کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

تاثیر حکومت طالبان بر موازنه قدرت‌ها

تاثیر فاکتور طالبان بر موازنه قدرت در آسیای مرکزی با تاکید بر نقش هند

5 بهمن 1401 ساعت 11:04

ایجاد موزانه قدرت در آسیای مرکزی از سوی مورد استقبال آسیای مرکزی و روسیه قرار خواهد گرفت. اگر طالبان بتوانند توسط جامعه بین‌المللی به رسمیت شناخته شوند، راه برای هند هموارتر می‌گردد و افغانستان از نظر رشد اقتصادی و تبادلات تجاری وضعیت شکوفاتری را تجربه خواهد کرد.


مطالعات شرق/

حسیب‌الله شاهین*
 
همزمان با قدرت‌گیری دوباره طالبان در افغانستان، تمامی مناطق پیرامون این کشور تحت تأثیر قرار گرفته است. موازنه‌های قدرتی که پیشتر با حضور آمریکا در این مناطق به وجود آمده بود، تغییر کرده و تمامی کشورهای منطقه در تلاش هستند تا موازنه‌ جدیدی در روابط خود با سایر قدرت‌ها ایجاد کنند. آسیای مرکزی که به عنوان حیاط خلوت روسیه شناخته می‌شود، به میدان رقابت چین و آمریکا تبدیل شده است. چین به عنوان یکی از قدرت‌های اقتصادی جهان و به لطف دارا بودن مرز مشترک با این منطقه، توانسته به بزرگ‌ترین حامی اقتصادی این جمهوری‌ها بدل شود. از سوی دیگر هند به عنوان رقیب چین در این منطقه، تلاش دارد تا روابط خود را با جمهوری‌های آسیای مرکزی عمیق‌تر کند، اما با توجه به تغییر نظم پسا آمریکا در منطقه و روی کار آمدن حکومت طالبان در افغانستان، مشخص نیست شانس موفقیت هند به چه میزان است. اکنون رابطه پیچیده‌ای بین چهار قدرت آمریکا، چین، روسیه و هند و همچنین بین این بازیگران با کشورهای آسیای مرکزی و افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان وجود دارد که می‌تواند به درک چشم‌انداز آینده کمک کند.
 
طالبان و عملکرد یک سال و نیم اخیر
گمانه‌زنی‌ها بر این بود که با توجه به سال‌ها حمایت پاکستان از طالبان، با به قدرت رسیدن این گروه در افغانستان، ریسمان سیاست خارجی افغانستان در دست نظامیان پاکستانی قرار گیرد، اما در مدت یک سال و نیم گذشته، ثابت شد که طالبان در تلاش است تا به طور مستقل سیاست‌های خود را دنبال کند. حکومت طالبان به رغم تغییرات گسترده در حوزه سیاست داخلی، در بخش سیاست خارجی، نقشه راه جمهوریت و بخصوص سیاست خارجی دوره غنی را دنبال می‌کند. به عنوان مثال حکومت طالبان با هند روابط قابل قبولی برقرار کرده است. اکنون سفارت هند در افغانستان باز شده، کمک‌های هند به این کشور ارسال می‌شود و دیدارهایی نیز بین نمایندگان طالبان با مقام‌های هندی انجام شده است. این مسئله بیانگر آن است که پاکستان جایگاه تسهیل کننده روابط میان طالبان و دیگر کشورها را از دست داده است.

از سوی دیگر طالبانی که آراسته با ایدئولوژی قومی و آمیخته با دین است، با پاکستان چالش‌های متعددی دارد. طی ماه‌های اخیر و حتی پس از سفر مقام‌های پاکستانی به افغانستان، -که اخیراً به رهبری «حنا ربانی کهر» انجام شده - بهبودی در روابط دو کشور رخ نداد و یک روز پس از آن سفر، درگیری‌های مرزی در مرز چمن از سر گرفته شد. رهبران طالبان طعم تلخ حضور در پاکستان و همکاری این کشور با آمریکا در سال ۲۰۰۱ را در حافظه خود دارند. با چنین تجربه‌هایی، اکنون رهبران طالبان تلاش دارند تا در روابط سیاسی حکومت خود با کشورهای منطقه تنوع ایجاد کنند. رهبران طالبان درک می‌کنند که با چنین سیاستی می‌توانند از یکه‌تازی‌های پاکستان جلوگیری کرده و به نوعی موازنه قدرت ایجاد کنند. بر همین اساس می‌توان مسئله از سرگیری فعالیت سفارت هند در افغانستان و همچنین علاقه رهبران طالبان برای بهبود روابط با دهلی را ارزیابی کرد.

رهبران طالبان درک می‌کنند که روابط استراتژیک بین پاکستان و چین برای آینده اقتصادی افغانستان چالش‌زا است و در صورتی که این حکومت نتواند موازنه لازم را با رقبای منطقه‌ای همانند هند و پاکستان ایجاد کند، با چالش‌های جدی مواجه خواهد شد. به همین منظور است که حکومت طالبان دست به دامن هند و ایالات متحده شده و در تلاش است تا با ایجاد و حفظ موازنه قدرت، آینده اقتصادی افغانستان را از وابستگی مطلق نجات دهد. در همین زمینه هند برای طالبان ارزشی حیاتی دارد. زیرا از یک طرف قدرت فرهنگی دارد و نوعی تصویر دوستانه از آن در بین مردم افغانستان وجود دارد و از سوی دیگر هند با چین و پاکستان، مشکلات جدی دارد، که نوع این مشکلات همانند مشکلات طالبان با پاکستان است. بنابراین، این موضوع به صورت طبیعی هند و طالبان را در یک سوی بازی قرار داده است و طالبان از این روابط به عنوان برگ بَرنده‌ای برای مهار پاکستان استفاده می‌کند.
 
هند و موازنه قدرت در آسیای مرکزی
با توجه به جایگاه جدید هند در ساختار نظام بین‌الملل و همچنین با توجه به دغدغه‌های امنیتی و اقتصادی این کشور برای تبدیل شدن به یکی از قدرت‌های برتر اقتصادی جهان، اولویت حضور و گسترش نفوذ این کشور به امری انکارناپذیر تبدیل شده است. در این بین، آسیای مرکزی به عنوان منطقه‌ای با بازارهای رو به رشد اقتصادی و همچنین داشتن منابع سرشار انرژی، یکی از مناطق جذاب برای هند است. از سوی دیگر، رقابت چین و هند به عنوان دو غول اقتصادی در حال ظهور، به آسیای مرکزی تسری یافته و دو کشور در تلاش هستند تا یکدیگر را در این جغرافیا مهار کنند. حضور چین در اقیانوس هند و همچنین در کشورهای امتداد این اقیانوس، در حال افزایش است که این مسئله برای هند یک تهدید جدی فرض می‌شود. از سوی دیگر حضور چین در قالب پروژه کریدور اقتصادی چین-پاکستان و همچنین ابتکار کمربند-راه در کشورهای آسیایی، این نیاز مبرم را برای هند بوجود آورده تا در مقابل چین، اقدام به ایجاد موازنه کند. به همین منظور هند نیز کریدور راه ادویه یا همان کریدور شمال-جنوب را مطرح کرد که این کشور را از طریق ایران به افغانستان سپس آسیای مرکزی و در نهایت به سن‌پترزبورگ روسیه متصل می‌کند.

هند با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، برای کشورهای آسیای مرکزی تهدید امنیتی ایجاد نکرده است. همین موضوع و قدرت نرم این کشور، رهبران و تصمیم‌سازان آسیای مرکزی را تحت تأثیر قرار داده است. سرمایه‌گذاری هندی‌ها در بخش‌های عمرانی از جمله ساخت بیمارستان، مراکز فنی و آموزشی، تصویری دوستانه از دهلی در بین کشورهای آسیای مرکزی ایجاد کرده است. هر چند چین در سال‌های گذشته نزدیک به ۴۰۰ میلیارد دلار در پنج جمهوری آسیای مرکزی سرمایه‌گذاری کرده است، اما این سرمایه‌گذاری‌ها خطرناک توصیف شده‌اند، زیرا پکن با «تله بدهی»، حدود ۳۷ کشور را با خطر جدی مواجه کرده است. این موضوع، زنگ خطر را برای کشورهای آسیای مرکزی به صدا در آورده زیرا تمامی این جمهوری‌ها متکی به سرمایه‌های بدست آمده از منابع انرژی خود هستند و اگر این منابع با وام‌های بزرگ غیر قابل پرداخت، در اختیار چین قرار گیرد، این به معنای بستن شریان‌های حکومتداری حاکمان فعلی و مبدل شدن آنها به اقمار چین است که آسیای مرکزی تجربه تلخ آن را در زمان اتحاد جماهیر شوروی پشت سر گذاشته است.

چین به عنوان یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های نظامی جهان در همسایگی با کشورهای ضعیف آسیای مرکزی قرار دارد. از سوی دیگر، روسیه که به عنوان شریک اصلی کشورهای آسیای مرکزی شناخته می‌شود، تقابل با غرب را اساس روابط گرم خود با پکن قرار داده است. در غیر این صورت روسیه با چین بر سر مسائل ارضی اختلاف‌هایی دارد و همچنین از نفوذ چین در حیاط خلوت خود (آسیای مرکزی) احساس تهدید می‌کند. به همین دلیل است که روسیه روابط استراتژیک خود را با هند حفظ کرده و حتی آن کشور را به عضویت سازمان شانگهای درآورد. روسیه می‌داند که مقابله با نفوذ روز افزون چین، کاری دشوارتر از مقابله با آمریکا است. به همین دلایل اکنون هند به یکی از بازیگران فعال در عرصه‌ افغانستان و آسیای مرکزی تبدیل شده و این ظرفیت را دارد تا در مقابل چین نوعی موازنه‌ مثبت را شکل دهد.

هند در حال حاضر به عنوان یکی از قدرت‌های در حال ظهور اقتصادی در عرصه‌ جهانی شناخته می‌شود و در عین حال به عنوان یکی از تأثیرگذارترین بازیگران منطقه‌ای در آسیای مرکزی و خاورمیانه به شمار می‌رود. این کشور با استفاده از صنعت سینما راه را برای نفوذ به کشورهای آسیای مرکزی گشوده است. همچنین هندی‌ها با طراحی و اجرای پروژه‌های مختلف اقتصادی در آسیای مرکزی و نیز با عنایت به روابط خوب اقتصادی با روسیه و آمریکا و همچنین وجود بازارهای وسیع برای محصولات کشورهای آسیای مرکزی، یکی از بازیگران تأثیرگذار در این منطقه محسوب می‌شود. حضور هند در افغانستان، علاوه بر تأمین منافع دهلی و کابل، به دلایل امنیتی به نفع آسیای مرکزی نیز هست.
 
نتیجه‌گیری
طالبان خلاف دوره اول حاکمیت بر افغانستان، این بار باب گفتگو و همکاری با هند و جمهوری‌های آسیای مرکزی را گشوده است، که این مسئله می‌تواند پیامدهای مهمی برای آسیای مرکزی داشته باشد. حکومت طالبان با حفظ سیاست خارجی دوره غنی، تلاش دارد تا از یک سو فشارهای سیاسی تحمیل شده از جانب پاکستان را کاهش دهد و از سوی دیگر مانند یک بازیگر مستقل در عرصه‌ بین‌الملل ایفای نقش کند. به همین دلیل حکومت طالبان در تلاش است تا روابط با هند را بهبود بخشد. حکومت طالبان درک می‌کند که هند نه تنها به افغانستان به عنوان یکی از بازارهای اقتصادی نگاه می‌کند، بلکه به این کشور برای گسترش و حفظ مناسبات سیاسی-اقتصادی با جمهوری‌های آسیای مرکزی نیاز دارد. موضوعی که در گذر زمان می‌تواند به جایگاه اقتصادی افغانستان کمک‌های قابل توجهی داشته باشد.

از سوی دیگر، هند برای مقابله با نفوذ روز افزون چین و برای یافتن بازارهای جدید انرژی و صدور کالا نیاز دارد تا موازنه قدرت را در مناطق مختلف از جمله کشورهای آسیای مرکزی ایجاد کند. این اقدام هند هم از سوی کشورهای آسیای مرکزی که نیاز به حضور یک قدرت اقتصادی جدید را احساس می‌کنند، هم از جانب روسیه به عنوان یکی از متحدان کلیدی هند استقبال می‌شود. در حال حاضر فرصت مناسبی برای افزایش سطح همکاری بین طالبان، هند و آسیای مرکزی به وجود آمده است. در صورت عبور طالبان از حکومت تک گروهی به حکومت مشارکتی، که نتیجه آن کسب مشروعیت ملی و بین‌المللی خواهد بود، این مسئله می‌تواند افغانستان را از بن‌بست کنونی رهایی بخشیده و اقتصاد ورشکسته این کشور و همچنین اقتصاد مقروض کشورهای آسیای مرکزی را ترمیم کند.
انتهای مطلب/

*کارشناس روابط بین‌الملل


کد مطلب: 3336

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/3336/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir