با به قدرت رسیدن طالبان نگرانیها از تبدیل شدن افغانستان به بهشت امن گروههای تروریستی بالاگرفته است. با توجه به شواهد موجود به نظر میرسد که برخلاف القاعده که میتواند از این پیروزی خرسند باشد، داعش باید خود را مهیای نبردی کند که برای طالبان جنبه حیثیتی دارد. گرچه ناتوانی حکومت طالبان در تأمین امنیت و رفاه برای مردم افغانستان میتواند فرصتهای خوبی را در اختیار داعش قرار دهد اما نباید فراموش کرد که طالبان انگیزههایی بسیار قوی برای اولویت قائل شدن برای مبارزه با داعش دارد. باز تعریف گفتمان طالبانیسم، زنده نگه داشتن فلسفه جهاد در میان مجاهدین از خلال غیریت سازی جدید و مطرح کردن داعش بهعنوان هدف دورِ تازهی مبارزات از جمله عواملی هستند که طالبان را به مبارزه جدی با داعش ترغیب میکند. اینطور به نظر میرسد که در طی ماههای آتی با آرام گرفتن اغتشاشهای ناشی از جابجایی قدرت در افغانستان و استقرار کامل حکومت طالبان، داعش باید منتظر موج جدیدی از حملات طالبان علیه مواضع خود باشد.
مطالعات شرق/
آرین پورقدیری*
یکی از مهمترین نگرانیهای جهان پس از قدرتیابی مجدد طالبان در افغانستان تبدیل شدن این کشور به بهشت امن تروریستها است. طالبان و القاعده از دیرباز دارای روابط و پیوندهای محکمی هستند، به همین دلیل بسیاری از صاحبنظران بر این باور هستند که طالبان به تعهدات خود در توافق دوحه مبنی بر قطع رابطه با این گروه پایبند نخواهد بود و در خفا کماکان به حمایت خود از سازمان القاعده ادامه خواهد داد و البته شاهد این مدعا گفتههای عطیه الله الیبی، از استراتژیستهای القاعده است مبنی بر اینکه: «البته، سیاست طالبان این است که با ما دیده نشود یا هرگونه همکاری یا توافق میان ما و آنها را آشکار نکند. این کار با هدف رفع فشارهای بینالمللی و منطقهای و با توجه به تحرکات منطقهای صورت میگیرد».
پیام تبریک القاعده به طالبان پس از تصاحب قدرت، ورود امین الحق دستیار نزدیک و مشاور مالی بنلادن پس از حدود ۲۰ سال زندگی در پاکستان به افغانستان و تعیین خلیلالرحمن حقانی از اعضای شبکه حقانی( شبکه حقانی مظنون به ارتباط با القاعده و فراری دادن بنلادن از افغانستان در سال 2001 است) به عنوان مسئول امنیت کابل از دیگر شواهدی است که میتواند گواه استحکام و پابرجا بودن روابط این دو گروه باشد؛ اما سؤالی که در اینجا به ذهن میرسد این است که آیا مواضع طالبان در قبال داعش نیز شبیه سوگیری آنها در برابر القاعده است؟ آیا داعش نیز همانند القاعده میتواند از به قدرت رسیدن طالبان منتفع شود؟
مزایای به قدرت رسیدن طالبان برای داعش
1- سود بردن از هرجومرج: از هم پاشیده شدن موقتی شیرازه امور در افغانستان که حاصل سقوط یک دولت و بر سر کار آمدن دولت دیگر است میتواند فرصت بسیار مغتنمی برای عرضاندام داعش باشد. عملیات انتحاری در فرودگاه کابل که منجر به کشته شدن حداقل 100 تبعه افغانستان و 13 سرباز آمریکایی شد از جمله فرصتهایی بود که هرجومرج ناشی از دستبهدست شدن قدرت در اختیار داعش قرار داد.
2- بازگشت جنگجویان قدیمی و جذب نیروهای جدید: طالبان در پیشرویهای خود در مناطق مختلف افغانستان درب بسیاری از زندانهای افغانستان ازجمله تخار، قندهار، بگرام وپلچرخی کابل را گشود و هزاران نفر از عناصر خطرناک داعش از این زندانها آزاد شدند. زندانیانی که با پیوستن دوباره به این گروه میتوانند جان تازهای در کالبد آن بدمند بخصوص که شکست آمریکا در برابر طالبان اینک بهعنوان الگویی از موفقیت در پیش روی گروههای افراطی قرار گرفته، الهامبخش آنها شده و آنان را به دستیابی به اهداف آنها امیدوارتر و انگیزه آنها را قویتر کرده است.
همچنین با به قدرت رسیدن طالبان و تلاش آنها برای فاصلهگیری هرچند اندک از سیاستها و رویههای امارت اسلامی سالهای 2001-1996، این امکان وجود دارد که بسیاری از عناصر این گروه که کماکان به دنبال پیاده سازی حداکثری قرائت افراطی خود از دین و شریعت هستند دچار سرخوردگی شده، خطمشی داعش را بیشتر با ذائقه خود سازگار یافته و بهاینترتیب جذب این گروه شوند. علاوه بر این همانطور که در گزارش اخیر برنامه جهانی غذا آمده است چهارده میلیون نفر از مردم افغانستان در معرض خطر گرسنگی قرار دارند. فقر در حال گسترش در افغانستان که ناشی از جنگ، خشکسالی، قطع بسیاری از کمکهای بینالمللی و ناتوانی طالبان در اداره امور میباشد، ممکن است بسیاری از افرادِ دارای پتانسیل فکری لازم برای پیوستن به گروههای افراطی را به همکاری با داعش، برای تأمین معاش متقاعد کند.
انگیزههای رویارویی جدی دولت طالبان با داعش
علیرغم آنچه در ظاهر به نظر میرسد و باعث نگرانی شده است به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان فرصتی استثنایی برای داعش نیست چرا که بر اساس برخی شواهد اینطور به نظر میرسد که داعش از این پس دردسرهای جدیتری با طالبان خواهد داشت و دولت جدید افغانستان مبارزه با این گروه را جزو اولویتهای اول خود قرار خواهد داد.
1- تعریف داعش به عنوان دشمن جدید: طالبانیسم پیوسته به عنوان یک گفتمان در تلاش بوده است تا هویت خود را در تقابل با هویتهای دیگر تعریف کند. در بازههای زمانی مختلف این گروه شوروی، دموکراسی و آمریکا را به عنوان دشمنان خود هدف قرار داده است؛ اما اینک با از موضوعیت افتادن این خصومتها، طالبان نیاز دارد تا خود را در چهارچوب روابط خصمانه جدیدی باز تعریف کند. به نظر میرسد اینک داعش هدف خوبی باشد تا حاکمان جدید افغانستان آنها را بهعنوان «غیر» تلقی کرده و مقابله با آنها را انگیزه جدید خود برای جهاد معرفی کنند.
گفتنی است این دو گروه پیش از این نیز به دلیل اختلاف در هدف و استراتژی روابط حسنهای نداشتند. در حالی که طالبان تنها به دنبال پیادهسازی حکومت اسلامی در داخل مرزهای افغانستان است داعش داعیه و سودای خلافت جهانی دارد. طالبان مخالف خشونتهای افسارگسیخته داعش است چنانکه که ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، در این زمینه گفته است: «باورها و افکار داعش نظر ما نیست. داعش برای مردم ما تهدید است، آنها فکر جاهلانهای دارند و با آنها مقابله خواهیم کرد تا آنها از سرزمین ما بیرون شوند». داعش نیز به دلیل همکاری طالبان با آمریکا این گروه را مورد سرزنش قرار داده و آنها را مرتد میخواند، چنانچه روزنامه النبا در اولین واکنش خود بعد از به قدرت رسیدن طالبان، این پیروزی را نه حاصل جهاد بلکه ناشی از سازش با آمریکا دانست در مطلبی اشاره کرد که داعش با طالبان به رویارویی نظامی خواهد پرداخت. بهاینترتیب بین این دو گروه پیشازاین نیز سازش و دوستی حاکم نبود و اینک تلاش طالبان برای «غیریت سازی» و تعریف خود از خلال دشمنتراشی جدید، شرایط را برای شعلهورتر شدن آتش فراهم خواهد کرد.
2- تلاش طالبان برای نمایش پایبندی به توافق دوحه: طالبان در خلال مذاکرات دوحه متعهد به دوری گزیدن از گروههای تروریستی شد و پذیرفت که اجازه ندهد گروههای تروریستی از خاک افغانستان به منظور اقدام علیه آمریکا و متحدان خود استفاده کنند. این گروه در حالی چنین تعهدی را داده است که پیوندهای خود با القاعده به قوت خود باقی است و در بهترین حالت تنها دست از حمایت علنی از القاعده برداشته و پشت پرده کماکان روابط و مراودات آنها با القاعده ادامه دارد. در چنین شرایطی که طالبان سعی دارد ضمن عدم قطع ارتباط و همکاری با القاعده تا حدودی هم به تعهدات خود پایبند بماند تا از سوی مجامع بینالمللی کمتر متهم به پیمانشکنی شود، مبارزه با داعش را به عنوان مدرک اثبات حسن نیت خود در لیست اولویتهای خود قرار خواهد داد. به اینترتیب با تمرکز بر مبارزه با داعش، طالبان سعی خواهد کرد تا پایبندی به تعهدات خود در دوحه را اثبات و مسئله ارتباطات خود با القاعده را تحتالشعاع مبارزات خود با داعش قرار دهد.
3- تلاش طالبان برای تأمین امنیت داخلی و جلوگیری از تهدیدات خارجی: همانطور که پیشتر هم گفته شد داعش با توجه به دشمنی خود با طالبان و همچنین در راستای دستیابی به اهداف خود از هرجومرج ناشی از تغییر نظام سیاسی، حفرههای امنیتی ایجاد شده بر اثر ناتوانی طالبان در تأمین امنیت و همچنین نوپا بودن حکومت، استفاده خواهد کرد که اولین نمونه آن حمله به فرودگاه کابل بود؛ به این ترتیب حکومت طالبان اینک ولایت خراسان- شاخه داعش در افغانستان- را یکی از بزرگترین تهدیدها علیه امنیت داخلی افغانستان در نظر خواهد گرفت و برای تأمین ثبات و آرامش و جلوگیری از به پای طالبان نوشته شدن اقدامات تروریستی آنها در خاک افغانستان، تمام تلاش خود را خواهد کرد. همچنین طالبان سالهای متمادی علیه حضور نیروهای خارجی در افغانستان مبارزه کرده و حال که به هدف خود رسیده است اینطور به نظر میرسد که همت خود را به کار خواهد گرفت تا داعش که پتانسیل کشاندن نیروهای خارجی به خاک افغانستان را دارد از میدان به در کند تا اقدامات آنها علیه مردم افغانستان و یا فعالیتهای تروریستی خارجی آنها زمینه را برای دخالتها یا تجاوزات دیگری به خاک کشور، فراهم نکند.
4- تلاش طالبان برای کسب وجه بینالمللی و داخلی: داعش از زمان ظهور تا به حال دولتها و گروههای زیادی را درگیر مبارزه با خود کرده است. بسیاری از شاخههای این گروه در کشورهای مختلف متلاشی و یا منزوی شدند اما ولایت خراسان با حدود هزار و پانصد تا 2000 جنگجو فعالانه برنامههای خود را پیگیری میکند؛ چنانکه بنا به گزارش سازمان ملل، داعش در چهار ماه اول سال جاری میلادی نزدیک به 77 حمله علیه شهروندان، مقامات دولتی و طالبان انجام داده است به همین دلیل حکومت طالبان با توجه به فقدان اعتبار در نزد اذهان عمومی داخلی و بینالمللی، تلاش خواهد کرد تا از مجرای مبارزه با داعش و برچیدن بساط این گروه از افغانستان، نزد مردم این کشور و جهان برای خود کسب وجه کند و از بار نگرشهای منفی نسبت به خود بکاهد.
جمعبندی
با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان نگرانیها از تبدیل شدن افغانستان به بهشت امن گروههای تروریستی بالاگرفته است. با توجه به شواهد موجود اینطور به نظر میرسد که برخلاف القاعده که میتواند از این پیروزی خرسند باشد، داعش باید خود را مهیای نبردی کند که برای طالبان جنبه حیثیتی دارد. گرچه ناتوانی حکومت طالبان در تأمین امنیت و رفاه برای مردم افغانستان میتواند فرصتهای خوبی را در اختیار داعش قرار دهد اما نباید فراموش کرد که طالبان انگیزههایی بسیار قوی برای اولویت قائل شدن برای مبارزه با داعش دارد. باز تعریف گفتمان طالبانیسم و زنده نگه داشتن فلسفه جهاد در میان مجاهدین از خلال غیریت سازی جدید و مطرح کردن داعش بهعنوان هدف دورِ تازهی مبارزات، کسب وجه داخلی و بینالمللی از خلال جنگ با ولایت خراسان و نابودی آن، تأمین امنیت داخلی و حذف هرگونه دستآویز برای مداخله سایر کشورها در خاک افغانستان و در نهایت سرپوش گذاشتن بر روابط خود با القاعده از خلال دشمنی و جنگ با داعش از جمله عواملی هستند که طالبان را به مبارزه جدی با داعش ترغیب میکند و اینطور به نظر میرسد که در طی ماههای آتی با آرام گرفتن اغتشاشهای ناشی از جابجایی قدرت در کشور و استقرار کامل و همهجانبه حکومت طالبان در کابل، داعش به دردسر بزرگی خواهد افتاد و باید منتظر موج جدیدی از حملات طالبان علیه مواضع خود باشد.
انتهای مطلب/
*دانشجوی دکتری جامعه شناسی