کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

داعش در افغانستان

داعش در افغانستان؛ از تهدید بالفعل تا تهدید بالقوه

21 مهر 1400 ساعت 10:29

زمانی که داعش، ایجاد شاخه ولایت خراسان را اعلام کرد، دولت وقت افغانستان تا یک سال با قاطعیت حضور داعش را در این کشور انکار می‌کرد اما پس از آشکار شدن فعالیت‌های تروریستی داعش و کشتار اقلیت‌های قومی و مذهبی، دولت کابل نه تنها حضور این گروه را تایید کرد بلکه از داعش به عنوان یک حربه در سیاست‌های خود استفاده کرد.
طالبان پس از تصرف کابل دقیقا با همین شیوه حرکت کرد. ابتدا با این استدلال که داعش به لحاظ اجتماعی و عقیدتی و نیز در نتیجه فعالیت طالبان زمنیه حضور ندارد، حضور این گروه را انکار کرد اما اکنون مقامات رسمی طالبان به فعالیت‌های تروریستی داعش خراسان اعتراف کرده و از سرکوب این گروه سخن می‌گویند.
واقعیت این است که داعش یک تهدید بالقوه در قلمرو افغانستان است که با سیاسی شدن طالبان این خطر جدی‌تر شده است. بر اساس این تحولات میدانی، امکان استفاده سه بازیگر از کارت داعش خراسان در جغرافیای افغانستان وجود دارد.


مطالعات شرق/

عبدالرحیم کامل*
 
در آمد
حضور داعش در افغانستان پیش از به قدرت رسیدن دوباره طالبان، به آن اندازه که برای مردم افغانستان محسوس بود برای کشورهای منطقه و جامعه جهانی محسوس نبود. دلیل آن هم این بود  که از سال 2014 تاکنون، موضوع خروج آمریکا و قدرت گیری دیپلماسی طالبان، بیشتر فضای سیاسی مرتبط به افغانستان را پر کرده بود. حال ‌آن ‌که داعش خراسان در همان زمان، افغانستان را به عنوان مرکز فعالیت‌های خود در حوزه جنوب آسیا در اختیار داشت.

از لحاظ جنگ روانی، گروه داعش از آن جهت برای مردم افغانستان یک چهره مخوف و قدرتمند احساس شد که تمام حملات انتحاری و کشتارهای بی‌رحمانه‌ی که سایر شبکه‌های تروریستی بنا بر ملاحظاتی از پذیرفتن آن ابا می‌ورزیدند نیز به نام داعش ختم می‌شد. این موضوع از لحاظ روانی به صورت بسیار گسترده، گروه داعش را در افغانستان قدرتمند جلوه داد و برای طرفداران فکری و گروهی داعش انگیزه قدرتمند شدن خلق کرد.

دولت پیشین افغانستان، با گروه تروریستی داعش، دوگانه بازی کرد. در عین حالی که در برخی از مناطق افغانستان به شدت تمام، با گروه داعش برخورد صورت گرفت اما شواهدی به بیرون درز کرد که نهادهای امنیتی دولت پیشین، افراد داعش را در شمال کشور حمایت و پشتیبانی نظامی نیز کردند.
خانواده‌های داعشی در زندان‌های افغانستان حضور داشتند که در قالب و پوشش گروه‌های بیجاشده (آوارگان)، از مرز پاکستان وارد افغانستان شده بودند.

با تمام آنچه که گذشت، داعش در سال‌های پسین در افغانستان قلمرو مشخص و یا جبهه‌های مشخص نداشت و بیشتر به صورت فعالیت‌های تروریستی، مقطعی ابراز وجود می‌کرد. داعش زمانی به عنوان نیروی قدرتمند و خطر تهدید کننده در فضای سیاسی مطرح شد که دولت آمریکا از روی ناچاری در حال ترک افغانستان بود.

به ناگاه، آمریکا آن قدر به برجسته ساختن داعش علاقمند شد که حتی در یک عملیات پهبادی، تمام اعضای خانواده و از جمله کودکان آن را در شهر کابل از بین برد و در رسانه‌ها به شدت تبلیغات راه انداخت که گویا یک تیم عملیاتی قدرتمند داعش را نابود کرده است. اما در هفته‌های اخیر، واقعیت برملا شد و دولت آمریکا تنها به اظهار یک همدردی با بازماندگان حادثه اکتفا کرد و دیگر واکنشی انسانی از خود نشان نداد.

 به هر روی، در حال حاضر سؤال اصلی این است که تهدید داعش در افغانستان چه قدر واقعیت دارد و چه قدر احتمال دارد که داعش در افغانستان تبدیل به یک تهدید قوی در منطقه شود؟
 
تهدید بالفعل داعش
زمانی که  داعش، ایجاد شاخه ولایت خراسان را اعلام کرد، دولت وقت افغانستان تا یک سال پس از آن با قاطعیت تمام، حضور داعش را در افغانستان منتفی و ممتنع اعلام کرد. به گفته دولت وقت کابل، داعش زمینه فکری و اجتماعی را برای جلب و جذب در افغانستان نداشت. بعدا با فعالیت‌های تروریستی داعش و کشتار اقلیت‌های قومی و مذهبی، دولت کابل نه تنها حضور داعش را پذیرفت که از آن به عنوان یک حربه در سیاست‌های خود استفاده کرد.

دولت طالبان پس از تصرف کابل دقیقا با همین شیوه حرکت کرد. ابتدا فعالیت و حضور داعش را در افغانستان با این استدلال انکار کرد که از لحاظ اجتماعی و عقیدتی و نیز تشکیل دولت طالبان دیگر زمینه دوام حضور و فعالیت داعش منتفی شده است. اما در هفته اخیر رسانه‌ها به وضوح اعتراف دولت طالبان مبنی بر فعالیت‌های تروریستی داعش از جمله حملات مکرر داعش را در ولایت ننگرهار منتشر کردند.

با آغاز دولت طالبان، گروه داعش عملیات تروریستی خود را با انفجار قدرتمند در ازدحام شهروندان افغانستان در ورودی فرودگاه کابل آغاز کرد که صدها کشته و زخمی برجای گذاشت. مرکز فعالیت‌های نظامی و تبلیغاتی گروه داعش در ولایت ننگرهار در شرق افغانستان است. گروه داعش خراسان از همان آغاز، ولایت ننگرهار را به عنوان پایگاه نظامی خود اعلام کرد و این ولایت پس از تشکیل دولت طالبان هرروز گواه حملات و انفجارهای متعددی است.

گروه طالبان نیز پس از تصرف کابل، هر حمله نظامی را که افراد این گروه هدف باشند، به گروه داعش منتسب می کند و این گونه اعلام می‌دارد که فعالیت نظامی دیگر مخالفان طالبان از جمله دولت پیشین، فعلا کاملا منتفی و غیر عملی شده است. با همین نگاه داعش و طالبان نسبت به همدیگر، برای سنجش تهدید بالقوه داعش، فقط حملات انفجاری و مسلحانه و قربانیان آن را تنها در دو هفته اخیر در شهر جلال آباد مرکز ولایت ننگرهار به عنوان مرکز داعش شاخه خراسان، فهرست‌وار یادآور می‌شویم:

آن طور که گروه داعش این ولایت را مرکز فعالیت‌های نظامی خود می‌داند و طالبان فعالیت‌های نظامی دیگر مخالفان خود را در سرتاسر افغانستان ختم شده اعلام می‌کند، اگر تمام حملات نظامی را در شهر جلال آباد مرکز ولایت ننگرهار، منتسب به داعش بدانیم، این وضعیت نگران کننده است.
با این وجود، تا بدین‌جا نمی‌توان گروه داعش خراسان را یک تهدید جدی برای افغانستان و منطقه مطرح کرد. گروه داعش زمانی یک تهدید جدی برای منطقه تلقی می‌شود که احتمال تبدیل شدن آن را به یک تهدید بالقوه حتمی بدانیم.

تهدید بالقوه داعش
داعش یکی از گروه های افراطی است که در حوزه جنوب آسیا و مخصوصا در افغانستان حضور فعال دارد. این گروه افراطی پس از سیاسی شدن طالبان، بیش از القاعده، شانس قدرتمند شدن دارد. سه عامل عمده وجود دارد که داعش را می‌تواند مانند طالبان قدرتمند و وارد بازی‌های کلان منطقه‌ای کنند که عبارتند از:

1- آمریکا و سناریوی تقویت داعش
واقعیت تلخ امروز افغانستان این است که اگر پشتوانه مالی و سیاسی فراهم باشد زمینه ایجاد و تقویت هر نوع جبهه‌گیری‌های فکری و سیاسی و نظامی در این کشور وجود دارد. نیروهای افراطی زیادی وجود دارند که به عنوان بخش جداشده از طالبان، نیروهای القاعده و دیگر گروه‌های ایدئولوژیک، بر محور داعش گردهم آیند.

آمریکا تاکنون با قدرت‌های بزرگ منطقه در زمین افغانستان جنگیده است. آمریکا برای جلوگیری از گسترش شوروی، آتش خانمان سوز را در افغانستان روشن کرد و جلو شوروی را در همین منطقه گرفت. مردم افغانستان تاهم اکنون تاوان این بازی سیاسی آمریکا را می‌پردازند. اکنون، چین در جایگاه همان شوروی سابق قرار گرفته است. آمریکا به هیچ وجه نمی‌خواهد که رؤیاهای کلان اقتصادی و سیاسی چین در منطقه تحقق پیدا کند. درست به همین سبب است که آمریکا اکنون تنها قلمرو آتش را محدود در خاک افغانستان نمی‌خواهد و بر آن است که آسیای مرکزی را در نیز دربر بگیرد تا جلو تحقق طرح‌هایی مانند "کمربند و راه" گرفته شود و یا برای سال‌ها به تعویق انداخته شود.

