کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

زنان در پاکستان

علل آسیب‌پذیری مشارکت سیاسی زنان پاکستان

30 دی 1400 ساعت 9:30

مشارکت سیاسی زنان در پاکستان به طور مستقیم به آموزش و تحصیلات آکادمیک همچنین سطح اجتماعی و فرهنگ خانوادگی آنان بستگی دارد. از این رو هرگونه فعالیت جمعی زنان در پاکستان در درجه اول بازخورد تعارضات فکری و روانی منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنند می‌باشد، بطوری که در نواحی قبیله‌ای فدرال میزان مشارکت در کمترین حد خود بوده و در نواحی شرقی و مرکزی بیشترین حضور سیاسی زنان مشاهده می‌شود.
قواعد بازی سیاسی در پاکستان در صورت پررنگ شدن حضور زنان در عرصه‌های سیاسی و قانون گذاری می‌تواند تغییرات اساسی را در سطح عمومی جامعه ایجاد کند و ضمن مدرن کردن الگوهای ارتباط و تعامل زنان، آنان را برای احقاق حقوق خود جسورتر کند که البته این موضوع تا حد زیادی در مغایرت با دیدگاه‌های کلی احزاب افراط‌گرا قرار دارد.


مطالعات شرق/

مریم وریج کاظمی*
 
بحث مشارکت سیاسی زنان این روزها یک جریان جهانی است و پاکستان نیز در این زمینه مستثنی نیست. مشارکت سیاسی زنان از زمان استقلال پاکستان همواره جزو چالش‌های اصلی رهبران احزاب بوده است. حکومت در دوره‌های مختلف برای تضمین توانمندی سیاسی زنان در پاکستان، اصلاحات مختلفی انجام داده است. این اصلاحات عبارتند از: «اعطای 17 درصد کرسی‌های ذخیره به زنان در پارلمان»، «تخصیص سهمیه 33 درصدی در حکومت محلی در خیبر پختونخوا»، «قانون علیه موارد آزار و اذیت زنان»، و «منع سنت سواره زنان». تمامی اصلاحات ذکر شده توسط دولت پاکستان در مقاطع مختلف برای تضمین توانمندی زنان اجرا می‌شود. بحث مشارکت سیاسی زنان در دو دسته مشارکت سیاسی و مشارکت عمومی تقسیم می‌شود.
مشارکت سیاسی زنان با «مشارکت زنان در اجتماعات حزبی»، «مشارکت آنها در مبارزات انتخاباتی»، «مشارکت زنان در تظاهرات عمومی»، تعیین می‌شود و مشارکت‌های عمومی زنان نیز شامل «حل و فصل مشکلات محله زنان»، «مشارکت آنها در حل مشکلات خیابانی»، «مشارکت زنان در حل اختلافات خانوادگی»، «کمک زنان به زنان بدسرپرست» و «کمک آنها به زنان در دادگاه» می‌شود.

برخلاف ساختار حزب دموکراتیک - متمرکز برای زنان در کشورهای توسعه‌یافته، بافت اجتماعی و سیاسی پاکستان از یک نظام سیاسی واقعاً دموکراتیک به‌ ویژه برای زنان پشتیبانی نمی‌کند. علیرغم نمایندگی قابل توجه (33 درصد) که در نتیجه طرح تفویض اختیارات در سال 2001 به زنان در سطح دولت محلی داده شد، شکاف عمیقی در نمایندگی واقعی آنها در پاکستان وجود دارد، بدین ترتیب که ساختار احزاب سیاسی به شدت نمایندگی زنان را در فرآیندهای سیاسی محدود می‌کند. احزاب سیاسی در پاکستان نهادهای ضعیف با ساختار سازمانی کم دموکراتیک هستند که در نهایت بر نمایندگی سیاسی زنان تأثیر منفی می‌گذارد.
به عنوان یک سازمان، احزاب سیاسی دارای فرهنگ سیاسی مبتنی بر سلسله‌ مراتب مردسالارانه هستند که مانع ورود رسمی زنان به فرآیندهای سیاسی می‌شوند. زنان یک محیط اجتماعی و سیاسی غیرحمایت‌کننده را در سطح احزاب تجربه می‌کنند و در حال حاضر، احزاب فضای مطمئن و حمایتی را برای همه زنان سیاستمدار در پاکستان ارائه نمی‌‌دهند و این موضوع به طور مستقیم بر انتخاب‌های مدیران احزاب برای انتخاب نامزدهای بالقوه برای پست‌های حزبی تأثیر منفی می‌گذارد. البته تحقیقات نقش حیاتی آداب و رسوم، باورهای جنسیتی و ارزش‌های مذهبی را برای تصمیم‌گیری درباره فضاهای زنان، نقش‌های اجتماعی، دسترسی به آموزش عالی، فرصت‌های اقتصادی و حقوق قانونی برجسته می‌کنند. همین ویژگی‌ها می‌تواند زنان را از مشارکت در صحنه سیاسی حذف کند. علیرغم افزایش قابل توجه نمایندگی سیاسی زنان در دولت محلی پاکستان، مشارکت زنان به دلیل بافت اجتماعی و سیاسی مردسالارانه در منطقه جنوب آسیا محدود شده است. بنابراین، باور جنسیتی در مورد جایگاه و نقش زنان تاثیر مهمی در تعیین میزان مشارکت آنها در زندگی اجتماعی دارد.

به طور کلی، فعالیت اجتماعی- سیاسی- اقتصادی زنان عمدتاً توسط خانواده، قبیله و آداب و رسوم محلی کنترل می‌شود. از این جهت زنان، زندگی شخصی و مستقلی را تجربه نمی‌کنند، بلکه فعالیت آنها در گرو پیروی از انتظارات خانواده و جامعه قرار می‌گیرد. از این رو، ادراکات اجتماعی در مورد نقش زنان تأثیر زیادی بر خواسته‌های سیاسی- اجتماعی- اقتصادی آنها می‌گذارد. در ساختار فرهنگی که حضور زنان در فضای عمومی همیشه یک پدیده عجیب و غریب تلقی می‌شود، معاملات عمومی برای آنها همیشه دشوار است. ضمن اینکه نگرش مردان نسبت به مشارکت سیاسی زنان منفی است و جامعه و فرهنگ عمومی اجازه نمی‌دهد زنان مانند مردان به طور عادی در سیاست شرکت کنند، عوامل بسیاری از جمله عدم اعتماد به نفس، جامعه مسلط مردانه، فقدان تحصیلات، ناآگاهی، نداشتن حزب سیاسی خاص زن، بار سنگین فعالیت خانگی، ذهنیت مذهبی، فرهنگ گوشه نشینی و انزوای زنانه و عوامل دیگر به زنان اجازه نمی‌دهدکه مانند مردان در سیاست شرکت نمایند.

از سوی دیگر، فقدان حمایت حزبی از زنان برای کاندید شدن وجود دارد. علاوه بر این، کمبود بودجه مهمترین عاملی است که زنان در احزاب مربوطه با آن مواجه هستند. احزاب عمدتاً توسط مردان ثروتمند تأمین مالی می‌شوند و مطمئناً زنان نمی‌توانند با همتایان مرد خود رقابت کنند. بنابراین، زنان در احزاب سیاسی مربوطه خود ناتوان و بی‌پشتیبان باقی می‌مانند. علاوه بر این، زنان از قدرت کافی در کمیته اجرایی برخوردار نیستند که در نهایت بر وضعیت و جایگاه آنها در احزاب تأثیر می‌گذارد. در فرآیند نامزدی و گزینش کاندیداها برای مناصب مختلف، عمدتاً دیدگاه زنان مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

این در حالی است که قبل از اینکه پاکستان به یک کشور مستقل تبدیل شود، زنان به پشتوانه رهبرانی مانند فاطمه جناح به اندازه مردان در خط مقدم جنبش آزادی بودند. با این حال، این فعالیت سیاسی برای مدت طولانی به مشارکت مؤثر در جریان اصلی سیاسی تبدیل نشد. اولین مجلس مؤسسان پاکستان که از سال 1947 تا 1954 بر روی کار بود، تنها دو زن از مجموع 79 عضو داشت. در انتخابات غیرمستقیم سال 1956 نیز هیچ زنی انتخاب نشد. با این حال در همان سال قانون اساسی حق رای زنان را همراه با کرسی‌های اختصاص یافته برای زنان تایید کرد. بین سال‌های 1965 تا1962 از 156نماینده مجلس تنها هشت نفر زن بودند که این تعداد در دوره 1969-1965 به شش نفر کاهش یافت. البته پیشرفت قابل توجهی در رابطه با حضور زنان در عرصه سیاست در زمان ذوالفقار علی بوتو حاصل شد که تا سال2013 به اوج خود رسید.

قانون انتخابات 2017  همه احزاب را ملزم می‌کرد تا حداقل 5 درصد از سهم خود را به زنان بدهند که از نظر روحی گامی بسیار مثبتی تلقی می‌شد. در انتخابات 2018 بیشترین تعداد نامزدهای زن با 182 نفر مشاهده شد زیرا احزاب جریان اصلی به حداقل سهمیه خود پایبند بودند. اما تعداد منتخبان مجالس هنوز نتوانسته از سال 2008 فراتر رود و تنها به 15 نفر رسیده است. یکی از فعالان زن اعتقاد دارد که« با اینکه در جامعه‌ای مردسالار زندگی می‌کنیم اما مشارکت زنان در سیاست در حال افزایش است. تحریک انصاف پاکستان بسیار حمایت کرده است و ما تلاش می‌کنیم قوانینی را برای توانمندسازی زنان در همه زمینه‌ها وضع کنیم. با این حال، ایجاد فضای بیشتر برای زنان در رهبری و سیاست یک روند طولانی است. ما باید ارزش‌های اصلی دموکراسی را به فرزندان خود بیاموزیم تا یاد بگیرند به حقوق زنان و سایر گروه‌های به حاشیه رانده شده احترام بگذارند».

به باور کارشناسان، نمایندگی سیاسی زنان (اعم از انتخابی و سهمیه‌ای) در دولت‌های محلی، ایالتی و ملی نیز باید افزایش یابد. سهمیه فعلی آنها در مجلس (یعنی 17٪) و در دولت‌های محلی (33٪) کافی نیست زیرا نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. علاوه بر این برای تشویق و تضمین مشارکت سیاسی زنان در کشور، باید جناح‌های جداگانه‌ای از زنان در احزاب سیاسی ایجاد شود. در نهایت، فعالان و زنان سیاستمدار نگران آسیب‌پذیری گروه‌های زنان فراحزبی در برابر نفوذ سیاسی افراطی، به ویژه در استان‌هایی که راست مذهبی از قدرت بیشتری برخوردار است، هستند. در چنین شرایط بسیار مردسالارانه پاکستان با رویه‌های دموکراتیک در حال تحول، به نظر می‌رسد که سهمیه‌های بیشتر برای زنان، به عنوان ابزاری برای توانمندسازی سیاسی زنان مورد نیاز جدی است.

پاکستان برنامه‌هایی در مورد برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان در دستور کار 2030 برای توسعه پایدار دارد و خواستار سرمایه‌گذاری کافی و اتخاذ سیاست‌های مناسب برای تضمین تحقق آن است. برنامه‌های پاکستان شامل ایجاد کمیسیون‌های ملی و ایالتی در مورد وضعیت زنان است که توسط زنان رهبری می‌شود و به قوانین و سیاست‌های توانمندسازی زنان و برابری جنسیتی کمک می‌کند. توانمندسازی زنان اولین رکن سند برنامه‌ریزی ملی، چشم‌انداز 2025 است که نشان‌دهنده عزم برای تضمین نقش محوری‌تر زنان در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و سایر حوزه‌های زندگی است. بیش از 90 نماینده جناح‌های زنان از پنج حزب سیاسی بزرگ، برنامه اقدام ملی را برای تقویت جناح‌های زنان و تقویت نمایندگی آنها در نهادهای تصمیم‌گیری حزبی تهیه و تأیید کردند.

با این حال، به نظر می‌رسد مشارکت سیاسی زنان در پاکستان به طور مستقیم به آموزش و تحصیلات آکادمیک همچنین سطح اجتماعی و فرهنگ خانوادگی آنها بستگی داشته باشد. از این رو هرگونه فعالیت جمعی زنان در پاکستان در درجه اول بازخورد تعارضات فکری و روانی منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنند است، بطوری که در نواحی قبیله‌ای فدرال میزان مشارکت در کمترین حد خود بوده و در نواحی شرقی و مرکزی بیشترین حضور سیاسی زنان مشاهده می‌شود. ضمن اینکه ایجاد تشکل‌های کوچک قبیله‌ای – خانوادگی زنانه، راهی برای برون رفت از سنت‌ها و هنجارهای نهادینه مردسالارانه تلقی می‌شود. در هر صورت قواعد بازی سیاسی در پاکستان در صورت پررنگ شدن حضور زنان در عرصه‌های سیاسی و قانون گذاری می‌تواند تغییرات اساسی را در سطح عمومی جامعه ایجاد کند و ضمن مدرن کردن الگوهای ارتباط و تعامل زنان، آنها را برای احقاق حقوق خود جسورتر نماید، که البته این موضوع تا حد زیادی در مغایرت با دیدگاه‌های کلی احزاب اسلامی افراط‌گرا قرار می‌گیرد.
انتهای مطلب/

*پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
 


کد مطلب: 2942

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/2942/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir