مسأله آب در افغانستان یک مسأله ملی و هویتی است و نمود آن در ضربالمثلهای رایج این کشور دیده میشود. چنین نگرشی نشان میدهد هویت و انگارههای مردم افغانستان با آب عجین شده است. برای افغانستان صیانت از آب، توسعه زیرساختهای آبی و ساخت سد یکی از عوامل اساسی دولت - ملتسازی و راهی برای ماندن در قدرت از گذشته تاکنون بوده است. نگرشِ کسب قدرت به واسطه منابع آبی در میان دولتمردان افغان و همچنین هویت عجین شدۀ مردمان این کشور با منابع آب، یکی از مهمترین عواملی است که دریافتِ آبِ منطقه شرق ایران را که به افغانستان وابسته است، همواره با دشواریهای بسیاری مواجه کرده است. درهمتنیدگی خاصی بین سه مقوله «آب – سیاست - هویت» در تعاملات هیدروپلیتیکی ایران و افغانستان وجود دارد و آب، یکی از مهمترین متغیرهای اثرگذار بر تعاملات ایران و افغانستان است که میتواند عاملی برای شکلدهی هویت دو کشور در برابر یکدیگر باشد.
مطالعات شرق/
حجت میانآبادی*
سیدهزهرا قریشی*
مقدمه و بیان مسئله
مسأله آب در افغانستان یک مسأله ملی و هویتی است و نمود آن در ضربالمثلهای متعدد رایج در این کشور دیده میشود. برای نمونه افغانستانیها معتقد هستند:
1- اگر پسر میراب هم باشید، باز هم بهتر خواهد بود که یک دهانه بالاتر در بالا آب قرار داشته باشید.
2- خدمتکار بودن و در بالا آب بودن بهتر از این است که پادشاه باشی و در پایین آب.
3- آب ما آبروی ما است.
4- کابل بی زر باشد بی برف نه.
چنین نگرشی نمایانگر اهمیت آب در باورها و هویت مردمان این کشور است و نشان میدهد هویت و انگارههای مردم افغان با آب عجین شده است. این کشور از سال 1289 پروژه توسعه دره هلمند را در دستور کار جدی خود داشته است و تقریباً تمامی حکمرانان افغانستان در صدد صیانت از آب این کشور بودهاند. برای افغانستان صیانت از آب، توسعه زیرساختهای آبی و ساخت سد یکی از عوامل اساسی دولت - ملتسازی و راهی برای ماندن در قدرت از گذشته تاکنون بوده است. نگرشِ کسب قدرت به واسطه منابع آبی در میان دولتمردان افغان و همچنین هویت عجین شدۀ مردمان این کشور با منابع آب، یکی از مهمترین عواملی است که دریافتِ آبِ منطقه شرق ایران را که به افغانستان وابسته است همواره با دشواریهای بسیاری مواجه نموده است. در این نوشتار، به بررسی درهمتنیدگی «آب – سیاست - هویت» در تعاملات هیدروپلیتیکی ایران و افغانستان پرداخته خواهد شد و به طور مشخص نشان داده خواهد شد که آب، به مثابه مهمترین عامل اثرگذار بر تعاملات ایران و افغانستان، چگونه میتواند عاملی برای شکلدهی به هویت متخاصم یا رقیب در الگوی غیریتسازی هویتی افغانستان شود؟
چارچوب نظری
مسائل آبی از جمله موضوعاتی هستند که بازیگران و کنشگران آنها را با توجه به ایدئولوژی، ارزشها، هنجارها و هویتهای خود برمیسازند، به واقعیتهای پیرامون آن شکل میدهند و در نهایت بر مبنای آن واقعیتِ برساخته شده، عمل میکنند و تصمیم میگیرند. از این رو، مسائل و چالشهای آبی، الزاماً مسائل و چالشهای عینی و پیشروی کارگزاران نیستند، بلکه هویتِ کارگزاران و جوامع پیشروی آنها حائز اهمیت است. بر این اساس، «هویت» در شکلدهی به همکاری/ مناقشۀ پیرامون منابع مشترک، نقش اساسی دارد و هویتِ جمعی و مشترکِ برساخته شده میتواند به تقویت روحیۀ مشارکت میان طرفین درگیر مناقشه بینجامد یا هویت قطبیشده، عاملی برای تشدید درگیری و برساخت مناقشات آبی است. زیرا منافعِ هر بازیگر در حوضه آبریز مشترک اکتساب شده نیست؛ بلکه منافع، در تعاملات و بر اساس ساختارها و هویتها برساخته و تولید میشوند. به همین دلیل، با تأثیرگذاری بر اذهان و تغییر فهم مشترک میتوان بر روند وقوع وقایع تأثیرگذاشت و به واسطه اثرگذاری بر عوامل ذهنی، گرایش به همکاری را افزایش داد و از مناقشات و درگیری نیز جلوگیری کرد. هویتِ برساخته شده در اثر تعاملات و مراودات آبی، میتواند در تعریف منافع و سیاستهای آبی نیز اثرگذار باشد.
یکی از مشخصههای برساخت هویت، غیریتسازی است. هدف از غیریتسازی ایجاد یک فضای دو قطبی و ایجاد تمایز بین «خود» و «دیگری» است. باختین معتقد است کسب آگاهی از خود و شناخت خود تنها در صورتی رخ میدهد که «خود» به واسطۀ «دیگری» و با کمک دیگری آشکار شود. بر اساس این تعریف، آگاهی از خود یک پدیدۀ ناتمام است که برای کامل شدن نیاز به وساطت «دیگری» دارد. ادوارد سعید معتقد است غربیها برای تداوم و حفظ امپریالیسم و استعمار خود بر این اساس، جهان اسلام را به مثابه «دیگری» بازنمود کردند و خودِ غربی را محور نیکی و خوبی قرار دادند و دیگری را محور شرارت و بدی.
به گفته فان دیک برای دو قطبیسازی بین «ما» و «دیگری» و با هدف پررنگ کردن و ایجاد انسجام و وحدت بین گروههای «خودی»، چهار نوع اقدام را میتوان انجام داد:
1- بیان و تأکید بر اطلاعات مثبت مربوط به ما
2- بیان و تأکید بر اطلاعات منفی مربوط به دیگری
3- سرپوش گذاشتن و تأکید نکردن بر اطلاعات مثبت مربوط به دیگری
4- سرپوش گذاشتن و تأکید نکردن بر اطلاعات منفی مربوط به ما.
در واقع با استناد به این چهار مؤلفه، نکتههای مثبتِ خود و نکتههای منفیِ دیگری مشخص میشود و با به حاشیه بردن نکتههای منفیِ خود و نکتههای مثبتِ دیگری، گروههای اجتماعی از خود و دیگری یک تصویر ایدئولوژیک میسازند. در این تصویرسازی و بازنمایی به خود برچسب محور خوبی و نیکی بودن و به دیگری برچسب محور شرارت و بدی بودن داده میشود.
غیریتسازی ایران و افغانستان با استفاده از مسئله آب
تا پیش از این در افغانستان رهبرانی قدرت را در دست داشتند که روحیه ایرانستیزی را در سر میپروراندند و در تلاش بودند تا با غیریتسازی میان ایران و افغانستان بیشتر توجه غرب را جلب نمایند. غربگرایی در افغانستان بسیار نمایان بود و راهبرد غربی شدن در فاصله گرفتن و دیگریسازی همسایگان به ویژه جمهوری اسلامی ایران تعریف شده بود. به طور خاص، رسانههای غربی مخالف ایران نیز نقش به سزایی در ایرانستیزی و تغییر ذائقه مردم افغانستان به سمت فرهنگ غربی ایفا مینمودند تا جایی که بخاطر نفوذ رسانهای آمریکا در افغانستان، بخشی از مردم این کشور بعضاً نگاه منفی نسبت به اشغال کشور خود توسط آمریکا نداشتند.
علاوه بر تلاش کشورها و رسانههای غربی بر سنتزدایی در افغانستان، خود شخص اشرف غنی نیز از روحیه ضد ایرانی (غرب گرایی) برخوردار بود. وی نیز در صدد بود تا با غیریتسازی میان ایران و افغانستان و ایجاد فاصله بیشتر بتواند افغانستانیِ غربزده را برسازد. جمیع این اقدامات روحیه ایران ستیزی را در افغانستان تشدید کرده و ایران را به «دیگریِ» افغانستان تبدیل نمود. در این میان، آب یکی از مهمترین ابزارهایی بود که رهبر پیشین افغانستان و جریانهای غربی در دست داشتند تا غیریتسازی ایران و افغانستان را علیرغم وجود مؤلفههای پررنگ مشترک هویتی، تقویت نمایید. زیرا به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، آب مهمترین عامل اثرگذار بر تعاملات دو کشور از گذشته تا حال بوده است. رسانههای خارجی و برخی از رسانههای داخلی افغانستان در صدد دمیدن در شیپور جنگ آب بین ایران و افغانستان بودهاند و بدین واسطه تلاش داشتند دو کشور را از گذشته و هویت اجتماعی و فرهنگی مشترکی که دارند دور نمایند و افغانستان را نسبت به منابع آبی این کشور حساستر کنند. این رسانهها با برجستهسازی مشکلات آبی و دمیدن در شیپور جنگ آب، ایران را به استفاده بیش از حد آب متهم میکردند.
از سویی دیگر، عامل دیگری که غیریتسازی با استناد به آب را میان ایران و افغانستان در دوره اشرف غنی پررنگ مینمود، تلاش وی برای «ملتسازی» بود. در این دوره، دولت مرکزی با توهم اتمام دوره دولتسازی در صدد ملتسازی برآمد و غیریتسازی با همسایگان به ویژه جمهوری اسلامی ایران را روزنهای برای تشدید حس وطنپرستی پنداشت. اشرف غنی تلاش داشت تا غیریتسازی به واسطه منابع آب مشترک با ایران، دولت افغانستان را در ایجاد هویت ملی و همبستگی اجتماعی یاری دهد. لذا ناسیونالیسم آبی با ابزارهای استعارهای، بصری، سمعی و سخنرانیهای احساسی در دستورکار اشرف غنی بود تا روحیه ملی در خصوص آبهای مشترک جاری از افغانستان به کشورهای پاییندست را تشدید نماید. برای نمونه، اشرف غنی، رئیس جمهور سابق افغانستان در موارد متعدد تلاش داشت با ایجاد دلبستگی و تشدید عواطف ملی نسبت به آب ، ذهنیت «آب برای ما است= Our Water» را در میان مردم تشدید کند.
او در کنفرانس سه روزه ملی آب، تحت عنوان آب و انکشاف پایدار در کابل اشاره کرد که «آب، آبروی ما است و حفظ آبرو هدف ملی ما است» و تأکید داشت باید «آبروی خود را مدیریت کنیم». او همچنین در افتتاح فاز سوم ساخت سد کمالخان اذعان داشت «آب ما دیگر هدر نخواهد رفت و آب ما سرمایه ما است». اشرف غنی در سال 1397 مدعی شده بود هر قطره آب افغانستان نسبت به تیل (نفت) همسایهها قیمتیتر خواهد بود. در کشور افغانستان قومیتهای مختلفی وجود دارند و عملاً تجربه جمعی با هم بودن در قالب یک هویت مشترک تحت عنوان افغانستانی بودن در این کشور شکل نگرفته است. همچنین در دوره اشرف غنی، جامعه در برابر دولت از قدرت بیشتری برخوردار بود و جامعه جهانی نیز نتوانسته بود تغییراتی را در ساخت اجتماعی افغانستان ایجاد نماید، لذا دولت با حفره حاکمیتی روبهرو شده بود. به همین دلیل تلاش داشت از آب برای ایجاد انسجام اجتماعی و برانگیختن احساس وطن پرستی و یگانگی استفاده کند.
در آیندهای نزدیک چالش دولت - ملتسازی روبهروی حاکمان جدید افغانستان نیز است و دولت - ملتسازی دیر یا زود در وجه اهمیت حکمرانان این کشور قرار خواهد گرفت. این مهم ناگزیر با میزانی از ملیگرایی همراه خواهد بود، ضرورتاً الگویی بومی از غیریتسازی و درک اجتماعی مبتنی بر خودی - غیرخودی (یا حتی دوست – دشمن) را بازتاب خواهد داد. در این میان باید دید چگونه میتوان مانع از غیریتسازی هویتی با استفاده از آب، که مهمترین نیاز جمهوری اسلامی ایران از افغانستان است، شد.
مسئله آب ایران با طالبان
رهبران طالبان تاکنون موضعگیری خصمانهای نسبت به ایران بروز ندادهاند و تماسهایی نیز میان نمایندگان آنان و دولت ایران در جریان است. اما این مناسبات نیز، برجستگی ویژهای در مقایسه با مناسبات عمومی طالبان با سایر همسایگان و حتی بازیگران منطقهای نشان نمیدهد. مناسبات طالبان با ایران، احتمالاً عمیقتر و گستردهتر از مناسبات آن با پاکستان نیست و گفتمان غیرخصمانه (و حتی دوستانه) آنان با ایران، در مقایسه با گفتمان همکاریجویانه با ترکیه، چندان منحصر به فرد به نظر نمیرسد. برای هیچ یک از همسایگان افغانستان حاشیه امن و تضمینی برای تبدیل نشدن به «دیگریِ» هویت ملی طالبان در چشمانداز آینده قابل تصور نیست. هر چند که تعدادی از پژوهشگران بر این باور هستند که طالبان به دلایل مختلف در پی تعامل و نه تنش با همسایگان است اما به اعتقاد برخی از آنها، با توجه به بافت مذهبی، تجربه تاریخی و شرایط منطقهای و بینالمللی، ظرفیت جمهوری اسلامی ایران برای قرار گرفتن در سیبل «دیگری» سازی طالبان و تبلور متخاصم (یا رقیب) در الگوی خودی- غیر خودی (دوستی – دشمنی) بیش از سایر بازیگران به نظر میرسد. لذا جمهوری اسلامی ایران همواره باید مراقب باشد تا به «دیگری» هویتی طالبان تبدیل نشود و زمینه پیچیده دیگری از تقابل راهبردی و هویتی در آن سوی مرزهای شرقی کشور پدیدار نگردد.
در خصوص مسئله آب، طالبان نیز مانند سایر دولتمردان در ادوار تاریخی، در ابتداییترین اقدامات خود اعلام کرد «70 درصد آب افغانستان هدر میرود و این دولت تلاش دارد کار ساخت سدهای بزرگ آب را از سرگیرد». بنابر اعلام رسمی وزارت آب و انرژی، مطابق میزان بودجه توسعهای سال ۱۴٠۱، پروژهها و برنامههایی در دستورکار است و کارهای باقیمانده سدها تکمیل میشوند. در این راستا کمکهای بینالمللی نیز به ساختوساز و توسعه (که مظهر آن ساخت زیرساختهای آبی است) سرعت میبخشند.
برای نمونه، شرکتکنندگانِ نشست اضطراری سازمان ملل در خصوص مسئله افغانستان، متعهد به ارائه کمکهای بشردوستانه به ارزش بیش از ۱.۲ میلیارد دلار برای مواجهه با بحران انسانی در این کشور شدند. بر این اساس، آمریکا ۶۴ میلیون دلار، فرانسه ۱۰۰ میلیون یورو و آلمان ۵۰۰ میلیون یورو به این کشور کمک خواهند کرد. از سوی دیگر، دانمارک، نروژ، چین و پاکستان نیز اعلام کردهاند که میلیونها دلار برای کمکهای بشردوستانه به افغانستان اختصاص میدهند. سفیر چین در کابل نیز در دیدار با امیرخان متقی، وزیر خارجه امارت اسلامی طالبان، بیان کرد که پکن 15 میلیون دلار کمک بشردوستانه به افغانستان اختصاص خواهد داد.
علاوه بر آن اخیراً توکیو نیز با هدف بهبود مراقبتهای بهداشتی، کمک به امنیت غذایی و امنیت آبی، و همچنین بهبود معیشت در افغانستان حدود 100 میلیون دلار از بودجه سال مالی 2021 خود را به افغانستان ارائه مینماید. احتمالاً طالبان برای برونرفت از شرایط پیشرو و شروع پروژه دولت -ملتسازی، با دریافت کمکهای بینالملل به فکر ادامه پروژههای توسعهای و ساختوسازها خواهد افتاد. افغانستان چندین سد مهمِ تکمیل شده و در دست ساخت دارد که عمدۀ آنها بر روی منابع مشترک با ایران است. این سدها عبارتاند از کجکی، کمالخان، پاشدان، بخشآباد. اخیراً وزرا و نمایندگان طالبان نیز بازدیدهای میدانی معتددی با هدف پیگیری وضعیت سدهای این کشور آغاز نمودهاند.
در آذرماه 1400 انجنیر (مهندس) مجیبالرحمن عمر، معاون آب وزارت آب و انرژی با سلیمان سلیف، رئیس شرکت سازنده سد کجکی، دیدار نمود. در این دیدار، معاون آب وزارت آب و انرژی بر ضرورت تسریع روند امور این سد تأکید داشت. همچنین در دوم آذر 1400 عباس استانکزی، معاون وزارت خارجه طالبان، در بازدید از سد کمالخان در ولایت نیمروز اظهار داشت طالبان از این سد در مرز ایران محافظت خواهد کرد و در تلاش است تا هر چه زودتر کار ساخت سد را به پایان برساند. به گفته سیدعبدالوحید قتالی، والی سابق هرات، کار ساخت سد پاشدان بر روی رودخانه هریرود نیز 85 درصد تکمیل شده است.
اما پس از سفر وزیر خارجه طالبان در راس یک هیات اقتصادی و سیاسی در دیماه 1400 به تهران، دریچه سد کمالخان به سمت پاییندست باز شد. برخی از مقامات ایرانی عنوان کردند که دریچه سد کمالخان به دستور رهبران طالبان بازگشایی شد. در حالی که وزارت انرژی و آب دولت طالبان اذعان نمود که این آب برای سرازیر شدن به ایران باز نشده، بلکه به درخواست کشاورزان محلی به برخی از مناطق ولایت نیمروز رهاسازی شده است. در این مورد دیده شد علیرغم رهاسازی آب برای ولایت نیمروز، طالبان اجازه نداد آبی به سمت ایران جاری شود. این در حالی است که طبق معاهده 1351 باید به طور متوسط 26 مترمکعب بر ثانیه آب از افغانستان صرفاً برای مصارف کشاورزی به سمت ایران جاری و تأمین شود. این اظهارات نشان میدهد که چالش آب ایران و افغانستان در دوران طالبان نیز پابرجا است. طالبان نیز اجازه نخواهد داد رهاسازی آب برای ایران تبدیل به برد سیاسی و امتیاز در مذاکره با جمهوری اسلامی ایران شود.
جمعبندی
آنچه در تمامی ادوار و از بدو پیدایش کشور افغانستان ثابت مانده است، تعصب مردمان این کشور نسبت به ضرورت حفظ منابع آبی به عنوان ثروت ملی این کشور است. از اینرو، اهمیت آب در افغانستان تنها به دلیل نیاز این کشور برای تأمین نیازهای داخلی نیست، افغانستان آب این کشور را به مثابه هویت خود تلقی میکند و ارزش فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیاری برای آن قائل است. تا جایی که مسئله آب و اختلافات آبی افغانستان با کشورهای همسایه (بهویژه ایران) به موضوعی ملی برای مردم و دولت این کشور تبدیل شده است. از سویی دیگر، شرق کشور به شدت وابسته به منابع آبی وارداتی از افغانستان است. لذا جمهوری اسلامی ایران برای تبیین روابطی پایدار که بتواند در آن تأمین پایدار نیاز آبی شرق کشور را داشته باشد باید به منافعسازی با افغانستان بپردازد تا منافع برساخته شده بتواند تعاملاتی پایدار را رقم زنند و مانع از غیریتسازی هویتی میان ایران و افغانستان شود.
انتهای مطلب/
*عضو شورای علمی موسسه مطالعات شرق
*پژوهشگر موسسه مطالعات شرق