این نگاه، به وضاحت می‌رساند که آمریکا بازی چندگانه را با ابزار داعش راه خواهد انداخت. چندگانه به این معنا که با تقویت و تجهیز داعش و ناامن ساختن منطقه علاوه بر تعلیق طرح‌های یاد شده، هزینه حمایت و تامین دولت طالبان نیز برعهده کشورهای همسو با طالبان در منطقه خواهد افتاد و این هزینه برای کشورهای منطقه‌ای همسو با طالبان کمرشکن خواهد بود، همان گونه که برای آمریکا کمرشکن تمام شد. هم اکنون آغاز این بازی توسط آمریکا به وضوح قابل مشاهده است.

2- طالبان و سناریوی بازی با کارت داعش
طالبان در سال‌های اخیر به موفقیت‌های سیاسی کلان دست یافت و لذت این موفقیت همچنان طالبان را بر بازی سیاسی تشویق می‌کند. در صورت دوام تحریم‌ها و عدم رغبت جامعه جهانی و آمریکا در ایجاد مراوده سیاسی با طالبان، بعید نیست که طالبان وارد بازی سیاسی با کارت داعش شود. احتمال آن می‌رود که پس از نبردهای نظامی با داعش، سرانجام طالبان یک بخشی از جغرافیای محدود را در مناطق دوردست مشرقی، نوار مرزی ایران و بدخشان افغانستان، عمدا برای داعش رها کند و داعش در آن جا زمینه حضور را برای بقایای القاعده فراهم کند تا طالبان با این سناریو از کشورهای منطقه و حتی آمریکا باج و کمک بگیرد و این طور وانمود کند که به جای همه کشورها، با گروه‌های تروریستی بین‌المللی مبارزه می‌کند. دقیقا همان کاری که دولت پیشین افغانستان از آن استفاده می‌کرد.

3- پاکستان و سناریوی بازی با کارت داعش
بازی پاکستان در افغانستان تمام نشده است. پاکستان همیشه پس از استقرار یک دولت در افغانستان پس از مدتی غیر مستقیم برای نابودی آن اقدام استراتژیک کرده است. پاکستان، مجاهدین افغانستان را در دامن خود پرورانید و سپس طالبان را بر علیه آن ایجاد کرد. سپس دولت جمهوری افغانستان را با همکاری با آمریکا روی کار آورد و دوباره آن را با طالبان جدید از بین برد. بدون شک پس از استقرار واقعی دولت طالبان، پاکستان دوباره یک گروه دیگر را به جان دولت طالبان خواهد انداخت. کسانی که تاروپود سیاست و مسائل پاکستان را در قبال افغانستان و منطقه دقیق و اساسی نمی‌دانند، این پیش بینی را یقینا قبول نخواهد کرد.

با این نگاه، کارت بازی احتمالی در دست پاکستان که با آن هم می‌تواند از کشورهای منطقه و هم از افغانستان باج گیرد، گروه داعش است. پاکستان، تحریک طالبان پاکستان را با گسترش و قدرتمند شدن داعش در نوارمرزی پاکستان و افغانستان می‌تواند برای مدتی مشغولنگهدارد. جلب کمک‌های جهانی و منطقه‌ای پاکستان در چهار دهه اخیر از طریق بازی با کارت گروه‌های افراطی بوده است و دوام این بازی در خاک افغانستان برای پاکستان منافع گزاف به همراه دارد.
 
جمع‌بندی
داعش اکنون دارای اثر تخریبی محدود است ولی دارای تهدید بالقوه فوق‌العاده است. آمریکا بازی غیر انسانی را در افغانستان و منطقه راه انداخت که تاوان آن را مردم افغانستان پرداخته و کشورهای منطقه پس از این خواهند پرداخت. داعش یک کارت بازی خیلی مؤثر برای بازی بعدی در افغانستان است. طالبان یک بازیگر واقعی شده و دیگر کارت بازی برای کشورها نخواهد ماند. حتی پاکستان از روزی که طالبان احساس اقتدار و استقلال کند، احساس هراس دارد.
کشورهای همسو و پشتیبان طالبان در منطقه، تمام تمرکز خود را بر خروج و شکست مفتضحانه آمریکا متمرکز کردند و تصور آنها بر این بود که شکست دولت جمهوری افغانستان بیشتر آمریکا را در منطقه و جهان شرمنده می‌سازد ولی به چشم انداز پس از سقوط دولت جمهوری زیاد دقت نکردند.
انتهای مطلب/

*کارشناس افغانستانی


کد مطلب: 2810

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/2810/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir