پیامدهای توسعه اتحاد ترکیه-رژیم صهیونیستی بر آسیای مرکزی
با تیرگی روابط روسیه و رژیم صهیونیستی و افزایش نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی، به نظر میرسد آنکارا میتواند به عنوان تسهیلگر توسعه مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای آسیای مرکزی نقشآفرینی کند. اگرچه در خصوص کشورهای دیگر همچنان نشانهای مشاهده نشده است، با این حال قرقیزستان میتواند یک گزینه برای شروع باشد.
مطالعات شرق/
کارگروه آسیای مرکزی موسسه مطالعات راهبردی شرق
مقدمه
روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای آسیای مرکزی مبتنی بر مؤلفهها و عوامل مختلفی شکل گرفته و طی سالهای پس از استقلالِ این جمهوریها، توسعه یافته است. حضور جوامع محدود و کوچک یهودیان، نگاه کشورهای آسیای مرکزی به اسرائیل به عنوان عامل مهمی برای توسعه روابط با غرب، نقش حلقههای الیگارشی مسکو و آسیای مرکزی و تعاملات آنها با سرمایهداران یهودی، اهداف عملگرایانه اقتصادی و تکنولوژیک، مقابله با نفوذ ایران و... همگی از عوامل، دلایل و زمینههای نفوذ رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی بوده است.
در کنار تمام این عوامل، رویکرد رژیم صهیونیستی در این سالها اتحاد راهبردی با ایالات متحده آمریکا و مشارکت راهبردی با روسیه برای حضور در این منطقه بوده است. اکنون با ظهور بازیگران نوظهور نظیر ترکیه و نیز تغییر برخی شرایط در منطقه اوراسیا و نیز نظام بینالمللی، به نظر میرسد رژیم صهیونیستی فاکتورهای جدیدی همچون ترکیه را نیز در روابط خود با آسیای مرکزی مد نظر قرار داده است. در طرف دیگر، به نظر میرسد ترکیه نیز در چارچوب اهداف بلندپروازانه خود در آسیای مرکزی از هر ابزاری ولو رژیم صهیونیستی استفاده میکند. در این گزارش به احتمال نقشآفرینی بیشتر ترکیه در تعاملات رژیم صهیونیستی و کشورهای آسیای مرکزی میپردازیم.
دو روند موازی توسعهای: روابط ترکیه با آسیای مرکزی و رژیم صهیونیستی
روابط ترکیه و آسیای مرکزی اگرچه از ابتدای استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی روندی رو به توسعه بوده، اما چالشهای قابل توجهی را نیز تجربه کرده است. در یک دوره، میزبانی این کشور از گروههای اپوزیسیونِ کشورهای منطقه، عاملی چالشبرانگیز در روابط دوجانبه بود. در دهه 1990 میلادی، ترکیه میزبان شماری از نیروهای مخالف دولت اسلام کریماف بود و بعدتر این میزبانی را به نیروهای مخالف دولت تاجیکستان و ترکمنستان نیز توسعه داد. این روند منجر به آن شد که بعد از کودتای نافرجام، روند مشابهی از روابط کشورهای منطقه با جریان وابسته به فتحالله گولن شکل بگیرد. در این دوره، به ویژه قرقیزستان از همکاری با دولت ترکیه در زمینه درخواستهای این کشور برای استرداد و ممنوعیت فعالیت نیروهای وابسته به گولن امتناع ورزید. در کنار این موارد برخی رویکردهای تمامیتخواهانه و شبهامپریالیستی ترکیه نیز مانعی برای توسعه مناسبات بود. در این چارچوب دولتهای ترکتبار آسیای مرکزی که به تازگی مستقل شده و نیازمند شکلدهی به یک هویت ملی و در حقیقت، ملتسازی بودند، حضور ترکیه و نگاههای پانترکیستی را به نوعی الصاق هویتی به این کشور و تضعیف هویت ملی خود میدانستند. برخی دیدگاهها نیز اساساً هویت ترکهای شرقی را متمایز از ترکهای غربی در نظر میگرفتند.
با این وجود ترکیه توانست در پرتو عوامل مختلفی روابط خود با کشورهای آسیای مرکزی را توسعه دهد. یک عامل در این زمینه رشد محسوس قابلیتهای اقتصادی و تجاری ترکیه در دهه 1990 و پس از آن بود. با افزایش قابلیتهای اقتصادی ترکیه، جایگاه این کشور به مرور در میان شرکای اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی ارتقاء یافت و اکنون این کشور یکی از 5 شریک اصلی تجاری جمهوریهای منطقه محسوب میشود. اما عامل مهمتری که منجر به توسعه روابط ترکیه با آسیای مرکزی طی 5 سال اخیر شده است، تغییر در رویکردهای کشورهای منطقه بوده است. با انتقال قدرت در ازبکستان رویکردهای منطقهای دولت این کشور به طور کلی تغییر کرد و این موضوع دینامیسم روابط منطقهای و فرامنطقهای آسیای مرکزی را نیز دچار تغییر نمود.
در عین حال تعاریف و تعابیر جدیدی از روابط با ترکیه ارائه شد که همزمان با اصلاح رویکردهای سیاسی ترکیه، ماهیت عملگرایانهتری به خود گرفت. این موضوع سبب شد تا روابط ترکیه با ازبکستان و ترکمنستان نیز همتراز با قزاقستان و قرقیزستان توسعه یابد. نقطه اوج این همگرایی را نیز میتوان در عضویت دائم سه جمهوری ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان و عضویت ناظر ترکمنستان در سازمان کشورهای ترک در نظر گرفت. این وضعیت سبب شد تا سطح مناسبات از صرف تعاملات سیاسی، اقتصادی و تاحدودی پیوندهای هویتی به سطح مناسبات امنیتی-دفاعی نیز گسترش یابد. روسیه نیز که پیش از این مجبور شده بود تا حضور و نفوذ ترکیه را در قفقاز جنوبی، سوریه و لیبی به رسمیت بشناسد، در آسیای مرکزی نیز مقاومت کمتری در مقابل این نفوذ نشان داد. بدین ترتیب برخی تحلیلگران، ترکیه را در صدر بازیگران نوظهور در آسیای مرکزی، بالاتر از کشورهایی نظیر هند، ژاپن، کره جنوبی و رژیم صهیونیستی و حتی برخی کشورهای اروپایی در نظر گرفتند.
همزمان با این روند، ترکیه روند محسوسی از توسعه مناسبات راهبردی و علنی خود با رژیم صهیونیستی را نیز مد نظر قرار داده است. نقطه آغاز این روند عذرخواهی رسمی نتانیاهو در سال 2016 بابت حمله به کشتی ماوی مرمره (در سال 2010) و برخی تحولات میدانی در سوریه بود. در این زمان یک تفاهمنامه عادیسازی روابط نیز بین ترکیه و رژیم صهیونیستی به امضا رسید. با این حال این روند نیز به کندی پیش رفت تا این که بعد از سقوط دولت نتانیاهو و به قدرت رسیدن جریانهای سیاسی جدید در رژیم صهیونیستی، و همزمان با به قدرت رسیدن بایدن در آمریکا، ترکیه نیز رویکردهای خود را تغییر داد. در این دوره ترکیه همزمان با امارات متحده عربی، روند همگرایانه قابل توجهی را در روابط با رژیم صهیونیستی تعریف کرد که جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک منطقهای و بینالمللی را نیز در بر داشت. سفر اسحاق هرتزوگ، رئیسجمهور رژیم صهیونیستی به ترکیه و همزمان مواضع نزدیک ترکیه به اسرائیل در مسائل فلسطین نقطه اوج همگرایی در روابط آنکارا و تلآویو طی ماههای اخیر بوده است.
دو روند متعارض: روابط ترکیه-آمریکا و اسرائیل-روسیه
همزمان با توسعه روابط ترکیه با رژیم صهیونیستی و کشورهای آسیای مرکزی، یک روند غیرقابل انکار دیگر، بروز تعارض در روابط این کشور با ایالات متحده آمریکا است. جو بایدن، رئیسجمهور جدید ایالات متحده آمریکا حتی پیش از به قدرت رسیدن و در ایام انتخابات نیز مواضع زیادی علیه ترکیه مطرح کرد. بعد از ریاست جمهوری بایدن نیز این امر بر روابط دوجانبه واشنگتن-آنکارا تاثیر گذارد و به تدریج بروز تنش را شاهد بودیم. حذف ترکیه از پروژه تولید جنگندههای اف-35 و گرایش ترکیه به سوی روسیه برای خرید و عملیاتی ساختن سامانههای پدافندی اس-400 علیرغم تهدیدهای آمریکا، نمونههایی از این تنش بود. ممانعت آمریکا از فروش جنگندههای اف-16 به ترکیه و مواضع آمریکا در حمایت از کردها و حتی تهدید ترکیه به تحریم، از دیگر نمودهای تنش بین ترکیه و آمریکا در این دوره بود. این موضوع سبب شد تا علیرغم چالشهای روابط ترکیه و روسیه در جبهههای مختلف، روابط دو کشور در پرتو مؤلفه آمریکا توسعه یابد.
در این چارچوب افتتاح پروژههای مهمی همچون خط لوله انتقال گاز ترک استریم و نیز برخی همگراییهای دیگر، شرایط مناسبی را در روابط آنکارا و مسکو ایجاد کرد.
دومین روند تعارضی، در روابط اسرائیل و روسیه قابل مشاهده است. این روند اگرچه پس از کنارهگیری دولت نتانیاهو در رژیم صهیونیستی و عدم همسویی کرملین با دولت نفتالی بنت در سرزمینهای اشغالی مشهود بود، به ویژه پس از بحران اوکراین به وضوح طی هفتههای اخیر مبرهن شد. طی یک ماه اخیر رژیم صهیونیستی در کنار کشورهای غربی به کمپین اجماع علیه روسیه پیوسته است. در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد اسرائیل نهتنها علیه روسیه رأی داد، بلکه یائیر لاپید، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی اظهارات ضدروسی قابل توجهی را (از جمله این که روسیه علیه غیرنظامیان مرتکب جنایت جنگی شده است) نیز مطرح کرد. در عین حال مقامات رژیم صهیونیستی صریحاً اظهار داشتند که به روسیه برای دور زدن تحریمها کمک نمیکنند و در مقابل در کنار زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین قرار گرفتند. حضور زلنسکی در کنست و تلاشهای وی برای اجماعسازی علیه مسکو نیز در این فرایند تأثیرگذار بود. در کنار این موارد شاید بتوان برخی تحرکات رژیم صهیونیستی در حمایت از نیروهای نظامی اوکراین و اقدامات خرابکارانه موساد در جمهوریهای شوروی سابق را نیز در نظر گرفت. این موضوع سبب واکنشهایی جدی در مسکو شد. روسیه سفیر رژیم صهیونیستی را احضار کرد و در بیانیههای رسمی نیز اظهارات تند و بیسابقهای را علیه اسرائیل مطرح کرد.
پیامدها بر آسیای مرکزی
این تحولات در صورت تداوم و عدم بازگشت به موازنههای پیشین، میتواند منجر به تغییر در دینامیسمهای روابط بین کشورهای آسیای مرکزی با رژیم صهیونیستی شود. تا پیش از این تمام تحرکات رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی در پوشش روابط نزدیک تلآویو و مسکو تحمل شده و به نوعی اقدامات اسرائیل در منطقه با چراغ سبز کرملین همراه بود. با این حال روندهای همگرایانه این رژیم در کنار برخی کشورهای غربی نظیر انگلستان، میتواند با حساسیتهای مسکو و اعمال برخی محدودیتها همراه شود.
در چنین شرایطی ترکیه گزینهای است که میتواند تا حدودی خلاء حضور روسیه در کنار رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی را جبران کند. در عین حال ترکیه نیز با نگاه به نقشآفرینی به عنوان یک واسطه تسهیلگر در تعاملات حساس اسرائیل و کشورهای آسیای مرکزی، میتواند منافعی را نهتنها در آسیای مرکزی، بلکه در حوزههای دیگر به دست آورد. البته در اینجا باید اشاره داشت نقش ترکیه در روابط اسرائیل و آسیای مرکزی به طور عمده تسهیلگر و کاتالیزور و شاید مکانیزمی برای حلوفصل اختلافات باشد. طبیعتاً کشورهای بزرگتر منطقه نظیر قزاقستان که از قضا تعاملات گستردهای نیز با رژیم صهیونیستی برقرار کردهاند، مستقلاً نیز میتوانند این روند را ادامه داده و یا متوقف سازند.
با این حال در موضوعات حساسی نظیر نقش داشتن موساد در برنامه ترور رئیسجمهور قزاقستان، ترکیه از قابلیتهای بیشتری برخوردار است. در همین حال برای کشورهایی همچون ازبکستان که روابط جدیدی را با اسرائیل آغاز کردهاند، ترکیه میتواند همچون امارات تسهیلگری برای حضور در چارچوبهای چندجانبه سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی باشد.
در خصوص کشورهای کوچکتر و البته کمتحرک منطقه نظیر تاجیکستان، ترکمنستان و قرقیزستان نقش ترکیه بیشتر قابل ملاحظه است. به نظر میرسد قرقیزستان نخستین و مهمترین گزینه برای این نقشآفرینی ترکیه است. این جمهوری در دوره ریاست جمهوری سادیر جباروف تلاشهای زیادی را برای توسعه مناسبات با رژیم صهیونیستی از خود نشان داده است. بعد از افشای قرارداد لابی، لغو روادید قرقیزستان برای شهروندان سرزمینهای اشغالی یک گام مهم در این زمینه محسوب میشود. نکته قابل توجه دیگر آن که سفیر غیرمقیم قرقیزستان در رژیم صهیونیستی در ترکیه مستقر است و بهنوعی تعاملات قرقیزستان و اسرائیل از کانال ترکیه انجام میشود. درست یک ماه پس از سفر هرتزوگ به ترکیه، کوبانچیبیک عمرعلیاف، سفیر قرقیزستان در آنکارا در تاریخ 7 آوریل سال جاری استوارنامه خود را به اسحاق هرتزوگ، رئیسجمهور رژیم صهیونیستی تحویل داد و بدین ترتیب نخستین سفیر قرقیزستان در اسرائیل شد. وی طی مدت کوتاه فعالیت خود نیز احتمالاً به واسطه حمایتهای ترکیه توانسته تحرکاتی را نیز در زمینه فعالیتهای کاری خود نشان دهد.
عمرعلیاف در تاریخ 10 آوریل و در جریان سفر به سرزمینهای اشغالی، با آویگدور لیبرمن، چهره سیاسی مطرح و وزیر مالیه رژیم صهیونیستی دیدار کرد. در این دیدار توسعه مناسبات اقتصادی دو طرف مورد بررسی و مذاکره قرار گرفت. در این دیدار همچنین طرف قرقیزستانی پیشنهاد امضای یک موافقتنامه پیشگیری از دریافت مالیات دو طرفه و نیز محافظت از سرمایهگذاریها را نیز ارائه کرد. لیبرمن نیز در این دیدار اظهار داشت که اسرائیل آماده همکاری با قرقیزستان در حوزه کشاورزی است. سفیر قرقیزستان در آنکارا همچنین روز 12 آوریل نیز در دیدار دیگری با ایدان رول، معاون وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی ملاقات کرد. در این نشست سفیر قرقیزستان خواستار افزایش سهمیه نیروهای کاری قرقیزستان و زمینهسازی برای انتقال بخشی از کارگران به سرزمینهای اشغالی شد. در این دیدار نیز معاون وزیر خارجه اسرائیل مجدداً پیشنهاد همکاری و تعریف مشترک پروژههای حوزه کشاورزی و آبیاری را به طرف قرقیزی ارائه کرد. در نهایت روز 13 آوریل نیز مراسم سیامین سالگرد روابط دیپلماتیک قرقیزستان و رژیم صهیونیستی در محل اقامتگاه کنسولگری افتخاری قرقیزستان در سرزمینهای اشغالی با حضور " گری کارن"، معاون دبیرکل وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی برگزار شد.
جمعبندی
با تیرگی روابط روسیه و رژیم صهیونیستی و افزایش نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی، به نظر میرسد آنکارا میتواند به عنوان تسهیلگر توسعه مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای آسیای مرکزی نقشآفرینی کند. اگرچه در خصوص کشورهای دیگر همچنان نشانهای مشاهده نشده است، با این حال قرقیزستان میتواند یک گزینه برای شروع باشد. انتصاب سفیر قرقیزستان در ترکیه به عنوان سفیر غیرمقیم این کشور در سرزمینهای اشغالی درست یک ماه پس از سفر رئیسجمهور رژیم صهیونیستی به ترکیه، خود نشانهای بر این مدعاست. پس از این اقدام نیز به نظر میرسد گامهای مهمی برای توسعه روابط قرقیزستان و اسرائیل در حال برداشته شدن است.
این موضوع در صورت تسری به حوزه روابط کشورهای دیگر و ارائه امتیازاتی از سوی رژیم صهیونیستی به کشورهای آسیای مرکزی از کانال ترکیه، میتواند تهدیدات قابل توجهی را برای جمهوری اسلامی ایران به ویژه در ترکمنستان و تاجیکستان به وجود آورد. از این منظر حتی این احتمال وجود دارد که ترکیه اقدامات نیابتی را با هدف کاهش حساسیتهای ایران برای برنامههای رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی ایفا کند. چنین روندی رصد دقیقتر تحرکات همگرایانه ترکیه و اسرائیل در آسیای مرکزی و نیز واکنش به هرگونه تحرک در این حوزه را برای جمهوری اسلامی ایران، ضروری می سازد .
انتهای مطلب/
کد خبر:3072
اشتراک گذاری
مولف : کارگروه آسیای مرکزی موسسه مطالعات راهبردی شرق