مطالعات شرق/
عبدالرحیم کامل*
مقدمه
پنجمین نشست منطقهای در مورد افغانستان موسوم به «فرمت مسکو» روز جمعه هفتم میزان/ مهر در شهر قازان روسیه برگزار شد. نمایندگان ویژه و مقامهای ارشد کشورهای منطقه در این نشست منطقهای با محوریت افغانستان به میزبانی دولت روسیه حضور داشتند.
این نشست به دلیل موضعگیریهای نسبتا صریح نمایندگان کشورها، محتوا و لحن بیانیه پایانی و همچنین طرح ایجاد یک «گروه تماس منطقهای» از جانب ایران و تأیید این پیشنهاد با توافق آرای کشورها، مورد توجه واقع شد و توسط رسانههای منطقه و جهان بازتاب گسترده یافت. سؤال اساسی این است که پیام و الگوی راهبردی نشست منطقهای فرمت مسکو برای حل مشکلات افغانستان چیست؟ این موضوع در این نوشته مورد بررسی قرار گرفته است.
1-اهمیت فرمت مسکو برای الگوی همکاری منطقهایی
تحلیلگران مسائل منطقهای، اهمیت نشست فرمت مسکو را از زوایای گوناگون مورد توجه قرار دادهاند و با رویکرد خاص خود به آن نگریستهاند. این امر نشان دهنده این است که الگوی منطقهای «فرمت مسکو» دارای نقش و اهمیت برای بازیگران داخلی افغانستان، همکاریهای منطقهای و به طور خاص، بیانگر اهمیت جایگاه خود روسیه در مسائل منطقهای است.
در این میان، اهمیت نشست فرمت مسکو برای بازیگران و طرفهای داخلی منازعه افغانستان تا آن اندازه حائز اهمیت است که وقتی در سال 2019 ملا برادر معاون رهبر طالبان در رأس یک هیأت بلند پایه طالبان در این نشست شرکت کرد، این حضور، گروه طالبان را از دایره دو دهه انزوا در سطح منطقه، خارج ساخت و باعث شد تا گروه طالبان به عنوان یک بازیگر سیاسی و دیپلماتیک در سطح منطقه و جهان شناخته شود. به دلیل همین تأثیرگذاری است که جبهه مقاومت ملی افغانستان از نشست فرمت مسکو درخواست کرده بود تا زمینه حضور نمایندگان این گروه را در نشست فرمت مسکو فراهم سازد که به هر دلیل، پذیرفته نشد.
با وجود این، برخی رسانهها و تحلیلگران، تلاش میکنند این پیام را برجسته کنند که نشست فرمت مسکو بیش از آن که برای افغانستان مهم باشد، برای خود دولت روسیه حائز اهمیت است. به باور این عده از کارشناسان، دولت روسیه بدون اینکه خود را از لحاظ نظامی و اقتصادی درگیر افغانستان کند، تلاش میکند تا از طریق برگزاری این گونه نشستها، جایگاه و نقش خود را فراتر از مسأله اوکراین در سطح مسائل منطقه و جهان برجسته نشان دهد. اما در یک نگاه واقع بینانه، به خوبی قابل درک است که آنچه باعث برجسته شدن اهمیت نقش و جایگاه فرمت مسکو شده است «ماهیت و سازوکار منطقهای» فرمت مسکو به مثابه یک «الگوی همکاری منطقهای» با محوریت افغانستان است. یک بُعد از اهمیت الگوی همکاری منطقهای، آشکار شدن عواقب ناگوار دخالتها و تصمیمهای کشورهای خارج از منطقه، به رهبری ناتو و آمریکا در افغانستان و منطقه است که تاکنون هم منطقه درگیر این پیامدها است. از این رو است که سازوکار منطقهای برای حل مشکلات افغانستان و مشارکت افغانستان در نظم منطقهای، اکنون به عنوان تنها راه حل واقعی برای ختم بحران در افغانستان، مورد شناسایی و پذیرش واقع شده است.
اگر فرمت مسکو، برای رسیدن افغانستان به این مقصد، نقش خود را متمایز و شاخصتر از الگوهای گذشته ایفا کند، بدون تردید نقش و جایگاه فرمت مسکو و الگوی همکاری منطقهای برخواسته از آن متمایز و شاخص خواهد شد.
2- ابعاد و حواشی پنجمین نشست فرمت مسکو
الف: دستورکار پنجمین جلسه فرمت مسکو
مصاحبه و گفتگوهای شرکت کنندگان و مخصوصا مصاحبه ضمیر کابلوف نماینده روسیه در افغانستان در روزهای نزدیک به برگزاری نشست فرمت مسکو، بیانگر آن بود که «تشکیل دولت فراگیر» در افغانستان دستور کار اصلی این نشست است. با وجود این، موضوعهای مورد بحث در این نشست، جوانب مختلف مسائل افغانستان را به بررسی گرفت.
نمایندگان کشورهای منطقه در این نشست منطقهای، مسائل عمده و به هم پیوستهای را در خصوص ایجاد دولت فراگیر در افغانستان، حقوق اقوام و زنان افغانستان، آموزش دختران، وضعیت امنیتی منطقه و مبارزه با گروههای تروریستی بویژه داعش، مبارزه با مواد مخدر سنتی و صنعتی، وضعیت اقتصادی افغانستان و کمکهای بشردوستانه به این کشور، مسئله آبهای مشترک، پیامدهای حضور نظامیان خارجی، آزادسازی داراییهای بلوکه شده افغانستان و مخالفت با حضور دوباره نظامی آمریکا و غرب در منطقه، مورد بحث و تبادل نظر قرار دادند. نتیجه این گفتگوها و تبادل نظر نمایندگان کشورهای منطقه در نشست مسکو، سرانجام در یک بیانیه پایانی با امضای شرکت کنندگان نشست، اعلام گردید. این بیانیه مورد توافق همه شرکت کنندگان قرار گرفت به استثنای تاجیکستان که ظاهرا درباره برخی از بندها ملاحظاتی داشت و از امضای این بیانیه خودداری کرد.
ب: شرکت کنندگان نشست فرمت مسکو
نمایندگان روسیه، هند، ایران، قزاقستان، قرقیزستان، چین، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان، به عنوان اعضای اصلی نشست فرمت مسکو، در جلسه حضور داشتند. اما نمایندگان عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و ترکیه به عنوان ناظر به این نشست دعوت شده بودند. در این میان، هیئتی از طالبان به ریاست امیرخان متقی، وزیر خارجه این گروه به عنوان مهمان در نشست فرمت مسکو شرکت داشت.
در حالی که انتظار میرفت نمایندگانی از زنان، نخبگان اجتماعی و یا نمایندگانی از مخالفان سیاسی طالبان نیز در این نشست دعوت شوند، ولی به دلایلی چنین نشد. این در حالی است که در نشست فرمت مسکو در سال 2019 در عین حال که رهبران و شخصیتهای سیاسی افغانستان و نمایندگان دولت وقت افغانستان (دولت جمهوری) حضور داشتند، نمایندگان طالبان نیز به عنوان یک طرف قضیه افغانستان دعوت شده بود و ادعای مسکو این بود که برای پیداکردن یک راه حل سیاسی مشترک برای افغانستان، باید تمام طرفها در نشستهای منطقهای حضور داشته باشند. با این پیشینه، عدم دعوت از زنان، رهبران سیاسی و مخالفان طالبان در این نشست فرمت مسکو، تا حدودی باعث ابراز نظرهای جدی از سوی آنها شد. شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان متشکل از رهبران جهادی مخالف طالبان و نیز جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود، از برگزارکنندگان نشست فرمت مسکو درخواست کردند که این نشست مانند گذشته زمینه را برای حضور تمام طرفهای منازعه سیاسی افغانستان فراهم کند.
بدون توجه به اهمیت و جایگاه مخالفان فعلی حکومت طالبان، تحلیل وضعیت و ارزیابی کارشناسانه نشست فرمت مسکو این گونه نشان میدهد که اگر نمایندگان طیفهای مختلف اجتماعی افغانستان از جمله نمایندگانی از جانب زنان، اقوام و مذاهب، فعالان مدنی، طیف فرهنگی و شخصیتهای ملی معتدل در این جلسه فرمت مسکو در کنار نماینده طالبان دعوت میشد، بیتردید درخواست و تأکید نشست فرمت مسکو درباره ضرورت «دولت فراگیر»، «تنوع مشارکت» و ضرورت «مشارکت فراگیر» برای یافتن راه حل آینده افغانستان، از معنا و مفهوم بیشتری برخوردار میشد.
در این صورت، میان اراده گفتاری و اراده رفتاری نشست فرمت مسکو، یک تناسب قدرتمند ایجاد میشد که بر افکار عمومی و دستگاه فکری طالبان نیز تأثیر بسزا و استواری از خود بر جا میگذاشت.
از جانب دیگر، در نشست فرمت مسکو برخلاف گذشته، نماینده آمریکا دعوت نشد. دقت به این مسئله از آنجا اهمیت مییابد که دعوت و یا عدم دعوت از بازیگران دخیل در قضایای افغانستان در نشستهای کلان منطقهای در مقیاس نشست فرمت مسکو، در ابعاد منطقهای و جهانی این نشست تأثیر قابل توجهی ایجاد میکند. به همین دلیل است که برخی کارشناسان حوزه افغانستان و نظریهپردازان مطالعات منطقهای بر این نظر هستند که عدم حضور نمایندگان قدرتهای رقیب در نشستهای کلان منطقهای و فرامنطقهای با محوریت افغانستان، باعث افزایش رقابتها میشود. از نگاه این نظریهپردازان، افزایش رقابت بین مکانیسمهای منطقهای و فرامنطقهای در موضوع افغانستان، این کشور را بیشتر درگیر رقابت منطقهای و جهانی میکند و لذا لازم است که برای جلوگیری از این آسیبهای احتمالی، افغانستان یک استراتژی کاملا «منطقهگرایانه» را در پیش گیرد و با هدف ادغام در نظم منطقهای، به طور واقعی و مشخص تلاش نماید.
3- تحلیل محتوای مواضع شرکت کنندگان فرمت مسکو
در خصوص موضعگیری پنجمین نشست فرمت مسکو، دو رویکرد کاملا واضح و تقریبا بی پیشینه نمایان است. نخست این که، لحن موضعگیری نشست فرمت مسکو هم در سخنرانیها و مصاحبههای شرکتکنندگان و هم در بیانیه پایانی این نشست، نسبت به سالهای گذشته تا حد خیلی زیاد، صریح، جدی و حتی در برخی موارد خطابها به نماینده طالبان در این نشست، حالت هشدار گونه داشت. برای نمونه حسن کاظمیقمی سفیر ایران در کابل و نماینده ایران در نشست فرمت مسکو در مصاحبه با خبرگزاری صدا و سیمای ایران گفت: «در این نشست به اعضای هیأت طالبان گفته شد که اگر حمایت کشورهای منطقه و همسایگان را میخواهند، باید [در افغانستان] دولتی پاسخگو و مورد اعتماد مردمِ این کشور شکل گیرد.»
