پاکستان با داشتن مسیرهای مهم زمینی و ترانزیتی برای تجارت متقابل منطقهای و بینامنطقهای، میتواند پیوندی طبیعی بین اعضای سازمان همکاری شانگهای با اقیانوس هند را فراهم کند. اما در حالی که این چشم انداز میتواند فرصتهای عظیمی را برای همه اعضای سازمان فراهم کند، یک چالش عمده وجود دارد؛ اسلام آباد به رغم این پتانسیل بالای ترانزیتی، هنوز روابط تجاری و اقتصادی حداقلی با اکثر اعضای سازمان همکاری شانگهای، به غیر از چین، دارد.
مطالعات شرق/
منصوره اسکندران*
توسعه روابط بینالمللی بین کشورها و ملل جهان و اطمینان از نظم و همکاری بینالمللی و منطقهای با ثبات بین آنها یکی از ویژگیهای مهم و قابل توجه جهان مدرن است. زیرا گذر زمان و افزایش جمعیت جهان باعث برقراری صلح و امنیت و رفاه بیشتر، کاهش فقر، ایجاد برابری بین ملتها، تجارت بیشتر و سایر ملزومات اساسی ملتها و کشورها میشود. از آنجا که نیازهای کشورها بر اثر رشد تولید و مصرف افزایش یافته و هیچ یک از آنها نمیتوانند به تنهایی نیاز خود را برآورده سازند (Alimov, 2018) بر این اساس، بسیاری از سازمانهای منطقهای مانند CETO ، SENTO ، NATO ، WARSA ، ASEAN و SAARC و غیره با اهداف متفاوت تأسیس شدند. اکثر این سازمانها تحت بلوک سرمایهداری آمریکا بوده و مأمنی برای سرمایهداری محسوب میشدند، بنابراین تاثیر چندانی در برقراری صلح و رفاه نداشتند.
در این میان، سازمان همکاری شانگهای پاسخی بیصدا اما موثر به بلوکبندی آمریکایی و سرمایهداری در منطقه بود. سازمان همکاری شانگهای، سازمانی میاندولتی است که برای همکاریهای چندجانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی و با هدف برقرار کردن موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه پایهگذاری شده است بنابراین میتواند نقش بسیار مهمی در سناریوی سیاسی جهان و محیط منطقهای بویژه در ریشه کن کردن تروریسم، جداییطلبی و افراطگرایی در منطقه ایفا نماید.
از سوی دیگر، پاکستان که قربانی جداییطلبی، افراطگرایی و مشکلات اجتماعی و اقتصادی است برای حل مسائل و مشکلات خود میتواند از ظرفیت سازمان همکاری شانگهای بهره برده و با همکاری کشورهای عضو این سازمان فرصتی برای حل و فصل اوضاع ناآرام فعلی منطقه به ویژه با توجه به رخدادهای افغانستان بیابد. این کشور با آغاز جنگ در افغانستان دوباره درگیر جنگ علیه تروریسم شد، در این بین 60 هزار تن را از دست داد و به دلیل کاهش صادرات و واردات، کاهش ذخایر خارجی، کاهش ارزش پول، خسارات سرمایهگذاری خارجی و سایر چالشهای اقتصادی متحمل تقریباً 120 میلیارد دلار خسارات مالی، اقتصادی و تجاری گردید. این کشور بارها از سال 1947 تا 2019 طعم همکاری با آمریکا را چشیده و از ابتدا در مقیاس وسیع تحت نفوذ آمریکا و غرب بوده اما اکنون میبایست بطور جدی در روابط و سیاستهای خود تجدیدنظر نموده و براین اساس میتواند از بستر سازمان همکاری شانگهای برای رفع وابستگی به غرب استفاده نماید.
این سازمان فرصت خوبی است تا پاکستانی که به گفته تحلیلگران و کارشناسان دارای ویژگیهای فیزیکی منحصر به فرد است و فرصتهای زیادی را در اختیار کشورهای آسیای مرکزی، شرق و جنوب آسیا قرار میدهد از این طریق بتواند نقش پاسخگو، مولد و مترقی را ایفا کند. تا جایی که به نظر محققین، موضع پاکستان از نظر امنیت و ثبات برای کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای ضروری است و بدون پاکستان دستیابی به اهداف این سازمان کار سختی خواهد بود (Rehman, 2014). موقعیت جغرافیایی پاکستان نیز موجب شده تا این کشور کشورهای آسیای مرکزی، کشورهای جنوب و جنوب غرب آسیا را به یکدیگر متصل کند. همچنین موقعیت پاکستان از دیدگاه ژئوپلیتیک و اجتماعی- اقتصادی بسیار قابل توجه است.
پاکستان و پیوستن به سازمان همکاری شانگهای
پاکستان و سازمان همکاری شانگهای از منظر اهداف جغرافیایی و ژئواستراتژیک، اهداف، چالشها و نیازهای مشترکی دارند. در سازمان همکاری شانگهای مسائلی چون نفاق و اختلاف، مبارزهطلبی، تعصب، جنگ روانی و قاچاق دارو بسیار نگرانکننده هستند و پاکستان نیز با وجود اینکه در مبارزه با برخی از این مشکلات توفیقاتی بدست آورده اما همچنان درگیر این گونه مسائل است. این ویژگی مشترک، امکان ارتقاء همکاری بین این دو را تسهیل کرده است. در پی خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان، شرایط و وضعیت امنیتی در منطقه ایجاد شد که مستلزم بررسی سریع همه کشورهای منطقه و حفظ هدف اصلی امنیتی سازمان یعنی دورماندن از درگیری از طریق ایجاد اطمینان مشترک و مقابله با خطر ایجاد ترس بود که پاکستان میتوانست از این دو هدفِ سازمان، به نفع خود استفاده کند (Un-Nisa et al. 2021)
با وجود اینکه هم چین و هم روسیه بارها اعلام کرده بودند که علیرغم تلاش پاکستان و هند برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای، این سازمان اعضای جدیدی را نخواهد پذیرفت. با این حال، با حمایت مسکو از پیشنهاد دهلی نو برای عضویت، پکن، که مسلماً بازیگر اصلی این سازمان بود از پیشنهاد اسلامآباد حمایت کرد. در اجلاس سال 2015 در روسیه، سازمان همکاری شانگهای تصمیم خود را برای عضویت پاکستان و هند در این کشور اعلام کرد. در سال 2016، هند و پاکستان یادداشت تعهد را امضا کردند.
در هفدهمین اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در آستانه پایتخت قزاقستان، نورسلطان نظربایف، رئیس جمهور این کشور به طوررسمی از پاکستان و هند به عنوان اعضای سازمان همکاری شانگهای استقبال کرد. بنابراین با عضویت پاکستان در 9 ژوئن 2017، اسلامآباد این عضویت را فرصتی برای بهبود روابط خود با کشورهای منطقه از طریق تسهیل تجارت از طریق بندر گوادر، کمک به حل منطقهای مسئله افغانستان و حل بحران انرژی توصیف کرد.
در هر حال تحول پذیرش اعضاء جدید در تاریخ سازمان همکاری شانگهای چندین مسئله مهم را مطرح میکند، از جمله اینکه چگونه میتوان بر عملکرد سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک اتحاد منطقهای تأثیر گذاشت. تا چه حد گنجاندن اعضای جدید نشاندهنده نبرد قدرت بین مسکو و پکن است. این مبارزه تا چه اندازه ریشهدار بوده و چگونه بر سازمان همکاری شانگهای تأثیر خواهد گذاشت. با این حال، از دیدگاه اسلامآباد مسئله اصلی این است که چه چیزی میتواند به سازمان همکاری شانگهای ارائه دهد و چه چیزی را میتواند از عضویت در سازمان بدست آورد.
دلایل تمایل پاکستان در پیوستن به سازمان همکاریهای شانگهای
از لحـاظ راهبـردي، پاکسـتان بـه علـت تعـارض دائمـی بـا هنـد و وابستگی ساختاري به غـرب از نـوعی فقـدان هویـــت در ســـطح تعـــاملات منطقهای رنـج میبرد به همین دلیل عضویت در پیمانهایی همانند شـانگهاي کـه در آن کشورهاي بزرگی عضویت دارنـد بـراي این کشور هویت و پرستیژ بالاي منطقـهاي و بینالمللی به همراه میآورد. اهمیـت عضـویت پاکسـتان در سـازمان همکاري شانگهاي تا حدي است کـه به نظر مقامات این کشور، شانگهای داراي اهمیــت اسـتراتژیک فراوانی است و این سازمان در موضوعات اقتصادي، دیپلماتیک و جنگ بـا تروریسـم اهمیـت خاصی دارد.
پاکستان با داشتن بیش از 200میلیـون نفـر جمعیت از لحـاظ راهبـردي بـه علـت نقـص ژئــوپلیتیکی و فقــدان عمــق اســتراتژیک وهمچنین به دلیل گنجانده نشـدن در محـیط امنیتی خاورمیانه، اوراسیا و جنوب شرق آسیا (به علت ایجاد انسداد تصنعی توسـط کشـور هند) در کنار تـلاش بـراي ائـتلاف بـا غـرب ســعی در حضــور در نهادهــاي منطقــهای پیرامونی خود دارد. در همـین راسـتا ایجـاد کمربندي اسـلامی از ترکیـه تـا پاکسـتان بـا حضور کشورهاي آسیاي مرکـزي بـه منظـور تحقق عمق استراتژیک مدنظر پاکستان بوده اسـت.
رقابت دائمی با هنـد بـه عنـوان دشـمن اسـتراتژیک پاکسـتان از نقطـه نظـر مسـائل ژئوپلیتیکی و امنیتی تحریک کننده پاکسـتان براي عضویت کامل در شانگهاي به مثابه یک عرصـه جدیـد بـراي رقابـت میـان منـافع دو کشور مزبور است.
دلیــل دیگـــر عضـــویت پاکســـتان در شانگهاي این است که دو قطب اقتصادي قرن بیست و یکم یعنی هند و چین نیازمند منابع انرژي هستند در این راستا پاکستان میتواند به عنوان یک خط ترانزیـت انـرژي از آسـیاي مرکزي و ایران، به این دو کشور عمل کـرده و موقعیت سیاسی، اقتصادي و بینالمللی خـود را ارتقاء بخشد در این راستا میتوان به ایده "پاکستان بـه عنـوان کریـدور انـرژي"، ژنرال مشرف رئیس جمهـور وقـت پاکسـتان اشاره کرد(طباطبایی،1398)
پیامدهای عضویت پاکستان در سازمان همکاری شانگهای
پاکستان پیوندی طبیعی برای سایر اعضای سازمان برای دسترسی به اقیانوس هند فراهم میکند. به گفته مقامهای این کشور "پاکستان پیوند طبیعی بین کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای را برای اتصال سرزمین اوراسیا به دریای عرب و جنوب آسیا فراهم میکند و مسیرهای مهم زمینی و ارتباطی برای تجارت متقابل سودمند منطقهای و بینامنطقهای ارائه میدهد. " در حالی که این چشم انداز فرصتهای عظیمی را برای همه اعضای سازمان فراهم میکند، نشان دهنده چالش قابل توجهی برای اسلامآباد است. علیرغم پتانسیل بسیار زیاد، هنوز هم روابط تجاری و اقتصادی اسلامآباد با اکثر اعضای سازمان، به غیر از چین، حداقلی است. عضویت در سازمان همکاری شانگهای این فرصت را به اسلامآباد میدهد تا تعدادی از پروژهها را با استفاده از بستر سازمان آغاز و احیا کند.
بندر گوادر به منبع تجاری مهم و موثری برای کشورهای آسیای مرکزی تبدیل میشود. اسلامآباد میتواند تحت پرچم سازمان همکاری شانگهای امکان دسترسی به گوادر را برای کشورهای عضو سازمان فراهم سازد(Zeb, 2018).
عضویت در سازمان همکاری شانگهای راهی را برای اسلامآباد فراهم میکند تا فرصتهای واردات نفت و گاز از کشورهای آسیای مرکزی، در درجه اول ازبکستان، تاجیکستان و قزاقستان را بررسی کند. بحران فزاینده انرژی پاکستان نیازمند توجه فوری است. تا به این کشور کمک کند تا در راستای تدوین سیاست انرژی به حل مشکل انرژی خود بپردازد.
در چارچوب همکاریهای شانگهای، کشورهای جنوب آسیا فرصتی عالی برای شروع پروژههای جدید انرژی دارند که نه تنها انرژی مورد نیاز خود را تأمین میکنند، بلکه ادغام اقتصادی را نیز ارتقا میبخشند. دو پروژه بزرگ شامل خطوط لوله گاز ایران - پاکستان (IP) و ترکمنستان - افغانستان- پاکستان - هند (TAPI) برای منطقه بسیار مفید خواهد بود و به ویژه نیازهای انرژی پاکستان را برطرف میکند. برآوردن تقاضای انرژی به افزایش بهره وری و در نهایت بهبود وضعیت اقتصادی پاکستان کمک میکند. علاوه بر این، درآمد ترانزیت خطوط لوله گاز و نفت، میلیونها دلار به درآمد پاکستان کمک میکند.
عضویت در سازمان همکاری شانگهای از نظر امنیتی نیز بسیار مهم است زیرا پاکستان از تروریسم و افراطگرایی رنج میبرد. سازمان همکاری شانگهای یک مجمع بزرگ برای پاکستان است تا تجربیات خود را به اشتراک بگذارد و با کشورهای عضو برای ریشه کن کردن تروریسم از منطقه هماهنگ شود. توافقنامههایی که بین اسلامآباد و اعضای سازمان همکاری شانگهای امضا شده است، طی چند سال گذشته، متأسفانه به دلیل عدم همکاری نهادی چندان موفق نبوده است. از منظر پاکستان، ساختار منطقهای مبارزه با تروریسم (RATS) سازمان همکاری شانگهای میتواند در افزایش همکاری و توافق نهادی به صورت جامع مفید باشد. این سازمان همچنین فرصتی را برای پاکستان فراهم میکند تا روابط خود را تقویت کرده و تجارت خود را با کشورهای اروپایی افزایش دهد.
این سازمان در ایجاد هماهنگی بین هند و پاکستان برای توسعه مسیرهای تجاری جنوب آسیا و کریدورهای انرژی نیز مهم است که میتواند برای ثبات اقتصادی و یکپارچگی منطقهای مفید باشد. به همین دلایل، سازمان همکاری شانگهای میتواند مکانی بیطرف برای گفتگو و رفع نگرانیهای پاکستان از جمله مسئله کشمیر از طریق گفتگو و رویکردهای مسالمت آمیز در اختیار هر دو کشور قرار دهد.
رونق اقتصادی یکی از منافع مهم هر ملتی است و روابط اقتصادی با سیاست خارجی پیوند تنگاتنگی دارد. ایجاد یک محیط مساعد برای شرکتهای خارجی، برای جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) مهم است. سازمان همکاری شانگهای میتواند زمینهای برای ایجاد تصویری نرم برای تقویت روابط تجاری پاکستان فراهم کند و همچنین به کشف بازارهای جدید تجاری کمک کند.
امنیت منطقهای و پاکستان
عضویت پاکستان در سازمان همکاری شانگهای فرصتی را برای گسترش روابط چندجانبه به ویژه در بخش دفاعی فراهم میآورد. از نظر جغرافیایی، پاکستان با چهار کشور ایران، چین، افغانستان و هند مرز مشترک دارد. برای پیشرفت و رفاه پاکستان مهم است که مسائل خود را با کشورهای همسایه خود از طریق گفتگوی مسالمت آمیز حل و فصل کند. پرداختن به مسائل امنیتی با همسایگان، صلح و ثبات را در پاکستان تضمین میکند. تأمین صلح مرزی نه تنها امنیت فیزیکی و روانی را برای کشور ایجاد میکند، بلکه سرمایهگذاران خارجی را نیز به سرمایهگذاری در پاکستان ترغیب میکند که در نهایت منجر به پیشرفت و توسعه اقتصادی - اجتماعی کشور و منطقه میشود.
پاکستان در چهارراهی قرار دارد که جنوب آسیا، آسیای مرکزی، غرب آسیا و غرب چین را به هم متصل میکند و میتواند کوتاهترین مسیر به آبهای گرم دریای عرب را برای غرب چین و آسیای مرکزی فراهم کند. برای دستیابی به حداکثر استفاده از این موقعیت استراتژیک، باید تلاش شود ارتباطی امن برقرار شود زیرا موقعیت جغرافیایی پاکستان به عنوان دروازهای برای کشورهای محصور در خشکی عمل میکند و میتواند از طریق گوادر به یک مسیر اصلی ترانزیت تبدیل شود. علاوه بر این، به دلیل فاصله کم از خلیج فارس، که 65 درصد نفت جهان را تولید میکند و تقریبا نیمی از تجارت نفت جهان از طریق تنگه هرمز انجام میشود، اهمیت ژئواستراتژیک پاکستان چین را مجبور کرده است از طریق گوادر که بندر تحت کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) است با این کشور ارتباط برقرار کند.
بندر گوادر تنها مسیر مستقیم و کوتاه بین چین و آسیای مرکزی با خاورمیانه و غرب آسیا را فراهم میکند(Khetran, 2019). بنابراین طبیعی است که حفظ امنیت در پاکستان و مرزهای این کشور مهم و استراتژیک باشد. بنابراین تمامی کشورهای سازمان که به طور جدی از ظهور و قدرت گرفتن سازمانهای تروریستی بویژه در افغانستان نگران هستند، از بیثباتی و تاثیر رویدادهای اخیر افغانستان بر اوضاع داخلی پاکستان نیز ابراز نگرانی کردهاند. از آنجا که همه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در افغانستان منافع دارند و از گروههای مختلف در این کشور حمایت میکنند، ضروری است که این کشورها با استفاده از بستر سازمان، استراتژی مشترکی برای حل مشکل افغانستان و تهدید تروریسم اتخاذ کنند.
انتهای مطلب/
*دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی