کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

چشم‌انداز اتصال آسیای مرکزی و جنوبی

کاتالیزورهای پروژه اتصال آسیای مرکزی و جنوبی

20 فروردين 1401 ساعت 13:28

مولف : کارگروه آسیای مرکزی موسسه مطالعات راهبردی شرق

اتصال آسیای مرکزی و جنوبی یک پروژه سازگار با منافع غرب است که محرکه شکل‌گیری آن نیز کشورهای غربی بوده‌اند. هدف اولیه و اصلی آن نیز کاهش وابستگی ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی به روسیه، چین و ایران است. با این حال این به معنای آن نیست که این پروژه منافعی برای کشورهای آسیای مرکزی ندارد. خروج آسیای مرکزی از بن‌بست ژئوپلیتیکی ناشی از محصور بودن در خشکی اصلی‌ترین انگیزه‌ای است که در شرایط جدید افغانستان تحقق این پروژه‌ها را ولو بدون حضور غرب، اجتناب‌ناپذیر کرده است.


مطالعات شرق/

* کارگروه آسیای مرکزی موسسه مطالعات راهبردی شرق

مقدمه

پروژه اتصال آسیای مرکزی و جنوبی اگرچه از سال‌های پیش مطرح شده بود، اما به طور رسمی با تعریف پروژه‌هایی همچون تاپی و کاسا-1000 از سال 2015 کلید خورد. به مرور ادبیات اتصالِ آسیای مرکزی و جنوبی در گفتمان مقامات کشورهای منطقه و نیز ایالات متحده آمریکا مطرح شد تا این که به طور رسمی نیز در راهبردهای کوتاه‌مدت و میان‌مدت ایالات متحده آمریکا هم صریحاً از این پروژه حمایت شد. با این حال علی‌رغم آن که بر اساس برآوردهای اولیه تا قبل از سال 2020 بخش‌های زیادی از این پروژه‌ها می‌بایست تحقق می‌یافت، عوامل متعددی مانع از عملیاتی شدن و تکمیل این پروژه‌ها گردیدند. با گذشت بیش از 7 سال از تعریف برخی از پروژه‌های شاخص اتصال آسیای مرکزی و جنوبی نظیر تاپی، فرایند اجرایی و تأمین مالی آن‌ها و حتی چشم‌انداز هرکدام از این پروژه‌ها همچنان مبهم است. با این حال طی سال‌های اخیر چند مؤلفه به عنوان کاتالیزور (تسریع‌کننده) در فرایند اجرای این پروژه‌ها ظهور یافته‌اند. در این گزارش ضمن بررسی آخرین روندهای مرتبط با پروژه ژئوپلیتیکی اتصال آسیای مرکزی و جنوبی، به مهم‌ترین کاتالیزورهای تأثیرگذار بر این پروژه می‌پردازیم.
 
تغییر در رویکردهای منطقه‌ای ازبکستان
انتقال قدرت در ازبکستان در سال 2017 یکی از مهم‌ترین کاتالیزورهای تسریع و تسهیل پروژه اتصال آسیای مرکزی و جنوبی بوده است. میرضیایف در این دوره رویکردهای سیاست خارجی منطقه‌ای و بین‌المللی ازبکستان را به طور کلی دستخوش دگرگونی کرد و توانست این کشور را به هاب (مرکز اتصال) آسیای مرکزی و جنوبی تبدیل کند. این نقش‌آفرینی از ابعاد بسیار مهمی برخوردار بود و ظرفیت‌هایی را ایجاد کرد که تا پیش از این وجود نداشت. به لحاظ شاخص ثبات ازبکستان در مقایسه با سه جمهوری دیگر در وضعیت بهتری قرار داشت؛ در چنین پروژه‌ای ازبکستان از قابلیت الهام‌بخشی برای همراهی و پایداری مشارکت بازیگران دیگر برخوردار بود؛ و در نهایت، توان چانه‌زنی ازبکستان با کشورهای آسیای جنوبی در تراز بسیار بالاتری از قرقیزستان، تاجیکستان و حتی ترکمنستان برخوردار بود و همین امر می‌توانست عدم قطعیت ناشی از بروندادهای این پروژه را برای کشورهای آسیای جنوبی کمرنگ سازد.  به دلیل این ویژگی‌ها بود که بعد از تغییر در ازبکستان و چراغ سبز دولت شوکت میرضیایف نسبت به این پروژه، آمریکا به طور رسمی در استراتژی پنج ساله خود حمایت از این پروژه ژئوپلیتیکی را رسماً اعلام کرد.
نکته قابل توجه دیگر تکامل و پویایی اتصال آسیای مرکزی و جنوبی در قالب ابتکارهای جدید است. با اضافه شدن ازبکستان به مشارکت‌کنندگان در این پروژه و ایفای نقش هدایتگری در آن، اتصال آسیای مرکزی و جنوبی در حوزه ترانزیت به طور قابل ملاحظه‌ای تقویت شد. در حالی که تا پیش از این پروژه راه لاجورد (لاپیس لازولی) با محوریت ترکیه به عنوان یک هاب ترانزیتی در اتصال آسیای مرکزی و جنوبی مطرح می‌شد و مورد حمایت آمریکا نیز قرار می‌گرفت، ازبکستان به طور رسمی کریدور ترانس‌افغان را مطرح کرد.
بر اساس این ابتکار، ازبکستان و آسیای مرکزی از مسیرهای جاده‌ای و ریلی در افغانستان به پاکستان متصل شده و به بنادر جنوبی در این کشور دسترسی پیدا می‌کند. در طول مدت کوتاه 3 ساله نیز اقدامات عملیاتی و کارکردی زیادی در این مسیر انجام گرفته است. اخیرا ازبکستان در چارچوب این توافق ترانزیتی اولین محموله خود را از مسیر جاده‌ای افغانستان دریافت کرد. بر اساس گزارش‌های رسمی این محموله 140 تنی حامل شکر بود که از هند با طی مسیر دریایی به بندر کراچی در پاکستان رسید و سپس از مسیر جاده‌ای افغانستان به ازبکستان تحویل داده شد. این امر در پی انعقاد برخی تفاهم‌نامه‌های دوجانبه میان پاکستان و ازبکستان و البته هماهنگی با نیروهای طالبان در افغانستان محقق شده است. در کنار این موضوع مسیر ریلی برای کریدور ترانس‌افغان نیز پیش‌بینی شده و مذاکرات آن در دست اجرا است. مقامات ازبکستان و پاکستان تاکنون چندین مرحله در سطوح عالی و میانی مذاکراتی را برای اتصال ریلی ترمذ- مزارشریف-کابل- پیشاور برگزار کرده‌اند. طی روزهای اخیر نیز برخی رسانه‌های پاکستانی از آغاز فرایند اجرایی احداث این مسیر ریلی توسط ازبکستان خبر داده‌اند. به ادعای این رسانه‌ها، در نشست سه‌جانبه یک گروه کاری در ازبکستان که اواخر ماه مارس برگزار شد، تفاهم‌نامه و قراردادهایی نیز با 7 شرکت به امضا رسیده است.
 
ظهور طالبان در افغانستان
تا پیش از سقوط دولت اشرف غنی در افغانستان موضوع طالبان یک چالش و عدم قطعیت جدی برای پیش‌برد پروژه اتصال آسیای مرکزی و جنوبی محسوب می‌شد. موضوع امنیت در این دوره در صدر مسائل مرتبط با افغانستان قرار داشت و علی‌رغم برگزاری مذاکرات رسمی و غیررسمی متعدد با طالبان و جلب موافقت ضمنی این گروه، همچنان غیرقابل پیش‌بینی بودن تعاملات دولت و طالبان، این پروژه را در ابهام قرار می‌داد. یکی از عوامل عقب‌نشینی پاکستان از تاپی نیز به نظر می‌رسد همین فاکتور طالبان بوده است. حضور و مشارکت ازبکستان در جریان مذاکرات صلح افغانستان به طور نسبی بر این موضوع نیز تأثیرگذار بود. اما با آغاز تحولات جدید در بهار و تابستان سال گذشته و با خروج نیروهای آمریکا و ائتلاف بین‌المللی از افغانستان، شرایط به گونه دیگری تغییر کرد. طالبان توانست در مدت کوتاهی بر کل افغانستان مسلط شده و دولت اشرف غنی نیز به طور کامل سقوط کرد. این رویداد اگرچه فضای امنیتی افغانستان را به میزان قابل توجهی متشنج کرد، اما یک فاکتور مؤثر برای اتصال آسیای مرکزی و جنوبی ارائه کرد که «پیش‌بینی پذیری رفتارهای طالبان» بود. به بیان دیگر از این پس با حضور طالبان در راس قدرت، هیچ قدرت چالش‌گر دومی در مقابل این پروژه‌ها وجود نداشت و اظهارنظرهای طالبان نیز به میزان بیشتری قابل اعتماد است. اظهارنظرهای طالبان برای مشارکت افغانستان در پروژه‌هایی همچون تاپی و ارائه برخی ضمانت‌ها برای تأمین امنیت آن، کاتالیزوری در پیش‌برد این پروژه‌ها بوده است.
 
جنگ در اوکراین
وقوع جنگ در اوکراین مؤلفه دیگری است که طی یک ماه اخیر به طور محسوس بر پیش‌برد پروژه‌های اتصال آسیای مرکزی و جنوبی تأثیرگذار بوده است. جنگ در اوکراین از چند وجه سلبی و ایجابی به پیش‌برد این پروژه کمک کرده است. در وهله نخست و در سطح ایجابی، افزایش بی‌سابقه تنش‌های روسیه و غرب منجر به اعمال فشارهای اروپا و آمریکا نسبت به روسیه و کاهش تمام ابزارهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک این کشور شده است. مسیر ترانزیتی روسیه یکی از مسیرهای حیاتی دسترسی کشورهای آسیای مرکزی به بازارهای بین‌المللی، و به طور ویژه اروپا است. در عین حال عمده انرژی استخراج شده در آسیای مرکزی نیز در حال حاضر از مسیرهای روسیه و چین منتقل می‌شوند که تسلط این بازیگران بر حجم قابل توجهی از منابع انرژی را منجر شده است. نقطه آغاز پروژه اتصال آسیای مرکزی و جنوبی نیز کاهش وابستگی کشورهای آسیای مرکزی به مسیرهای چین و روسیه و البته ایران بوده است. در فضای شدت گرفتن تنش‌ها بین روسیه و غرب، طبیعتاً جریانِ حمایت کشورهای غربی، به ویژه در تأمین مالی پروژه‌های اتصال آسیای مرکزی و جنوبی از طریق بانک‌های بین‌المللی، مورد انتظار است.
با این حال در وجه سلبی، تأثیرات بر پیش‌برد این پروژه‌ها، ملموس‌تر بوده است. با اعمال تحریم‌های سنگین و بی‌سابقه علیه روسیه، بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی در تعامل با شرکت‌های روسی دچار مشکلات و ریسک‌های زیادی شده‌اند. بخش مهمی از نفت قزاقستان از مسیر روسیه و از طریق شرکت‌های روسی منتقل می‌شود و اکنون در ابهام قرار گرفته است. در ازبکستان نیز مشکلات ترانزیتی عدیده‌ای در تجارت با اروپا به وجود آمده است. با تحریم روسیه تقریباً عمده شرکت‌های ترانزیتی، صادرات از طریق دریای سیاه  به حوزه کشورهای مشترک المنافع به تعلیق درآورده‌اند که این امر فشار زیادی را بر اقتصاد ازبکستان وارد آورده است. از طرف دیگر به نظر می‌رسد با تحریم روسیه، نقش ترانزیتی ازبکستان در آسیای مرکزی  هم در شرف تغییر باشد. بر اساس سیاستگذاری‌های اتحاد جماهیر شوروی در توسعه زیرساخت‌های ریلی منطقه، تاشکند یک هاب ترانزیتی برای انتقال محصولات و منابع منطقه به شمال در روسیه بود، اما در حال حاضر به نظر می‌رسد هم ازبکستان و هم کشورهای غربی در صدد شیفت این نقش‌آفرینی به سمت جنوب هستند.
 
انتقال قدرت در ترکمنستان
فاکتور دیگری که به نظر می‌رسد به طور نسبی بر پیشرفت پروژه‌های اتصال آسیای مرکزی و جنوبی، و به طور ویژه تاپی مؤثر باشد، انتقال قدرت در ترکمنستان است. از ماه مارس با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، سردار بردی‌محمداف به جای پدرش رئیس‌جمهور ترکمنستان شده و طبیعتاً در نخستین ماه‌ها و سال‌های ریاست جمهوری خود نیازمند دستاوردی مهم در حوزه اقتصادی است. با وجود ابهام در وضعیت لاین D خط لوله انتقال گاز آسیای مرکزی به چین و احتمال بروز مشکل در صادرات گاز به روسیه در شرایط تحریمی، به نظر می‌رسد اصلی‌ترین گزینه ترکمنستان در کنار بازار گاز ایران، راه‌اندازی تاپی باشد. طبیعتاً کشورهای غربی نیز حامی این پروژه بوده و تحقق آن می‌تواند به توسعه روابط دولت جدید ترکمنستان با غرب نیز کمک کند.
یکی از مهم‌ترین سیگنال‌های ظاهر شده در این زمینه سفر سه روزه رئیس‌جمهور هند به ترکمنستان است. رام نات کویند اولین رئیس‌جمهوری است که در دولت سردار بردی‌محمداف به ترکمنستان سفر می‌کند و از این حیث، مذاکرات انجام گرفته قابل توجه است. گزارش‌های رسمی منتشر شده در خبرگزاری دولتی ترکمنستان پس از این دیدارها تاکید کرده‌اند که «تاپی» یکی از محورهای مهم و اصلی در این مذاکرات بوده است. بیانیه منتشر شده توسط دفتر رئیس‌جمهور هند نیز دریافت نوعی ضمانت‌های امنیتی تاپی را در تعامل با ترکمنستان تلویحاً مورد اشاره قرار داده است. از طرف دیگر، توسعه تعاملات افغانستان با پاکستان و آسیای مرکزی در دوره طالبان نیز موجب نگرانی هند شده و این کشور را به سمت توسعه تعاملات با ترکمنستان سوق داده است. رفتاری که می‌تواند همکاری بیشتر پاکستان با ترکمنستان در دولت جدید سردار بردی‌محمداف و پیش‌برد تاپی را نیز موجب شود.
 
جمع‌بندی
اتصال آسیای مرکزی و جنوبی یک پروژه سازگار با منافع غرب است که محرکه شکل‌گیری آن نیز کشورهای غربی بوده‌اند. هدف اولیه و اصلی آن نیز کاهش وابستگی ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی به روسیه، چین و ایران است. با این حال این به معنای آن نیست که این پروژه منافعی برای کشورهای آسیای مرکزی ندارد. خروج آسیای مرکزی از بن‌بست ژئوپلیتیکی ناشی از محصور بودن در خشکی اصلی‌ترین انگیزه‌ای است که در شرایط جدید افغانستان تحقق این پروژه‌ها را ولو بدون حضور غرب، اجتناب‌ناپذیر کرده است. از همین رو است که غرب در این پروژه صرفا به حمایت‌های سیاسی، دیپلماتیک و نهایتاً فنی اکتفا کرده و تاکنون اراده‌ای برای سرمایه‌گذاری در این پروژه‌ها نداشته است. بنابراین، تحقق این پروژه‌ها را می‌توان امری اجتناب‌ناپذیر در نظر گرفت. در چنین شرایطی که مخالفت و ممانعت با تحقق این پروژه‌ها امری دشوار و پرهزینه تلقی می‌شود، ارائه آلترناتیوهای موازی و نیز تعریف منافع در بخش‌هایی از این پروژه‌ها، رویکردی است که می‌تواند متضمن منافع جمهوری اسلامی ایران باشد.
انتهای مطلب/


کد مطلب: 3044

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/3044/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir