طرح عملیات اخراج پناهندگان افغانستانی آنهم با حجم وسیع و همزمان با فصل سرما، یک اقدام ناگهانی نیست بلکه ریشه در سیاست کلان و راهبردی پاکستان در قبال حکومت طالبان دارد. بدون تردید، این اقدام، طرحی گسترده است که مقامها و نهادهای ذیصلاح پاکستان تمام جوانب و پیامدهای آن را سنجیده و سپس اقدام به اجرای آن کردهاند. بدیهی است که اسلام آیاد از پیامدهای احتمالی این اقدام آگاه بوده و حاضر به پذیرش آنها شده است. اهداف داخلی و خارجی با کاکرد سیاسی، اقتصادی و امنیتی را میتوان ذیل این اقدام پاکستان بررسی کرد.
مطالعات شرق/
ولیالله مرادیان*
مقدمه
پاکستان در طول چهل سال بحران سیاسی افغانستان، میزبان میلیونها مهاجر افغانستانی بوده است. اما همین کشور، پاییز امسال، در یک تصمیم ظاهراً ناگهانی، سیاست خود در قبال مهاجران و پناهندگان افغان را تغییر داد و ضربالاجلی یک ماهه برای خروج مهاجران افغانِ فاقد مدرک تعیین کرد. با پایان ضربالاجل یک ماهه، از اول ماه نوامبر برابر با دهم آبان، عملیات دستگیری و اخراج اجباری بیش از یکونیم میلیون پناهنده افغان که فاقد مدرک قانونی هستند در ایالتهای مختلف پاکستان آغاز شد. در نتیجه تاکنون هزاران نفر از آوارگان افغان توسط پلیس پاکستان دستگیر و به اجبار به افغانستان منتقل شدند و این روند ادامه دارد. در این نوشته، ابعاد و عوامل مرتبط با اخراج اجباری پناهندگان افغان توسط دولت پاکستان و پیامدهای آن مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
ابعاد و علل داخلی پاکستان در قبال اخراج مهاجرین افغان
در قبال اخراج اجباری پناهندگان افغان توسط دولت پاکستان یک سؤال بسیار ساده و صریح مطرح است. آن سؤال این است که «هدف دولت پاکستان از اخراج پناهندگان افغان چیست»؟ این سؤال صریح و ساده است ولی پاسخ چندان ساده و روشنی ندارد. مقامهای دولت پاکستان در مورد این طرح، عوامل و اهداف مختلف را در اظهار نظرهای شان مطرح کردهاند که عبارتند از:
1- عوامل امنیتی
دولت پاکستان در ابتدای پروسه عملیات اخراج اجباری پناهندگان افغان، هدف اصلی از اجرای این طرح را تأمین امنیت عمومی پاکستان اعلام کرد. وزارت کشور پاکستان در زمان تدوین این طرح، مدعی شد که 14 مورد از 24 انفجار انتحاری پاکستان در سال جاری میلادی را شهروندان افغانستان انجام دادهاند. حکومت طالبان در مقابل، این ادعای پاکستان را فاقد دلیل و مدرک دانست و بروز این حوادث را ناشی از ضعف نیروهای امنیتی پاکستان خواند.
بدون توجه به این ادعاها، از همان آغاز، برداشت غالب این بود که طرح اخراج اجباری مهاجران افغان ممکن است عامل مهم دیگری داشته باشد که بنا به دلایلی دولت پاکستان و حکومت طالبان از ذکر آن اجتناب میکنند. در عین حال این احتمال مطرح بود که دولت پاکستان که اقدامهای حکومت طالبان را در نابودی و یا مهار اعضای (TTP)، مطابق انتظار دولت پاکستان نمیداند، از اخراج مهاجران افغان با این حجم گسترده، به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر افغانستان و تنبیه حکومت طالبان، استفاده میکند. این پرده پوشی چندان طول نکشید و هفته گذشته نخست وزیر پاکستان به صراحت بیان کرد که اخراج مهاجران افغان، به سبب آن اتخاذ شده است که حکومت طالبان علیه اعضای تحریک طالبان پاکستانی (TTP) اقدام مطابق با خواست پاکستان انجام نداده است.
انوارالحق کاکر، نخست وزیر پاکستان روز چهارشنبه ۱۷ آبان در یک کنفرانس خبری گفت که «پس از بازگشت طالبان به قدرت در اگوست ۲۰۲۱، پاکستان امیدوار بود که طالبان گروههای مخالف پاکستان به ویژه تحریک طالبان پاکستان را با انجام عملیات علیه آنها، سرکوب کند.» او گفت: «در جریان سفر یک هیات بلندپایه پاکستانی به کابل در سال جاری میلادی، از حکومت طالبان در افغانستان خواسته شد که بین پاکستان و تحریک طالبان پاکستان یکی را انتخاب کند.» وی افزود: «اما بدبختانه پس از ایجاد حکومت موقت در افغانستان، رویدادهای تروریستی در پاکستان ۶۰ درصد و حملات انتحاری ۵۰۰ درصد افزایش یافته است». او مدعی شد که تحریک طالبان پاکستان از خاک افغانستان علیه پاکستان استفاده میکند و تا کنون در میان مهاجمان انتحاری این گروه، ۱۵ نفر افغان نیز حضور داشتهاند.
بدون توجه به ادعای دولت پاکستان، لحن و هشدار نخست وزیر پاکستان نشان میدهد که آداب و تعارفهای دیپلماتیک میان حکومت طالبان و دولت پاکستان تا حد زیادی از بین رفته است. وضعیت به وجود آمده نشان میدهد که روابط میان دو حکومت به نقطهای رسیده است که هیچ یک تا اول سال جاری، هرگز انتظار آن را نداشتند. بدیهی است که ترمیم دوباره این فاصله به وجود آمده، امر محالی نیست ولی برگرداندن اعتماد اولیه بین دولت پاکستان و حکومت طالبان کار دشواری خواهد بود. زیرا وضعیت به وجود آمده استراتژیستهای پاکستانی از جمله استخبارات پاکستان را به اتخاذ راهبردهای بدیل واخواهد داشت. پیشبینی و تصور چنین وضعیتی برای آینده افغانستان و حکومت طالبان باعث نگرانی و از هر لحاظ قابل تأمل است.
2- عوامل اقتصادی
با وجود این که، مقامهای دولت پاکستان این ادعا را برجسته کردهاند که عامل اصلی اخراج پناهجویان افغان دخالت بعضی از این پناهندگان در خشونتهای امنیتی پاکستان است، ولی باز هم، نمیتوان برخی عوامل پیدا و پنهان دیگر را از نظر دور داشت.
تحلیلگران پاکستانی یکی از علل طرح اخراج اجباری پناهجویان افغانستانی را وضعیت اقتصادی پاکستان عنوان میکنند. مقامهای دولت پاکستان نیز در بیانیههای خود در مورد طرح اخراج اجباری پناهندگان افغان از عبارت کلی «تأمین امنیت و رفاه پاکستان» استفاده میکنند. وزارت کشور و وزارت خارجه پاکستان، حتی مهاجرین افغان را به دست داشتن در برخی مشکلات اقتصادی پاکستان، متهم میکنند. به ادعای آنان، مهاجرین افغان در امر قاچاق و انتقال ارز به نفع دولت هند، دست دارند. بدون توجه به صحت این ادعا، دولت پاکستان علاوه بر وضعیت بحرانی ارز و کاهش ارزش پول ملی، از لحاظ مالی و اقتصادی با شرایط بسیار سختی روبروست که ممکن است منجر به ورشکستگی اقتصادی و به دنبال آن سیاسی پاکستان شود. از این رو، گمان غالب این است که دولت پاکستان با برجسته ساختن مسئله اخراج اجباری پناهندگان افغان، احتمالا در تلاش است که افکار عمومی و جامعه جهانی را برای حمایت مالی از پاکستان توسط نهادهای مالی جهانی - از جمله صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- ترغیب و زمینه دریافت این کمکها را فراهم کند.
3- عوامل سیاسی
با آن که تاثیر عوامل امنیتی و اقتصادی را در طرح اخراج اجباری پناهندگان افغان از پاکستان نمیتوان نادیده گرفت، ولی نکته اساسی این است که طرح عملیات اخراج پناهندگان افغانستانی آنهم با این حجم وسیع و همزمان با فصل سردی هوا، بیش از هر چیزی ریشه در سیاست کلان و راهبردی پاکستان در قبال حکومت طالبان دارد. بدون تردید، این طرح گسترده یک اقدام ناگهانی نیست، بلکه طرحی است که مقامها و نهادهای ذیصلاح پاکستان تمام جوانب و پیامدهای آن را سنجیدهاند و سپس اقدام به اجرای آن کردهاند. از جمله اهداف این طرح که نسبتاً واضح به نظر میرسد، اعمال فشار بر دولت سرپرست افغانستان و تنبیه حکومت طالبان است.
این رویکرد حکومت پاکستان، آشکارا بیانگر وجود یک نوع «تنش سیاسی نهفته» میان دولت پاکستان و حکومت طالبان است. این موضعگیریها، دلالت واضح بر این مطلب دارد که کارکرد حکومت طالبان برای دولت پاکستان، مطابق مطالبات کلان سیاسی پاکستان و یا در یک کلمه مطابق «منافع ملی پاکستان»، نبوده است. این سئوال مطرح است که مطالبات کلان سیاسی پاکستان از حکومتهای افغانستان از جمله طالبان چیست که دولت پاکستان ابتدا از آن حکومتها حمایت میکند و سپس تغییر موضع میدهد و وارد تنش سیاسی با آنها میشود؟
بررسی تجربیات گذشته نشان میدهد که «مناقشات پیرامون خط مرزی دیورند» و« عدم تحمل پاکستان درباره حضور هند در افغانستان» بهعنوان دو چالش اصلی مطرح است که از ناحیه افغانستان متوجه پاکستان میشود. پاکستان انتظار داشت با حمایت و پیروزی مجدد طالبان، این دو مسأله برای همیشه و به صورت اساسی، توسط حکومت طالبان حل و فصل شود اما ظاهرا چنین نشده است. زیرا افغانستان نیازمند روابط اقتصادی و ترانزیتی با هند است و نگاه راهبردی به آن دارد. به گونهای که حتی طالبان نتوانست آن را نادیده بگیرد. در خصوص مرز دیورند نیز مقامهای طالبان در اظهار نظرهای خود رویکرد مبهمی را اختیار کردهاند مبنی بر این که این یک موضوع ملی و بالاتر از صلاحیت حکومتهاست. این نوع تعبیرها، دلالت ضمنی بر عدم پذیرش خط دیورند از سوی طالبان دارد. در یک نگاه واقعبینانهتر باید گفت که حکومت طالبان نیز متوجه است که خط دیورند و حضور هند در افغانستان، نقطه ضعف دولت پاکستان در قبال افغانستان است و حکومت طالبان میخواهد از این موضوع به عنوان یک اهرم فشار در تنظیم روابط با پاکستان استفاده کند.
با این نگاه، مشخص است که مسأله حضور مهاجرین در پاکستان، علت اصلی تنش نیست، بلکه طرح اخراج پناهندگان افغان در این فصل سرد، بهعنوان ابزار فشار بر حکومت طالبان استفاده میشود و دلالت واضح بر نارضایتی پاکستان از رویکرد و عملکرد حکومت طالبان دارد.
واکنشها و رویکرد حکومت طالبان
تقاضا و خواست مشترک همه مقامهای حکومت طالبان از ابتدای طرح اخراج اجباری پناهندگان افغان تاکنون، توقف این طرح بوده اما دولت پاکستان همواره آن را رد کرده است. با وجود این، واکنش و اظهار نظر مقامهای عالی طالبان دارای پیامهای متفاوت است که دلالت بر نوع نگاه هر یک از آنان به روابط با پاکستان دارد.
محمدحسن آخوند، رئیسالوزرای حکومت طالبان، در واکنش به اخراج اجباری مهاجران افغان از پاکستان، خطاب به مقامهای آن کشور گفت که «اگر با حکومت ما مشکل دارید، گفتگو کنید، مهاجران چه گناهی دارند؟» او افزود که «نباید انتقام مشکلات با حکومت طالبان، از مهاجران افغان که در چهار دهه اخیر زندگی بسیار سختی را در این کشور گذراندهاند، گرفته شود.» آنچه که از کلام نخست وزیر طالبان استنباط میشود این است که حکومت طالبان نیز به این عقیده است که طرح اخراج اجباری مهاجران افغان، یک واکنش سیاسی و ابزار فشار پاکستان در قبال حکومت طالبان است. ملا یعقوب مجاهد سرپرست وزارت دفاع حکومت طالبان نیز به پاکستان هشدار داد که در رابطه به عواقب این تصمیم فکر کند و به همان اندازه «کشت کند که بتواند در آینده آن را برداشت کند».
ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، کمتر شخصاً بیانیه میدهد و پیامهای او بیشتر توسط ذبیحالله مجاهد سخنگوی حکومت طالبان اعلام میشود. در بیانیه که ذبیحالله مجاهد اخیرا راجع به اخراج اجباری پناهجویان افغانستانی و ادعای نخست وزیر حکومت پاکستان منتشر کرد، مانند گذشته بر سه نکته اساسی تأکید شده است. نخست، در این بیانیه آمده است که «امارت اسلامی به هیچ کس اجازه نمیدهد که از خاک افغانستان علیه پاکستان استفاده کند». دوم، «امارت اسلامی افغانستان مسئول چالشهای امنیتی داخل پاکستان نیست، آنان باید مسائل داخلی خویش را خودشان حل کنند و سرزنش ناکامیهای خود را متوجه افغانستان نکنند». سوم، «افغانستان منحیث یک کشور برادر و همسایه، خواهان روابط حسنه با پاکستان است، جانب پاکستان نیز باید نیت نیک امارت اسلامی را درک کند».
با همه اینها، این سوال مطرح است که آیا واکنش و رویکرد حکومت طالبان در قبال نگرانیهای پاکستان تا چه اندازه تأثیرگذار است؟ ظاهرا، پاسخ رسمی حکومت طالبان مبنی بر عدم مداخله در امور پاکستان و نداشتن مسئولیت در قبال امنیت داخلی پاکستان، آن گونه که در بیانیه سخنگوی حکومت طالبان آمده است، تا حدودی منطقی و مطابق قواعد بینالمللی و حسن همجواری است.
در این راستا باید به این نکته دقت کرد که آنچه راهبرد و تعاملات دولتها را در قبال یکدیگر شکل میدهد، سیاستهای اعمالی دولتهاست و سیاستهای اعلامی تأثیر چندان جدی ندارد. رفتارشناسی حکومت طالبان در قبال گروههای جهادیِ همسو با طالبان از جمله تحریک طالبان پاکستان (TTP)، تا کنون مبهم بوده است و حکومت طالبان استراتژی شفاف و اطمینانبخشی را راجع به طرد و یا اخراج این گروه از خاک افغانستان بروز نداده است. رویکرد مبهم حکومت طالبان نسبت به این گروهها و شائبه میزبانی از آنها، کشورهای همسایه افغانستان را در نگرانی و ابهام قرار میدهد. عدم اقدام واضح در قبال این نگرانی پاکستان، قطعا تأثیر مستقیم بر تصمیم پاکستان بر اخراج پناهندگان افغانستان دارد که به عنوان یک واکنش به آن اقدام کرده است.
واقعیت دیگر این است که قطع رابطه و یا طرد گروههای جهادی که در سالیان گذشته حامی و همسوی طالبان افغانستان بودهاند، میتواند برای حکومت طالبان پیامدهای سخت و خطرناکی داشته باشد. این امر ممکن است تأثیر بسیار بدی بر روح و روان سربازان عقیدتی طالبان افغانستان بجا بگذارد. با وجود این، حکومت طالبان دیگر یک گروه شبه نظامی نیست و اکنون به عنوان یک حکومت، مسئولیت اداره افغانستان را در دست دارد. از این رو، باید بهعنوان یک حکومت مسئول با دولتهای همسایه وارد تعامل شود و در این راستا ناگزیر باید برخی تصمیمهای سخت و اساسی را اتخاذ کند.
تأثیرات اخراج مهاجرین افغان بر ژئوپلیتیک منطقه
برخی گزارشها حاکی از آن است که دولت پاکستان علاوه بر بیش از یکونیم میلیون مهاجر فاقد مدرک قانونی، بتدریج به اخراج مهاجرین قانونی افغان، نیز اقدام خواهد کرد. با این اتفاق، حکومت طالبان ناگزیر است برای پذیرش و اسکان این میلیونها مهاجر افغان، یک طرح پایدار و ملی را تدوین و اجرا کند. با آن که افغانستان خاک و سرزمین تمام شهروندان افغانستان است و همه حق زیست مشترک در این کشور را دارند، اما حکومتهای افغانستان در گذشته سیاستهایی را اجرا کردهاند که نوعی نارضایتی عمومی را در افغانستان به وجود آورده است. اکنون نشانههایی وجود دارد که حکومت طالبان نیز در ادامه اسکان مهاجران وزیرستانی در مناطق شمال، جنوب، غرب و مرکز افغانستان، اکنون قصد دارد مهاجران برگشته از پاکستان را که اکثرا متعلق به قوم پشتون هستند، در این مناطق مستقر کند.
برخی گمانهها نیز وجود دارد که طرح اخراج مهاجرین افغان ممکن است ناشی از اتخاذ یک استراتژی کلان و پیچیده و با هماهنگی میان حکومت طالبان و پاکستان باشد. طبق این تحلیل که هنوز شواهد قابل اعتنا و معتبر آن را کاملاً تأیید نمیکنند، مهاجرین افغان در قالب «طرح اخراج» در مناطق مشخصی از افغانستان اسکان داده خواهند شد. به هر ترتیب، تحولات گذشته نشان میدهد که با این نوع جابجاییهای جمعیتی که با اهداف سیاسی انجام میشود، تغییر عمدی بافت جمعیتی و تغییر فرهنگ و زبان بومی در این مناطق رخ میدهد. بدیهی است که جابجایی در سطح وسیع در مجاورت مرزهای کشورهای همسایه افغانستان، از لحاظ مختلف بر وضعیت ژئوپلیتیکی این مناطق تأثیر جدی و بلندمدت دارد و نگرانیهای احتمالی از جمله نگرانی امنیتی را برای این کشورها به وجود خواهد آورد.
در یک نگاه دیگر، چنانچه که تبیین شد، طرح اخراج گسترده مهاجرین افغان با این حجم وسیع، دلالت بر تنشهای پیچیده سیاسی میان پاکستان و حکومت طالبان دارد. از این رو، این سؤال مطرح است که اگر با این اعمال فشار پاکستان، حکومت طالبان باز هم از مطالبات و خواستهای کلان پاکستان تبعیت نکرد، پیامد آن چه خواهد شد و تحولات بعدی ناشی از آن چه تأثیری بر ژئوپلتیک منطقه خواهد گذاشت؟
پاسخ این سؤال را زمان مشخص خواهد کرد. ولی پاسخ ابتدایی این است که اگر ارتش و استخبارات پاکستان بنا به هر دلیلی، راهبرد کلان خود را در قبال حکومت طالبان تغییر داده باشند و براساس تجربه چهل سال گذشته، پس از ختم هر بازی، یک بازی جدید را در قبال افغانستان، آغاز کنند در این صورت، بدون شک در سالهای آینده چشمانداز تحولات افغانستان به گونۀ دیگری قابل تصور خواهد بود و عواقب آن ژئوپلیتیک منطقه را نیز تاحدودی تحت تأثیر قرار خواهد داد.
جمع بندی
راه حل واقعی برای جلوگیری از مهاجرت گسترده شهروندان افغانستان به پاکستان این است که دولت پاکستان مانند باقی همسایگان افغانستان، با تغییر استراتژی امنیتی- سیاسی خود در قبال افغانستان، با جلوگیری از دهشت افکنی، جنگ داخلی و فروپاشی نظام در افغانستان، برای ایجاد امنیت و ثبات پایدار در این کشور، تلاش اساسی کند.
با وجود این، برداشت و تفسیر غالب، فعلا این است که مسأله اخراج پناهندگان افغان، در مرحله اول، یک اهرم فشار مقطعی علیه حکومت طالبان است تا آن را به پاسخگویی در برابر مطالبات اساسی پاکستان وادار کند. بنابراین، اگر حکومت طالبان از خواستههای سیاسی کلان پاکستان تبعیت نکند، ممکن است این نوع فشارهای پاکستان وارد فازهای مختلف دیگر شود که سناریوهای احتمالی آن بحث جداگانهای لازم دارد.
انتهای مطلب/
*تحلیلگر مسائل افغانستان