دوم این که، بررسی سخنرانیها و صحبتهای شرکتکنندگان نشست فرمت مسکو و همچنین بیانیه پایانی این نشست، حکایت از نگاه نسبتا همه جانبه کشورهای منطقه در قبال مسائل اقتصادی، امنیتی، سیاسی، مبارزه با مواد مخدر، بیکاری، مهاجرت، همکاری منطقهای و دیگر مسائل و شرایط فعلی افغانستان دارد. با این وجود، موضعگیری مشترک و مورد توافق شرکتکنندگان نشست فرمت مسکو در خصوص ضرورت تشکیل دولت فراگیر در افغانستان بیشتر از همه مورد توجه رسانهها قرار گرفت و بازتاب داده شد. در بیانیه پایانی نشست فرمت مسکو به صورت بسیار صریح به طالبان این گونه تذکر داده شده است: «متأسفانه هیچ پیشرفتی در تشکیل یک دولت واقعا فراگیر با حضور نمایندگان اقوام و گروههای سیاسی صورت نگرفته است» و «با وجود انتصاب برخی از نمایندگان منفرد از اقوام مختلف افغانستان در اداره کابل، هیچ گونه تکثر سیاسی در آن دیده نمیشود.»
شرکتکنندگان این نشست از حکومت طالبان خواستهاند «با نمایندگان گروههای سیاسی- قومی، گفتگوی عملی و نتیجهمحور» انجام دهد. تحلیل محتوای بیانیه پایانی نشست فرمت مسکو بوضوح نشان میدهد که کشورهای منطقه برای پایان جنگ در افغانستان، بر توزیع قدرت سیاسی از طریق ایجاد یک دولتفراگیر توافق جمعی دارند و نسبت به تحقق این مهم در افغانستان بیشتر از گذشته مصمم به نظر میرسند.
پس از ضروری دانستن و تأکید بر تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان، شرکتکنندگان نشست منطقهای فرمت مسکو، هم در گفتگوها و هم در بیانیه پایانی، خواستار احترام به حقوق اساسی مخصوصا رعایت و تأمین حقوق برابر برای کار و تحصیل زنان و دختران افغانستان شدند. شرکتکنندگان تأکید کردند که «ما بر نگرانیها در مورد منع کار زنان و تحصیل دختران تمرکز داریم.»
با وجود این، نمایندگان کشورهای شرکت کننده در نشست فرمت مسکو، از حکومت طالبان در عرصه «مبارزه با تروریسم» و «مبارزه با مواد مخدر» قدردانی کردهاند اما در بیانیه پایانی به حکومت طالبان تذکر دادهاند که «برای انهدام و از بین بردن انواع گروههای تروریستی مستقر در افغانستان و جلوگیری از ظهور و استقرار کانون تروریسم و بیثباتی برای کشورهای همسایه و منطقه در افغانستان، دست به اقدامهای مؤثر بزند.»
نکته مهم دیگری که در سخنرانیهای نمایندگان کشورها و بیانیه پایانی نشست منطقهای مسکو بهعنوان یک موضوعِ متفقٌعلیه، تبارز کرده این است که کشورهای منطقه، وضعیت بد امروز افغانستان را نتیجه «حضور غیر قانونی» و «خروج غیر مسئولانه» آمریکا در افغانستان میدانند. به همین دلیل در بیانیه این نشست با هر نوع استقرار تأسیسات زیربنایی نظامی کشورهای بیگانه در افغانستان، به «هر بهانهای» مخالفت شده است. امضا کنندگان بیانیه این نشست توافق دارند که ائتلاف غربی به رهبری آمریکا، باید مسئولیت خود را در بازسازی پس از جنگ افغانستان بپذیرد و نیز باید داراییهای این کشور را آزاد کند.
4- واکنش نماینده طالبان در قبال تشکیل دولت فراگیر در افغانستان
بهرغم توافق جمعی و تأکید شرکتکنندگان فرمت مسکو در خصوص ضرورت تشکیل دولت فراگیر در افغانستان، اظهارات امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان در نشست «قازان» بازتاب رسانهای پیدا کرد. او مدعی شد که طالبان در افغانستان، حکومتی را تشکیل داده است که دارای مشروعیت دینی و دارای پشتوانه ملی است و طالبان در عین حال قواعد حکمرانی خوب را نیز در حکومت خود در نظر گرفته است.
او تصریح کرد: «امیدواریم همه کشورها، بویژه همسایگان ما و کشورهای منطقه، چنانکه ما در مورد شکل حکومتداری به دیگران نسخه ارائه نمیکنیم، آنها نیز در مورد شکل حکومتداری افغانستان نسخه ارائه ندهند و در عوض منطقه، کار رسمی را با امارت اسلامی افغانستان آغاز کند». او از کشورهای منطقه خواست که مانند چین، به افغانستان سفیر رسمی بفرستند و با استفاده از فرصت موجود، با طالبان وارد تعامل رسمی شوند.
تحلیل و بررسی واقعیتهای افغانستان و منطقه به وضوح نشان میدهد که عدم همکاری و هماهنگی طالبان برای تشکیل دولت فراگیر در افغانستان، به مانع مهمی در مسیر به رسمیت شناخته شدن این گروه از سوی بازیگران منطقه و بینالمللی تبدیل شده است. علاوه بر جمهوری اسلامی ایران و کشورهای منطقه، دولت روسیه نیز به عنوان میزبان این نشست مهم منطقهای، تشکیل دولت فراگیر را بهعنوان پیششرطی برای به رسمیت شناختن حکومت طالبان دانسته است. «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه دولت روسیه برای افغانستان، نیز در حاشیه این نشست به رسانهها گفت: «آنها [طالبان] باید نشان دهند که آماده هستند دولت فراگیر را با حضور نمایندگان همه اقوام در افغانستان تشکیل دهند». او افزود: «اگر طالبان این گام تشکیل دولت فراگیر را بردارد، راه را برای روسیه، در جهت آن که به طور بالقوه، رژیم طالبان را به رسمیت بشناسد، هموار خواهد کرد».
6- نقش و کارکرد ایجاد «گروه تماس منطقهای» با پیشنهاد ایران
در نشست فرمت مسکو، حسن کاظمیقمی نماینده رئیس جمهور ایران در امور افغانستان، پیشنهاد تشکیل «یک گروه تماس منطقهای» را ارائه کرد که به دلیل ضرورت و اهمیت آن، از جانب نمایندگان تمام کشورها مورد تأیید واقع شد. پذیرش طرح ایجاد گروه تماس پیشنهادی ایران از جانب کشورهای عضو فرمت مسکو، بیانگر آن است که این کشورها پی بردهاند بدون ایجاد یک «مکانیسم عملیاتی و اجرایی»، تمام موضعگیریها و تصمیمهای مشترک فرمت مسکو، جنبه عملیاتی پیدا نمیکند و بیشتر جنبه توصیهای دارد. از این رو اجرایی شدنِ توافق این کشورها برای ایجاد گروه تماس منطقهای، جایگاه، نقش و کارایی، فرمت مسکو را نشان خواهد داد.
حسن کاظمیقمی سرپرست سفارت ایران در کابل راجع به طرح، اهداف و ضرورت ایجاد گروه تماس منطقهای با محوریت افغانستان یادآور شد که کشورهای منطقه به گروه تماس بینالمللی به شیطنتهای آمریکا باور ندارد. او گفت: «با وجود این که بیش از دو سال از فرار آمریکاییها از افغانستان سپری میشود، اما این کشور، همچنان به شیطنتهای خود در افغانستان ادامه میدهد و به دنبال ایجاد دغدغه و نگرانی برای کشورهای منطقه از جمله همسایگان افغانستان است». اشاره کاظمیقمی نماینده ویژه رئیس جمهور ایران در امور افغانستان به شیطنت آمریکا و ضرورت تشکیل گروه تماس منطقهای، به احتمال زیاد حکایت از این دارد که اگر کشورهای منطقه برای حل بحران افغانستان اقدام نکنند، غرب به رهبری آمریکا ابتکار عمل دیگری را مانند دهه هشتاد روی دست خواهد گرفت که در این صورت کشورهای منطقه دوباره در حاشیه قرار خواهند گرفت و احتمال بازگشت آمریکا به منطقه وجود دارد.
علاوه بر هدف تشریح شده در فوق، به نظر میرسد تشکیل گروه تماس منطقهای، یک هدف امنیتی را نیز دنبال میکند که عبارت است از «امنیت منطقهای». این اظهارات کاظمیقمی که «واشنگتن با تشدید بیثباتی و ناامنسازی افغانستان قصد دارد شرایطی ایجاد کند که نگرانی و دغدغه همسایگان افغانستان و کشورهای منطقه ادامه داشته باشد و با تشکیل گروه تماس میتوانیم گفتوگوهای کابل و همکاری اقتصادی و امنیتی در مرزها و داخل خاک افغانستان را عملیاتی کنیم.» بر هدف دوم (امنیت منطقهای) از تشکیل گروه تماس منطقهای دلالت دارد.
با وجود این، در یک چشمانداز متفاوت، آنچه در سطح کلانتر از مطرح کردن «گروه تماس منطقهای» از جانب ایران، قابل برداشت است، این است که احتمالا کشورهای منطقه در تلاش هستند که «یک نسخه جدید و منطقهای» را برای از سرگیری مذاکره و گفتگوهای صلح، در افغانستان روی دست گیرند؛ چرا که بدون آغاز مذاکره و گفتگوی سیاسی، با پشتیبانی الگوی همکاری منطقهای، زمینه و راه برای تشکیل دولت فراگیر در افغانستان، هرگز هموار نخواهد شد.
اگر ایران بتواند، گروه تماس منطقهای را با موفقیت به یک کارکرد عملیاتی و موثر برساند، به احتمال زیاد هم مذاکرات صلح افغانستان جامعتر و کاربردیتر میشود و هم نقش و جایگاه ایران در نشست منطقهای فرمت مسکو، ارتقا و اهمیت بیشتر پیدا خواهد کرد. در این فرض، سؤال اساسی این خواهد بود که گروه تماس فرمت مسکو، از چه الگویی برای مذاکرات منطقهای جهت حل مشکلات افغانستان باید استفاده کند؟
6- الگوی مذاکرات منطقهای برای حل مشکلات افغانستان
قبل از تعیین راهکار برای ختم منازعه دوامدار سیاسی در افغانستان، شناخت ماهیت منازعه و بحران در افغانستان یک ضرورت اساسی است. بدون درک درست از ماهیت منازعه، جستجوی هر نوع راهکار، تلاشی بدون پایه و اساس است. شکل منازعه سیاسی در افغانستان، بوضوح تمام تبیین میکند که این منازعه، زمانی پایان خواهد یافت که راه حل واقعی و ماندگار برای «توزیع عادلانه قدرت» و «مشارکت فراگیر سیاسی» در افغانستان، ترسیم شود.
دقیقا با همین شناخت از ماهیت منازعه و مختصات قدرت سیاسی در افغانستان است که کشورهای منطقه بخصوص حاضران در نشست منطقهای فرمت مسکو، تشکیل دولت فراگیر را بهعنوان تنها راهکار واقعی برای ختم بحران افغانستان در نظر گرفتهاند و نسبت به تحقق آن جدیت و توافق نظر جمعی دارند. از یک نگاه تخصصیتر، اگر راهکار تشکیل دولت فراگیر، بدون یک مکانیسم حقوقیِ مطابق با معیارهای بینالمللی اجرایی شود، به هیچ وجه نمیتواند باعث ختم منازعه در افغانستان شود.
زیرا از اواخر دهه شصت خورشیدی همزمان با مطرح شدن «طرح آشتی ملی» توسط دکتر نجیب الله رئیس جمهور پیشین افغانستان تاکنون، مذاکرات در سطح افغانستان، منطقه و بینالملل در راستای تشکیل دولت فراگیر در میان نیروهای سیاسی و قومی افغانستان بهعنوان یک راه حل اساسی مطرح بوده است که دو نمونه بسیار مهم و تاریخی آن در نشست بن 2001 و در «گفتگوهای صلح دوحه» به صورت ناکام تجربه شد. در نشست بن، گروه طالبان بهعنوان یک واقعیت مسلم افغانستان نادیده گرفته شد و در گفتگوهای صلح قطر و توافق سیاسی آمریکا و طالبان، نیز گروههای اجتماعی و سیاسی مخالف طالبان بهعنوان واقعیتهای مسلم امروز افغانستان، نادیده گرفته شدند. علاوه بر آن در گفتگوهای دوحه، حضور و مشارکت بسیاری از کشورهای تأثیرگذار منطقه نیز نادیده گرفته شد.
این در حالی است که تجربه نیم قرن منازعه سیاسی در افغانستان ثابت کرده است که حذف و انکار حتی یکی از گروههای اجتماعی و سیاسی افغانستان و یا نادیده انگاشتن کشورهای منطقه و همسایه افغانستان، به مثابه فعال شدن دوباره منازعه در افغانستان است.
اکنون که نشست منطقهای فرمت مسکو، بر آن شده است تا «گروه تماس منطقهای» را برای عملیاتی ساختن پیشنهادهای مشترک این نشست، ایجاد کند، بایسته است که این گروه تماس، تلاش اصلی خود را برای به راه انداختن و حرکت دوباره مذاکرات صلح با هدف تشکیل دولت فراگیر در افغانستان متمرکز کند.
7- راهکارهای عملیسازی مذاکرات منطقهای برای افغانستان
مذاکره و گفتگو یک امر پیچیده و دارای فرایند است و زمینهسازی برای کشاندن طرفین منازعه به میز گفتگو، نیاز به یک قدرت با صلاحیت بهعنوان واحد سوم را دارد. در کنفرانس بن و گفتگوهای دوحه، نقش رکن سوم را دولت آمریکا برعهده داشت ولی آمریکا و غرب دیگر برای مردم افغانستان و کشورهای منطقه، قابل اعتماد نیستند و جامعه جهانی نیز دیگر آن تحرک سال 2001 را برای ورود به حل و فصل قضایای افغانستان ندارد. تنها نیرویی که انگیزه و توانایی بالقوه برای طرح و زمینهسازی تشکیل یک دولت واقعا فراگیر را برای مهار بحران افغانستان دارد، کشورهای منطقه هستند. کشورهای منطقه ناگزیرند برای پایان ناامنی در افغانستان و مهار خطر گسترش ناامنی در منطقه از طریق خاک افغانستان، وارد عمل شوند؛ در غیر این صورت، ادامه وضعیت ناگوار افغانستان در دراز مدت، برای نظم منطقهای نیز پیامدهای منفی را به همراه خواهد داشت.
8- راهکارهای تسریع مذاکرات منطقهای با موضوع افغانستان
برای تسریع و عملیاتی سازی نسخه دوم و منطقهای مذاکرات برای گفتگوهای صلح از مجرای فرمت مسکو توسط گروه تماس منطقهای، گامهای اساسی و متفاوت با گذشته، ضرورت پیدا میکند. گروه تماس منطقهای میبایست در مرحله اول از طریق برگزاری جلسات مشترک با اشتراک نخبگان افغانستان و منطقه و جامعه بینالمللی، بحران افغانستان را از تمام جوانب به صورت تخصصی و بیطرفانه بررسی کند و با درس گرفتن از تجربهها و اشتباههای گذشته، این بار یک «نقشه راه جامع» را برای برونرفت افغانستان از وضعیت موجود طراحی و تدوین کند.
پس از دستیابی به یک «نقشه راه جامعِ» منطقهای برای حل بحران افغانستان، هماهنگی میان دولت طالبان و مخالفان آنان جهت آمادگی برای گفتگو و مذاکره، یک فرایند بسیار سخت و پیچیده در فراروی فرمت مسکو است. زیرا تاکنون، طالبان از لحاظ ذهنی آمادگی پذیرش مخالفان خود را ندارد.
به احتمال زیاد، گروه تماس منطقهای برای تسریع روند گفتگو در افغانستان، باید مکان و آدرسی را در یکی از کشورها برای تأسیس نمایندگی مخالفان دولت طالبان تدارک ببیند، همچنان که دفتر نمایندگی طالبان برای گفتگوی صلح در قطر تأسیس شد. آنچه که تجربه گفتگوهای صلح در کشورهای با سابقه منازعه، نشان میدهد این است که گروههای مخالف و طرف منازعه در کشور محل منازعه، وارد گفتگو نمیشوند و از سوی دیگر، مرکزیت دوحه برای گفتگوهای صلح در افغانستان، اعتبار خود را از دست داده است.
همان اندازه که در گفتگوهای صلح باید تنوع سیاسی، اجتماعی، مذهبی، جنسیتی، زبانی و محلی به طور دقیق و معنادار رعایت شود، مشارکت هیأتهای با صلاحیت ناظر برای نظارت بر روند گفتگوها و اجرای توافقها، نیز یک شرط لازم و اساسی است. پس از این مقدمات سخت و پیچیده است که فرمت مسکو بهعنوان یک الگوی همکاری منطقهای با مشارکت طرفین منازعه در افغانستان، میتواند موضوعهایی چون «تشکیل دولت فراگیر و ملی»، «نوع نظام سیاسی»، «تدوین قانون اساسی» و«امنیت پایدار در افغانستان و منطقه» را نه بهعنوان یک فرضیه «نظری» که به عنوان یک موضوع «عینی»، مورد بررسی قرار دهد و در مورد آن تصمیمگیری کند.
جمعبندی
بررسی پیامها و پیامدهای پنج مرحله نشست منطقهای فرمت مسکو راجع به مسائل افغانستان، نشان دهنده آن است که این نشست از ظرفیت و پتانسیل خوبی برای حل بحران افغانستان برخوردار است. زیرا همسایگان افغانستان همان اندازه که از بحران افغانستان رنج میبرند، در حل بحران افغانستان نیز دارای قابلیتها و توانمندیهای منحصر به خود هستند. علاوه بر این، کشورهایی مانند ایران، هند، روسیه و چین نه تنها بهعنوان قدرتهای برتر در سطح منطقه بلکه در سطح بینالمللی نیز از هر لحاظ حائز اهمیت میباشند و نقش و جایگاه تعیین کننده دارند.
با وجود این، اراده و آرای مشترک کشورهای عضو فرمت مسکو، تاکنون وارد چرخه عملیاتی نشده و بهعنوان یک رویکرد مشترک به صورت ذهنی و نظری باقی مانده است. احتمال آن میرود که با آغاز فعالیت گروه تماس منطقهای، مکانیسمهای عملی حل بحران افغانستان بهعنوان یک کار ویژه منطقهای از سوی اعضای نشست فرمت مسکو، گام به گام تحقق پیدا کند.
چشمانداز فرمت مسکو و گروه تماس منطقهای، حاکی از ابتکار عمل منطقهای برای به راه انداختن «نسخه جدید» و «الگوی جدید» مذاکرات صلح افغانستان است.
اگر فرمت مسکو و گروه تماس منطقهای پیشنهاد شده توسط ایران، نتواند در راستای طرح الگوی جدید مذاکرات صلح و تشکیل دولت فراگیر در افغانستان، گامهای عملی بردارد، بدون تردید، دیر یا زود، ابتکار عمل با یک مختصات دیگر، دوباره به دست آمریکا و همپیمانان غربیاش خواهد افتاد.
انتهای مطلب/
*تحلیلگر مسائل افغانستان