ابعاد پیدا و پنهان رویکرد جدید انگلستان به آسیای مرکزی
در تاریخ 22 آوریل "دیوید کامرون"، وزیر امور خارجۀ بریتانیا یک سفر منطقهای به آسیای مرکزی و مغولستان را آغاز کرد. این سفر در بسیاری از منابع بهعنوان چارچوب 1+5 انگلستان و آسیای مرکزی تعبیر شد. سفر کامرون به آسیای مرکزی از این جهت حائز اهمیت است که این اولین سفر وزیر خارجۀ بریتانیا به کشورهای تاجیکستان، قرقیزستان و ترکمنستان پس از استقلال این کشورها است. همچنین در ازبکستان نیز برای بیش از دو دهه از سال 1997 چنین بازدیدی انجام نگرفته بود. از این حیث میتوان این سفر منطقهای را حائز پیامهایی مهم و یک سطح جدید در نگاه بریتانیا به آسیای مرکزی در نظر گرفت.
مطالعات شرق/
امید رحیمی؛ پژوهشگر مؤسسۀ مطالعات راهبردی شرق
مقدمه
آسیای مرکزی در طول سالهای جدید به عرصۀ پیچیدهتری از رقابت میان قدرتهای بینالمللی و منطقهای تبدیل شده است. تحولات افغانستان و متعاقب آن جنگ اوکراین عوامل محرک و تشدیدکنندۀ این وضعیت بودهاند. در این فرایند یکی از بازیگران نوظهور که سطح بازیگری و تحرک خود را در آسیای مرکزی ارتقاء داده، انگلستان است. در حالی که تا پیش از این آسیای مرکزی جایگاهی خاص در سیاست خارجی بریتانیا نداشت و کشورهای آسیای مرکزی نیز بازخوردهای زیادی از لندن نگرفته بودند، در سال 2024 به نظر میرسد شاهد تحرکات جدیدی هستیم. سفر منطقهای وزیر خارجۀ بریتانیا به آسیای مرکزی و مغولستان نشانگر این تغییر رویکرد است که طبیعتاً شامل ابعاد و سطوح اعلانی و همچنین سطوح عمیقتری در سطح راهبردی خواهد بود. در این گزارش تلاش میشود تا ابعاد پیدا و پنهان این رویکرد مورد بررسی قرار بگیرد.
سفر وزیر خارجۀ بریتانیا به آسیای مرکزی
در تاریخ 22 آوریل "دیوید کامرون"، وزیر امور خارجۀ بریتانیا یک سفر منطقهای به آسیای مرکزی و مغولستان را آغاز کرد. این سفر در بسیاری از منابع بهعنوان چارچوب 1+5 انگلستان و آسیای مرکزی تعبیر شد. سفر کامرون به آسیای مرکزی از این جهت حائز اهمیت است که این اولین سفر وزیر خارجۀ بریتانیا به کشورهای تاجیکستان، قرقیزستان و ترکمنستان پس از استقلال این کشورها است. همچنین در ازبکستان نیز برای بیش از دو دهه از سال 1997 چنین بازدیدی انجام نگرفته بود. از این حیث میتوان این سفر منطقهای را حائز پیامهایی مهم و یک سطح جدید در نگاه بریتانیا به آسیای مرکزی در نظر گرفت. رویکردی که در ادبیات رسانهای و تاریخی تداعیکنندۀ بازی بزرگ و تحولات قرنهای گذشته است. با وجود این، به نظر میرسد در بازۀ معاصر لندن گزینههای بسیار محدودتری برای بازیگری دارد و در عمل حداقل توان رقابت و برابری با قدرتهای ذینفوذ در منطقه نظیر چین، روسیه و حتی آمریکا وجود ندارد. لذا، استعارات اینچنینی بیشتر در چارچوب قدرت نرم تعریف میشوند.
در سیاست خارجی گسترده و پرتحرک بریتانیا در حوزۀ مشترکالمنافع و خارج از آن و نیز در چارچوب سیاست آسیایی و اوراسیایی انگلستان، تاکنون کمتر آسیای مرکزی مورد توجه قرار گرفته است. سال گذشتۀ میلادی پارلمان بریتانیا در کمیتۀ امور خارجی یک گزارش مبسوط تحلیلی از فعالیت دیپلماتیک و قدرت نرم بریتانیا در آسیای مرکزی منتشر کرد که در آن تعمیق تعاملها با این منطقه در حوزههایی نظیر امنیت، انرژی، تجارت، محیطزیست و سرمایهگذاری مورد اشاره قرار گرفته بود. با این حال کماکان چنین گزارشی را نمیتوان یک تغییر جهت در سیاست خارجی در نظر گرفت. با وجود این، سفرهای سال گذشتۀ مقامهای آسیای مرکزی به لندن و نیز سفر اخیر کامرون به این منطقه را میتوان یک گام عملی در راستای ارتقاء نقش آسیای مرکزی در سیاست خارجی بریتانیا در نظر گرفت. در عین حال اظهارات کامرون مبنی بر آغاز عصری جدید در روابط دیپلماتیک آسیای مرکزی و بریتانیا نیز میتواند مؤید چنین رویکردی باشد. او همچنین سه اولویت کلیدی بریتانیا در قبال آسیای مرکزی را نظم جهانی، سرمایهگذاری و همکاری اقتصادی و آموزش عنوان کرد.
کامرون در سفر منطقهای خود به آسیای مرکزی برخی دستاوردهای کلی را اعلام کرد. در تاجیکستان او با مقامهای عالیرتبۀ این کشور دیدار کرده و تصریح کرد که سرمایهگذاری در این کشور سه برابر خواهد شد که با توجه به حجم سرمایهگذاریهای گذشته احتمالاً کماکان عدد بزرگی را تشکیل ندهد. در عین حال بازدید وزیر خارجۀ بریتانیا از نیروگاه نورک که دومین سد بلند جهان نیز محسوب میشود، پیامهایی را مبنی بر اهمیت حوزۀ انرژی و آب برای لندن مخابره کرد. در این سفر همچنین یک توافقنامۀ همکاری دولتی بین دو کشور امضا شد که سطح جدیدی از تعاملات را ایجاب میکند. در قرقیزستان سفر کامرون با ادای احترام به یادبود آتابیت آغاز شد که به نحوی یادآور سرکوب قرقیزها توسط شوروی با یک ماهیت ضدروسی است. در قرقیزستان نیز ضمن دیدار با مقامهای مختلف چند سند از جمله توافقنامۀ همکاری دولتی در حوزۀ آموزش و اقتصاد و توسعۀ پایدار امضا شد.
سفر کامرون به دو کشور ازبکستان و قزاقستان که سطح تعاملات بالاتری را با لندن تجربه کردهاند تقریباً مشابه بود. مهمترین تمایز سطح پایینتر دیدارها در تاشکند بود. در ازبکستان "شوکت میرضیایف" در تعطیلات قرار داشت و سطح دیدارهای کامرون برخلاف سایر جمهوریهای آسیای مرکزی به وزیر خارجه محدود شد. با توجه به هماهنگیهای تشریفات و دیدارها، به نظر میرسد این عدم دیدار در چارچوب محدودیتهای زمانی و یا به نوعی نگاه متفاوت ازبکستان قابل ارزیابی است. در تاشکند یک تفاهمنامۀ همکاری مشترک در حوزۀ ارتباطات و زیرساخت امضا شد و بیانیۀ مشترکی در خصوص مشارکت فراگیر منتشر گردید تا سطح اهمیت بالاتر ازبکستان را در رویکرد بریتانیا به آسیای مرکزی برجسته کند. در نهایت انتشار مقالۀ کامرون در خبرگزاری دولتی ازبکستان مهمترین رویداد در این بازدید بود. اما در خصوص قزاقستان، به دلیل تجارت گسترده و سرمایهگذاری قابل توجه انگلستان در این کشور سطح روابط بالاتر بود و امضای یک تفاهمنامۀ مشارکت راهبردی مهمترین نشانۀ آن محسوب میشود. قزاقستان پیشتر چنین سندی را (صرف نظر از محتوا و صرفاً بر اساس نام این سند) با آمریکا و روسیه نیز به امضا رسانده بود. در قزاقستان یکی از وجوه تمایز سفر کامرون حوزۀ دفاعی و نظامی بود. خرید تسلیحات و همکاری در حوزۀ آموزش بخشی از این توافقها بود که بسیار حائز اهمیت است. در ترکمنستان برخلاف آنچه انتظار میرفت تعداد و کمیت اسناد و موافقتنامههای امضا شده بیشتر بود.
اهداف و طرحهای اعلانی
نتایج سفر وزیر خارجۀ بریتانیا به آسیای مرکزی در سطوح اعلانی بسیار آشکار و واضح بود. تحلیل محتوای ادبیات کامرون در منطقه و همچنین اسناد و مدارک امضا شده با کشورهای آسیای مرکزی بهوضوح نشانگر محورهای این سفر است. نظم جهانی موضوعی است که کامرون به صراحت آن را مطرح کرد. اظهارات ضدروسی وی نیز به طور محسوسی جهتگیری نقش و تأثیرگذاری آسیای مرکزی را در نظم جهانی نشان میدهد. واقعیت آن است که از منظر بریتانیا نظم کنونی وضعیت مطلوبی بوده و هر بازیگر مخلِ نظم کنونی برای تغییر در مناسبات قدرت در ساختار نظام بینالمللی همچون چین و روسیه، میبایست از طریق مکانیزمهای مختلف محدود و مهار شوند. در چنین راهبردی نقش آسیای مرکزی بهعنوان حوزۀ منافع راهبردی این بازیگران و نیز مناطق پیرامونی چین و روسیه بسیار حائز اهمیت است.
حوزۀ تجارت و سرمایهگذاری همانطور که به صراحت نیز یکی از سه اولویت کلیدی بریتانیا در آسیای مرکزی بود، مهمترین وجهی بود که مورد توجه قرار گرفت. علاوه بر امضای برخی اسناد اقتصادی، درج گزارههای اقتصادی و تجاری در اسناد سیاسی در همکاریهای دولتی بهوضوح اولویت اقتصاد را برای بریتانیا اثبات میکند. در این چارچوب کامرون همچنین از یک کمک 50 میلیون پوندی به آسیای مرکزی در حوزۀ امور توسعهای خبر داد که احتمالاً از کانال سازمانهای دولتی این کشور ارائه خواهد شد. وزیر خارجۀ انگلستان همچنین از تأسیس دو صندوق سرمایهگذاری در منطقه خبر داد. صندوق اول با بودجۀ 19 میلیون پوند استرلینگ برای حمایت از کسبوکارهای خرد تأسیس شده است و صندوق دوم برای حوزۀ محیطزیست و توسعۀ انرژی سبز. در حوزۀ مهاجران که یک موضوع مهم حداقل برای سه جمهوری ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان محسوب میشود، برخی تعاملات با هدف کاهش وابستگی به روسیه انجام گرفت. با این حال تأثیرگذاری این توافقها محل تردید است. در نظر گرفتن سهمیه 10 هزار نفری برای قرقیزستان جهت اعزام مهاجرین کاری و مقایسۀ آن با حضور چند صد هزار نفری قرقیزها و یا فعالیت بیش از یک میلیون مهاجر کاری تاجیک در روسیه بهوضوح این امر را به اثبات میرساند.
در نهایت آموزش آخرین وجه از محورهای اعلانی بریتانیا است که تقریباً میتوان آن را معادل و همتراز با بسط قدرت نرم در نظر گرفت، کما این که در اسناد و گزارشهای پارلمان بریتانیا نیز این موضوع بهوضوح مورد اشاره قرار گرفته است. در این حوزه توسعه و ترویج آموزش زبان انگلیسی بهعنوان یکی از محورهای کلیدی بریتانیا مورد اشاره قرار گرفت. این رویکرد با توجه به برنامههای گستردۀ آمریکا در این حوزه بسیار محل توجه است و به نظر میرسد در این میان صِرف زبان، محور کلیدی و اولویت اصلی نیست. در عین حال مشخص نیست که آیا بریتانیا نیز همچون آمریکا قابلیت اجرای چنین طرحهای بزرگی در مقیاس مخاطبین چند صد هزار نفری را خواهد داشت یا خیر. در حوزۀ آموزش همچنین زمینۀ همکاریهای دانشگاهی و توسعۀ بورسیههای تحصیل در انگلستان برای اتباع آسیای مرکزی با دو برابر شدن این بودجه از سوی کامرون مورد اشاره قرار گرفت.
رویکردهای راهبردی و ابعاد ایجابی
با وجود صراحت وزیر خارجۀ بریتانیا در راهبردها و اولویتهای این کشور در قبال آسیای مرکزی، کماکان به نظر میرسد رویکردهای راهبردی و ابعاد ایجابی غیرشفاف دیگری وجود دارد که اثرگذاری بیشتری خواهند داشت و بعضا اولویتهای کلیدی را تشکیل میدهند. مهمترین این موارد به شرح ذیل است:
_ اگرچه در ادبیات کامرون انتقادها نسبت به روسیه زیاد بود، اما کماکان تلاش زیادی صورت گرفت تا حوزههای اقتصادی و محورهای توسعهای و ادبیات محیطزیستی بهعنوان اولویتهای کلیدی برای توسعۀ روابط با آسیای مرکزی مطرح شود. با این حال بهوضوح مشخص است که رقابت با روسیه و چین اولویت راهبردی بریتانیا است. در این زمینه نیز باید توجه داشت که هدف اولیۀ لندن کاهش نفوذ روسیه و چین در آسیای مرکزی است و به دست آوردن نفوذ عمیق در این منطقه اگرچه ممکن است اجتنابناپذیر باشد، اما اولویت دوم است. این راهبرد رفتاری میتواند احتمال بیثباتی در آسیای مرکزی را تشدید کند.
_ بریتانیا جدیترین متحد و همراه آمریکا در مداخلات نظامی احتمالی محسوب میشود. تجربیات جدید از نیروهای ویژۀ انگلستان در جنگ اوکراین، تحولات مرتبط با یمن و تلاش این کشور برای تحریم مسیرهای دریایی رژیم صهیونیستی و حتی تهاجم رژیم صهیونیستی به غزه و حمایت لندن از این رژیم در مقابل عملیات وعدۀ صادق ایران این موضوع را اثبات کرده است. در همین حال مادامی که گزارههایی مبنی بر استقرار نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و یا حتی طرحهای بیثباتکننده و مداخلۀ نظامی در این منطقه وجود داشته و مطرح شود، ظرفیتسازی از سوی بریتانیا نیز یک گزارۀ منطقی محسوب میشود. با این حال به نظر میرسد در حال حاضر طرحریزیِ بسترهای نفوذ سرویس اطلاعات خارجی بریتانیا در آسیای مرکزی نه در سطح نظامی و دفاعی و بلکه بیشتر در سطح امنیتی مد نظر مقامهای لندن قرار گرفته است.
_ سفر کامرون به آسیای مرکزی در یک چارچوب منطقهای و با طرحهای دوجانبه انجام گرفت. عدم برگزاری نشست 1+5 بین بریتانیا و آسیای مرکزی و به تعویق افتادن آن برای سالهای بعد نشان میدهد منابع لندن در راهبرد جدید محدود بوده و یا حداقل به میزان کافی جاهطلبانه و بلندپروازانه نیست. در عین حال نگاه به روابط دوجانبه میتواند نشانگر سطح عمیقتر روابط در حوزههای خاص و در قبال بازیگران خاص باشد؛ رویکردی که در پلتفرم 1+5 قابل دسترسی نیست.
