بر خلاف آنچه تصور میشود شهباز شریف بیشتر از اینکه خواستار تغییر در سیاستهای کلان کشوری باشد در پی ایجاد تعادل و کاهش چالشهای اقتصادی موجود در این کشور است و سعی خواهد کرد تا با ارتش این کشور درنیفتد. در این شرایط خط مشی اساسی شهباز شریف حصول اطمینان از سوی ارتش در جهت تعیین سیاستهای منطقهای در قبال افغانستان و هند است. سیاست اسلامآباد در قبال طالبان افغانستان، حفظ محدودیتهای بینالمللی و نیز کاهش حضور دیپلماتیک این گروه در سطح منطقه برای ایجاد نوعی کنترل بر این گروه است. شهباز شریف برادر نواز شریف حتماً از تجربه برادر خود در قبال حاکمان افغانستان استفاده و سعی خواهد کرد تا حکومت طالبان را دچار تفرقه کند.
مطالعات شرق/
حسیبالله شاهین*
درآمد
هر چند فرایند انتخابات در کشورهای در حال توسعه پیچیده، چالش برانگیز و دارای مخاطرات زیاد هست، با وجود این، نخبگان کشورهای در حال توسعه، سعی میکنند با ایجاد ائتلافها با جناحهای اثرگذار، در سطوح مختلف از این روند برای کسب مشروعیت استفادۀ بهینه کنند. در شرایط کنونی حاکم بر نظم بینالمللی، بیشتر تعهدهای نهادهای مالی جهانی و نیز سایر مراودههای سیاسی با ارزیابی سطحی از مشروعیت داخلی حکومتها در ارتباط بوده و این مهم میتواند وجهۀ دولت را در چانهزنیهای دیپلماتیک و اقتصادی، بهبود بخشد. به همین علت، انتخابات در پاکستان از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ زیرا این کشور با چالشهای زیادی در سطح داخلی و خارجی مواجه بوده و نیازمند باز تعریف مشروعیت است. جمهوری اسلامی پاکستان از بدو تاسیس در سال 1947 تا حال، دارای نوعی نظام دموکراسیِ شکننده و گزینشی بوده و بیشتر حاکمان سیاسی با دخالت ارتش این کشور برگزیده میشوند. اما همین روندِ نه چندان شفاف هم در این برهه برای پاکستان از اهمیت فراوانی برخوردار است که در ادامه به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.
چالشهای فراروی حکومت شهباز شریف
از زمان برکناری عمران خان از مقام نخستوزیری پاکستان در 10 آوریل 2022 تا حال، این کشور با بحرانهای متعدد سیاسی و تظاهرات گسترده در شهرهای مختلف روبرو بوده و این امر حتی صداهای حاشیهای را برای تجزیه پاکستان، به گوش رسانده است. بحران سیاسی پاکستان در حالی شکل گرفت که این کشور با موج بیسابقهای از حملات طالبان پاکستان، مواجه بوده و این حملات دهها نظامی پاکستان را به کام مرگ فرستاد. این مسئله باعث شد تا روابط میان اسلامآباد و کابل به تیرگی کشیده شود و در طول دو سال گذشته، تنشهای لفظی و حتی درگیریهای مرزی میان دو طرف صورت گیرد.
در طی این مدت، حاکمان نظامی پاکستان، از این مسئله که نیروهای دستپرودۀ آنها، هم در سطح داخلی و هم در سطح منطقه، به دشمن مبدل شدهاند، سخت خشمگین بوده و این امر باعث تغییر موضع آنان نسبت به عمران خان نخست وزیر وقت این کشور در داخل شد و باعث شد تا حزب او را از صحنه سیاسی تقریباً حذف کنند. همچنین در این برهه سیاست اسلامآباد در قبال طالبان افغانستان نیز تغییر کرد و عملاً پاکستان حکومت کابل را حامی تروریسم و عامل بیثباتی در این کشور دانست و در مجامع بینالمللی از این گروه انتقادهای تندی را مطرح کرد. اما مسئله چالشها در پاکستان فراتر از این مباحث بوده است زیرا اقتصاد پاکستان سخت تحت فشار قرار داشته و مواعد پرداخت وامهای خارجی به سر رسیده و ارزش پول ملی نیز به شدت کاهش یافته است.
در چنین شرایطی حاکمان نظامی و نخبگان سیاسی این کشور توانستند انتخابات را در سایه تهدیدهای امنیتی برگزار کنند. این انتخابات در 8 فوریۀ سال جاری میلادی برگزار شد و در آن هیچ یک از احزاب اصلی حزب مسلم لیگ شاخه نواز و حزب مردم نتوانستند به اکثریت آرا دست یابند. بر خلاف توقع ناظران، حامیان عمران خان که به صورت فردی وارد کارزار انتخاباتی شده بودند، توانستند بیشترین کرسیهای پارلمان را بدست آوردند. اما از آنجا که برابر قوانین پاکستان، صرفاً احزاب صلاحیت تشکیل دولت را دارند، نمایندگان منسوب به عمرانخان توان تشکیل دولت را نداشتند و ائتلاف سنتی احزاب مسلم لیگ شاخۀ نواز و حزب مردم، با نظر مثبت ارتش، حکومت جدید را به رهبری شهباز شریف تشکیل دادند.
بر خلاف آنچه تصور میشود شهباز شریف بیشتر از اینکه خواستار تغییر در سیاستهای کلان کشوری باشد در پی ایجاد تعادل و کاهش چالشهای اقتصادی موجود در این کشور است و سعی خواهد کرد تا با ارتش این کشور درنیفتد. در این شرایط خط مشی اساسی شهباز شریف حصول اطمینان از سوی ارتش در جهت تعیین سیاستهای منطقهای در قبال افغانستان و هند و نیز پیام واضح برای کشورهای منطقه، از جمله چین و جمهوری اسلامی ایران مبنی بر پایبندی این کشور به توافقهای مشترک است. شریف در تلاش برای کاهش شکافهای داخلی است تا بتواند از این طریق سایر بحرانها را مدیریت کند. نخست وزیر جدید در پی ترمیم روابط نخبگان غیرنظامی با نظامیان این کشور است و میکوشد مطابق با استراتژیهای راهبردی ارتش عمل کند و از همین روی مسئله افغانستان و نوع تعامل با طالبان اهمیت مییابد.
شهباز شریف و حکومت طالبان افغانستان
باید به این نکته توجه داشت که سیاست پاکستان در قبال افغانستان همان سیاست حفظ حکومت متمایل و در عین حال ضعیف است که در برخی منابع از آن به عنوان عمق استراتژیک پاکستان یاد میشود. مهم است تا بدانیم که سیاست اسلامآباد در قبال طالبان افغانستان، حفظ محدودیتهای بینالمللی و نیز کاهش حضور دیپلماتیک این گروه در سطح منطقه برای ایجاد نوعی کنترل بر این گروه است اما در شرایط حاضر، اسلامآباد شانس زیادی برای کنترل طالبان ندارد زیرا اکنون نمایندگان آمریکا و اروپا به صورت مستقیم با طالبان در تماس هستند و کشورهای مطرح منطقه از جمله چین، روسیه، هند و ایران هم در حال گسترش روابط با این گروه هستند. این موضوع خطر ظهور یک حکومت قدرتمند در کابل را افزایش داده و برای پاکستان این نگرانی را ایجاد کرده که حکومت طالبان افغانستان از همان سیاست استفاده از گروههای شبهنظامی که پاکستان طی نزدیک به بیست سال در افغانستان اعمال کرد، علیه پاکستان استفاده کند و دردسرهای جدید امنیتی برای این کشور ایجاد کند.
مسائل امنیتی به شدت روی روابط طالبان افغانستان و حکومت پاکستان اثر گذاشته است. به طوری که پاکستان، حکومت طالبان را متهم به پناه دادن به گروههای تروریستی کرده است و ناامنیهای چند سال اخیر در این کشور را به پای حکومت مستقر در کابل مینویسد. در واقع تنشهای سیاسی اخیر و نیز بیانات مقامهای مسئول دو طرف، از آن حکایت میکند که روابط حکومت طالبان با پاکستان رو به وخامت گذاشته است، چنان که ژنرال عاصم منیر رئیس ستاد ارتش پاکستان که در واقع مسئول اصلی سیاستگذاری خارجی پاکستان نیز دانسته میشود، گفته است که «جان یک سرباز پاکستانی به اندازۀ کل افغانستان ارزش دارد». این جمله میتواند تغییر اساسی در مکانیسم سیاستگذاری خارجی پاکستان ایجاد کرده و ممکن است حکومت شهباز شریف نیز بر مبنای این سیاست که عملاً با احساسات ملیگرایی آمیخته است، با حکومت طالبان برخورد کند.
باید این نکته را نیز به خاطر سپرد که شهباز شریف برادر نواز شریف حتماً از تجربه برادر خود در قبال حاکمان افغانستان استفاده و سعی خواهد کرد تا حکومت طالبان را دچار تفرقه کند. پرونده افغانستان در شرایط حاضر و با توجه به اولویتهای حکومت جدید پاکستان از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا مسائل امنیتی موجود، بر روابط اقتصادی-تجاری پاکستان اثر گذاشته و باعث تشدید بحران در ایالتهای همجوار افغانستان خواهد شد. به همین دلیل، این بحث محتمل به نظر میرسد که حکومت پاکستان بار دیگر مخالفان طالبان را برجسته کند، انتقاد از طالبان را افزایش دهد، اخراج مهاجران را سرعت بخشد و با استفاده از چهرههای مذهبی، طالبان را منفور جلوه دهد. این موارد بخشی از ابزارهای سیاسی پاکستان برای فشار بر طالبان است و اسلامآباد مسلماً از آن استفاده خواهد کرد. این نکته برای پاکستانیها واضح است که انتخابات بعدی آمریکا، جنگ اوکراین و تنشهای چین و آمریکا در شرق آسیا فرصتی برای حکومت طالبان مهیا کرده تا نفس بکشد اما با تثبیت وضعیت جدید ژئوپلیتیک در سطح جهان، احتمالاً افغانستان بار دیگر میدان رقابت قدرتهای بزرگ بهخصوص روسیه-چین و آمریکا خواهد شد. به همین علت، پاکستان سعی خواهد کرد حکومت طالبان را به هر صورت ممکن تحت فشار سیاسی قرار دهد تا مسایل امنیتی این کشور و تهدیدهای اعضای TTP را به صورت کوتاه مدت حل کرده و از درگیری یا حملۀ مستقیم به افغانستان اجتناب کند.
در شرایط حاضر پاکستان تلاش خواهد کرد تا تهدیدهای امنیتی را با استفاده از گروههای ذینفوذ بر طالبان افغانستان، بهخصوص علمای برجستۀ پاکستانی، که احتمال تاثیرگذاری آنها بر رفتار طالبان هست، کاهش دهد و از این طریق، طالبان افغانستان را اقناع کند که مانع حملاتTTP در خاک پاکستان شود و همچنین طالبان را سرگرم مسائل داخلی خود کند. حکومت جدید پاکستان، اقتصاد را در اولویت قرار داده و برای این منظور نیازمند ثبات در پاکستان است اما در عین حال با استفاده از ابزارهای سیاسی و نظامی سعی خواهد کرد تا وزنهای را برای متعادل کردن حکومت طالبان ایجاد کند. به هر حال آیندۀ روابط طالبان با پاکستان زیاد دلگرم کننده نیست و تشدید تنش میتواند وضعیت را در سطح منطقه پیچیده کند.
جمعبندی
پاکستان تمامی طرحهای استراتژیک برای مقابله با قدرتمند شدن حکومت طالبان را در دست دارد. این کشور با استفاده از دستگاه دیپلماسی خود در حال ایجاد روایت دیگری از حکومت طالبان در سطح منطقه و جهان است و حتی ممکن است از این طریق طالبان را هر چه بیشتر منزوی کند. هر چند این سیاست تا حال چندان موفق نبوده اما در بلندمدت میتواند تاثیر عمیقی بر شرایط سیاسی حکومت طالبان در سطح جهان بگذارد. از سوی دیگر، پاکستان تلاش دارد تا پروژههای اتصال منطقهای بخصوص تاپی و تاپ را که میتواند منابع درآمدزایی و ابزاری حکومت طالبان باشد، با پروژههای دیگری جایگزین کند. همچنین در تلاش برای ایجاد محدودیت بر صادرات و واردات تجار افغانستان و نیز اخراج مهاجرین از این کشور است تا فضای نه چندان آرام سیاسیِ افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان را ناآرامتر کند و زمینه را برای ایجاد توازن میان جریان حاکم و مخالفان فراهم کند؛ آنچه که به عنوان سیاست همیشگی پاکستان در قبال افغانستان مطرح بوده و ابزار اصلی فشار بر جریان حاکم بر افغانستان از دیر باز به شمار رفته است.
با توجه به مسائل مطرح شده، میتوان این گونه نتیجه گرفت که حکومت جدید پاکستان دردسر زیادی با طالبان خواهد داشت و این به خودی خود میتواند روی کارنامه سیاسی این حکومت در پاکستان نیز اثر بگذارد. شرایط آشفته در جهان و نیز باز تعریف وضعیت ژئوپلیتیک جهانی برای نظم جدید چند قطبی، میتواند پاکستان را به یکی از نزدیکترین کانونهای بحران منطقه پیوند دهد.
انتهای مطلب/
*کارشناس روابط بینالملل