نشست قندهار با حضور 3 هزار شخصیت دینی، اجتماعی و سیاسی و همچنین سخنرانی ملا هبتالله آخوندزاده رهبر طالبان را باید بزرگترین همایش سیاسی طالبان در یکسالگی به قدرت رسیدن این گروه دانست. این نشست را همچنین باید تکمله جرگه کابل عنوان کرد که در تیر ماه برگزار شد.
قطعنامه پایانی نشست قندهار برخی خطوط اساسی حکومت طالبان را در ابعاد داخلی و خارجی تشریح میکند اما با این وجود در قبال چند مسئله کلان حکومتی که انتظار میرفت در این نشست مورد بحث قرار گیرد و راهکارهایی برای آن ارائه شود، سکوت کرده است.
با این وجود کارکرد داخل افغانستانی نشست قندهار را باید مهم دانست.
مطالعات شرق/
عبدالرحیم کامل*
مقدمه
نشست سیاسی قندهاربا حضور سه هزار شخصیت دینی، اجتماعی و سیاسی با حضور ملا هبتالله آخوندزاده رهبر طالبان و دیگر مقامهای بلند پایه حکومت طالبان در بیست و هفتم مرداد در شهر قندهار برگزار شد. سخنرانیها و بحث وبررسی های این نشست سه هزار نفری، با قرائت یک قطعنامه 17 مادهای پایان یافت.
این نشست بزرگترین همایش سیاسی طالبان پس از سالگرد پیروزی حکومت طالبان در سال 1400 و همچنین پس از حمله هوایی آمریکا به کابل و کشته شدن ایمن الظواهری رهبر شبکه القاعده بود.
پس از هر مناسبت تقویمی یا تاریخی، مردم افغانستان انتظار آن را دارند که دولت حاکم در کابل ضمن ارائه دستاوردهای خود، برنامههای اساسی خود را برای حل مشکلات اساسی افغانستان مطرح کند.
پس از حمله پهبادی آمریکا به افغانستان و کشته شدن الظواهری رهبر شبکه القاعده، تبعا کشورهای منطقه و جهان نیز انتظار واکنش رهبر سیاسی طالبان را داشتند. از این رو جلسه بزرگ سیاسی قندهار هم برای مردم افغانستان و هم برای جامعه بین المللی قابل توجه بود .
سؤال اساسی این است که پیامهای اساسی نشست قندهار چه بود و تا چه اندازه میتواند برای حل مشکلات اساسی افغانستان رهگشا باشد؟ این نوشته به این دو سؤال مرتبط می پردازد.
مفاد قطعنامه نشست قندهار در خصوص مسائل داخلی
نشست سیاسی قندهار را میتوان به نحوی تکمله نشست کابل دانست که در نهم تیر 1401 با حضور چند هزار شخصیت دینی برگزار شد.
در نشست قندهار، راجع به حقوق زنان افغانستان تأکیدی بیشتری صورت گرفت. مطابق ماده پنجم قطعنامه پایانی این نشست، به صورت صریح به کارگزاران دولت امارت اسلامی دستور داده شده که فرمان ملاهبت الله آخوندزاده را راجع به حقوق احوال شخصیه زنان از جمله مهریه، حق ارث و حق ازدواج تطبیق/اجرا کنند.
در این نشست بزرگ سیاسی تأکید صورت گرفته که از حقوق انسانی زنان مطابق احکام شریعت حمایت میشود. در نشست قندهار نیز مانند نشست کابل، به مسئله آموزش دختران هیچ اشارهای صورت نگرفت و در خصوص آموزش و تحصیلات عالی در افغانستان، تنها در ماده چهاردهم این قطعنامه کلمه" آموزش دینی و مدرن" در کنار برخی موضوعهای دیگر آمده که از دولت طالبان خواسته شده است نسبت به آن توجه داشته باشد. پس از مطابقت این ماده با ماده نهم قطعنامه نشست کابل، متوجه میشویم که عین همان ماده آمده است و فقط چند کلمه در آن تغییر کرده و جابجا شده است.
در این قطعنامه یکبار دیگر با شیخ هبتالله آخوند زاده رهبر طالبان به عنوان امیرالمؤمنین تجدید بیعت شده است و همچنین مطابق ماده هفتم قطعنامه از وی به عنوان حاکم شرع در افغانستان یاد شده است.
مطابق ماده هشتم این قطعنامه، مشروعیت داخلی دولت طالبان حتمی و مفروض دانسته شده است و از سیستم حکومتی متمرکز نیز حمایت شده است.
در ماده یازدهم این قطعنامه هرگونه مخالفت مسلحانه علیه حکومت طالبان به عنوان "بغاوت" و "فساد فیالارض" یاد شده و دفع آن وجیبه/فریضه ملت و امارت دانسته شده است. علاوه براین مطابق این قطعنامه هرنوع مخالفت با نظام اسلامی حاکم که در تضاد با شرع و مصالح ملی باشد، در حکم فساد و غیر مشروع دانسته شده است. این بند از قطعنامه با این مفهوم گسترده ممکن است توسط قرائت رسمی دولتی، مانع هرگونه انتقاد از کارکرد و برنامههای دولت طالبان شده و برابر آن حکم فساد فی الارض برای منتقدان در نظر گرفته شود. با بررسی این ماده از این قطعنامه با ماده ششم قطعنامه نشست علما در کابل، متوجه میشویم که تمام مفاد و جملات آن ماده اخذ شده و تنها برخی کلمات اندکی تغییر کرده است.
مطابق ماده دوازدهم این قطعنامه، هرگونه همکاری با گروه داعش عمل غیر مشروع دانسته شده است. از اعضای داعش به عنوان خوارج و فتنه انگیز یاد شده است.
طالبان تاکنون در بیانیههای خود صریحترین مخالفت را با گروه داعش از خود نشان داده است. همچنین مطابق سایر بیانیههای طالبان، در قطعنامه نشست قندهار نیز از حکم رهبر طالبان مبنی بر حرمت هرنوع استفاده از مواد مخدر، اعلام حمایت شده است.
مفاد قطعنامه نشست قندهار در خصوص روابط خارجی
در قطعنامه نشست قندهار، نسبت به مسائل خارجی افغانستان نسبتا رویکرد واضحتر و جدیتر مطرح شده است.
در این قطعنامه از حمله پهبادی آمریکا بر کابل پایتخت افغانستان به هدف ترور ایمن الظواهری، به مثابه نقض توافق دوحه، مخالفت با قوانین بین المللی و نقض حریم هوایی افغانستان یاد شده است. در ماده سوم قطعنامه آمده است که هرکشوری که تمایل حمله به افغانستان را داشته باشد باید عقل خود را به کار اندازد و شکست انگلیس، شوروی و آمریکا را در تجاوز به افغانستان به خاطر بیاورد.
در ماده دوم این قطعنامه، بددون ذکر نام ، از کشوری که فضای هوایی خود را در حمله پهبادی آمریکا به افغانستان در اختیار آمریکا قرار داده ، به عنوان شریک جرم و جنایت یاد شده است.
در همین ماده به این کشور همسایه که از آن نام برده نشده توصیه شده که از این پس براساس عرف همسایگی و اسلامی رفتار کند و بداند که معامله افغانستان برای آن کشور،عواقب بدی را به همراه دارد. هرچند که در قطعنامه از پاکستان نام برده نشده ولی برداشت غالب این است که منظور از این کشور همسایه، دولت پاکستان است.
در بند دوم ماده هشتم این قطعنامه، از کشورهای منطقه و جهان، سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای بین المللی به ویژه از کشورهای اسلامی خواسته شده که دولت طالبان را به عنوان یک نظام مشروع به رسمیت بشناسند، تحریم ها را از دولت طالبان بردارند و داراییهای ارزی افغانستان را آزاد کنند.
در ماده دهم این قطعنامه، سیاست منطقهای دولت طالبان تصریح شده است. در این ماده آمده است که دولت طالبان با همسایگان خود براساس حسن همجواری رفتار میکند و از کشورهای همسایه خود نیز میخواهد که در امور افغانستان دخالت نکنند و اجازه ندهند کسی از خاک آنان علیه افغانستان استفاده کنند.
تأثیرات نشست قندهار بر حل مسائل اساسی
چنانچه اشاره شد، قطعنامه نشست قندهار حاوی برخی موضوعات مهم است که خطوط اساسی دولت طالبان را در ابعاد داخلی و خارجی تاحدودی واضح میسازد. همچنین نفس این نشستها و مطرح کردن برخی مطالبات جمعی مربوط به مصالح عمومی افغانستان، به ذات خود کار مثبت است و فضای گفتمان عمومی را در نظام اسلامی طالبان حتی الامکان باز نگهمیدارد. اما با وجود این، در سخنرانیها و قطعنامه نشست قندهار همانند سایر نشستها و بیانیهها، بیشتر موضوعات عام و کلی راجع به سیاست دولت طالبان مطرح شدند. این درحالی است که مشکلات اساسی و عمده افغانستان چند مسئله کاملا واضح هستند که هم مردم افغانستان و هم کشورهای منطقه و جهان از دولت طالبان انتظار دارند تا در این موارد بخصوص،تصمیم و برنامه خود را به صورت واضح و روشن مطرح کنند. این موارد عبارتند از:
الف: آموزش دختران
بیش از یک سال است که دختران نوجوان افغانستان از آموزش محروم اند و درست سرنوشت آنان در سنی به بن بست کشیده شده که به شدت برای آنان و خانوادههای شان حیاتی است. مردم افغانستان و جامعه جهانی انتظار داشتند که در اعیاد مذهبی گذشته یا نشست بزرگ علما در کابل و یا نشست قندهار، حد اقل یک پاسخ روشن یا یک زمان مشخص برای بازگشایی مدارس دختران اعلام شود، ولی حتی موضوع بازگشایی مدارس دخترانه به صورت مطلق در این جلسات مسکوت ماند. افکار عمومی در داخل افغانستان و جامعه جهانی از این رویکرد طالبان به این برداشت میرسند که سرنوشت دختران افغانستان و زنان برای دولت طالبان اصلا یک مسئله قابل توجه نمیباشد. این در حالی است که از لحاظ روانی، مسئله تنها به دختران افغانستان خلاصه نمیشود بلکه مبهم ماندن آینده دختران، تمام خانوادهها و به تبع آن تمام مردم افغانستان را نگران کرده است.
ب: تشکیل حکومت فراگیر
افغانستان یک کشور چند قومی است و در تاریخ سیاسی افغانستان برخی از اقوام و اقلیتهای اجتماعی عمدا مورد تبعیض قرار گرفته اند و از حق مشارکت در ساختار سیاسی و حکومت محروم شدند. چهل سال جنگ داخلی به هر ترتیب زمینه را برای مطرح کردن حقوق تمام اقوام و اقلیت های اجتماعی فراهم کردند و اکنون این مطالبه به عنوان حقوق شهروندی مورد توجه قوانین بین المللی و سیاست خارجی دولتهای همسایه و جهان نیز قرار گرفته است.
در نشستهای گذشته و همچنین در نشست قندهار راجع به این مسئله خاص هیچ اشارهای صورت نگرفته است جز این که هرگونه مخالفت با پالیسی/سیاست این نظام به عنوان خلاف شرع و فساد فی الارض یاد شده است. این در حالی است که تجربه چهل سال گذشته افغانستان و همچنین تجربه کشورهای پسامنازعه، تشکیل یک دولت فراگیر را برای ختم منازعه داخلی یک ضرورت میداند.
ج: تأمین حقوق مدنی
مسئله حقوق زنان، حقوق بشر، حقوق اقلیتهای مذهبی، احوال شخصیه شیعیان افغانستان و جایگاه فقهی آنان در دادگاهها و در تدریس آن، از جمله موضوعهای اساسی اند که نیاز به رویکرد صریح و تصمیم واضح از جانب دولت طالبان دارند. بدون شک مسکوت گذاشتن این مسایل، باعث نگرانی افکار عمومی میشوند ولی در جلسه بزرگ قندهار با حضور رهبر طالبان و باقی مقامات دولت کابل، هیچ اشارهای به این موارد صورت نگرفت.
د: قانون اساسی
در جهان اکنون، هرچند که قدرت سیاسی تمام عرصهها را تحت سلطه خود گرفته و عنصر قدرت تبدیل به یک اصل تضمین کننده و دفاعی شده است، با این وجود اصول و قواعد حقوقی بزرگترین قدرت را در مناسبات سیاسی و اجتماعی دارد. مردم افغانستان انتظار دارند که حقوق زنان، حق آموزش دختران، حقوق و امتیازات مدنی اقلیتهای اجتماعی و مذهبی و همچنین نحوه اخذ تصمیمهای کلان ملی افغانستان باید تبدیل به یک اصل حقوقی شود و توسط قانون اساسی به عنوان قانون مادر تضمین گردد تا به راحتی قابل تعدیل و تغییر نباشد. در نشست قندهار به این مسئله اساسی هم هیچ اشارهای صورت نگرفت.
ه: سیاست منطقهای
در تمام بیانیههای طالبان مخصوصا در نشست قندهار به صراحت بیان شده است که دولت طالبان با تمام کشورهای همسایه براساس حسن همجواری رفتار میکند و تأکید کرده است که از خاک افغانستان برعلیه هیچ کشوری استفاده نمیشود. این رویکرد کلان طالبان در جای خود قابل ستایش است، اما حضور گروه داعش، حرکت اسلامی ازبکستان، طالبان پاکستان، جنبش موسوم به طالبان تاجیکستان و دیگر گروههای جهادی تاجیکستان، جنبش اسلامی ترکستان شرقی، حضور القاعده و دیگر جهادیهای متعلق به کشورهای منطقه در خاک افغانستان، طبعا کشورهای منطقه را در نگرانی عمده نگه میدارد. کشورهای منطقه انتظار دارند که دولت طالبان در خصوص این مسئله تصمیم گیری کرده و برنامه اش را واضح مطرح کند.
داعش خراسان درست است که به علت ضعف ساختار امنیتی افغانستان فعلا تنها در خاک افغانستان حضور دارد ولی مسئله داعش یک موضوع خاص مربوط به افغانستان نیست بلکه مربوط به امنیت تمام منطقه میشود. لذا کشورهای منطقه انتظار دارند که دولت طالبان در خصوص مبارزه با داعش یک برنامه و تصمیم کلان منطقهای را به صورت واضح مطرح کند تا موجب مشارکت تمام کشورهای منطقه در امر مبارزه با داعش و دیگر گروههای تروریستی شود. طالبان در نشست قندهار مانند نشستهای گذشته، فقط مفهوما اطمینان داده که اجازه نمیدهد این گروهها از خاک افغانستان علیه کشورهای همسایه اقدام کنند .
و: سیاست بینالمللی
جامعه بین المللی مانند کشورهای همسایه افغانستان، مطابق قوانین ملی و اصول اساسیشان برخی موضوعها را به عنوان پیش شرط برای به رسمیت شناختن دولت طالبان، در نظر گرفتهاند. تشکیل دولت فراگیر، مبارزه با گروههای دهشت افکن و عدم حضور آنان در خاک افغانستان، رعایت حقوق اجتماعی و مذهبی تمام مردم افغانستان بخصوص زنان. برخی از اینها، اصول اساسی و مطالبه جامعه بین المللی از دولت طالبان است تا امارت اسلامی را به رسمیت بشناسد. در نشست قندهار راجع به این خواست مشخص جامعه جهانی به صورت واضح و مشخص چیزی مطرح نشد.
جمعبندی
نشست قندهار در ادامه نشست بزرگ علمای افغانستان در کابل، از لحاظ سیاسی برای امارت اسلامی و هواداران آن دارای اهمیت است. در این نشست، مباحثی مهمی مطرح شد و برخی از سیاستهای دولت طالبان که در گذشته بیان شده بود باردیگر مورد تأکید قرار گرفت. در این نشست در حوزه سیاست خارجی افغانستان نسبتا واضحتر جهت گیری صورت گرفت. واکنش طالبان در برابر اقدامات تجاوزگرانه آمریکا و کشور همسو با آن در همسایگی افغانستان بسیار مقتدرانه مطرح شد.
با این وجود، درباره مسائل و مشکلات کلان ملی که حل آن برای افغانستان حیاتی است، به صورت واضح بحثی صورت نگرفت. بنابراین میتوان گفت که نشست قندهار تأثیر چندان جدی برای حل مشکلات اساسی افغانستان در حوزه داخلی، منطقهای و فرامنطقهای نخواهد داشت.
انتهای مطلب/