کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

آمریکا و آسیای مرکزی

تأملی بر تعاملات و همکاری‌های سیاسی آمریکا با آسیای مرکزی

2 تير 1403 ساعت 13:04

با وجود اهمیت پلتفرم دیپلماتیک C5+1 در شکل‌دهی به سیاست خارجی آمریکا در قبال آسیای مرکزی که نشان‌دهندۀ اهمیت یافتن این منطقه برای ایالات متحده است، این پلتفرم در صورت عدم اتخاذ اقدام‌های عمل‌گرایانه می‌تواند تنها در سطح یک حرکت نمادین باقی بماند. از سوی دیگر، پیروی کشورهای آسیای مرکزی به‌خصوص قزاقستان از دکترین سیاست خارجی چند وجهی فرصت مناسبی را در اختیار آمریکا برای گسترش روابط خود با این کشورها قرار داده است. اگرچه ظرفیت‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیکی منطقۀ آسیای مرکزی برای آمریکا بدیهی و مشخص است؛ اما به نظر می‌رسد این کشور اقدام‌های کافی را برای گسترش تعاملات خود در وجوه مختلف در مقایسه با روسیه و چین انجام نداده است.


مطالعات شرق/

«مریم شایگان»؛ کارشناس مطالعات منطقه‌ای (آسیای مرکزی و قفقاز)

در سال‌های اخیر، سیاست خارجی ایالت متحدۀ آمریکا در مسیر تقویت موضع دیپلماتیک و افزایش تعاملات با کشورهای آسیایی از جمله آسیای مرکزی حرکت می‌کند. از دلایل آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد :
ضرورت مقابله با نفوذ رو به رشد چین در منطقه، مقابله با جاه‌‌طلبی‌های‌ روسیه و حمله به اوکراین، ضرورت جلب حمایت شرکا در منطقه از تحریم‌های آمریکا علیه روسیه، لزوم ایجاد ثبات در راه‌گذرها، پیشبرد راه‌گذارهای پیشنهادی غرب از طریق ایجاد همگرایی در منطقۀ آسیای مرکزی و قفقاز با محوریت آمریکا و همچنین نیاز به منابع طبیعی موجود در این کشورها.
تاریخ روابط آمریکا با کشورهای آسیای مرکزی به دهۀ 1990 بر می‌گردد. در واقع ایالات متحده جزو اولین کشورهایی بود که استقلال کشورهای آسیای مرکزی را به رسمیت شناخت. منافع استراتژیک ایالات متحده در آسیای مرکزی به ثبات و حق حاکمیت این پنج جمهوری گره خورده است تا جائی که حتی استقلال و حق حاکمیت این کشورها از ارکان اساسی بیانیۀ مشترک رهبران آمریکا و آسیای مرکزی (C5+1) نیز قلمداد می‌شود. "دانیل روزنبلوم"، سفیر ایالات متحده در قزاقستان نیز در نشستی در دفتر مرکز سیاست کاسپین در واشنگتن دی سی در 4 ژانویۀ 2024، تأکید کرد که «ثبات و حاکمیت» دو رکن اصلی و اساسی در تعریف روابط آمریکا با کشورهای آسیای مرکزی است. به گفتۀ وی، هدف اصلی سیاست ایالات متحده در قبال آسیای مرکزی این است که این کشورها بتوانند روی پای خود بایستند و در تصمیم‌ها و سیاست‌گذاری‌های داخلی و خارجی خود کاملا مستقل و بدون فشار خارجی عمل کنند.
در سوی دیگر، کشورهای آسیای مرکزی با اتخاذ سیاست خارجی چند وجهی به دنبال تثبیت و تقویت استقلال سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی خود هستند تا ضمن حفظ روابط خود با پکن و کرملین، تعامل خود با دیگر قدرت‌ها از جمله واشنگتن را نیز گسترش دهند. این موضوع در سیاست خارجی قزاقستان و ازبکستان بیش از جمهوری‌های دیگر مشهود است. همان‌طور که "شوکت میرضیایف" رئیس‌جمهور ازبکستان از طریق اصلاح مفاد قانون اساسی ازبکستان در خصوص سیاست خارجی این کشور و پیروی از یک الگوی مسالمت‌آمیز، تلاش برای ساخت «ازبکستان جدید»، اجرای استراتژی توسعۀ ازبکستان جدید و همچنین تغییر نظام مدیریتی این کشور، به دنبال کاهش وابستگی به همسایگان خود، به‌ویژه روسیه، از طریق یافتن شرکای قدرتمند جدید است.
براساس نسخه جدید قانون اساسی ازبکستان، «ازبکستان یک سیاست خارجی صلح طلبانه را با هدف توسعۀ کامل روابط دو و چندجانبه با دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی دنبال می‌کند». اصلاحات مفاد قانون اساسی ازبکستان در خصوص سیاست خارجی این کشور و پیروی از یک الگوی مسالمت‌آمیز را باید به عنوان یک تغییر اساسی تلقی کرد.
اما نباید از این نکته غافل شد، که این کشورها از نظر اقتصادی و همچنین راه‌گذرها، همچنان به روسیه و چین وابسته هستند و از سوی دیگر، مجاورت جغرافیایی با این دو قدرت جهانی نیز بر اهمیت و توانایی نفوذ آنها در کشورهای این منطقه افزوده است. در واقع، جمهوری‌های آسیای مرکزی از خطرها و عواقب قطع ارتباط کامل با روسیه آگاه بوده و در پیشبرد سیاست خارجی چند وجهی خود با هوشیاری کامل عمل می‌کنند.
از سوی دیگر، می‌توان گفت آمریکا از زمان استقلال کشورهای آسیای مرکزی به درستی به این منطقه توجه نکرده است و در بازی ژئواستراتژیک، ژئوپلیتیک و حتی ژئواکونومیک منطقه، عقب‌تر از رقبای خود قرار دارد. در واقع، تا کنون هیچ کدام از رؤسای جمهور آمریکا به آسیای مرکزی سفر نکرده‌اند و این مسأله به نوعی نمایان‌گر کم اهمیت بودن این منطقه برای آمریکا است؛ مسأله‌ای که پیکان انتقاد بسیاری را در آمریکا به سوی مقام‌های این کشور نشانه رفته است. تهاجم روسیه به اوکراین بسیاری از کشورها از جمله ایالت متحدۀ امریکا را بر آن داشت تا در روابط دیپلماتیک خود با کشورهای آسیای مرکزی تجدید نظر کنند. دیپلمات‌های آمریکایی امیدوار هستند تا نشست C5+1 خط بطلانی بر انتقادها به بی‌توجهی آمریکا به این منطقه باشد.
در واقع ایجاد پلتفرم دیپلماتیک C5+1 یکی از اقدام‌های مشترک میان آمریکا و پنج جمهوری آسیای مرکزی است. برگزاری نخستین اجلاس سران کشورهای آسیای مرکزی و آمریکا در حاشیۀ هفتاد و هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شهر نیویورک در تاریخ 19 سپتامبر 2023، نشان از اهمیت یافتن این منطقه برای آمریکا دارد. تقریبا در تمامی خبرگزاری‌ها از این دیدار به عنوان یک دیدار تاریخی یاد شده است. در واقع، این دیدار می‌تواند به عنوان یک نقطۀ کانونی در تغییر استراتژی آمریکا در آسیای مرکزی تعبیر شود.
بیانیۀ مشترک رهبران C5+1 در پایان این نشست، رویکرد و چارچوب کلی این کشورها را در جهت توسعۀ مشارکت و همکاری پایدار نشان می‌دهد که در آن به سه بعد اصلی مشارکت امنیتی، اقتصادی و انرژی و در واقع به طور مشخص‌تر، رسیدگی به چالش‌های پیچیدۀ منطقه، تهدیدهای نوظهور، مبارزه با گروه‌های افراطی و تروریسم، بهبود انعطاف‌پذیری اقتصادی، حمایت از توسعۀ پایدار و صلح و همچنین مبارزه با تغییرات اقلیمی تأکید شده است.
گفتنی است، نخستین نشست C5+1 توسط دولت اوباما در سطح وزرای خارجه در تاریخ 26 سپتامبر 2015 و در حاشیۀ هفتادمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار شد که به نوعی نخستین حرکت نشان دهندۀ استراتژی ایالات متحده در قبال آسیای مرکزی محسوب می‌شود. تأسیس دبیرخانۀ C5+1 در سال 2022 و کار گروه‌های اقتصاد، انرژی، محیط زیست و امنیت به منظور شناسایی، تسهیل و پیشبرد اولویت‌های مشترک، هماهنگی و برنامه‌ریزی در سطوح بالا، از خروجی‌های این ابتکار است.
این نکته نیز دارای اهمیت است که افزایش تعامل‌ها با آمریکا و خروج کشورهای آسیای مرکزی از انحصار روابط سیاسی با روسیه، قدرت مانور و چانه‌زنی این کشورها را افزایش می‌دهد. همچنین بازتاب دیدار رؤسای جمهور آسیای مرکزی با رئیس جمهور بایدن در رسانه‌های جهانی، موجب جلب نگاه جهانی به این منطقه و خودنمایی آنها به عنوان کشورهای مستقل و داری اهمیت شده و وجهۀ سیاسی آنها را تقویت کرده است. در نتیجه، این مسأله می‌تواند به چالشی برای روسیه و چین در دسترسی به منابع طبیعی و انرژی تبدیل شود. با وجود این، اجرای این سیاست در واقعیت و عمل با دشواری‌های زیادی همراه است. به بیانی دیگر، کاهش نفوذ روسیه و چین در منطقه، کار ساده‌ای نیست. همان طور که به تازگی شاهد شکل‌گیری اتحادیۀ گازی جدید توسط روسیه و آسیای مرکزی هستیم. همان گونه که مشخص است تأمین انرژی از اولویت‌های پکن است و از سوی دیگر، تحریم‌های واشنگتن علیه کرملین، چین را به بازاری مطلوب‌تر و شریک سیاسی و تجاریِ جذاب‌تری برای روسیه تبدیل کرده است.
از سوی دیگر، نفوذ بیش از اندازۀ آمریکا در آسیای مرکزی می‌تواند چالش جدی و تازه‌ای را برای این کشور ایجاد کند. شاید بتوان ادعا کرد که دلیل مهم عدم موفقیت آمریکا در آسیای مرکزی ماهیت حضور این کشور در منطقه، یعنی حفظ قدرت هژمون خود، مبارزه با شکل‌گیری نظم نوین جهانی و قدرت‌نمایی در حیاط خلوت روسیه است. در واقع آمریکا به دلایل سیاسی و جهت مقابله با روسیه و چین خواهان گسترش روابط خود با آسیای مرکزی است که این موضوع به خودی خود تنش‌زا است. به عنوان نمونه، هشدار "مایک پمپئو"، وزیر امور خارجۀ آمریکا در جریان نشست سالانۀ C5+1 در تاریخ 3 فوریه 2022 در تاشکند ازبکستان و همچنین، در نشست سپتامبر 2019 در شهر نیویورک، در خصوص وابستگی بیش از اندازۀ کشورهای آسیای مرکزی به چین و تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن این کشورها از طریق اشاره به رفتار پکن با اویغورها و اسلام ستیزی این کشور، به نوعی تلاش ایالت متحده برای مقابله با نفوذ چین و از سوی دیگر دخالت در امور داخلی‌ این کشورها محسوب می‌شود. به بیانی دیگر، با توجه به اینکه حملۀ روسیه به اوکراین به نوعی به عنوان دفاع این کشور از مرزهای خود و جلوگیری از پیشروی ناتو به شرق توجیه می‌شود، تلاش آمریکا برای نفوذ سیاسی و امنیتی در این منطقه نیز می‌تواند موجب تکرار همان سناریو شود. درگیری آمریکا در جنگ اوکراین، جنگ فلسطین و اسرائیل و همچنین تجربۀ ناموفق حضور آمریکا در افغانستان، موجب سیاست‌گذاری محتاطانۀ واشنگتن در آسیای مرکزی خواهد بود. اما در رابطه با نفوذ پکن، عملکرد چین در آسیای مرکزی مبتنی بر گسترش روابط اقتصادی و در عین حال با مراعات خط قرمزهای کرملین بوده است؛ در نتیجه حضور این کشور در منطقه در مقایسه با آمریکا، حساسیت کمتری را برای روسیه ایجاد کرده است. بدیهی است، نیاز روسیه به حفظ روابط خود با پکن نیز در این موضوع تأثیر بسزایی دارد.
از دیگر چالش‌های مهم پیشِ روی بایدن در بازتعریف روابط خود با کشورهای آسیای مرکزی، مسأله دموکراسی و حقوق بشر است که آمریکاییها و کشورهای غربی از آن به عنوان نماد ارزش‌های فرهنگی خود استفاده می‌کنند هر چند که داشتن معیارها و رفتارهای دوگانه در این زمینه، که مصداق عینی آن وضعیت کنونی غزه است، دست غرب را در استفاده از این اهرم تا حد زیادی بسته است لیکن این موارد از جمله معیارهایی است که در مواضع ادعایی، لااقل هر جا که صلاح بدانند، از آن استفاده می کنند. این در شرایطی است که از نگاه غربی‌ها هیچ یک از جمهوری‌های آسیای مرکزی از ویژگی‌های یک کشور دموکراتیک برخوردار نیستند. بنابراین، از یک طرف تأکید آمریکا بر اصول دموکراسی، حقوق بشر و آزادی بیان و از سوی دیگر فشار مخالفان حکومت‌های آسیای مرکزی و سازمان دیده‌بان حقوق بشر به آمریکا برای پایبندی به این اصول، دامنۀ عملکرد ایالت متحده و میزان پیشبرد مذاکرات را برای توسعه روابط، محدود می‌کند.
در همین راستا، دیده‌بان حقوق بشر نیز در بیانیۀ اخیر خود بر این موضوع تأکید کرده است: «در حالی‌که تهاجم روسیه به اوکراین باعث تمرکز مجدد بر این منطقۀ غنی از منابع و دارای اهمیت استراتژیک شده است، بایدن نباید اجازه دهد که این موضوع نگرانی‌های ضروری حقوق بشر را تحت الشعاع قرار دهد.». شاید به دلیل همین فشارها بود که در بیانیۀ پایانی نشست سران C5+1، این کشورها بر تعهد خود در راستای ترویج حاکمیت قانون و حکومت دموکراتیک، و رعایت حقوق بشر از جمله حقوق زنان، کودکان و افراد دارای معلولیت تأکید کردند.  
اما سوال مهم این است؛ تأکید ایالات متحدۀ آمریکا بر اصول دموکراسی و دفاع از حقوق بشر، واشنگتن را در چه وضعیتی در مقایسه با رقبای خود در منطقه قرار می‌دهد؟
این‌طور به نظر می‌رسد که شکل حکومت، اصول دموکراسی، حقوق بشر و آزادی بیان از پیش‌شرط‌های اصلی آمریکا برای ارتقاء تعاملات سیاسی، گسترش همکاری‌ها و سرمایه‌گذاری در کشورهای آسیای مرکزی است. اما، روسیه و چین به دلیل نزدیکی سیاسی و فرهنگی، بیشتر با این کشورها همسو بوده و تقریبا از سیاست‌های مشترکی پیروی می‌کنند. در واقع، هیچ‌گاه اصول دموکراسی و نوع حکومت از شروط آنها برای سرمایه‌گذاری و حضور در این کشورها نبوده است.

نتیجه‌گیری
در پایان؛ با وجود اهمیت پلتفرم دیپلماتیک C5+1 در شکل‌دهی به سیاست خارجی آمریکا در قبال آسیای مرکزی که نشان‌دهندۀ اهمیت یافتن این منطقه برای ایالات متحده است، این پلتفرم در صورت عدم اتخاذ اقدام‌های عمل‌گرایانه می‌تواند تنها در سطح یک حرکت نمادین باقی بماند. به بیانی دیگر، اگرچه این پلتفرم مقدمات تقویت همکاری‌های متقابل آمریکا با کشورهای این منطقه را ایجاد کرده است، اما کافی نیست. همچنین، میزان بهره‌برداری کشورها از این فرصت به شرایط و متغیرهای درونی و بیرونی آنها بستگی دارد. در واقع، بیانیۀ نشست مشترک سران کشورهای C5+1 در تاریخ 19 سپتامبر 2023، تنها به بیان اصول کلی، اهمیت و اولویت تعاملات می‌پردازد؛ اما، موفقیت آن به اقدام‌های عمل‌گرایانۀ هر کدام از این کشورها بستگی دارد. از جمله این اقدام‌ها، می‌توان به ابتکار گفت‌وگو در مورد منابع معدنی حیاتی C5+1، اشاره کرد که حاصل نشست سپتامبر 2023 در نیویورک است. این نشست در تاریخ 8 فوریه 2024 با هدف افزایش مشارکت منطقه در زنجیرۀ تأمین مواد معدنی حیاتی جهانی، تقویت همکاری‌های اقتصادی و پیشبرد انرژی پاک و در عین حال حفاظت از اکوسیستم آسیای مرکزی برگزار شد.
در عین حال، پیروی کشورهای آسیای مرکزی به‌خصوص قزاقستان از دکترین سیاست خارجی چند وجهی فرصت مناسبی را در اختیار آمریکا برای گسترش روابط خود با این کشورها قرار داده است. اگرچه ظرفیت‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیکی منطقۀ آسیای مرکزی برای آمریکا بدیهی و مشخص است؛ اما به نظر می‌رسد این کشور اقدام‌های کافی را برای گسترش تعاملات خود در وجوه مختلف در مقایسه با روسیه و چین انجام نداده است. فاصلۀ جغرافیایی و حضور دو ابر قدرت چین و روسیه در منطقه از دلایل مهم آن بوده است. از سوی دیگر، این‌طور به نظر می‌رسد که ایالت متحدۀ آمریکا در بلندمدت ناچار به پذیرش تغییرات نوین و واقعیت‌های انکارناپذیر جامعۀ جهانی خواهد بود که پذیرش این امر در ساخت روابط متعادل، برد-برد و مبتنی بر صلح به تمامی کشورها کمک خواهد کرد.

انتهای مطلب/


کد مطلب: 3758

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/3758/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir