کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

پیامدهای انتقال اعضای TTP به افغانستان

طرح جابجایی اعضای تحریک طالبان پاکستان در افغانستان؛ اهداف و پیامدها

15 تير 1402 ساعت 8:24

طبق اعلام وزیر کشور پاکستان، طرح جابه‌جایی اعضای تحریک طالبان پاکستان در مناطق دورتر از مرز پاکستان توسط حکومت طالبان افغانستان نهایی شده است که با هزینه دولت پاکستان و مدیریت حکومت طالبان افغانستان اجرایی می‌شود. شواهد و گزارش‌های متعدد بیانگر آن است که مطابق این طرح، اعضای تحریک طالبان پاکستان در مناطق شمال، جنوب غرب و احتمالا مرکز افغانستان مستقر خواهند شد. برخی گزارش‌ها هم می‌رساند که اجرای این طرح با انتقال یک گروه 300 نفری اعضای تحریک طالبان پاکستان در ولایت تخار به صورت عملی آغاز شده است.
در این نوشتار، تلاش می‌شود اهداف حکومت طالبان افغانستان از اجرای این طرح بررسی شود و پیامدهای این طرح برای طالبان، مردم افغانستان و کشورهای همسایه افغانستان مورد بررسی قرار گیرد.


مطالعات شرق/

عبدالرحیم کامل*
 
مقدمه
حمایت و همکاری استراتژیک دولت پاکستان در راستای پیروزی مجدد طالبان افغانستان، یک امر پوشیده و پنهان نیست. در قبال این همکاری همه جانبه، دولت و نهادهای امنیتی پاکستان مطمئن بودند که حکومت طالبان در افغانستان، در حل مسأله گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) مطابق خواست و راهکار دولت پاکستان همکاری و حرکت خواهد کرد. رهبران سیاسی و مذهبی پاکستان برای مشروعیت بخشی به این راهبرد مورد نظر خود، گروه طالبان افغانستان را به طالبان خوب و گروه تحریک طالبان پاکستان را به طالبان بد و تروریستی تفسیر و تقسیم‌بندی کردند.

برخلاف انتظار پاکستان، طالبان افغانستان پس از پیروزی و تشکیل حکومت در افغانستان، تاحدودی اقتدار سیاسی خود را حفظ کردند و در برابر مطالبات پاکستان مخصوصا در قبال مسأله جنگ و صلح گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) با  اسلام آباد، نقش قدرت سوم و بازیگر مستقل را بازی کردند.

حکومت طالبان به جای همکاری با پاکستان در سرکوب گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) نقش یک میانجی صلح طلب را اختیار کرد و در سال گذشته، زمینه گفتگوهای صلح میان دولت پاکستان و تحریک طالبان پاکستان را فراهم کرد که منجر به یک آتش‌بس موقت در پاکستان شد. تحریک طالبان پاکستان با استفاده از تجربه گفتگوهای صلح طالبان افغانستان، تلاش کرد بسیار مقتدرانه به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار در صحنه سیاست پاکستان ظاهر شود. پس از آنکه دولت پاکستان مطالبات سیاسی تحریک طالبان پاکستان را نپذیرفت، این گروه با اعلام ختم آتش‌بس، شدیدترین حملات خود را بر اهداف دولتی و نظامی پاکستان آغاز کرد و این حرکت سیاسی و نظامی تحریک طالبان پاکستان به طور بی‌سابقه ابهت و اقتدار دولت و مقامات امنیتی پاکستان را در افکار عمومی پاکستان زیر سؤال برد.

دولت پاکستان به طور علنی و صریح حکومت طالبان افغانستان را متهم ساخت که عملیات تروریستی تحریک طالبان پاکستان از خاک افغانستان از جغرافیای مرزی بین افغانستان و پاکستان صورت می‌گیرد و با تشکیل حکومت طالبان در افغانستان فرصت سربازگیری و تجدید قوای تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان افزایش یافته است.
 این اتهام‌ها روابط سیاسی و دیپلماتیک میان کابل و اسلام آباد را تا حد زیادی تیره ساخت و پاکستان به طور صریح تهدید کرد که محل حضور اعضای تحریک طالبان پاکستان را در ولایت‌های لوگر، خوست و دیگر مناطق همجوار پاکستان مورد حمله نظامی قرار خواهد داد.

سرانجام چند روز پس از ملاقات سه جانبه وزیر خارجه پاکستان، چین و طالبان در پاکستان (اردیبهشت‌1402) رسانه‌های بین‌المللی گزارش دادند که کابل و اسلام آباد برای مهار و جلوگیری از حملات نظامی تحریک طالبان پاکستان علیه دولت پاکستان، به صورت ابتدایی به توافق رسیده‌اند تا اعضای تحریک طالبان پاکستان در مناطق دورتر از جغرافیای مرزی پاکستان، در دیگر مناطق افغانستان مستقر شود.
اخیرا وزیر کشور پاکستان اعلام کرد که طرح جابه‌جایی اعضای تحریک طالبان پاکستان در مناطق دورتر از مرز پاکستان توسط حکومت طالبان افغانستان نهایی شده است که با هزینه دولت پاکستان و مدیریت حکومت طالبان افغانستان اجرایی می‌شود. شواهد و گزارش‌های متعدد بیانگر آن است که مطابق این طرح، اعضای تحریک طالبان پاکستان در مناطق شمال، جنوب غرب و احتمالا مرکز افغانستان مستقر خواهند شد. برخی گزارش‌ها هم می‌رساند که اجرای این طرح با انتقال یک گروه 300 نفری اعضای تحریک طالبان پاکستان در ولایت تخار به صورت عملی آغاز شده است.
در این نوشتار، تلاش می‌شود اهداف حکومت طالبان افغانستان از اجرای این طرح بررسی شود و پیامدهای این طرح برای طالبان، مردم افغانستان و کشورهای همسایه افغانستان مورد بررسی قرار گیرد.
 
مبحث اول: اهداف حکومت طالبان از طرح جابجایی اعضای TTP در افغانستان

1- تقویت روابط استراتژیک حکومت طالبان با دولت پاکستان
شواهد نشان می‌دهد که حکومت طالبان با یک برآورد واقع‌گرایانه از تحولات سیاسی و نیازهای متقابل کابل و اسلام آباد، سرانجام متقاعد شده است که در برابر درخواست پاکستان مبنی بر مدیریت اعضای تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان، همکاری عینی‌تر و ملموسی را از خود نشان بدهد. از یک نگاه دیگر، این همکاری حکومت طالبان با دولت پاکستان، می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که برخلاف یک برداشت متعارض از سیاست خارجی طالبان، حکومت طالبان تلاش دارد تا باب همکاری و تعامل در مسایل کلان را با کشورهای همسایه از جمله پاکستان بگشاید.

از سوی دیگر، تحلیل مسایل سیاسی پاکستان به خوبی نشان می‌دهد که مقام‌های مذهبی و معنوی پاکستان در خصوص حفظ کیان و اساس دولت پاکستان با مقام‌های سیاسی و نظامی پاکستان اجماع نظر دارند و جنگ نظامی تحریک طالبان پاکستان علیه دولت پاکستان را غیر مشروع و غیر دینی می‌دانند. این در حالی است که همین مراجع مذهبی و معنوی در مدارس دینی پاکستان، در طول‌ سال‌های متمادی بعنوان نهاد مشروعیت بخش جهاد طالبان افغانستان عمل کردند و در حقانیت طالبان و حمایت از آنان فتوای دینی دادند. از این رو به نظر می‌رسد که حکومت طالبان افغانستان در طرح جابجایی اعضای TTP به نقاط دورتر از مرزهای پاکستان، یکبار دیگر روابط مذهبی و معنوی خود را با مراجع فتاوا و پیشوایان مذهبی مدارس عالی دینی پاکستان نیز تحکیم بخشیده است.

در نگاه واقع‌گرایانه و ارزیابی حکومت طالبان از سیاست‌های پاکستان، احتمال می‌رفت که در صورت عدم همکاری کابل با اسلام آباد در کنترل اعضای تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان، دولت پاکستان دست به مقابله به مثل بزند و باب گفتگو و ارتباط را با رهبران سیاسی مخالف طالبان افغانستان بگشاید. در این صورت بدون تردید پاکستان همان سناریویی را دنبال می‌کرد که در دو دهه گذشته برای پیروزی گروه طالبان افغانستان علیه دولت وقت کابل آن را مرحله به مرحله عملی کرد. از این‌رو، برای جلوگیری از تکرار دوباره این سناریو، حکومت طالبان افغانستان، همکاری مستقیم با اسلام‌آباد را در راستای کنترل تحریک طالبان پاکستان، بر هر راهکار دیگری ترجیح داده است.

با این وجود، بازهم حکومت طالبان افغانستان در طرح جابجایی اعضای تحریک طالبان پاکستان در مناطق دور دست افغانستان، بازی دو جانبه انجام داده است و در عین حالی‌که حسن نیت خود را در تعامل با دولت پاکستان نشان داده است، همچنان میزبانی خود را از تحریک طالبان پاکستان برای  استفاده احتمالی از آنان  به عنوان یک اهرم فشار بالقوه و نیز ابزار احتمالی مداخله علیه حکومت پاکستان، در بلندمدت برای خود حفظ کرده است.
به طور کلی می‌توان گفت که یکی از اهداف مهم ولی تاکتیکی کابل در طرح جابجایی اعضایTTP در  مناطق دورتر از مرز پاکستان، رفع نگرانی‌های امنیتی پاکستان در شرایط و زمان کنونی است.
 
2- قانونمند ساختن حضور گروه‌های جهادی همرزم طالبان در افغانستان
شواهد عینی و مستند مبنی بر حضور گروه‌های متعدد جهادی منطقه‌ای در خاک افغانستان و تحت حاکمیت حکومت طالبان در نزد نهادهای معتبر گزارش دهنده و پژوهشی وجود دارد. با وجود این،  حکومت طالبان ابتدا ترجیح داد که حضور این گروه‌ها را در خاک افغانستان انکار کند. به نظر می‌رسد که حکومت طالبان در این سیاست رد و انکار خود احتمالا موفقیت نیافت و سرانجام مجبور شد حضور این گروه‌ها از جمله اعضای TTP را در خاک افغانستان بپذیرد. با پذیرش این واقعیت، اما طالبان با پیشنهاد طرح جابجایی TTP در مناطق شمال و غرب افغانستان به طور ضمنی تصمیم گرفت که به نحوی حضور، ساماندهی و اسکان اعضای (TTP) و دیگر گروه‌های مشابه آن را در افغانستان براساس یک توافق دوجانبه با دولت متبوع آنان، جنبه قانونی بدهد. به عبارت دیگر، پیامد ضمنی توافق دوجانبه کابل و اسلام آباد مبنی بر جابجایی و اسکان TTP در خاک افغانستان، قانونمندساختن حضور اعضای این گروه در خاک افغانستان است.

از دیگر سو، با قانونی ساختن اسکان و جابجایی این گروه‌های جهادی به عنوان همرزمان سابق طالبان افغانستان، امارت اسلامی طالبان خواسته است که وحدت نظر و انسجام را در صفوف میانی سربازان خود حفظ کنند. زیرا عدم میزبانی درست از این گروه‌ها به عنوان همرزمان سابق و احیانا سپردن آنان به دولت‌های متبوع شان، از نگاه سربازان و صفوف میانی طالبان افغانستان به عنوان یک امر غیر اخلاقی و غیر اسلامی تلقی می‌شوند و ممکن است که گروه داعش از این امر به عنوان یک حربه تبلیغاتی علیه رهبران طالبان و جذب سربازان طالبان به خود استفاده کند.

به نظر می‌رسد یکی از اهداف تاکتیکی طالبان از طرح اسکان و جابجایی تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان، این است که نگرانی‌های خود را از جانب فشارهای امنیتی کشورهای همسایه مبنی بر حضور گروه‌های جهادی در افغانستان رفع کند و همچنین با میزبانی درست و ساماندهی مناسب این گروه‌های جهادی در افغانستان، یک نوع انسجام و همگرایی را در صفوف نیروهای خود و این گروه‌های جهادی حفظ و تقویت کند.

3- تغییر بافت جمعیتی در مناطق شمال و جنوب غرب
در یک نگاه کلان به تحولات سیاسی صد سال اخیر افغانستان متوجه می‌شویم که ریشه این تحولات سیاسی در بافت‌های اجتماعی نهفته است. خیزش‌های روستایی در افغانستان یا حکومت‌ها و رژیم‌ها را در افغانستان سرنگون کرده است یا مانع سلطه مطلق آنان در برخی از مناطق افغانستان شده است. ولایت‌های پنجشیر و تخار، فاریاب و میمنه در شمال افغانستان به دلیل بافت اجتماعی مخصوص به خود در زمان مقاومت علیه طالبان در دهه هفتاد، ممکن است هنوز هم به عنوان یک منبع تهدید بالقوه علیه حکومت طالبان مورد توجه باشند.

به احتمال زیاد، حکومت طالبان از بافت قومی و اجتماعی تاحدودی همگن و خاص در ولایت‌های شمالی و جنوب غرب افغانستان، دو تهدید مشخص را احساس می‌کند که عبارتند از:
اول، طالبان در ارزیابی خود از تحولات تاریخ معاصر افغانستان قطعا به این نتیجه واقعی دست یافته است که بافت اجتماعی و قومی مناطق شمال و جنوب غرب افغانستان در تشکیل مقاومت علیه طالبان پشتون تبار در دهه هفتاد شمسی، نقش اساسی و غیر قابل انکار داشته است. از این رو طالبان هنوز هم این نقش و این تهدید را یک مسأله جدی در نظر خواهد گرفت.

دوم، ارزیابی دیگری را که طالبان به عنوان یک واقعیت تاریخی در نظر دارد این است که میان اقوام تاجیک و ازبک در ولایت‌های شمالی افغانستان با کشورهای تاجیکستان و ازبکستان و همچنین میان ساکنان ولایت‌های جنوب غرب افغانستان با کشور ایران، از لحاظ تاریخی، فرهنگی، زبانی و قومی مشترکات ریشه‌دار و ماندگار وجود دارد که همین مشترکات باعث حمایت این کشورها از این مردم در دهه هفتاد در مقابله با طالبان گردید.

این دو امر، حکومت طالبان را به احتمال زیاد به این فکر انداخته است که برای جلوگیری از فعال شدن ظرفیت‌های این مناطق به عنوان یک چالش در برابر طالبان، همان طرح دیرینه شاهان و حکومت‌های پیشین افغانستان را تکمیل کند و بافت جمعیتی و فرهنگی این مناطق افغانستان را با جابجایی و اسکان پشتون‌های پاکستانی تغییر بدهد و تحت کنترل در بیاورد.
بااین واقعیت‌ها، می‌توان این گونه برآورد کرد که در کنار سایر اهداف تاکتیکی و کوتاه مدت، یگانه هدف اصلی، استراتژیک و بلند مدت طالبان از طرح جابجایی اعضای تحریک طالبان پاکستان در مناطق شمال و جنوب غرب افغانستان، ایجاد تغییر قابل توجه در بافت جمعیتی، قومی و فرهنگی این مناطق است.

استراتژیست‌های طالبان بر این عقیده‌ هستند که با اسکان پشتون‌های وزیرستانی در این مناطق افغانستان، جلو هرگونه حرکت‌های مقاومتی این مردم را سد خواهند کرد.
 سؤالی که مطرح است این است که این مهمانان تازه وارد پاکستانی چگونه می‌توانند نگرانی‌های حکومت طالبان را از خیزش دوباره مردم بومی این مناطق، بر طرف کنند؟
برای پاسخ به این پرسش ضرورت دارد که به طرح‌های مختلف کوچ‌های اجباری، جابجایی‌های عشایر و کوچی‌ها در کشورهای منطقه در تاریخ گذشته و همچنین پروسه تاریخی ناقلین در قطغن زمین افغانستان توسط نظام‌های سلطنتی افغانستان توجه جدی کرد.

علاوه براین، داده‌های مطالعات جامعه شناختی نیز به وضاحت نشان می‌دهد که این مهمانان تازه وارد بعد از یک مرحله زمانی، با شرایط جغرافیای جدید به خوبی خو و در آن جا ریشه می‌گیرند و پس از مدتی تبدیل به یک بافت جمعیتی می‌شوند که در قالب یک قدرت محلی در مواجهه با تحولات آن مناطق ظاهر خواهند شد.
از دیگر سو، حکومت طالبان تلاش خواهد کرد با اهدای زمین زراعتی و ایجاد فرصت‌های لازم اقتصادی به پشتون‌های مهاجر و کوچی، آن‌ها را نسبت به دولت کابل مدیون و وفادار بسازد. در این صورت آنان به مثابه ارتش محلی در برابر هر نوع شورش علیه طالبان، خواهند جنگید و دیگر نیاز به استقرار واحدهای ارتش حکومت مرکزی در این ولایات نیست و اینگونه هزینه آن برای دولت کابل به راحتی صرفه‌جویی می‌شود.
واقعیت به خوبی بیانگر آن است که تغییر بافت جمعیتی و اسکان پشتون‌های غیر محلی در مناطق شمال، مرکزی و جنوب غرب افغانستان بخشی از رؤیای کلان طالبان است و گزارش‌های پژوهشی مخصوصا گزارش اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد بوضوح تصریح دارد که طالبان در تلاش برای تقویت حاکمیت پشتون‌ها و پشتونیزه ساختن افغانستان به سبک دهه هفتاد شمسی در افغانستان است.
 
مبحث دوم: آثار و پیامدهای طرح جابجایی تحریک طالبان پاکستان در افغانستان

1- تقویت اقتدار سیاسی دولت پاکستان

تحلیل وضعیت سیاسی پاکستان در دو سال اخیر نشان می‌دهد که این کشور از لحاظ سیاسی، امنیتی و اقتصادی روزگاری چندان مناسبی ندارد.
قوی شدن گروه تحریک طالبان پاکستان و گسترش آن در مناطق مختلف پاکستان و افزایش حملات بی‌سابقه این گروه بر دولت و نهادهای امنیتی پاکستان، بی‌نتیجه ماندن پروسه گفتگوهای صلح این گروه با دولت پاکستان و همچنین بیعت رهبر تحریک طالبان پاکستان با ملا هبت‌الله رهبر طالبان افغانستان، به عنوان یک تهدید بسیار جدی افکار عمومی و دولت پاکستان را در خود درگیر کرده است.
از دیگر سو، بحرانی شدن اوضاع سیاسی در پاکستان و گسترش اعتراض‌های اخیر از جمله اعتراض‌های هواداران حزب تحریک انصاف عمران خان، به اقتدار و جایگاه دولت در پاکستان به شدت آسیب رسانده است.
وضعیت نامناسب سیاسی و امنیتی، بر وضعیت اقتصادی پاکستان تأثیر مستقیم و بسیار منفی به جا گذاشته است که بیش از گذشته، فشار مضاعف را به مردم پاکستان تحمیل کرده است.
با در نظرداشت این وضعیت، می‌توان گفت که طرح جابجایی اعضای تحریک طالبان پاکستان در مناطق دورتر از مرز پاکستان، برای دولت پاکستان یک دست‌آورد نسبتا بزرگ سیاسی به حساب می‌آید و در چنین شرایطی تا حدودی باعث اقتدار دولت پاکستان در عرصه کنترل سیاست داخلی آن کشور خواهد شد.

2- بازسازی چهره سیاسی طالبان افغانستان
حکومت طالبان راجع به طرح جابجایی اعضای تحریک طالبان پاکستان به عنوان یک امتیاز از جانب حکومت کابل به اسلام آباد می‌نگرد و در عوض ممکن است تعهد جانب پاکستان را بر حل مسأله مهاجرین افغانی در پاکستان و همکارهای اقتصادی و گمرکی پاکستان را در قبال افغانستان گرفته باشد. بدون شک که اسلام آباد نیز مانند کابل از لحاظ تاکتیکی در کوتاه مدت این مطالبات طالبان افغانستان را عملا اجرایی خواهد ساخت.
فراتر از این مسایل، اما مهمترین پیامد طرح ساماندهی و اسکان اعضای تحریک طالبان پاکستان در افغانستان، ایجاد کاهش چشمگیر در حملات نظامی گروه طالبان پاکستان خواهد بود که آنان را ممکن است دوباره به از سرگیری گفتگوهای صلح ترغیب کند. این امر طالبان افغانستان را از یک گروه شورشی به حافظان صلح و آشتی در مسئله پیچیده "نظام پاکستان و طالبان پاکستانی" تبدیل خواهد کرد که طالبان از این وجهه و چهره جدید خود در راستای کسب مشروعیت سیاسی استفاده خواهد کرد.

3- گسترش هژمونی قبیله‌ای و اختلاف قومی در افغانستان
تاریخ سیاسی افغانستان بوضوح نشان می‌دهد که سیاست تغییر عامدانه بافت جمعیتی توسط حاکمان گذشته افغانستان، زمینه‌ اختلاف‌های اجتماعی را در افغانستان فربه‌تر ساخته است و ادامه این وضعیت توسط طالبان، به یقین فرآیند ملت‌سازی و انسجام ملی را در این کشور تا زمان‌های مبهم به تعویق می‌اندازد.
با این نگاه، تغییر عامدانه و قهری بافت جمعیتی در برخی مناطق افغانستان مخصوصا در مناطق هم‌مرز با کشورهای همسایه، ممکن است که برای دولت و رهبران سیاسی در کوتاه مدت سودمند باشد ولی تمام زمینه‌های ملت شدن و فرآیند ملت سازی را نابود خواهد ساخت.
از دیگر جانب، تغییر بافت جمعیتی با هدف سرکوب و نابودی داشته‌های فرهنگی اقوام دیگر، از لحاظ روانی باعث ایجاد شکاف و کینه عمیق در مناسبات اقوام مختلف کشور می‌شود.

4- شکل گیری کانون‌های ناامنی در مرزهای کشورهای همسایه
جابجایی و اسکان هر گروه تروریستی در مجاورت یک منطقه، بدون شک خطر تهدید‌های بالقوه امنیتی را به همراه دارد و این واقعیت رابه راحتی نمی‌توان رد و انکار کرد. به همان اندازه که حضور گروه تحریک طالبان پاکستان در نزدیکی مرز پاکستان تهدیدآفرین است به همان میزان حضور این گروه‌ در نزدیکی مرزهای دیگر همسایگان افغانستان ممکن است باعث ایجاد تهدید بالقوه امنیتی ‌شود. زیرا شواهد واقعی و مستند بیانگر آن است که میان گروه‌های مختلف جهادی مستقر در افغانستان و تحت حاکمیت طالبان افغانستان، از گذشته‌های دور یک نوع همگرایی، همیاری و میزبانی وجود داشته است. دقیقا همین امر باعث شده است که طالبان افغانستان در شرایط حاضر از این گروه‌ها در خاک افغانستان حمایت و میزبانی می‌کنند.
بنابراین، این احتمال وجود دارد که حضور گروه تحریک طالبان پاکستان در مناطق شمال و جنوب غرب افغانستان، در آینده به نحوی زمینه را برای حضور دیگر گروه‌های تندرو اسلامی در این مناطق فراهم سازد.
از دیگر سو، تجربه نشان داده است که گروه‌های اجتماعی همفکر در نوار مرزی دو کشور، در شرایط‌ لازم پروتکل‌های امنیتی و مرزی را نقض و رابطه مستقیم ایجاد می‌کنند که گاهی باعث درد سر شدید برای دولت‌ها می‌شود.
احتمال آن می‌رود که در آینده، حضور گروه‌های اجتماعی تندرو و افراطی در دو سوی مرز مشترک، سرانجام یک منطقه امن را برای سربازگیری و آموزش فراهم ‌سازد.
 
سخن آخر
به نظر می‌رسد که هدف اصلی از طرح جابجایی اعضای تحریک طالبان پاکستان در مناطق شمال، جنوب غرب و احیانا مرکز افغانستان، تغییر بافت جمعیتی، قومی و مذهبی این مناطق است و طالبان در خصوص این طرح، بیشتر به واقعیت‌های افغانستان و رفع نگرانی‌های داخلی خود توجه دارد.
اجرای این طرح، به طور طبیعی آثار و پیامدهای خود را در تعاملات میان دولت‌های پاکستان و افغانستان نیز خواهد گذاشت که حکومت کابل در صدد آن است از آن به عنوان یک تاکتیک و اهداف کوتاه مدت استفاده کند.
در بلند مدت به نظر می‌رسد که طرح جابجایی اعضای تحریک طالبان پاکستان، تأثیر جدی و ماندگار در حل مسأله این گروه با دولت پاکستان نخواهد گذاشت. زیرا ریشه تحریک طالبان پاکستان در خاک پاکستان است و حکومت کابل با میزبانی از بخشی از اعضای این گروه در افغانستان، همچنان آنان را به عنوان یک اهرم فشار سیاسی برای خود و علیه پاکستان حفظ و از آن محافظت خواهد کرد.
 انتهای مطلب/

*تحلیلگر مسائل افغانستان


کد مطلب: 3495

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/3495/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir