میانجیگری آستانه بین آذربایجان و ارمنستان؛ بررسی دلایل و فرصتهای پیشرو
قزاقستان بهعنوان یکی از معدود کشورهای پسا شوروی که تاکنون درگیریهای تنشآمیزی را با همسایگان خود تجربه نکرده و یا تجربۀ رویارویی در سطح بالا با هیچ یک از کشورها را نداشته است، تلاش میکند تا در منطقه فراتر از یک متحد هم زبان و یا یکی از اعضای پیمان امنیت جمعی و اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا ایفای نقش کند و حتی اگر میانجیگری قزاقستان بین ارمنستان - آذربایجان با موفقیت همراه نشود (همانطور که تلاش کشورهای دیگر نیز بینتیجه بوده است)، باز هم این تلاش فرصت مناسبی برای توکایف است تا از یک سو تعاملات قزاقستان را با باکو و ایروان گسترش دهد و از سوی دیگر وزن خود را در مناسبات منطقهای افزایش دهد.
مطالعات شرق/
"احمد قاسمزاده"؛ پژوهشگر مؤسسۀ مطالعات راهبردی شرق
قزاقستان بهعنوان یک کشور منطقهای و باتجربه در میانجیگری بینالمللی، نقش مهمی در حل بحرانها و اختلافهای منطقهای داشته است. این کشور در طول تاریخ خود، در حل بحرانها و اختلافهای مختلف منطقهای و بینالمللی نقش مؤثری ایفا و تلاش کرده است تا با میانجیگری خود، راهکارهایی صلحآمیز و پایدار برای حل اختلافها ارائه کند.
میزبانی از مذاکرات ایران و پنج بهعلاوه یک، مذاکرات آستانه بین طرفهای سوری و مذاکرات صلح افغانستان بهعنوان چند نمونۀ برجسته از نقش قزاقستان در مدیریت مناقشات و بحرانها است. علاوه بر این، قزاقستان در دوران تصدی خود بهعنوان رئیس سازمان امنیت و همکاری اروپا، نقش مهمی در کاهش بحران در قرقیزستان داشت. یکی از نمونههای قابلتوجه، مداخله در تسهیل برکناری رئیسجمهور این کشور "قربانبیک باقیاف" از قدرت بود. این اقدام تا حدود زیادی به کاهش تنش و تثبیت اوضاع در قرقیزستان کمک کرد.
سابقۀ میانجیگری قزاقستان در مناقشۀ ارمنستان و آذربایجان به اوایل دهۀ 1990 باز میگردد، زمانی که تلاشهای "نظربایف"، رئیسجمهور وقت قزاقستان، همراه با همتای روس خود "یلتسین"، باعث دستیابی به اولین توافق صلح ارمنستان و آذربایجان شدند. این توافق که بیانیۀ "ژلزنوودسک" در سال 1991 نام داشت، با هدف توقف خشونت در قرهباغ انجام شد. اما عمر این توافق به دلیل عدم پایبندی به آتشبس کوتاه شد که فاحشترین مورد نقض آن، سرنگونی بالگرد حامل عدهای از شخصیتها از جمله معاون وزیر کشور قزاقستان و همچنین مقامهای دولتی آذربایجان در نوامبر 1991 بود.
"توکایف"، رئیسجمهور قزاقستان ماه گذشته برای دیدار با "پاشینیان" به ایروان سفر کرد. برنامهریزی این سفر یکروزه در شرایط بحرانی قزاقستان، نشان از اهمیت این سفر داشت چرا که توکایف بلافاصله سفر به یکی از مناطق سیلزدۀ قزاقستان را در برنامه داشت. نکتة دیگر اینکه این سفر درست یک ماه پس از حضور توکایف در باکو و دیدار با "الهام علیاف" انجام شد که در کنار نکات پیشگفته، نشان از اهمیت بالای این سفر دارد.
توکایف دو روز قبل از سفر به ایروان نیز در مصاحبهای با خبرگزاری "آرمنپرس" گفته بود که آستانه علاقهمند است تا سریعاً یک معاهدۀ صلح بین باکو و ایروان منعقد کند و برقراری صلح قوی و بلندمدت بین این دو کشور، منافع قزاقستان را نیز تأمین خواهد کرد.
انگیزههای اقتصادی عاملی مهم در تحرکات دیپلماتیک آکوردا؛
جنگ روسیه علیه اوکراین، نهتنها از نظر سیاسی و امنیتی تاثیرات فراوان داشت، بلکه زنجیرههای تأمین جهانی را نیز دچار دگرگونی کرد. تغییرات و تحولات ناشی از حملۀ روسیه زودتر از سایر کشورها، گریبان کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را گرفت.
تا قبل از جنگ روسیه و اوکراین اکثر بازیگران اقتصادی علاقهمند بودند که تجارت خود را از مبدأ چین و یا کشورهای آسیای مرکزی به اروپا از طریق روسیه انجام دهند. از لحاظ لجستیکی، این مسیر در مقایسه با سایر مسیرها، ارزانتر و کارآمدتر بود و به همین دلیل علاقۀ چندانی به مسیرهای جایگزین وجود نداشت.
هم اروپا و هم چین از زنجیرۀ تأمین موجود از طریق سیبری و یا بهاصطلاح کریدور شمالی به دلیل وجود شبکۀ ریلی مناسب و توسعۀ زیرساختها رضایت کامل داشتند، اما با آغاز جنگ، با توجه به اینکه عملاً امکان تغییرات وسیع در مدتزمان کوتاه وجود نداشت، قزاقستان بهعنوان بزرگترین اقتصاد در بین پنج کشور آسیای مرکزی با مشکلات عدیدهای در این حوزه روبرو شده است.
با توجه به دلایل ذکر شده، میتوان گفت پیشنهاد قزاقستان برای میانجیگری در مناقشۀ ارمنستان و آذربایجان ریشه در اهداف آستانه در راستای گسترش تعاملات اقتصادی با استفاده از ظرفیتهای ترانزیتی باکو و ایروان دارد. قزاقستان بهعنوان کشوری محصور در خشکی(همجواری با دریای خزر به دلیل آنکه به آبهای آزاد راه ندارد، مانع حصر نیست)، بهخوبی اهمیت مسیرهای اتصال و دسترسی به بازارهای جهانی را درک میکند و در نتیجه، گسترش روابط خود با آذربایجان و ارمنستان را بهعنوان عاملی برای منتفع شدن از مسیرهای ترانزیتی قفقاز بهسوی اروپا میبیند. آستانه درحالیکه برای انتقال نفت خود به کشورهای مقصد دچار مشکل شده است، به دنبال یافتن مسیرهای جدید برای انتقال نفت است و از طریق تقویت روابط با کشورهای قفقاز جنوبی، قصد دارد از پتانسیل مسیر تجاری ترانسخزر و سایر شبکههای ترانزیت منطقهای نهایت استفاده را ببرد و به همین دلیل منافع مستقیمی از گشایش ارتباطات ارمنستان و آذربایجان خواهد داشت.
آستانه موفق خواهد بود؟
در حال حاضر سؤال اصلی این است که آیا ارمنستان و آذربایجان به میانجیگری کشور ثالث نیاز دارند، زیرا تقریباً تمام موارد قبلی به شکست منجر شدهاند. قزاقستان بهعنوان یکی از معدود کشورهای پسا شوروی که تاکنون درگیریهای تنشآمیزی را با همسایگان خود تجربه نکرده و یا تجربۀ رویارویی در سطح بالا با هیچ یک از کشورها را نداشته است، تلاش میکند تا در منطقه فراتر از یک متحد هم زبان و یا یکی از اعضای پیمان امنیت جمعی و اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا ایفای نقش کند و حتی اگر میانجیگری قزاقستان بین ارمنستان - آذربایجان با موفقیت همراه نشود (همانطور که تلاش کشورهای دیگر نیز بینتیجه بوده است)، باز هم این تلاش فرصت مناسبی برای توکایف است تا از یک سو تعاملات قزاقستان را با باکو و ایروان گسترش دهد و از سوی دیگر وزن خود را در مناسبات منطقهای افزایش دهد.
علاوه بر مزایای ترانزیتی که آستانه در نظر دارد از حلوفصل وضعیت ماوراء قفقاز به دست آورد، چشمانداز صادرات نفت به بازار اروپا، از طریق آذربایجان و گرجستان، برای آستانه بسیار جذاب خواهد بود و این فرصتهاست که قزاقستان را به یک ذینفع آشکار از حلوفصل دیپلماتیک بحران قرهباغ تبدیل میکند.
انتهای مطلب/