_ به نظر میرسد بریتانیا در حال ظرفیتسازی در حوزۀ دفاعی و نظامی در آسیای مرکزی علیه روسیه و احتمالاً چین است. در جنگ اوکراین، بعد از آمریکا بریتانیا بیشترین حمایت را در توسعۀ تسلیحات تهاجمی علیه نیروهای روسیه و اهداف در خاک روسیه داشته است که از جمله نمونههای آن میتوان به حمله به پل کریمه، توسعۀ هواپیماهای بدون سرنشین برای حمله به مراکز نفت، گاز، پتروشیمی و پالایشگاهی روسیه و حمله به اهداف دریایی از طریق قایقهای بدون سرنشین اشاره کرد. در حال حاضر این راهبرد صرفاً در قبال قزاقستان در حال اجرا است که مناسبترین گزینه برای اوکراینیزه شدن محسوب میشود.
_ باید توجه داشت که نگاه بریتانیا در یک ترکیب هماهنگشدۀ تجمیعی با بازیگران غربی دیگر تنظیم شده و صرفاً انفرادی نیست. بریتانیا در این راهبرد در کنار آلمان، فرانسه و آمریکا و ایتالیا اقدام میکند و ممکن است یک تقسیم کار نانوشته وجود داشته باشد. ماهیت این تقسیم کار و تبادلهای احتمالی بین این بازیگران در آینده مشخص خواهد شد.
_ به نظر میرسد تشدید شرایط تحریمی علیه روسیه، دیگر اولویت کلیدی و راهبردی بریتانیا است، چرا که بریتانیا از مبتکرین و اولین حامیان طراحی رژیم تحریم علیه روسیه بعد از حملۀ فوریۀ 2022 به اوکراین بود. پیشتر نیز برخی تعاملات بین مقامهای بریتانیا و آسیای مرکزی در حوزۀ تحریمها صورت گرفته بود. در حال حاضر در حوزۀ تحریم به نظر میرسد گام اول جمعآوری اطلاعات است و گام دوم اقدام برای طرحریزی رژیم گستردهتر و عملیاتی تحریمها علیه روسیه است.
_ اگرچه افغانستان سهمی کلیدی و واضح در روابط بریتانیا و آسیای مرکزی (حداقل در گزارههای اعلامی) نداشت، اما نمیتوان آن را نادیده گرفت. در سطح راهبردی اتصال آسیای مرکزی و جنوبی کماکان از محورهای مد نظر کامرون در منطقه محسوب میشود. در بازدید از نیروگاه نورک در تاجیکستان کامرون تأکید کرد که افزایش صادرات انرژی به آسیای مرکزی میتواند به کاهش وابستگی آنها به سوخت فسیلی منجر شود. در حوزۀ امنیتی کماکان مشخص نیست که رویکرد بریتانیا چگونه باشد.
جمعبندی
حضور پررنگتر بریتانیا در آسیای مرکزی وضعیت مطلوبی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب نمیشود زیرا به واسطۀ این حضور، موقعیت بازیگران غربی در این منطقه تقویت خواهد شد و اتفاقا در قبال روسیه، چین و ایران ابعاد تهاجمیتری میگیرد. فعالیتهای گستردۀ نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بریتانیا بهوضوح پیچیدهتر از سایر بازیگران اروپایی بوده و میتواند در این چارچوب منافعی از ایران را نیز هدفگذاری کند. از طرف دیگر این رفتار میتواند بسترهای ثبات در آسیای مرکزی را که در طول سه دهه پس از فروپاشی شوروی بر محورهای خاصی استوار بود، متزلزل کند و تخصص تاریخی بریتانیا در این حوزه نگرانیهای جدی را ایجاد میکند. برونداد چنین وضعیتی پیچیدگی بیشتر رفتارهای موازنهای جمهوری اسلامی ایران در قبال آسیای مرکزی را ایجاب میکند. چنین رفتاری در وهلۀ نخست مستلزم توسعۀ عرصههای کارکردی و سپس نگاه راهبردی به این منطقه است. عدم وجود نگاه راهبردی و یا عدم تخصیص منابع لازم به آن و یا عدم تطبیق رفتارهای استراتژیک با نگاه راهبردی عواملی هستند که میتوانند هزینههای ایران را در آسیای مرکزی در آینده افزایش دهند.
انتهای مطلب/
کد خبر:3731
اشتراک گذاری
مولف : امید رحیمی؛ پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق