پاکستان، در یک بنبست قرار دارد. توان اقتصادی پاکستان، جوابگوی هزینههای نظامی آن نیست و ارتش هم به عنوان قدرت اصلی کشور، هرگز کوتاه آمدن از هزینههای نظامی را به صورت یک استراتژی ملّی قبول نخواهد کرد. اینکه این بنبست اقتصادی و سیاسی در نهایت، چگونه گشوده خواهد شد، علاوه بر تأثیر داخلی در پاکستان، برای ایران و دیگر همسایگان پاکستان هم، اهمیت خواهد داشت.
مطالعات شرق
دکتر امین پرتو کارشناس مطالعات امنیتی و نظامی
تصویب بودجه دولت پاکستان برای سال 2024-2025، با نارضایتی گستردۀ عمومی در این کشور همراه شده است. با آنکه قرار است حقوق بازنشستگی تا 15 درصد و حقوق کارمندان دولت تا 25 درصد افزایش یابد، اما افزایش مالیات بر حقوق کارمندان دولتی تا 35 درصدِ دریافتی آنان، با واکنش منفی افکار عمومی مواجه شده است. اما آنچه در این میان به نارضایتیها افزوده، افزایش بودجۀ نظامی پاکستان به میزان 17.5 درصد برای سال آتی است. در شرایطی که وضعیت وخیم اقتصادی در پاکستان ادامه یافته است، این افزایش بودجۀ نظامی با استقبال عمومی همراه نشده است. در نوشتار حاضر، به تحلیل این مسأله خواهیم پرداخت که چرا بودجۀ نظامی پاکستان در سال آینده افزایش یافته است؟ مصارف این بودجه به کدام سو هدایت خواهد شد؟ آیا هزینههای نظامی ارتش، ممکن است اقتصاد پاکستان را هر چه بیشتر از تک و تا بیاندازد؟ و در نهایت اینکه ایران باید به این تحولات چگونه بنگرد؟ روند هزینههای نظامی پاکستان
هزینههای نظامی و بودجه دفاعی پاکستان در چند سال گذشته و متناظر با وخامت وضعیت اقتصادی این کشور رو به کاهش نهاده بود. این بودجه نظامی برای سال 2022، 10.34 میلیارد دلار بود که کاهش 12.66 درصدی نسبت به سال 2021 را نشان میداد. در بلند مدت این بودجه افزایش 0.09 درصدی نسبت به سال 2019 را نشان میداد که از سطح تورم سالانه پاکستان در این سالها بسیار کمتر بوده و به نوعی بودجۀ انقباضی بوده است. هزینههای نظامی پاکستان در سال 2023، 8.5 میلیارد دلار شد که نسبت به سال 2022، 1.8میلیارد دلار کاهش داشت. این کاهش نسبت به بالاترین رقم تاریخی خود یعنی 11.8364 میلیارد دلار در سال 2021 نشان از آن بود که به تَبَع وضعیت اقتصادی پاکستان و خزانۀ عمومی دولت، ارتش مجبور به کاهش بودجه شده است. به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی، هزینههای دفاعی پاکستان از 2.6 درصد در سال 2020 به 2.1 درصد در سال 2022 و 1.9 درصد در سال 2023 کاهش یافت.
یکی از مهمترین علل کاهش بودجۀ نظامی پاکستان، کاهش و تقریباً قطع کامل کمکهای مالی ایالات متحده آمریکا به پاکستان بود. از زمان استقلال پاکستان در سال 1948 تا 2016، ایالات متحده مطابق ارزش روز دلار، بیشتر از 78.3 میلیارد دلار به پاکستان کمک کرده است. بخش عمدۀ این کمکها، کمکهای امنیتی و نظامی بوده است. مطابق با ارزش دلار در سال 2024، ارزش این کمکها به 102 میلیارد و 462 میلیون دلار میرسد! در سال 2018 دونالد ترامپ پس از رسیدن به ریاست جمهوری، تقریباً همه کمکهای نظامی به پاکستان را قطع کرد. در آن سال ارزش این کمکها 300 میلیون دلار بود. دولت بایدن هم این کمکها را قطع کرد و حتی کمکهای غیرنظامی را هم به 200 میلیون دلار در سال کاهش داد. خروج آمریکا از افغانستان و پی بردن به عمق ارتباطات طالبان افغانستان و ارتش پاکستان، در این کاهش بسیار مؤثر بود. وقوع جنگ اوکراین و سپس جنگ غزه، ارسال کمک به پاکستان را عملاً از اولویت و دستور کار آمریکا خارج کرده است.
کمک خارجی دیگری که به ارتش پاکستان داده میشد از جانب بریتانیا بود. بریتانیا از سال 2009 تا 2013، 665 میلیون پوند به پاکستان کمک کرده است. این رقم به ارزش امروز، نزدیک به یک میلیارد پوند و یا یک میلیارد و دویست و هفتاد میلیون دلار است. بین سالهای 2014 تا 2019، پاکستان بزرگترین دریافتکنندۀ کمکهای توسعۀ خارجی مستقیم بریتانیا بود. حدود 320 میلیون پوند در سال 2019/2020 (معادل 400 میلیون پوند 2024) به عنوان بخشی از برنامۀ وزارت توسعۀ بینالمللی هم به پاکستان کمک ارسال شد. ورود این کمکها به خزانۀ عمومی سبب میشد تا دولت، قسمتی از بودجه عمومی را در بخشهایی مثل آموزش یا بهداشت، آزاد کرده و به ارتش تقدیم کند. موارد پیش گفته، به جز کاهش شدید کمکهای مالی کشورهای ثروتمند عربی مانند عربستان و امارات متحده عربی است که سخاوت دههها و سالهای قبل را متوقف کرده و بسیار حسابگرانه با پاکستان در زمینۀ کمکهای مالی تعامل میکنند.
با قطع کمکهای آمریکا و کاهش کمکهای خارجی دیگر، ارتش پاکستان از دو جهت دچار مشکل شد. هم کمکهای نظامی مستقیم کاهش یافت و هم دولت پاکستان مجبور بود تعادلی میان سهم ارتش از بودجه و بقیۀ مصارف بودجه ایجاد کند. این تعادل البته بهسادگی قابل حصول نبود. به جز کاهش بودجۀ نظامی، دولت مجبور شد تا با تحمیل کسری بودجه، زمینه ساز ایجاد تورم بیسابقهای در کشور شود. به جز آن، افزایش مالیاتها رخ داد.
ترکیب افزایش مالیات و افزایش تورم، سبب تشدید نارضایتی در کشور شد. این به جز حقیقت مهمتر کنونی در اقتصاد پاکستان است. اقتصاد پاکستان به سبب چند دورۀ طولانی گرمای شدید هوا، خشکسالی و سیل که در ترکیب با یکدیگر، محصولات کشاورزی را نابود کرده یا بسیار کاهش داده است، دچار مشکلات اقتصادی گسترده شده است. همین طور میزان عایدات ارزی پاکستان از محل درآمد نیروی کار پاکستانی در خارج از کشور در دورۀ بیماری کرونا، کاهش قابل توجهی یافت. بحران سیاست داخلی و ناآرامی و ناامنی ناشی از تروریسم نیز سبب شد تا جذب سرمایهگذاری خارجی در پاکستان کاهش یابد و حتی سرمایۀ داخلی پاکستانی هم هر چه بیشتر از کشور خارج شود. در نهایت باید به مشکلات اقتصادی و ترانزیتی در رابطه با افغانستان اشاره کرد. در حالی که با ترانزیت کالاهای ناتو و سایر کشورها به افغانستان در دورۀ حضور آمریکا در آن کشور، پاکستان درآمد قابل توجهی داشت، با خروج ناتو از افغانستان، این درآمد از میان رفت. بسته شدن مکرر مرزهای دو کشور هم سبب شد بخش دیگری از درآمدها کاهش یافته و اقتصاد آسیب ببیند. این به جز دوران طولانی فساد مالی و سیاسی و نیز میزان کم سرمایهگذاری در بخش زیرساختی است که اکنون پس از چند دهه انباشت، با بروز نشانههای استهلاک زیرساختی، آثار خود را بر اقتصاد پاکستان، نشان میدهد. در حقیقت دولتهای پاکستان با یک بودجۀ نظامی بزرگ و کاهش بودجۀ سرمایهگذاری در بخش زیرساختی، اکنون در حال برداشت آنچه در گذشته کاشتهاند، هستند. علل نیاز پاکستان به بودجه تصاعدی نظامی
ارتش پاکستان معتقد است با بحرانهای چندلایه و بیسابقهای مواجه است که آن را ناگزیر از افزایش بودجۀ نظامی کرده است. اهم این بحرانها در وضعیت کنونی عبارتاند از:
تشدید اقدامهای هند علیه پاکستان: دولت راستگرای نارندرا مودی در هند، بر شدت اقدامهای خود علیه پاکستان افزوده است. این اقدامها هم شامل حوزۀ نظامی متعارف و غیرمتعارف و هم حوزۀ عملیات پنهان و شبهنظامی است. هند با افزایش واردات سلاح از خارج، همچنان بزرگترین واردکنندۀ اسلحه دنیا در سالهای متوالی اخیر بوده است. هند همین طور بر میزان تولید داخلی تسلیحات متعارف خود به شدت افزوده است. تحرکات واحدهای نظامی ارتش هند در مرز با پاکستان، در زمین و دریا، به شدت پاکستان را نگران کرده است. هند همین طور به شدت استعداد آن را دارد که مانند درگیری نظامی سال 2019 دست به اقدامهای ماجراجویانه علیه پاکستان بزند. به جز حوزۀ تسلیحات متعارف، موازنۀ هستهای میان هند و پاکستان هم، به هم خورده است. تعداد کلاهکهای هستهای هند از پاکستان بیشتر شده است. «مؤسسه تحقیقات صلح بینالمللی در استکهلم» در آخرین گزارش خود مدعی شده است که پاکستان تا ژانویه 2024 میلادی 170 کلاهک هستهای با قابلیت نصب روی موشکهای بالستیک و کروز دارد اما هند توانسته با 172 کلاهک از پاکستان عبور کند. این در حالی است که پاکستان تاکنون کوشیده است که با تقویت قدرت هستهای، ضعف در موازنۀ تسلیحات متعارف با هند را جبران کند. به جز این دو مورد، هند به انجام عملیات پنهان در داخل پاکستان شدت داده است. عملیات پنهانی که در مواردی مستقیم و در مواردی غیرمستقیم و از طریق گروههای بلوچ و یا تحریک طالبان پاکستان است. استهلاک و کهنگی تجهیزات ارتش پاکستان: با وجود قراردادهای نظامی متنوع و گستردۀ پاکستان برای خرید سلاح از کشورهایی مانند ترکیه، چین و بریتانیا و نیز افزایش گستردۀ تولید سلاح و مهمات در داخل و کوشش برای داخلیسازی بخشی از مصارف نظامی، کهنه بودن تجهیزات و ادوات ارتش و نیروهای سهگانه آن، معضلی بسیار بزرگ برای پاکستان است. نیروی هوایی، ناوگانی بسیار قدیمی با عمر تا 50 سال و حتی بیشتر از هواپیماهای جنگی میراژ-3، میراژ-5 و اف-7 در اختیار دارد. ناوگان اف-16 پاکستان هم تا حد زیادی کهنه است. عمر بیشتر از نیمی از این ناوگان، در حال رسیدن به چهل سالگی است. ناوگان هلیکوپتری پاکستان هم به شدت کهنه است. هلیکوپترهای هجومی کبرا اکنون عمری برابر با چهل تا پنجاه سال دارند. در مورد بالگردهای ترابری هم فرسودگی ناوگان فرانسوی پاکستان (شامل آلوئت-3 و لاما) یک مشکل عمده است. نیروی زمینی هم مشکل کهنه بودن تانکها و خودروهای زرهی دارد. در نیروی دریایی، کهنگی زیردریاییها و برخی شناورهای سطحی جدی است و نیازمند نوسازی هستند. نوسازی این تجهیزات، در حالی که دیگر خبری از اهدای رایگان تجهیزات پیشرفته آمریکایی نیست، بار مالی ارتش پاکستان را تشدید کرده است. این به جز ترس از تشدید شکاف و فاصله با هند، در فناوری نظامی مورد استفاده است. تشدید درگیری نظامی داخلی و تروریسم: پاکستان اکنون به واقع در یک جنگ داخلی واقعی با تروریسم و گروههای شبهنظامی قرار دارد. تحریک طالبان پاکستان، یک جهاد گستردۀ نظامی علیه ارتش پاکستان به راه انداخته که به جز مرگ و مجروحیت هزاران سرباز و پلیس پاکستانی، به از دست رفتن انبوهی از تجهیزات نظامی و نیز مصرف گسترده مهمات منتهی شده است. در بلوچستان هم گروههای بلوچ بر وسعت و شدت عملیات خود افزودهاند و مشکلات مشابهی برای ارتش پاکستان ایجاد کردهاند. یک علت عمده که ارتش پاکستان مانند دهه 2000 و 2010 دست به اجرای عملیات نظامی گسترده مانند عملیات «ضربه عضب» علیه این گروهها نمیزند، این است که بر خلاف آن زمان اکنون دیگر دست بازی در زمینۀ تأمین مالی عملیات و تدارکات نظامی آن ندارد. در آن دوران، نیروی هوایی پاکستان با هزاران سورتی پرواز، هزاران بمب بر سر پناهگاههای این گروهها ریخت و آتشِ توپخانۀ پرتراکم هم به کار رفت و به این شیوه ارتش پاکستان توانست منطقه وزیرستان را آرام کند. اکنون دیگر به چنان منابع لایزالی از مهمات، دسترسی وجود ندارد و باید با خویشتنداری بیشتری عملیات انجام شود. در میان برخی کارشناسان حوزۀ پاکستان، لطیفهای وجود دارد که شاید بهتر بتواند حساسیت هزینۀ عملیات در این کشور را نشان دهد. آن لطیفه این است که وقتی به یک فرماندۀ پاکستانی خبر ضربه خوردن نیروهایش در کمین دشمن را میدهند او بیتوجه به وضعیت سلامت آنها، ابتدا از وضعیت خودروهای نظامی و اینکه سالم هستند یا نه، میپرسد. علت این است که پاکستان در مضیقه و کمبود مالی و تجهیزاتی است و جایگزینی آنچه از دست رفته به راحتی مقدور نیست. تنش با ایران: پاکستان با ایران هم دچار سایش امنیتی و نظامی شد. حمله ایران به پایگاه تروریستهای جندالله در داخل پاکستان و اقدام پاکستان به هدف قرار دادن نقاطی در مرز ایران، موجب ایجاد تنش در روابط دوطرف شد. هرچند این تنش با تلاشهای دو طرف پایان یافت و روابط به حالت عادی برگشت و حتی در مسیر پیشرفت قرار گرفت ولی در نگاه کلان امنیتی ارتش پاکستان، این اتفاق امکان تکرار دارد. به همین دلیل و به احتمال زیاد، ارتش پاکستان توجه بیشتری به بخش غربی خاک خود و مرز با ایران خواهد کرد و توسعۀ حضور ارتش در این منطقه را افزایش خواهد داد. این اقدام نیز به نوبۀ خود نیازمند به بودجۀ نظامی بیشتر خواهد بود. تنش و درگیری با افغانستان: مشکل امنیتی دیگری که برای پاکستان تشدید شده، درگیریهای پراکندۀ مرزی با افغانستان و تبادل آتش گاهبهگاه با طالبان افغانستان است. اختلافهای پاکستان با طالبان افغانستان چندلایه است و ممکن است رو به تزاید نهد. در حالی که پاکستان روابط دوستانه و دیرینه با طالبان افغانستان داشت و از بازگشت طالبان به قدرت در کابل خشنود بود، پس از پیروزی طالبان، با رفتار غیرقابل کنترل و دور از انتظار پاکستان، از سوی این گروه مواجه شد. پاکستان به طالبان افغانستان این اتهام را وارد میکند که حامی و پناهگاه تحریک طالبان پاکستان است. متقابلاً آنان نیز پاکستان را به حمایت از داعش خراسان متهم میکنند.
از این گذشته مسأله خطوط مرزی، کنترل پاکستان بر خاک خود، پذیرش یا عدم قبول خط دیورند و تردد مرزنشینان پشتون هم به یک مشکل بزرگ بدل شده است. اقدام پاکستان در اخراج جمعی مهاجرین افغان از خاک خود هم با واکنش منفی کابل مواجه شده است. پاکستان چند مرتبه عمق خاک افغانستان را مورد حملات هوایی قرار داده است. همین طور پاکستان مکرراً به آمریکا و کشورهای اروپایی هشدار داده است که افغانستان دوباره در حال بدل شدن به خانه جهانی تروریسم است و تروریستها از همۀ جهان در حال رفتن به افغانستان و آموزش دیدن در آن کشور هستند. راهکارهای ارتش و دولت پاکستان در برابر چالشهای مالی
به هر رو، اکنون دیگر هند و یا بلوچستان و وزیرستان تنها منبع توجه امنیتی و نظامی پاکستان نیست و افغانستان و تا حدی ایران هم به این مسائل افزوده شدهاند. ارتش پاکستان و دولت این کشور، برای حل و فصل این مشکلات در بودجۀ سال جاری و نیز بودجۀ سالهای آتی چند راهکار را در پیش گرفتهاند. بخشی از این راهکار چنانکه گفتیم به افزایش شدید مالیات و کاستن از هزینههای زیرساختی مربوط است. راهکار دیگر، کوشش برای برقراری مجدد کمکهای خارجی است. تأکیدهای گسترده پاکستان در خصوص تهدید تروریسم از افغانستان و مطالبۀ کمک از ایالات متحده آمریکا برای مقابله با آن، بخشی از این کوشش بوده است. اما روشن است آمریکا با مشکلاتی که در اوکراین، تایوان و خاورمیانه دارد بعید است دیگر پولی برای اهدا به پاکستان داشته باشد. حتی آمریکا به سبب حمایتهای خود از اوکراین و اسرائیل، با کمبود تجهیزات نظامی مواجه است و بعید است چیزی برای اهدا به پاکستان در موقعیت فعلی یا حتی سالهای آتی داشته باشد. از این گذشته روابط غرب با هند برای مهار چین دائماً در حال تعمیق و راهبردی شدن است و پاکستان که بسیار به چین نزدیک است خود را در یک معادله پیچیده گرفتار میبیند. پاکستان از سویی به چین به شدت از نظر اقتصادی و نظامی (تأمین تجهیزات نظامی و انتقال فناوری نظامی) وابسته است و از سوی دیگر نیز قرارگرفتن ذیل چین در را در معادلات جهانی و در تقابل با آمریکا، بسیار خطرناک میبیند. پاکستان فکر میکند که بهتر است بازی دوگانه را با غرب و چین در پیش بگیرد اما مسأله اینجا است که با وجود افزایش اهمیت هند برای آمریکا این کار بسیار دشوار شده است. پاکستان در مواردی، کارهایی برای آمریکا کرده است که بتواند ارزش خود را نشان دهد. در جریان جنگ اوکراین و روسیه، پاکستان به صورت پنهانی و از طریق بریتانیا، گلوله توپخانه و خمپاره را به اوکراین فروخته است. حتی برخی منابع مدعی بودند که گلولههای توپخانه ساخت پاکستان در اختیار اسرائیل که در غزه گرفتار کمبود مهمات است شده است که البته صحت این خبر، خیلی مورد تردید است. با این حال این اقدامها در ازای دریافت پول بوده و کمک خاصی به غرب نبوده است. پاکستان دریافته ارزش استراتژیکش برای آمریکا به دلایل مختلفی (از جمله خروج آمریکا از افغانستان، تمرکز آمریکا بر چین و تلاشش برای تقویت روابط با هند) کاهش یافته است. کوشش دیگر پاکستان، نگاه به کشورهای عربی بوده است. باید گفت که عربستان سعودی، اکنون دیگر مانند گذشته دستی سخاوتمند برای اعطای کمک به پاکستان ندارد بلکه بسیار حساب شده عمل میکند و اگر هم سرمایهگذاری در پاکستان بکند، باید از بازگشت سود و اصل آن سرمایه، مطمئن شود. نتیجهگیری
بنابراین و در مقام نتیجه باید گفت که با وجود سیر صعودی بودجۀ نظامی پاکستان، این کشور در تأمین این بودجه به شدت دچار مشکل شده و همچنان دست به گریبان مشکلات بیشتر خواهد بود. بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و نیز چند بانک بینالمللی خصوصی که در حوزۀ اعطای اعتبار فعال هستند از دولت پاکستان خواستهاند، از اثرات نامطلوب نظامیگری بر اقتصاد این کشور بکاهد. این کاستن، تنها معطوف به کاهش بودجه نظامی نیست که بلعنده منابع است بدون آنکه بازگشتی داشته باشد، بلکه شامل کاهش دخالت ارتش در اقتصاد و سیاست هم هست. روشن است که هر دولتی در پاکستان بخواهد بودجه نظامی را کم کند در مناسباتش با ارتش دچار مشکل خواهد شد. از همین رو در سالهای آتی، مشکلات بودجهای و اقتصادی پاکستان متأثر از مسالۀ هزینههای نظامی، همچنان ادامه خواهد یافت و تشدید خواهد شد.
ایران گرچه باید با هوشیاری، بودجۀ نظامی پاکستان را رصد کند اما باید گفت جای نگرانی از این بابت در کوتاه مدت و میان مدت وجود ندارد. با وجود مشکلات متنوع امنیتی در پاکستان و فرسودگی زیرساختی این کشور، در کنار روابط همواره خوب و برادرانۀ دو کشور، امکان ایجاد تهدید توسط این کشور برای ایران خیلی کم است. از سوی دیگر توجه عمدۀ پاکستان همچنان بر هند و مسائل امنیت داخلی (بلوچستان و وزیرستان) و در وهلۀ بعدی مرزها با افغانستان خواهد بود. همین طور مشکلات سیاست داخلی پاکستان و دخالت دولت در امور سیاسی و حزبی و انتخاباتی، کماکان این کشور را مشغول باقی خواهد گذاشت. با این حال در روندهای طولانیتر، ایران باید هوشیار باشد در صورتی که پاکستان از نظر اقتصادی به سمت ورشکستگی حرکت کند، ارتش نیز از این روند متأثر خواهد شد. این تضعیف ارتش، از لحاظ امنیتِ مرزهای جنوب شرقی، به سود ایران نیست. در دهۀ 1990 که آمریکا کمکهای نظامی و مالی به پاکستان را به سبب ساخت بمب اتمی قطع کرده بود، اقتصاد پاکستان هم تحت تأثیر قرار گرفت و ارتش هم از آن متأثر شد. اکنون نیز آن وضعیت - گرچه به صورتی دیگر- در حال وقوع است. بدیهی است که روندهای اقتصادی تأثیر خود را در بلند مدت خواهند گذاشت از همین رو اینکه ارتش پاکستان، با نگرانی وضعیت اقتصادی این کشور را دنبال میکند، باید برای همسایگان پاکستان هم محل نگرانی باشد چرا که تضعیف ارتش پاکستان، موجب تشدید ناامنی و افزایش فعالیت گروههای تروریستی و شبهنظامی خواهد شد.
پاکستان، در یک بنبست قرار دارد. توان اقتصادی پاکستان، جوابگوی هزینههای نظامی آن نیست و ارتش هم به عنوان قدرت اصلی کشور، هرگز کوتاه آمدن از هزینههای نظامی را به صورت یک استراتژی ملّی قبول نخواهد کرد. اینکه این بنبست اقتصادی و سیاسی در نهایت، چگونه گشوده خواهد شد، علاوه بر تأثیر داخلی در پاکستان، برای ایران و دیگر همسایگان پاکستان هم، اهمیت خواهد داشت.