با آن که تحولات سیاسی، ماهیت سیالی دارند و آنچه در گذشته رخ داده، الزاما در آینده تکرار نمیشود اما آینده فارغ از گذشته نیست. بررسی تحولات گذشته یک کشور، میتواند مسیر تحولات پیش روی آن را تا حدی مشخص سازد. افغانستان در 3 سال گذشته تحولات عمیقی را شاهد بوده که برای بسیاری از کشورهای همسایه و منطقه از درجه اهمیت خاصی برخوردار است. به منظور کمک به درک بهتر از تحولات پیش رو در این کشور، موسسه مطالعات شرق در این مطلب، وقایع و تحولات افغانستان در سال 1402 را به صورت گزارشی و تحلیلی بررسی کرده است تا بتوان چشم اندازی از مسیر تحولات آینده این کشور را ترسیم کرد.
مطالعات شرق/
مقدمه
با آن که تحولات سیاسی، ماهیت سیالی دارند و آنچه در گذشته رخ داده، الزاما در آینده تکرار نمیشود اما آینده فارغ از گذشته نیست. بررسی تحولات گذشته یک کشور، میتواند مسیر تحولات پیش روی آن را تا حدی مشخص سازد. افغانستان در 3 سال گذشته تحولات عمیقی را شاهد بوده که برای بسیاری از کشورهای همسایه و منطقه از درجه اهمیت خاصی برخوردار است. به منظور کمک به درک بهتر از تحولات پیش رو در این کشور، موسسه مطالعات شرق در این مطلب، وقایع و تحولات افغانستان در سال 1402 را به صورت گزارشی و تحلیلی بررسی کرده است تا بتوان چشم اندازی از مسیر تحولات آینده این کشور را ترسیم کرد.
حکومتداری طالبان
ساختار حکومت و شیوه حکمرانی طالبان
با سقوط نظام جمهوریت و حاکمیت مجدد طالبان در سال 1400، حکومت طالبان تمام مبانی و ساختار اداری نظام جمهوریت را در ساختار کلان اداری خود، حفظ کرده است و تغییر بنیادی در نظام اداری و واحدهای اداری افغانستان در مرکز یا ولایات کشور به وجود نیامده است. حتی فرمتهای اداری و عناوین رسمی آن به حال سابق باقی مانده است و تنها سربرگ جمهوریت در نامههای اداری به امارت اسلامی تغییر یافته است. در طول سال 1402 تغییر چندانی در سطح مدیران اداری و شیوۀ کار نظام اداری افغانستان، بهوجود نیامد.
حکومت طالبان در خزان 1402 اعلام کرد که قانون اساسی افغانستان در کمیتهای از علما تحت نظارت شیخ عبدالحکیم، قاضیالقضات حکومت طالبان، در حال تدوین است. با وجود این، در مورد چگونگی تدوین قانون اساسی جدید، هیچ منبعی از حکومت طالبان و یا منبع مستقل دیگری، تاکنون توضیحی نداده است.
انسجام و شکافهای درونی طالبان
در میان عملکرد طالبان در سال 1402، کارنامۀ طالبان در عرصۀ اتحاد درون گروهی، نسبت به دیگر موفقیتهای سیاسی طالبان، برجسته به نظر میرسد. تجربه و مشاهدات عینی، بیانگر آن است که نه تنها سطح رهبری بلکه سطح میانی طالبان و حتی هواداران عمومی طالبان به این گفتمان مشترک رسیدهاند که راز بقای حکومت طالبان در حفظ اتحاد سازمانی، نهفته است.
اعضای طالبان به این درک بین الاذهانی رسیدهاند که حکومت مجاهدین چون در دهۀ هفتاد دچار اختلاف داخلی شد، فرو پاشید. با این فهم تاریخی یک درک مشترک در میان طالبان، در گفتمانهای عمومی، بهعنوان یک جملهی قصار مبادله میشود که میگوید: «مجاهدین در دهۀ هفتاد دچار اختلاف شدند، فروپاشیدند، ما اختلاف نمیکنیم تا فرو نپاشیم».
تشکیل حکومت فراگیر
بهرغم مطالبۀ مشترک مردم افغانستان و کشورهای منطقه و سازمانملل متحد، حکومت طالبان در سال 1402، اقدامی در راستای تشکیل حکومت فراگیر انجام نداد و حتی برخی اعضای حکومت طالبان این نوع مطالبۀ کشورهای منطقه را به مثابه دخالت همسایگان در امور داخلی افغانستان تعبیر کردند.
شناسایی بینالمللی
پس از گذشت دو و نیم سال از حاکمیت مطلق و بلامنازع طالبان در تمام جغرافیایی افغانستان، حکومت طالبان در سال 1402 نیز از جانب هیچ کشور و سازمان بینالمللی به صورت دوژوره و رسمی مورد شناسایی قرار نگرفت. تنها اقدام قابل توجهی که در سال 1402 اتفاق افتاد، تبادل سفیر و پذیرش رسمی استوارنامههای سفرا، میان چین و حکومت طالبان بود که بازهم نمیشود این رویه را به شناسایی دوژوره تفسیر کرد.
روابط و سیاست خارجی
اصول و مبانی روابط خارجی طالبان در سال 1402
با ملاحظۀ رفتارشناسی روابط خارجی حکومت طالبان، میتوان گفت که در سال 1402 نسبت به سال پیش از آن، تاحدودی در روابط منطقهای طالبان، گامهای روشنتری به چشم میخورد. حکومت طالبان در سال 1402 خود را با نظم و منافع مشترک منطقهای تاحدودی نزدیکتر و همراه کرد. این رفتار طالبان باعث شد که کشورهای منطقه نیز از منافع حکومت سرپرست طالبان در منطقه و نظام بینالملل دفاع کنند.
حاصل این تعاملات چند جانبه، در پنجمین نشست فرمت مسکو در مهر 1402 خودش را بیشتر نمایان کرد و با اولین نشست گروه تماس منطقهای به میزبانی وزارت خارجۀ حکومت طالبان در تاریخ 11 بهمن 1402 تحت عنوان «نشست ابتکار منطقهای» حرکت حکومت طالبان بهسوی نظم منطقهای، بیشتر تثبیت شد.
مواضع بازیگران اثرگذار در قبال حکومت طالبان
پاکستان
در طول روابط استراتژیک گروه طالبان و حکومت پاکستان در دو دهۀ گذشته، سال 1402 بحرانیترین سال بود. سه مسئله مهم در سال 1402 روابط خارجی پاکستان و حکومت طالبان را بحرانی و پیچیده کرد؛ تحریک طالبان پاکستان، مرز دیورند و روابط حکومت طالبان با هند.
افزایشتنشهای سیاسی میان حکومت طالبان و دولت پاکستان در سال 1402، مقامهای پاکستان را به اتخاذ تصمیمهای واکنشی در قبال افغانستان و حکومت طالبان واداشت. دولت پاکستان در اقدامی تند و واکنشی، اخراج اجباری بیش از یک میلیون مهاجر افغانی فاقد اسناد قانونی را با هدف اعمال فشار بر حکومت طالبان، با قدرت تمام عملیاتی کرد.
واکنشهای غیر مترقبۀ پاکستان باعث شد که در تمام سال 1402روابط حکومت طالبان و دولت پاکستان به تیرهترین وضعیت خود برسد. در مقابل حکومت طالبان تلاش کرد که رفتار واکنشی و نسنجیده در برابر سیاستهای دولت پاکستان اتخاذ نکند. پیشینۀ روابط افغانستان و پاکستان و عدم انصراف پاکستان از راهبرد سنتی خود در قبال افغانستان بیانگر آن است که پاکستان روابط تاکتیکی خود را با حکومت طالبان ادامه خواهد داد ولی در عینحال فرصتهای بازیدوگانه را نیز جستجو خواهد کرد.
ایران
سال 1402 با نشست دوجانبۀ هیئتهای مرزبانی حکومت طالبان و جمهوری اسلامی ایران در مرز اسلامقلعه آغاز شد. حکومت طالبان با جلوگیری از بروز تنشهای مرزی توسط مرزبانان خود، تلاش کرد تا تعهد عملی خود را در راستای حسن همجواری و تعامل با ایران نشان بدهد. ایران نیز برای تعامل مشترک امنیتی با افغانستان، متقابلاً حسن نیت نشان داد.
حقابه
در اوایل سال 1402، چالش کمآبی در دلتای هلمند در استان سیستان و بلوچستان ایران، به یک موضوع داغ رسانهای تبدیل شد. هرچند مقامهای دو کشور، هر از گاهی دربارۀ مسئله آب به مواضع یکدیگر تاختند اما در مجموع موضع مقامهای رسمی طالبان، حل مسالمتآمیز این مسئله از طریق سازوکارهای فنی و تخصصی بود. در تاریخ 22 مرداد، هیئت فنی ایران از سرچشمههای رودخانه هلمند بازدید کرد. طبق برخی اظهار نظرها، این اولین بار در تاریخ توافقنامۀ آبی بین دو کشور بود که هیأت ایرانی از ایستگاه آب سنجی دهراود در سرچشمههای رود هلمند بازدید کرد. در ماه اسفند 1402 نیز کمیساران ایران و حکومت طالبان دربارۀ مسئله آب گفتگو کردند که طبق اظهار نظر مقامهای ایرانی، این نشست بینتیجه بود. در اسفندماه پس از موج بارندگی وسیع در افغانستان، سیلاب ناشی از بارندگی از خاک افغانستان وارد ایران شد. بر اساس گزارشهای غیر رسمی، طالبان با باز کردن دریچههای سد کمالخان و لایروبی بخشی از مسیر، امکان جاری شدن سیلاب به سمت ایران را تسهیل کرد. همچنین خبرهای غیر رسمی حاکی از این است که تاج سد کمال خان که انحراف آب به سمت گود زره را سبب میشد، به صورت فنی اصلاح نشده است اما طالبان با تمهیداتی موقتی، سبب شدند تا از انحراف آب به سمت گود زره جلوگیری کنند. در مجموع، سیاست جمهوری اسلامی ایران را در زمینۀ آب، نسبت به حکومت طالبان، میتوان در بُعد اعلامی چنین بیان کرد که از دید ایران حسن نیت و تعامل با حکومت طالبان به سود دو کشور است، اما ایران از موضوع حقآبه برمبنای قرارداد منعقده، کوتاه نخواهد آمد.
تلاش حکومت طالبان برای تعامل با ایران
تلاشهای ایران برای تعامل با افغانستان و حل مسائل افغانستان از طریق مکانیسمهای منطقهای، حکومت طالبان را برای تعامل با جمهوری اسلامی ایران بیش از گذشته ترغیب کرد. در ادامۀ روابط دیپلماتیک بین ایران و افغانستان و متعاقب سفر برخی مقامهای میانی حکومت طالبان، ملا برادر، معاون اقتصادی حکومت سرپرست طالبان و از چهرههای تعیین کننده در سطح رهبری طالبان، در رأس یک هیأت بلند رتبه در آبان ماه 1402 به تهران سفر کرد. این هیئت توانست با امضای چند توافقنامه و تفاهمنامه در بخشهای مختلف با جانب ایرانی، زمینۀ لازم را برای همکاریها و تعاملات بیشتر میان دو کشور همسایه فراهم کند.
روابط اقتصادی
بهرغم آن که در ابتدای روی کار آمدن حکومت طالبان این فرضیه شنیده میشد که به دلیل روابط تنگاتنگ طالبان با پاکستان، سهم اقتصادی ایران در افغانستان به پاکستان داده خواهد شد، اما به مرور زمان ابطال این فرضیه ثابت شد. هر چند که سقف مبادلات تجاری ایران و افغانستان نتوانسته به دوران جمهوریت برسد، اما کماکان ایران شریک اول تجاری افغانستان محسوب میشود. علاوه بر آمارهای رسمی منشتر شده از سوی حکومت طالبان، بانک جهانی نیز بر این نکته اذعان دارد که ایران شریک اول تجاری افغانستان است. در سال 1402 هم این رتبه همچنان در اختیار ایران بود.
هند
در سال 1402 روابط دیپلماتیک هند و حکومت طالبان به طور غیرمترقبهای وارد مراحل عملیاتی شد. در ماه اردیبهشت 1402 خبر تحویل دادن سفارت افغانستان در دهلی به نمایندۀ طالبان، تبدیل به سرخط خبرها شد. هر چند این خبر تکذیب شد اما واقعیت این بود که این خبر، به شکل حساب شده در رسانهها منعکس شده بود. تحلیل رفتارهای هند در قبال افغانستان بعداً نشان داد که دهلی نو برآن بوده است تا با پخش این خبر دروغین، واکنشهای مورد انتظار را ارزیابی کند.
میتوان گفت که سال 1402 اوج موفقیت دیپلماسی هند نسبت به حکومت طالبان بوده است و در این میدان هند توانست که از رقیب دیرینهاش - پاکستان - به طور چشمگیری پیشی بگیرد.
چین
بررسی سیاست خارجی چین در قبال افغانستان نشان میدهد که این کشور با قضایا و تحولات سیاسی افغانستان با روش واقعگرایانه برخورد کرده است. حکومت طالبان نیز در راستای تعامل با دولت چین، از خود جسارت لازم را نشان داد. در شهریور 1402، حکومت طالبان مراسم پذیرش استوارنامه سفیر جدید چین را در ارگ ریاست جمهوری کابل، برگزار کرد. این استقبال حکومت طالبان از سفیر جدید چین، دارای پیامهای مشخص به کشورهای منطقه و جهان، مخصوصاً آمریکا بود. متقابلاً دولت چین، برای تعامل با حکومت طالبان یک گام معنادار برداشت و بیشتر ساختارشکنی کرد. در بهمن 1402 رئیس جمهور چین در مراسمی رسمی استوارنامه سفیر و نمایندۀ ویژۀ حکومت طالبان را در پکن پذیرفت.
تعامل سیاسی و اقتصادی کابل و پکن نشان میدهد که چین برای سرمایهگذاری روی معادن و دسترسی به بازارهای افغانستان گامهای جدیتر را در سال پیش رو برخواهد داشت. همچنین پکن برای برطرف کردن نگرانی امنیتی خود از بابت جنجگویان ایغور مستقر در افغانستان، این راهکار را ارجح میداند و بر همین اساس، توانسته علاوه بر رفع تهدید امنیتی، سهمی از منافع اقتصادی افغانستان داشته باشد.
روسیه
روسیه در سال 1402 نیز نشست فرمت مسکو را میزبانی کرد. برگزاری پنجمین نشست فرمت مسکو (مهرماه 1402) از هر لحاظ، نسبت به نشستهای پیشین برجسته بود و مورد توجه جهان واقع شد. دعوت از حکومت طالبان در این نشست حائز اهمیت بود.
روسیه در سال 1402 تلاش کرد تا جایگاه و نقش خود را در مسائل افغانستان بسیار پر رنگ نشان دهد تا از این طریق، تعامل روسیه را با حکومت طالبان برای ادارۀ کابل، بسیار حیاتی جلوه دهد. همزمان با این تاکتیک، مسکو در تاریخ دوم آذر1402 از جبهۀ مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود، نیز میزبانی کرد. این اقدام روسیه از آن نظر اهمیت استراتژیک دارد که گویا روسیه با این اقدام، کانال جنگ نظامی را بهعنوان یک کانال موازی با کانال گفتوگو و تفاهم با طالبان، فعال نگهداشته است. این کانال همان اندازه که برای بازیگران خاص در مسائل افغانستان و منطقه یک فرصت است، برای حکومت طالبان یک تهدید بالقوه به حساب میآید.
آمریکا
دولت بایدن در سال 1402 سندی موسوم به «راهبرد یکپارچۀ کشور» برای افغانستان را منتشر کرد. به عقیده کارشناسان، این سند، نوعی عقبنشینی واشنگتن از مواضع قبلی است چرا که در عین حال که به بحث حقوق بشر و لزوم تشکیل دولت فراگیر اذعان دارد اما تصریح میکند که گزینۀ تغییر رژیم، دیگر مطرح نیست. با این وضعیت، چشم انداز روابط راهبردی میان آمریکا و حکومت طالبان همچنان در یک حالت ابهامآلود باقی مانده است.
آمریکا از یک سو، تمایل به تعامل با حکومت طالبان دارد و از سوی دیگر روی انجام برخی از مسائل که از منظر حکومت طالبان غیرقابل پذیرش است، اصرار دارد؛ مانند رعایت حقوق زنان با معیار آمریکا و تشکیل دولت فراگیر. این مواضع در نشست دوحه 2 که در اواخر 1402 برگزار شد، به خوبی دوگانگی خود را نشان داد.
ترکیه
در سال 1402 سطح روابط میان حکومت طالبان و دولت ترکیه، درحد قابل توجهی افزایش یافت. ملا برادر معاون اقتصادی حکومت سرپرست و از شخصیتهای برجستۀ طالبان در ماه مرداد1402 در رأس یک هیئت عالیرتبۀ سیاسی به ترکیه سفر کرد. متقابلاً دولت ترکیه تمایل خود را برای افزایش تعاملات با حکومت طالبان نشان داد. به نظر میرسد که حکومت طالبان در تلاش است از طریق گسترش روابط دیپلماتیک در سطح وسیع، با ترکیه، حضور رهبران سیاسی مخالف طالبان را در ترکیه در افکار عمومی، موضوعی کوچک، غیرمؤثر و غیرجدی نشان دهد. دولت ترکیه از طریق میزبانی از رهبران سیاسی افغانستان مخصوصاً عبدالرشید دوستم، تلاش دارد تا نقش سیاسی خود را در امتداد حوزۀ جمعیتی ترکتباران منطقه، در میان ازبکها، قزاقها و ترکمنهای شمال افغانستان حفظ کند. آنکارا در تلاش است این مهرههای سیاسی تبعیدی را برای مطرح شدن نقش ترکیه در حل منازعۀ کلان افغانستان در میز گفتگوهای صلح، بهعنوان ابزار بازی ترکیه، ذخیره داشته باشد.
آسیای مرکزی
برخی منافع مشترک و تهدیدهای مشترک از ناحیه افغانستان متوجه کشورهای آسیای مرکزی است که این وضعیت، آنها را در برخی مسائل اقتصادی - سیاسی و مناسبتهای فرهنگی با افغانستان، به مثابه یک کلیت به هم پیوسته، تبارز میدهد. با این نگاه، کشورهای آسیای مرکزی به جز تاجیکستان با حکومت طالبان وارد تعامل سیاسی شدهاند و در سال 1402 این تعامل سیاسی با حکومت طالبان بیشتر افزایش یافته است.
در بعد اقتصادی، تمام کشورهای آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان، خواهان تعامل بیشتر اقتصادی با حکومت طالبان هستند و تلاش دارند که در راستای همکاریهای اقتصادی، توسعه ترانزیت و انتقال انرژی از تمام مساعی مشترک بهره ببرند. اما در بعد امنیتی، کشورهای آسیای مرکزی نگرانیهای جدی از جانب افغانستان دارند. علاوه بر داعش خراسان، خطر نفوذ افراط گرایان مسلح از مرزهای افغانستان به کشورهای آسیای مرکزی به طور جدی از سوی کشورهای شمالی مطرح میشود.
سازمان ملل
با آغاز سال 1402 نقش مستقیم سازمانملل متحد در امور افغانستان نیز آغاز شد و این سازمان عملاً بهعنوان محور، برای برخی از بازیگران دخیل در قضایای افغانستان مطرح شد. دبیرکل سازمان ملل در اردیبهشت 1402 و پس از برگزاری نشستی با حضور نمایندگان ویژۀ کشورها در امور افغانستان، فریدون سنیرلی اوغلو دیپلمات ترک را بهعنوان هماهنگ کننده و ارزیاب مستقل برای بررسی مسائل افغانستان تعیین کرد. اوغلو حاصل ارزیابی و گزارش خود را بهعنوان «نقشۀ راه افغانستان» در آبان 1402 به دبیر کل سازمان ملل ارائه کرد. این گزارش و ارزیابی بهعنوان دستور کار سازمان ملل و شورای امنیت در قبال مسائل افغانستان تعیین شد. دبیرکل سازمان ملل متحد، دومین نشست دوحه را در بهمن 1402 در کشور قطر برگزار کرد.
تجربه ثابت کرده است آمریکا و متحدین آن، زمانی که قصد شروع بازی جدیدی را داشته باشند، یکی از ابزارهایشان سازمان ملل است که برای مشروعیت بخشی به روند، این سازمان را فعال میکنند.
مسئله فلسطین
مرور زمان و وقوع حوادث و تحولات جدید در فلسطین، یک چشم انداز روشن را در قضیۀ چگونگی مواجهۀ حکومت طالبان با مسائل کلان جهان اسلام، از جمله فلسطین، ترسیم کرد. حکومت طالبان عملاً نشان داد که در خصوص مسئلۀ فلسطین بهعنوان یک مسئلۀ کلان جهان اسلام، ارزیابی و موضعگیری قاطع و صریح دارد. این حکومت در حالی که به تعامل با آمریکا نیازمند بود ولی در قبال قضیۀ فلسطین عزتگرایی اسلامی را عملاً از خود نشان داد. پس از آغاز تهاجم رژیم اسرائیل علیه مردم غزه، در آبان 1402 حکومت طالبان چند بیانیۀ شدیداللحن علیه اسرائیل منتشر کرد. این نوع موضعگیری ثابت کرد که رویکرد حکومت طالبان در قبال فلسطین فراتر از تاکتیک سیاسی بوده و به نوعی راهبرد کلان سیاست خارجی طالبان را نشان میدهد.
امنیت
امنیت داخلی افغانستان در سال 1402
ارزیابیهای کلی از وضعیت امنیتی افغانستان در سال 1402 حکایت از این دارد که قدرت و مدیریت امنیتی طالبان، هر روز از استحکام بیشتری برخوردار میشود. حکومت طالبان در این سال توانست گروههایی مانند داعش و یا جبهۀ مقاومت را به تغییر تاکتیک و حتی تغییر استراتژی نظامی و جنگی وادار کند.
جبهههای مخالف طالبان
جبهۀ مقاومت ملی و جبهۀ آزادی افغانستان که تا پیش از زمستان 1401، در برخی مناطق از ولایتهای پنجشیر، بغلان، بدخشان، تخار و شماری دیگر از مناطق افغانستان سنگرهای نظامی ایجاد کرده بودند، در سال 1402 این سنگرها را خالی کردند و به مبارزۀ چریکی روی آوردند. احمد مسعود، رهبر جبهۀ مقاومت ملی افغانستان، در اردیبهشت 1402 رسما اعلام کرد که رهبران جبهۀ مقاومت، بر اساس تجاربی که از مبارزۀ نظامی با طالبان به دست آوردهاند، استراتژی جدیدی مبتنی بر «حضور در همهجا» ترسیم کردهاند و اعضای این جبهه نیز از آن حمایت کردهاند.
جبهۀ مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود در کنار تغییر راهبرد نظامی، به فعالیتهای نرم و سیاسی نیز روی آورده است. بر اساس همین استراتژی، اعضای جبهۀ مقاومت ملی در سال 1402 نشستهای سیاسی را در مسکو، دوشنبه، وین و پاریس برگزار کردند. اما در نشست سازمان ملل متحد در دوحه، در حالی که از طالبان دعوت شد، از جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود، دعوت نشد.
مخالفان نظامی و سیاسی طالبان در سال 1402، هیچ گونه موفقیتی در راهبرد سیاسی، نظامی، تدوین سیاست و یا روایتگری علیه طالبان، نداشتهاند.
داعش خراسان
رفتارشناسی گروه داعش در سال 1402، بیانگر آن است که این گروه تصرف جغرافیا را در افغانستان از استراتژی خود خارج کرده و جنگهای پراکندۀ چریکی و بمبگذاری در محلات عمومی را بهعنوان راهبرد نظامی خود برگزیده است. با این تغییر تاکتیک، گروه داعش توانست در ماه مهر، ۳ حملۀ تروریستی را به ترتیب در مسجد شیعیان در ولایت بغلان، در باشگاه ورزشی شیعیان در شهر کابل و در یک وسیلۀ نقلیۀ شهری حامل شیعیان در کابل، انجام دهد. همچنین در خرداد، مهاجمان انتحاری داعش مولوی نثار احمد احمدی، معاون ولایت طالبان در بدخشان و مولوی صفیالله صمیم، از فرماندهان ارشد این گروه را کشتند.
رویکرد حکومت طالبان راجع به وضعیت داعش این است که هسته و بنیان داعش توسط اقدامهای امنیتی و مبارزۀ جدی طالبان، به کلی در افغانستان از بین رفته است. حکومت طالبان براساس همین دیدگاه، هرگونه گزارش یا ابراز نظر در مورد حضور داعش در افغانستان را انکار میکند و آن را مخالفت با حاکمیت ملی و دستاوردهای طالبان در افغانستان تلقی و تفسیر میکند. به طور کلی به نظر میرسد گروه داعش در افغانستان نسبت به گذشته تضعیف شده ولی از بین نرفته است.
مواد مخدر
در سال 1402 اقدامهای طالبان برای جلوگیری از کشت تریاک در افغانستان مورد تأیید نهادهای معتبر بینالمللی و کشورهای جهان قرار گرفت. در آبان 1402، دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمانیافتۀ سازمان ملل متحد، گزارش داد که کشت تریاک در افغانستان تا ۹۵ درصد کاهش یافته است. این گزارش، اعلام کرد که میزان کشت تریاک در افغانستان از ۶۲۰۰ تن در سال سقوط نظام جمهوریت، به ۳۳۳ تن کاهش یافته است.
سیاست ممنوعیت کشت تریاک در افغانستان، زمانی پایدار و مؤثر خواهد بود که حکومت افغانستان با کمک جامعۀ جهانی و کشورهای منطقه بتواند، کشت جایگزین مواد مخدر را در افغانستان به صورت مؤثر گسترش بدهد و علاوه براین از کشاورزان افغانستان، با آموزش شیوههای جدید کشاورزی، آبیاری، تهیۀ بذر مرغوب و تهیۀ ابزار آلات کشاورزی مدرن، حمایت کند.
اقتصاد و تجارت
اقتصاد افغانستان در 1402
در تابستان سال 1402، نرخ دلار با یک شیب تند سقوط کرد و ارزش خود را در برابر پول افغانی از دست داد و تا پایان سال 1402 پول افغانستان توانست موقعیت بهتر خود را در برابر دلار حفظ کند. میتوان گفت حکومت طالبان در سال 1402 نسبت به سال گذشته، در راستای مدیریت بازار ارز و حفظ ارزش پول افغانی، موفق عمل کرده است و این برای حکومت طالبان یک پیشرفت قابل توجه به حساب میآید.
در سال 1402، نرخ تورم در سبد کالاهای اساسی و مورد نیاز اولیۀ شهروندان افغانستان تا حدودی کاهش یافت که مورد تأیید نهادهای معتبر بینالمللی نیز واقع شد. بهنظر میرسد که اصلیترین عامل کاهش نرخ تورم در افغانستان، کاهش نرخ تقاضا در بازارهای افغانستان است.
نرخ بیکاری هر روز در افغانستان یک نمودار تصاعدی را طی میکند که باعث ناامیدی شدید برای خانوادههای افغانستان میشود.
سیاست خارجی اقتصاد محور
رفتارهای حکومت طالبان نشان میدهد که حکومت طالبان مصمم است دیپلماسی اقتصادی را با کشورهای منطقه در پیش بگیرد و بالعکس از امنیتی شدن روابط با کشورهای منطقه اجتناب کند. احتمالاً حکومت طالبان به این نتیجه رسیده است که امنیتیسازی جغرافیای افغانستان برای کشورهای پیرامون، افغانستان را در انزوا فرو میبرد و این کشور را از مزایای شبکۀ همکاری منطقهای محروم میکند. بررسی سیاست حکومت طالبان در دو سال گذشته نیز نشان میدهد که این حکومت علاقهمند است تا از طریق دیپلماسی اقتصادی در الگوهای همکاری منطقهای ادغام شود و جایگاه مناسب افغانستان را در شبکه همکاریهای اقتصادی منطقه پیدا کند.
این رفتار طالبان، تا حدودی جایگاه و حضور حکومت طالبان را در نظم منطقهای تثبیت کرده است و حداقل برای کشورهای منطقه این ذهنیت را بهوجود آورده است که میتوانند پروژههای کلان اقتصادی را با مشارکت حکومت طالبان به پیش ببرند. در عین حال، ادامه و پیشرفت همکاریهای کلان اقتصاد منطقهای به تداوم سیاستهای حکومت طالبان بستگی دارد.
رایزنیهای اقتصادی افغانستان با ایران
ملا برادر معاون اقتصادی حکومت سرپرست طالبان و از چهرههای مشهور رهبری طالبان، در آبان سال 1402 در رأس یک هیئت بلند پایۀ اقتصادی و سیاسی به ایران سفر کرد. در این سفر ۵ تفاهمنامه همکاری اقتصادی میان افغانستان و ایران به امضا رسید.
به نظر میرسد که دلایل مختلفی حکومت طالبان را متقاعد کرده است که به ایران بهعنوان مهمترین شریک اقتصادی افغانستان در سطح منطقه بنگرد. علاوه براین، حکومت طالبان در سال 1402 همزمان با چالشهای ترانزیتی میان افغانستان و پاکستان، به شدت مصمم شد که تعاملات ترانزیتی خود را با جمهوری اسلامی ایران بیشتر از گذشته دنبال کند. در عرصۀ بازرگانی و سرمایهگذاری روی معادن افغانستان نیز، حکومت طالبان و جمهوری اسلامی ایران در سال 1402 دستاوردهای خوبی داشتند.
میزان تعاملات تجاری افغانستان با همسایگان
گزارش رسمی بانک جهانی در سال 1402 بیانگر آن است که ایران با سهم 21 درصدی، بزرگترین مبدأ واردات کالا به افغانستان بوده است و پس از آن نیز کشورهای چین (18 درصد)، پاکستان (18 درصد) و امارات متحده عربی (14 درصد) از واردات کالا به افغانستان را به خود اختصاص دادهاند.
بیشتر کالاهای صادراتی افغانستان در سال 1402، زغال سنگ، پنبه، هینگ (گیاه آنقوزه که کاربرد دارویی دارد) و تخم هینگ، میوههای خشک، میوههای تازه، محصولات زراعی، زعفران، فرش و گیاهان دارویی بوده است. این کالاها به کشورهای پاکستان، هندوستان، چین، امارات متحده عربی، ایران و ترکیه صادر شده است.
کالاهای وارد شده در این سال، شامل سوخت، مواد غذایی و ماشینآلات هستند که از کشورهای ایران، پاکستان، چین، امارات متحدۀ عربی، ازبکستان، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان وارد شدهاند.
چشم انداز اقتصادی افغانستان
با وجود این که اقتصاد افغانستان در دورۀ حاکمیت طالبان مخصوصاً در سال 1402 در بخشی از شاخصها مانند کنترل قیمت ارز پیشرفت قابل توجه را تجربه کرد ولی در بعضی از بخشها، همچنان در حالت رکود قرار دارد. در سیاستگذاری کلان اقتصاد افغانستان، ممنوعیت تولید و قاچاق مواد مخدر، یک تصمیم بسیار مهم بود که تا حدودی موفقیت نسبی را به همراه داشت. اگر کشورهای منطقه و جامعۀ جهانی در راستای حمایت از کشت مناسب جایگزین مواد مخدر، افغانستان را یاری کنند احتمال آن وجود دارد که اقتصاد مافیایی و تبعات منفی آن مانند پدیدۀ ناامنی و قاچاق، در مرزهای مشترک منطقه نیز کاهش پیدا کند.
بهرغم کاهش فساد مالی و حفظ ارزش پول افغانی، واقعیت تلخ این است که نرخ بیکاری هر روز در افغانستان یک نمودار تصاعدی را طی میکند که باعث ناامیدی برای خانوادههای افغانستان میشود و ممکن است موج جدید مهاجرت را از مسیرهای قانونی و غیر قانونی، بهسوی کشورهای همسایه از جمله ایران شاهد باشیم.
از دیگر سو، اگر بیکاری و فقر، همچنان در افغانستان فراگیر بماند، نه تنها برای کارنامۀ حکومتداری طالبان که برای حفظ امنیت و ثبات در افغانستان نیز یک تهدید خواهد بود.
روندهای فرهنگی - اجتماعی افغانستان
شیعیان افغانستان
پس از حاکمیت مجدد طالبان، برخلاف رهبران سیاسی تبعیدی، شیعیان افغانستان یک نوع استراتژی تعاملگرایانه را با طالبان در پیش گرفتهاند. گروه طالبان نیز از همان آغاز سقوط جمهوریت و پیروزی طالبان، سیاست مدارا و رواداری را در قبال شیعیان افغانستان اعلام کرد.
به رغم وعدههای طالبان، تاکنون اقدام عملی مثبتی برای رعایت حقوق مدنی شیعیان از جانب حکومت طالبان دیده نشده است. تدریس فقه جعفری در دانشکدههای شرعیات و دیگر دانشگاههای دولتی طی حکم وزارت تحصیلات عالی طالبان، ممنوع شد. همچنین با لغو تمام قوانین موضوعه، از جمله قانون اساسی، رسمیت مذهب جعفری و همچنین قانون احوال شخصیۀ شیعیان، از دایرۀ محاکم و دادگاههای افغانستان حذف شد. از لحاظ سیاسی، هنوز هیچ یک از شیعیان افغانستان به کابینۀ حکومت طالبان راه نیافتهاند و تنها سه نفر معاون، در وزارتهای اقتصاد، صحت عامه/بهداشت و مسکن و شهرسازی طالبان حضور دارند.
بهرغم این نگاه مذهبی طالبان به شیعیان افغانستان، مراسم مذهبی از جمله مراسم محرم همانند گذشته در افغانستان برگزار میشود هرچند که در سال 1402، ظاهراً به دلیل مسائل امنیتی، مراسم محرم در اماکن محدودتر برگزار شد ولی تلاش حکومت طالبان در تأمین امنیت مراسم مذهبی شیعیان، تاکنون رضایت بخش بوده است.
از لحاظ خدمات و بازسازی شهری، شهرداری کابل به مناطق اهل تشیع در غرب کابل نیز توجه دارد و در ارائۀ خدمات شهری تاحدودی بهتر از حکومت قبلی عمل کرده است.
مدارس دینی
در سال 1402، طالبان سیاست خود را برای تأسیس دارالحفاظ، مدارس دینی و دارالعلومهای دینی با جدیت بیشتر دنبال کرد. لایحه آموزشی، کتابها، شیوۀ تدریس، فعالیت فرهنگی و آموزشی این نوع مدارس، توسط حکومت طالبان تعیین میشود و تبعیت از آن لازم است.
حقوق و تحصیل دختران
طالبان در قبال ممنوعیت زنان و دختران از کار در ادارات دولتی و نهادهای بینالمللی به هیچ وجه تا اکنون کوتاه نیامده است. در حالی که ماه اسفند، آغاز سال آموزشی و بازگشایی مکاتب/مدارس در افغانستان است، برای سومین سال متوالی است که این حق و نشاط مدرسه رفتن، از دختران افغانستان گرفته شده است. شواهد نشان میدهد که رهبران اصلی طالبان، تاکنون با حق آموزش دختران موافقتی نشان ندادهاند. آنچه مسلم است این است که تا حل نهایی این موضوع، خسارتهای جبران ناپذیر بر سرنوشت دختران و خانوادههای افغانستان تحمیل خواهد شد.
فرهنگ و زبان فارسی
براساس قرائت مذهبی خاص طالبان، برخی جلوههای فرهنگی مانند شب یلدا و نوروز ممنوع اعلام شده است. با وجود این، برخلاف دهۀ هفتاد و نسخۀ اول طالبان، نسخۀ دوم طالبان، تا حدودی نوعی مدارای مذهبی و فرهنگی را در قبال فرهنگ مذهبی و زبان فارسی، از خود، به نمایش گذاشته است.
حکومت طالبان تنها در یک بازۀ زمانی کوتاه در سال 1400، برخی از رفتارهای فارسی ستیزی را از خود نشان داد ولی به زودی از آن نوع رفتارها دست کشید. بررسیها نشان میدهد که چالش زبان در افغانستان یک مسأله نسبتا تاریخی است و نمیتوان آن را تنها به طالبان نسبت داد. در لویه جرگۀ قانون اساسی سال 1343 که بهترین قانون اساسی افغانستان در دورۀ مشروطیت است، حکومت طالبان با زبان فارسی مخالفت نمیکند ولی از سوی دیگر هیچ نوع حمایت از رشد زبان فارسی هم ندارد. تجربه نشان داده است که حمایت قدرت سیاسی از یک زبان در رشد و شکوفایی آن زبان نقش بسیار برجسته دارد.
انتهای مطلب/