. در ابتدا این همگرایی منطقهای ترکگرایانه صرفاً بین قرقیزستان و قزاقستان شکل گرفت که به دلیل اشتراکهای عمیقتر فرهنگی و قومی بین قبایل این دو کشور بود. ترکیه بر مبنای این همگرایی منطقهای، تلاشهایی برای تبدیل آن به گرایشهای فراختر و فرامنطقهای بین ترکهای دیگر صورت داد که با مقاومت این کشورها نیز همراه نشد. ازبکستان به دلیل رویکردهای خاص سیاسی و اختلافهای مرزی با همسایگان در این دوره نهتنها رویکرد همگرایانهای نداشت، بلکه حتی در بازههایی رفتار واگرایانه نیز از خود نشان داد. ترکمنستان نیز به دلیل رویکردهای انزواگرایانه اساساً تمایلی برای همگرایی به جز در حوزههای سیاسی و اقتصادی نشان نمیداد. با این حال از سال 2017 و زمانی که تغییر راهبردهای ازبکستان در آسیای مرکزی با ریاست جمهوری میرضیایف ظهور یافت، همزمان با حلوفصل چالشهای ساختاری، برخی رویکردهای همگرایانه نیز پدیدار شد که یکی از نمودهای جدی آن در حمایت از بازیهای عشایر و برخی راهبردهای هماهنگ دیگر قابل مشاهده است. این راهبرد البته در سطح سیاسی به همگرایی منطقهای ارتقاء یافت و تاجیکستان نیز به آن اضافه شد، اما در حوزۀ فرهنگی کماکان ماهیت قومی دارد. احیاء هویت اقوام و قبال ترک منطقه که توسط روسها سرکوب شده و یا از تاریخ حذف شدهاند، بهعنوان یک راهبرد هویتی یکپارچه در مقابل روسیه هدف اصلی این همگرایی منطقهای ترکگرایانه است. روسها در دهۀ 1930 پس از تفوق بر آسیای مرکزی اقدامهای سازماندهیشدۀ زیادی در مقابل قبال ترک و کوچنشین منطقه صورت دادند که آخرین آنها در مقابل جنیدخان با سقوط خانات خیوه بود. پس از آن زمینهای زیادی از عشایر منطقه تصرف شد و شکلدهی به کالخوزها برخی قحطیها را باعث شد، به نحوی که برخی از آن بهعنوان «مرگ تمدن عشایری در آسیای مرکزی» یاد میکنند. مقاومتهایی از جنس باسماچیان نیز در چارچوب چنین روندهایی قابل ارزیابی است. از این جهت این همگرایی بهعنوان یک رویکرد ضدروسی قابلیت تجمیع دارد.
3. پانتورانیسم: ایدۀ پانتورانیسم در برخی منابع تاریخی منتسب به آسیای مرکزی و مبتنی بر مرزهای توران باستانی است. این ایده در راستای بازیابی توران بزرگ توسط ملتهای ترک در این منطقه توسعه یافته است و بر اساس برخی منابع نخستین بار در چارچوب امپراتوری تزاری روسیه ظهور یافت. بااینحال در دورۀ امپراتوری عثمانی و در آستانۀ جنگ جهانی اول، هم زمان با تفوق ملیگرایی ترکی در میان ترکهای جوان، این ایده نیز مجال توسعه یافت. امروزه پانتورانیسم در سطح ایدئالیستی خود به معنای اتحاد ملتهای ترک ذیل یک امپراتوری بزرگ تورانی تلقی میشود و در برداشتهای عملگرایانه و سیاسی معاصر، به معنای اتحاد ملتها و دولتهای ترک است. این ایده توسط ترکیه با تمرکز بر قفقاز جنوبی توسعه یافت اما بعدتر به آسیای مرکزی نیز تسری یافته و به طور جدی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از سوی ترکیه دنبال شد. درواقع آنچه شورای ترکی و سپس سازمان کشورهای ترک به دنبال آن است، سطحی از پانتورانیسم به معنای «همگرایی کشورهای ترک» بر مبنای اشتراکهای تاریخی، فرهنگی و زبانی است. البته در برخی بازهها بهویژه به دلیل تعارضهای هویتی و اختلافهای تاریخی، این ایدههای پانتورانیستی با واکنشهایی از سوی دولتهای آسیای مرکزی نیز مواجه شده است. علت تقلیل این ایده به سطح همگرایی در سازمان کشورهای ترک نیز درک این واقعیت بوده است که این کشورها علیرغم اشتراکها، از اختلافها و بعضاً تعارضهای عمیقی نیز برخوردارند.
4. پانترکیسم: پانترکیسم را میتوان عالیترین سطح و افراطیترین شیوۀ ایدههای فوقالذکر در باب ترکگرایی فرهنگی در نظر گرفت. پانترکیسم بهعنوان یک جنبش سیاسی ایدهای مشابه پانتورانیسم را در نظر دارد که غایت آن اتحاد فرهنگی و سیاسی ملتهای ترکتبار است. با این حال آن بخش از این جنبش که در طول زمان تکامل یافته، نوعی اندیشۀ نژادی است که معتقد به برتری قوم ترک در مناطق چندقومی و چندفرهنگی است. در برخی طبقهبندیها نیز پانترکیسم بهعنوان یک ایدۀ نئوفاشیستی تلقی شده و با محدودیتهایی در بخشهایی از جهان مواجه است. از این جهت است که ایدههای پانترکیسم در دهههای اخیر با چالشهای بسیار زیادی همراه بوده و در کشورهایی همچون آلمان به دلیل نژادپرستی و البته یهودستیزی ممنوعه اعلام شده است. در آسیای مرکزی دولتها تمایلی به ترویج و توسعۀ این سطح از پانترکیسم نداشته و ندارند و بعضاً با آن مقابله کردهاند. علت اصلی این تقابل نیز بروز چالشهای قومی با اقوام دیگر (بهویژه روسها و تاجیکها) و البته ایجاد وابستگی فرهنگی به ترکیه و کاهش سطح استقلالِ هویتی این کشورها بوده است.
جمعبندی
ترکگرایی در آسیای مرکزی بنا به دلایل و عوامل مختلفی توسعه یافته است. تفکیک هویتی از روسیه و به دست آوردن سطحی از استقلال که بتواند فرایندهای ملتسازی و دولتسازی را تسریع کند عامل اصلی این فرایند بوده است. در عین حال در سطح دوم از ملتسازی کشورهای ترک در آسیای مرکزی به دنبال بازیابی هویت تاریخی استپهای اوراسیا بودهاند، مناطقی که روسیه بعد از قرن چهاردهم بهتدریج به آنها دست یافت و یک گسست هویتی در آنها بهوقوع پیوست. چنین سطحی از ترکگرایی حتی در شرایطی که به همگرایی منطقهای بر مبنای اشتراکهای ترکی منجر شود، معمولاً حساسیت شدیدی را حداقل برای کشورهایی غیر از روسیه بر نمیانگیزد، چرا که یک کنش هویتی تلقی شده و تهدیدی علیه دیگران به حساب نمیآید. با این حال آنچه امروز با چالش در آسیای مرکزی همراه است، شکلگیری ایدههای پانتورانیسم و پانترکیسم است. این دو در سطوح مختلفی به یکدیگر پیوند خورده و مجموعهای از اهداف و رویکردهای ژئوپلیتیکی را نیز دنبال میکنند. در حال حاضر این ایده در سطح کلان در رویکردهای ژئوپلیتیکی با نگاه غرب در اتصال آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی از طریق دور زدن روسیه همراه شده و نخستین چالشها در حال نمایان شدن است. با وجود این، کماکان سطوح افراطی از مصادیق پانترکیسم در این منطقه مشاهده نشده و نمیشود. اما این به معنای آن نیست که پتانسیلی برای ظهور پانترکیسم در منطقه وجود ندارد. بهطور ویژه و با نگاه به سابقۀ شکلگیری پانترکیسم توسط سرویس امنیتی بریتانیا و سپس بهکارگیری آن توسط ناتو علیه شوروی، به نظر میرسد در آستانۀ بروز تنشهای ژئوپلیتیکی بین نگاههای اوراسیاگرایانۀ روسیه و تورانگرایی دنبال شده توسط غرب و ترکیه، پانترکیسم بهعنوان یک جنبش امنیتی-عملیاتی برای سازماندهی کنشهای رفتاری افراطگرایانه در منطقه ظهور کند. این موضوعی است که حتی دولتهای آسیای مرکزی نیز از آن واهمه داشته و در چارچوب محافظهکاری خود سعی در کنترل و مهار آن دارند. بااینحال تحرکات عمیق و گستردۀ ترکیه در حوزۀ امنیتی در آسیای مرکزی میتواند مانع از آن شود؛ رویکردی که پیش از این در برخورد حذفی و تند سرویس امنیتی ترکیه (میت) با ساختارهای مرتبط با «فتحالله گولن» در قرقیزستان شاهد آن بودهایم. در صورت رسیدن این تحرکات به آستانۀ تنشزایی در روابط ترکیه با کشورهای آسیای مرکزی، چنین کارکردهایی به گروههای پانترکِ آلترناتیو واگذار خواهد شد. البته به نظر میرسد جمهوری آذربایجان نیز به عنوان متحد ترکیه و غرب در این فرایند حضور یافته و توسعۀ روابط آذربایجان و آسیای مرکزی نیز در این راستا انجام گرفته است.
انتهای مطلب/