چرا هیأت سیاسی طالبان به پکن رفت؟ و چرا شخص وزیر امورخارجه چین از ملا برادر استقبال کرد؟ اینها پرسشهایی است که اگر به صف بندی قدرتهای جهانی در افغانستان و کشاکش میان ایشان در این میدان توجه نکنیم، شاید به پاسخ روشنی برای آن دست نیابیم. این یادداشت کوشش دارد به شکلی کوتاه به این موضوع بپردازد و درحد توان به خلجان ذهنی علاقمندان به تحولات افغانستان پاسخ دهد.
مطالعات شرق/
بهرام زاهدی*
میدانیم که آمریکا در دوران جدید بزرگترین خطر را برای خود بویژه از منظر اقتصادی، چین میداند و لذا احتمال سوء استفاده آمریکا از هرج و مرج ایجاد شده در افغانستان به جهت ضربه زدن به چین (از طریق داعش و امثال آن و تحت تأثیر قرار دادن ایالت مسلمان نشین سین کیانگ چین) کاملا وجود دارد. نباید از یاد برد که در اسفند 1399 جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در اجلاس کنفرانس امنیتی مونیخ و گروه ۷ خواستار همبستگی کشورهای غربی علیه روسیه و چین شده بود. او مسکو و پکن را متهم کرده بود که با سیاستهای آنها ارزشهای دموکراتیک را در جهان، به خطر انداختهاند. در همین اجلاس ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو تاکید کرده بود که «این ائتلاف نظامی به گسترش مفهوم امنیت نیاز دارد زیرا تغییرات اقلیمی و پاندمی کرونا اهمیت انعطافپذیری را نشان دادهاند و ما با چالشهایی بزرگ نظیر قدرت گرفتن چین، حملات پیچیده سایبری و رفتارهای بیثبات کننده روسیه، مواجه هستیم.»
بنابراین مسأله تقابل ناتو با چین و روسیه یک مسأله کاملا جدی است و بر همین اساس است که چین و روسیه با درک درست شرایط، درصدد مهار طرح آمریکا در افغانستان از طریق حمایت نسبی از طالبان هستند. چین بویژه با عنصر هند نیز در افغانستان مواجه است. هندی که برابر اخبار منتشر شده اخیرا برای حمایت از حکومت مستقر، چهل تن فشنگ را مخفیانه با یک هواپیما به قندهار فرستاد و از گذشته نیز با سدسازی و ... در تعامل جدی با دولت کابل بوده و هست. از سوی دیگر میدانیم که چین و هند نیز رقابت جدی منطقهای و بینالمللی دارند که گاه به خصومت نیز میکشد لذا به نفع چین است که در هماهنگی با پاکستان به فکر خنثی کردن هند در افغانستان نیز باشد. اخیرا یکی از سخنگویان دفتر سیاسی طالبان (سهیل شاهین) هم از مواضع هند گله کرده و گفته است که هیچ کس از خارج از افغانستان نباید تلاشهایی را که برای روند مذاکرات درون افغانها انجام میشود، خراب کند و بر اساس جاهطلبیها با انگیزه سیاسی نظرات خود را اعلام کند. (هند در ظاهر از در مصالحه با طالبان درآمده بود اما سیاست واقعی او به شدت به سمت حمایت از دولت است.)
شاهین گفته است که «این یک مداخله آشکار است که یک کشور خاص به مردم افغانستان میگوید که در آینده چه نوع دولتی باید داشته باشد. مذاکرات دو طرف یعنی دولت افغانستان و طالبان در دوحه در جریان است. اجازه دهید آنها در مورد همه موارد دستور کار که اکنون روی میز است مذاکره کنند. به هر حال، مذاکرات بین افغانی یک موضوع داخلی در میان افغانها است.»
هماهنگی آمریکا و هند نیز در این میان قابل توجه است. در جریان سفر آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا به هند، او با نارندا مودی و نیز با وزیر خارجه هند در دهلی نو (در ابتدای مرداد سال جاری) دیدار کرد و گفت که از دیدار با نخستوزیر هند بسیار خرسند شدم و ما تلاشهای مشترک برای تعمیق مشارکت فراگیر آمریکا و هند را بررسی کردیم.
در دل چنین شرایطی است که یک هیات نه نفره از طالبان به رهبری ملا عبدالغنی برادر (معاون سیاسی این گروه) در تاریخ 5 مرداد 1400 به دعوت مقامات رسمی چین به این کشور سفر می کند و در این سفر با مقامات ارشد چین از جمله وانگ یی، وزیر امور خارجه این کشور دیدار و گفتگو مینماید. نعیم وردک یکی از سخنگویان دفتر سیاسی طالبان گفته است که در این دیدارها پیرامون صلح، مسائل سیاسی، اقتصادی و امنیتی گفتوگو شده است. هیأت طالبان به چین اطمینان داده است که از خاک افغانستان علیه امنیت هیچ کشوری استفاده نخواهد شد و چین نیز اطمینان داده است که در امور داخلی افغانستان مداخله نمیکند و خواهان این است که در آینده در بازسازی افغانستان و تجارت با این کشور مشارکت داشته باشد.
قابل توجه است که تا به حال دیدارهای مختلف مخفی و آشکار از سوی طالبان با مقامات چینی صورت گرفته است اما دیدار اخیر، دو نکته جالب توجه دارد. اول اینکه شخص وزیر خارجه چین با ملا برادر دیدار کرده و قول عدم مداخله در افغانستان را داده است و دوم اینکه این دیدار در فاصله کوتاهی پس از دیدار شاه محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان و ژنرال فیض حمید،رئیس آیاسآی به چین صورت گرفته که میتواند حاکی از هماهنگی بین چین و پاکستان در اتخاذ موضع نسبت به امور افغانستان باشد.
ضمنا در همین ایام اخیر اجلاس وزرای دفاع کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای متشکل از روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، هند و پاکستان نیز در دوشنبه تاجیکستان برگزار شد و یکی از مهمترین موضوعهای اجلاس مسأله افغانستان بود. مخصوصا که در حال حاضر گروه طالبان تقریبا همه مناطق مرزی افغانستان و تاجیکستان را تحت کنترل دارد و این مساله سبب شده است صدها نفر از نیروهای افغانستانی به تاجیکستان بگریزند.
وزیران امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در بیانیه پایانی خود خواستار خویشتنداری طرفهای مناقشه در افغانستان از بکارگیری زور و اقداماتی شد که منجر به بی ثباتی اوضاع این کشور میشود.
همچنین باید توجه کرد که چین شدیدا علاقه مند به استفاده از منابع معدنی موجود در افغانستان است. ارزش معادن افغانستان ۹۰۸٬۹۴۸٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار میباشد. تا کنون تنها ۲۸۶ معدن فلزات و ۵ میدان گازی در این کشور کشف شدهاست. نکته مهم اینجا است که علاوه بر حجم و تنوع کانیهای گوناگون، عنصر گرانبهای لیتیوم که برای چینیها کاربرد فراوانی دارند (در باتریهای لیتیومی لپ تاب و موبایل،خودروهای هیبریدی و ...) در افغانستان به میزان زیادی که قابل رقابت با معادن آمریکای جنوبی است یافت می شود. ذخایر معدنی مهم دیگری هم در نیلاو (ولایت لغمان) و نورستان یافت می شود.
دیگر عنصر بسیار مهم در افغانستان برای چین، منطقه واخان و کریدور واخان است. این منطقه از منظر ژئوپولیتیک بسیار حائز اهمیت است. چین، توجه ویژه ای به استان بدخشان (که واخان در آن واقع شده) کرده است، ازجمله، قول کمک چینیها برای ساختن پل مخصوصی در این منطقه کوهستانی افغانستان. همین طور برنامههایی برای توسعه حضور نظامی همراه با استقرار نیروهای نظامی چینی در آنجا پیش بینی شده است.
علی رغم تکذیب مقامات چین، مقامات سابق افغانستان ادعا میکنند که پکن بدنبال ساختن یک پایگاه نظامی برای یک تیپ ارتش چین و فرستادن آموزش دهندگان نظامی برای نیروهای امنیتی افغان بود، ولی وقتی که رژیم غنی از روسها تقاضای هلیکوپتر کرد، پکن هم پیشنهاد داد تا هلیکوپتر و پهپاد چینی بفرستد. زمانی که چین بر بکاربردن سیستم های ناوبری چینی اصرار کرد، مسئولین دولت در افغانستان نگران شدند که سیستمهای اینترنتی و ناوبری چینی میتواند برای جاسوسی در افغانستان بکار رود، که نهایتا تمام صحبتها درباره پایگاه، آموزش، و تجهیزات متوقف شد.
به هرحال همین موضوعها بود که احتمالا چینیها را به این فکر کشاند که به جای افغانستان، نیروهای خود را در تاجیکستان، آن طرف مرز، مستقر کنند. چین، برای بالا بردن حجم تجارت خود با افغانستان، تمهیدات زیر را در نظر گرفت:
برقراری راه آهن (قطار) از نانتونگ سیتی Nantong City در استان شرقی جیانگسو Jiangsu به شهر حیرتان Hairatan در افغانستان،
برقراری یک کریدور هوایی،
واردات بدون مالیات برای بسیاری از کالاهای افغانی.
چین برای تقویت تجارت از طریق این خط جدید راه آهن، ازبکستان را قانع کرد تا تعرفه ترانزیت از طریق راه آهن را به حداقل برساند، که کمکی به تجار افغان خواهد بود. چین از اتصال ریلی بین ازبکستان، افغانستان، و پاکستان سود خواهد برد. چهار چوب قراردادی، اخیرا به امضا رسید که برای ریل گذاری 573 کیلومتر بوده و هدف آن اتصال تاشکند از طریق کابل به پیشاور در شمال پاکستان است. همچنین گزارش می شود که چین در صدد ساختن جاده مستقیمی به افغانستان از طریق کریدور واخان میباشد که از شاهراه قره قروم زیاد دور نیست.
اگر زیرساختهای جاده ای از طریق این کریدور کوهستانی این اجازه را بدهد، چین حجم تجارت خود را با آسیای مرکزی بالا برده و نقل و انتقال نیروی نظامی را آسان می کند، همچنین، بالا رفتن تجارت از طریق کریدور واخان به بندر گوادر یقینا برای پاکستان سودمند خواهد بود. همچنین، افغانستان هم میتواند از این مسیر به عنوان مسیر صادراتی جایگزین استفاده نماید و درنتیجه وابستگی خود به پاکستان را کمتر کند. ولی اگر کریدور واخان بر روی رفت و آمد بیشتر باز گردد، تولید تریاک و شبکههای خلافکاری فراملیتی، عوامل بزرگی برای نگرانیهای چینیها میباشند.
در سال 2009 چین در خواست آمریکا در مورد باز کردن گذرگاه واخجیر Wakhjir ( در انتهای کریدور واخان) را رد کرد، امریکا این مسیر را به عنوان مسیر آلترناتیو برای رساندن تجهیزات برای نیروهای ناتو در افغانستان میخواست، نظر چین این بود که باز کردن مرز واخجیر بستگی به روابط آینده چین-افغانستان دارد. به نظر میرسد سیاست چین در مورد کریدور واخان عمدتا در ارتباط با تهدید داعش باشد.
در پایان باید گفت که چین چندین هدف اساسی را در رابطه با افغانستان دنبال میکند:
1- جلوگیری از ناامن شدن سین کیانگ به واسطه فعالیت احتمالی داعش در شمال افغانستان. (طرح احتمالی آمریکا)
2- استفاده از معادن فوقالعاده غنی و کمیاب معدنی افغانستان
3- اتصال بیش از پیش کریدورهای تجاری چین به آسیای مرکزی و پاکستان از طریق افغانستان
4- جلوگیری از حضور مؤثر هند در افغانستان (با مشارکت پاکستان)
چین برای تحقق این اهداف به دنبال حفظ ثبات و امنیت در افغانستان است لذا در هماهنگی با پاکستان و تقریبا همسو با ایران و روسیه به دنبال ایجاد صلحی فراگیر در افغانستان با مشارکت طالبان و دیگر گروه ها است.
انتهای مطلب/
*دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تربیت مدرس و مسئول کارگروه افغانستان و پاکستان در مؤسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور