امنیت آبی شرق ایران در پیوند با رود هیرمند/هلمند است. این رود کارکرد بیهمتایی در کشاورزی، تأمین آب تالاب هامون و فراهمسازی آب آشامیدنی برای بخشی از جمعیت شرق ایران دارد. موقعیت بالادستی افغانستان در حوضه آبریز هلمند موقعیت هیدروهژمونیکی به آن بخشیده که کد ژئوپولیتیک سیاست خارجی افغانستان در پیوند با ایران است.
از سوی دیگر موقعیت محصور در خشکی و وابستگی افغانستان به ایران از جمله حضور چند میلیون مهاجر، شبکه راه آهن هرات -خواف و بندر چابهار، افغانستان را در موقعیت پاییندستی ژئوپولیتیک قرار داده است که در آینده نیز این پایین دست بودن در حوزه ترانزیت تشدید خواهد شد .
بر این اساس، ایران مکمل ژئوپولیتیک افغانستان و افغانستان مکمل هیدروپولیتیک ایران است و گریزی هم از این همتکمیلی نیست. منافع و امنیت دو کشور به شدت در همتنیده است.
مطالعات شرق/
وکیل احمد تیموری*
مقدمه
منابع جغرافيايي در سطح زمين ناهمسان و نابرابر پراکنده و گسترده هستند و هيچ مکاني روي زمين وجود ندارد که به تنهايي بتواند نيازهای ساکنان خود را فراهم کند. از اين رو، همه مکانها براي فراهم سازی نيازمنديهاي خود به مکانهای ديگر وابسته هستند. هر محیط جغرافيايي درگیر دو دسته مؤلفه منابع و مزيتهاي محيطي و کاستيها و تنگناهاي محيطي است که میتوانند از طريق برقراري همکاري و دادوستد، چرخهاي از تعاملات همتکميلي را پديد آورند که طي آن، هر مکان جغرافيايي مکمل مکان ديگر به شمار آید تا روابط مبتني بر رقابت و کشمکش مکانها به مناسبات دوستانه همراه با همکاري تبديل شوند.
در این میان، زیست و بقاء جانداران به شدت در پیوند با پیدایش و پراکندگی منابع آب است. این در حالی است که منابع اندک آب شیرین، ناهمسان توزیع شدهاند و مناطق پهناوری از جهان به واسطه بارش اندک، خشکسالیهای پیاپی و گرمای بالا همواره درگیر چالش کمآبی بودهاند. نخستین جوامع و مدنیتها در کناره منابع آب برپا شدهاند و اساساً زیست انسان و ماندگاری جانداران با کم آبی و بیآبی ناسازگار است. با نگرش به رشد جمعیت، گسترش کشاورزی، افزایش شهرنشینی، آلودگی منابع آب و دگرشهای اقلیمی بهویژه افزایش گرمایش جهانی و کاهش بارش؛ آب در سطوح اجتماعی و مقیاسهای جغرافیایی در کانون مناسبات قدرت قرار گرفته است. در آن دست مناطقی که ذاتآ کم بارش هستند و منابع آب موجود تکاپوی نیازهای فزاینده را نمیکند و در منش و کنش حاکمان، رویکرد ژئوپولیتیک سنتی در شکل رقابت حاکم است، منطقه رو به بیثباتی و تنش میگذارد.
بیش از 260 حوضه آبریز مشترک در جهان وجود دارد که کشورهای مختلف به تناسب شیب زمین و جریان آب در این حوضهها موقعیت بالادستی یا پاییندستی دارند؛ موقعیتهایی که به طیفی از مناسبات هیدروپولیتیک از همکاری تا درگیری انجامیدهاند. ایران از آن دست کشورهای منطقه است که با وجود پهناوری جزء کشورهای خشک و نیمهخشک به شمار میرود. حیات و مدنیت بسیاری از سکونتگاههای مناطق شرقی آن به همین آبهای مرزی وابسته است که از افغانستان سرچشمه میگیرند. با نگرش به پیامدهای، محیط زیستی، امنیتی و جمعیتی، از دهه چهل خورشیدی به بعد اساساً مقامات بلند پایه و شهروندان ایرانی از هرگونه اقدامی که منجر به کاهش آب ورودی به ایران منجر شود، میهراسند. در چهارم فروردین سال گذشته روی رود هلمند که به سمت دریاچه هامون روان است سد کمالخان توسط رئیس جمهور سابق افغانستان افتتاح شد. رودی که یکی از مهمترین منابع آب دریاچه هامون و به عبارتی دیگر فراهمکننده آب آشامیدنی شهرهای زابل و زاهدان است.
جغرافیای افغانستان
افغانستان با آب و هوايي خشک و نیمه خشک در قالب زمستانهای سرد و تابستانهای گرم، سرزمینی کوهستانی است و همین پهنه گسترده کوهستانی سبب برفگیری رشته کوهها و پیدایش رودهای بسیاری بهويژه در منطقه مرکزي افغانستان شده است. افغانستان از منظر روانآبهاي سطحي به چهار حوضه آمودریا، کابل، هریرود و هلمند-ارغنداب تقسیم میشود. که در اين ميان، شيب زمينِ دو حوضه آبريز هریرود و هلمند به سوي ايران است که در فراهمسازي امنيت آبي شرق ايران نقش بنيادي داشتهاند. از زمان سقوط حکومت اول طالبان تا قدرت گیری مجدد این گروه، مقامات بلند پایه ملي و محلي افغانستان در قالب راهبرد مديريت منابع آب کوشيدهاند با ساخت انواع سد روي رودخانههای افغانستان آب اين رودها را مدیریت و از ورود آنها به کشورهاي پاييندست جلوگیری کنند.
اقتصاد افغانستان
بر بنياد دادهها، جمعيت افغانستان در سال 2020 نزديک به 39 ميليون نفر برآورد شده است. 26 درصد جمعيت افغانستان شهرنشين هستند و بيشتر اين جمعيت نيز در پای کوه و درههاي داخلي و پيرامون رشته کوه هندوکش پراکندهاند. از 2003 تا 2012 افغانستان بیش از یک دهه رشد سریع اقتصادی و بهبود شاخصهای مهم اجتماعی با ميانگين رشد سالانه 9.4 درصد را تجربه کرد. طي 18 سال گذشته ميانگين نرخ رشد اقتصادی افغانستان ماهيت و نمودي فزاينده داشته بهگونهای که تولید ناخالص داخلی آن از چهار میلیارد دلار در سال ۲۰۰۲ به ۲۰.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ رسيد و از آن زمان تاکنون ميانه ۱۹ تا۲۰ میلیارد دلار در نوسان بوده است.
ميزان صادرات افغانستان نزديک به 800 ميليون دلار است که بخش عمده آن میوه و خشکبار، فرش دستباف و گياهان دارويي است. درآمد دولت نیز از سال ۲۰۱۴ بدین سو پيوسته رو به فزوني بوده اما با نگرش به کمبود نيروي کار ماهر، کاستی و کمبود زیرساختهای اقتصادی و کشاورزي، وابستگي حکومت بر کمکهای خارجی نابهسامانیو بیثباتی اوضاع سیاسی، جنگهاي ماندگار، فساد اداری و چالشهای آن در بهبود فضای کسبوکار و ناکارآمدی نظام مالیاتی، خشکسالي، بیکاری، کاهش اعتماد سرمایهگذاران، از سال 2015 تا 2020رشد اقتصادی افغانستان به ميانگين 5/2 درصد افت کرده است. افغانستان نيروي کاري، هشت و نيم ميليون نفري دارد و نرخ بيکاري نيز 24 درصد است. در اين ميان، بخشهاي کشاورزی23 درصد، صنعت21 و خدمات 60 درصد تولید ناخالص داخلی کشورمان را به خود اختصاص دادهاند. توليد و مصرف برق يکي از شناسههاي صنعت و توسعه است. در وضعيت کنوني توليد برق کشور افغانستان يک ميليون و 270 کيلووات ساعت است که بيش از نيمي از آن برقآبي است.
در حالی که که مصرف آن بيش از پنج و نيم ميليون کيلووات ساعت است که در اين ميان، چهار ميليون و چهارصد کيلووات ساعت آن از خارج وارد ميشود. بيش از نيمي از جمعيت افغانستان زير خط فقر زندگي ميکنند. نزدیک به ۸۰ درصد جمعیت کشور کشاورز، دامدار و روستایی و بیشتر این روستاييان بهدلیل وابستگی به زراعت و بازارهای غیررسمی کار، فقیر هستند. سرمایهگذاری کم و بلایای طبیعی به بازار کشاورزی آسیب بنیادی زده است. بازاری که بیشتر مردم برای اشتغال به آن وابسته هستند. تولیدات کشاورزی وابستگی کاملي به برفهای نامنظم زمستانی و بارانهای بهاری برای آبياري دارد. شیوههای آبیاری کشاورزی نیز بسيار ابتدايي هستند. بهرهبرداري به نسبت پاييني از ماشین ابزار، کودهای شیمیایی یا سموم دفع آفات انجام میشود.
درآمد60 درصد از خانوارها به کشاورزی وابسته است. بر بنياد يافتهها 12 درصد سرزمين افغانستان قابل کشت است که از آن میان نیز فقط نيمي از آن کشت ميشود. بیشتر زمینهای قابل کشت برای محصولات دائمی در مناطق شمالی و غربی افغانستان واقع هستند. جداي از مواردي که برشمرده شد موقعيت خُشکیبستي (محصور در خشکی بودن) افغانستان در نااستواري اقتصاد آن بازتابهاي جدي داشته و آن را از ديدگاه صادرات و واردات کالاهای تجاری به بندرهاي آبی دو همسايه شرقي و جنوبي يعني ايران و بهويژه پاکستان وابسته نگاه داشته است. با اين حال، مقامات افغانستان کوشيدهاند که افزون بر بندرهاي کراچی و گوادر در پاکستان و از بندر چابهار و بندرعباس در ایران نیز برای واردات و صادرات خود استفاده کنند. افزون بر این در آذر ماه سال گذشته (1399) نیز راه آهن هرات-خواف با هدف تکمیل بخشی از کریدور ریلی بینالمللی شرق به غرب و توسعه منطقه گشایش یافت. راه آهنی که با ایجاد ظرفیت ترابری سالانه ۱۲میلیون تن بار و کالا نقش مؤثری در افزایش حجم صادرات و واردات و رشد اقتصادی افغانستان و توسعه دادوستد بین ایران و افغانستان خواهد داشت. افزون بر ظرفیتهای ترابری ریلی بار و کالا، با بهرهبرداری از راهآهن هرات-خواف سالانه یک میلیون نفر مسافر نیز امکان رفت و آمد خواهند یافت.
منابع آب افغانستان
منابع آب افغانستان با وضعیت اقلیمی و کوهستانی آن پیوند استواری دارد. این کشور نیمه خشک تنوع و بینظمی زیاد در میزان بارش دارد با این حال، در بخش پهناوری از این کشور، آب و هوای خشک قارهای با تابستانهای گرم و زمستانهای سرد برقرار است. افغانستان با میانگین بارش256 میلیمتر از مناطق خشک جهان بهشمار میرود اما توزیع زمانی و مکانی یکنواختی ندارد. بارش افغانستان تابع دو عامل ارتفاع و عرض جغرافیایی است در مناطق پست جنوب بهویژه در غرب این کشور که در بخش کم ارتفاع و عرض جغرافیایی پایین قرار دارد هممرز با ایران است میزان رطوبت فرو میکاهد، بارشی کمتر از 200 میلیمتر دارد و دمای تابستان گاه به50 درجه سانتیگراد نیز میرسد. در بسیاری از نقاط، کشاورزی آبی، کاملاً به ذوب برف کوهستان وابسته است.
فصل برف میانه مهر تا اردیبهشت است اما بسته به ارتفاع، متفاوت است. طی فصلهای بهار و تابستان برفهای کوهستانی ذوب میشوند و حوضههای پنچگانه این کشور را تأمین میکنند. بر پایه برآوردها، افغانستان با 75 میلیارد مترمکعب آب سالانه کمترین میزان ذخیره آب جهان را دارد. و این اعتقاد وجود دارد که کمبود زیرساختهای آبپایه و دگرشهاي اقلیمی، امنيت آبي و غذايي افغانستان را تهديد ميکند. با این حال، طی دو دهه گذشته افغانستان بارها بهگونهای سراسری یا بخشی بهویژه در مناطق شمالی و بخشهایی از غرب درگیر خشکسالی بوده است. در این میان، دو رود هلمند و هریرود در غرب افغانستان که از کوهستانهای مرکزی سرچشمه میگیرند به سوی ایران روان هستند و در فراهمسازی امنیت آبی شرق ایران نقش بنیادی دارند.
بندر چابهار و اقتصاد افغانستان
بندر چابهار در جنوب شرقی ولایت سيستان بلوچستان و يگانه بندر اقيانوسي ايران در کرانه دریای عمان و اقیانوس هند است. اسکله اين بندر توانایی پهلوگیری کشتیهای اقیانوسپیما را دارد. موقعيت ژئواکونوميک اين بندر برای کشورهاي هند، افغانستان و کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزي بهگونهاي است که وزن ژئوپليتيک بالايي به آن بخشيده است. دست کم طي دو دهه گذشته سازندگی و سرمایهگذاری درخور توجهي در حوزه ساخت اسکله و افزایش گنجایش بارگیری کشتیهای اقیانوسپیما، ساخت راهآهن به سوی آسیای مرکزي و دیگر سازهها و زیرساختها انجام شده است.
همچنين، امنیت پایدار، خطوط ریلی، شبکه جادهای گسترده و ظرفیت بندری مناسب، موقعیت مناسب ترابري، ترانزیت، و دريابُرد کالا و واگذاری مشوقهای ویژهای برای فعالیت از عوامل رقابتپذیری خطوط ترانزیتی ایران در سنجش با کریدورهای رقیب به شمار ميرود. افغانها گرايش بالايي به دادوستد با هند دارند اما موقعيت محصور در خشکی کشور بازدارنده همکاري گسترده و فزاينده بوده است. از ديگر سو، پاکستانيها تمايلي به گسترش مناسبات ياد شده ندارند و در اين راه دستاندازهاي بسياري در برابر بازرگانان و دادوستد اين دو کشور (افغانستان و هند) پديد آوردهاند. بر بنیاد دادهها بندر چابهار این فرصت را براى بازرگانان افغانستان فراهم مىکند که نسبت به بندرهای دیگر، کالاهای خود را ٢٠ درصد زودتر صادر کنند. بر پایه همین دادهها هر کانتینر کالا براى بازرگانان افغان میانه ۵٠٠ تا١٠٠٠ دلار کمتر تمام مىشود. تا کنون نیز ۱۶۵ شرکت افغانستانی در این بندر پروانه فعالیت گرفتهاند واردات کالا از راه پاکستان به ویژه اگر از مبدا هند باشد همواره با چالش و تنگنا همراه بوده است و پاکستان از بازرگانان افغان سالانه نزديک به 900 میلیون دلار در اشکال مختلف دريافت می کند.
افزون بر افغانستان، هند نيز بهشدت در پي گسترش بازرگاني و صدور کالا به کشورهاي آسياي مرکزي است. از اين رو، بندر چابهار کشش و گيرايي بالايي در برنامهها و دادوستد دو کشور داشته است. اشرف غنی در هنگام گشایش سد کمالخان اظهار داشت که «آینده نیمروز نه تنها به سد کمالخان بسته است بلکه به این بسته است که زرنج به یک بندر بینالمللی قوی بدل شود و کلید زرنج، بندر چابهار است».
نتيجهگيري
امنیت آبی شرق ایران به شدت در پیوند با رود هیرمند/هلمند است. افغانستان نیز کشوری کشاورزیپایه با بیشینه جمعیت عمدتاً روستایی، دامدار و فقیر است که کشاورزی فقط در 6 درصد آن انجام میشود. در این میان، رود هلمند که نزدیک به چهل درصد روانآبهای این کشور را در خود جای داده است، کارکرد بیهمتایی در فراهمسازی کشاورزی و تأمین آب تالاب هامون و فراهمسازی آب آشامیدنی شهرهای شرق ایران دارد. از اینرو، زیست و زیستگاههای شرق ایران و جنوب و جنوب شرق افغانستان پیوند سرراستی با آب هلمند دارند. در این میان، موقعیت بالادستی افغانستان در حوضه آبریز هلمند موقعیت هیدروهژمونیک بالایی به آن بخشیده که کد ژئوپولیتیک سیاست خارجی افغانستان در پیوند با ایران است. با نگرش به پیشینه چندین دههای سیاست افغانها درباره کاهش حجم آب ورودی به ایران و با وجود قرارداد حقابه هامون، تداوم این سیاست در حوزه این رود با نگرانی کشور پایین دست همراه بوده و خواهد بود.
از سوی دیگر موقعیت محصور در خشکی و وابستگی افغانستان به ایران از جمله حضور چند میلیون مهاجر، شبکه راه آهن هرات -خواف و بندر چابهار، افغانستان را در موقعیت پاییندستی ژئوپولیتیک قرار داده است که در آینده نیز این پایین دست بودن در حوزه ترانزیت تشدید خواهد شد و نادیدهانگاری این موقعیت برتر ایران توسط مقامات بلند پایه افغانستان غیر ممکن است. از این رو، منافع و امنیت دو کشور به شدت و به گونه فزاینده در همتنیده است و در پیش گرفتن هر گونه سیاست معارض با منافع و مصالح هر یک از طرفین پیامدهای ناگواری دارد. بر این اساس، ایران مکمل ژئوپولیتیک افغانستان و افغانستان مکمل هیدروپولیتیک ایران است و گریزی هم از این همتکمیلی نیست. همچنین تا اکنون بین ایران و افغانستان در خصوص رود هریرود هیچ معاهده و قرادادی به امضا نرسیده است که به نظر میرسد لازم است در این مورد مذاکره شود. افغانستان میتواند با عمل به معاهده موجود میان دو کشور و تحویل حقابه ایران که سالانه 850 میلیون متر مکعب است، و حتی افزایش این حجم با توجه به پتانسیل و ظرفیت رودهای هریرود و هلمند، از تداوم بهره گیری از مزایای فراوان ژئوپلتیکی ایران، در حوزه انرژی و ترانزیت اطمینان حاصل کند.
انتهای مطلب/
*کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی اهل افغانستان