چندین مولفه میدانی فرا روی استراتژی هند در افغانستان قرار دارند که مقامات تصمیمساز دهلی قبل از هرگونه اقدامی ناگزیرند به آن عوامل توجه کنند. نخست این که در وضعیت کنونی، طالبان یک نیروی بسیار قدرتمند در صحنه افغانستان است در حالی که نیروهای دولت افغانستان در غیاب نیروی هوایی آمریکا به شدت تضعیف خواهند شد.
دوم این که بین هند و طالبان هیچ قرابت یا کانال ارتباطی وجود ندارد.
سوم اینکه به روایت اندیشکدههای هندی، یک هلال جدید اسلامی در حال ظهور است که شامل پاکستان، ایران، عراق، ترکیه و سوریه میباشد و در صورت طالبانیزه شدن قدرت در افغانستان، کابل نیز به طور طبیعی عضوی از این هلال خواهد شد.
از این روی به نظر میرسد وضعیت هند در افغانستان بغرنج است به طوری که نه میتواند این کشور را حفظ کند و نه آن را ترک کند. در این شرایط تنها عاملی که به نفع هند میباشد، افکار عمومی غالب در افغانستان است. موضوعی که به نظر هندیها باید آن را به یک مزیت استراتژیک تبدیل کنند.
مطالعات شرق/
مصطفی زندیه*
با اعلام خروج سربازان آمریکایی از افغانستان در 11 سپتامبر 2021، یکی از کشورهایی که به شدت نگران سقوط دولت کابل و افزایش نفوذ استراتژی پاکستان در این کشور است، هند میباشد. روشن است که مواضع پاکستان در بحث نقش آفرینی هند در افغانستان که همواره عرصه اختلاف اسلام آباد و دهلی نو محسوب میشود، نشان میدهد که این کشور هم زمان با مشارکت با واشنگتن، کابل و طالبان برای پیشبرد پرونده صلح، تحرکات رقیب سنتی خود هند را نیز رصد میکند. وزیر امور خارجه پاکستان در مقطعی گفته بود هند چون هیچ مشترکاتی با افغانستان از لحاظ فرهنگ، مذهب و یا مرز ندارد تنها قادر به ایفای نقش محدودی خواهد بود. در عین حال اسلام آباد، دهلی نو را به انجام اقدامات ضد پاکستانی در خاک افغانستان متهم میکند. عباس استانکزی معاون دفتر سیاسی طالبان در قطر نیز مدعی شده بوده که هند همواره در افغانستان از خائنان حمایت کرده و نقش منفی داشته است. همچنین وزیر فناوری اطلاعات پاکستان نیز در ارتباط با مواضع مذاکر کننده ارشد طالبان، آنچه که دخالت هند خواند، را تهدید جدی برای صلح افغانستان دانست و از دهلی نو خواست تا از افغانستان دور بماند تا صلح در این کشور جنگ زده حاکم شود.
برخی تحلیلگران بر این باور هستند که حضور هند در پرونده افغانستان بدون شک با ملاحظات طرف پاکستانی روبرو خواهد شد و میتواند عرصه جدیدی را برای رقابت میان دو کشور جنوب آسیا، به وجود آورد. مقامهای سیاسی و نظامی پاکستان پیشتر اعلام کرده بودند که هرگونه تشدید درگیریها در نوار مرزی مشترک با هند، ممکن است به تلاشهای اسلام آباد برای مراقبت از مرزهای غربی خود با افغانستان و حتی پیشبرد فرآیند صلح در این کشور لطمه بزند. پاکستان در مرداد ماه 1398 از طریق کانال دیپلماتیک، آمریکاییها را مطلع کرده که اقدام دهلی نو برای لغو امتیازهای ویژه منطقه جامو و کشمیر نه تنها تبعات سنگینی برای منطقه شبه قاره دارد بلکه این وضعیت، تلاشها را برای رسیدن به حل سیاسی بحران افغانستان، به طور بالقوه با خطر مواجه میکند.
واقعیت این است که آینده استراتژی هندیها در افغانستان که تاکنون متکی به چتر امنیتی ایالات متحده در این کشور بوده است، با این عدم اطمینان از وضعیت آینده، به شدت پیچیده به نظر میرسد. لذا در این چارچوب برخی مراکز مطالعاتی در هند اخیراً پیشنهاد دادهاند تا این کشور برای تقویت منافع خود در افغانستان باید یک نماینده یا اصطلاحاً فرستاده ویژه منصوب کند که رابطه این کشور را با متحدان خود در کابل تقویت کرده و با هماهنگی آنها با چهرههای منتخب در میان طالبان، یک کانال ارتباطی ویژه باز کند. بویژه در زمانی که گفته میشود برخی شخصیتها مانند ملایعقوب، رهبری سیاسی فعلی طالبان یعنی ملا برادر را به چالش کشیده و با درک ظرافتهای دیپلماسی بینالمللی، خواستار تنوع بخشی در روابط طالبان و کاهش وابستگی به پاکستان هستند. در این راستا بسیاری در هند با اشاره به تجربه ایران در ارتباط با طالبان معتقد هستند که دهلی نو باید تمرکز و همکاری بیشتری با تهران داشته باشد.
از سوی دیگر در رسانهها و مراکز مطالعاتی هند، گرایشی وجود دارد که به چابهار به عنوان یک دارایی استراتژیک در راستای چشم انداز ایندو - پاسیفیک هند برای مقابله با ابتکارات چین در زمینه مسیرهای ارتباطی نگاه میکنند که البته به نظر نمیرسد تهران با این نوع نگاه موافق باشد.
روشن است که ایران به دنبال تبدیل بندر چابهار به یک قطب ترانزیت بینالمللی است و در این راستا برای شکوفایی بیشتر، نیاز به بازارهای متنوع دارد. ضمن این که چابهار تنها یک بندر نیست بلکه یک منطقه آزاد اقتصادی است و فرصتهای سرمایهگذاری در منطقه و سواحل مکران به روی همه باز است.
هر چند که هند به عنوان بخشی از ائتلاف غیررسمی4 جانبه موسوم به کواد ( متشکل از کشورهای آمریکا، استرالیا، ژاپن و هند) سیاست افغانی خود را با ایالات متحده هماهنگ میکند اما با توجه به شرایط میدانی، روشن است که تهران یک متحد مهم منطقهای برای دهلی نو محسوب خواهد شد. چرا که ایران همانند هند، سلطه اسلام گرایان مورد حمایت پاکستان قرا در راستای منافع استراتژیک خود نمیداند و با وجود همسویی با چین و روسیه و نیز فشارهای اخیر در روابط دوجانبه با هند، روشن است که هند با مواضع موافق ایران در موضوع همکاری در افغانستان مواجه خواهد شد. علاوه بر این، اظهارات اخیر محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران در نشست وبینار اخیر رایسینا ( که با حضور همتای هندی و نیز مشاور امنیت ملی افغانستان برگزار شد)، در خصوص عدم پذیرش امارت اسلامی با استقبال صاحب نظران هندی مواجه شده است. برخی توصیه کردهاند که هند باید در آینده، به دنبال کار بیشتر با ایران باشد. در این باره یکی از ستون نویسان روزنامه هندوستان تایمز با اشاره به اظهارات صریح ظریف در خصوص عدم پذیرش امارت اسلامی، معتقد است که با توجه به تجربیات ایران و کانال ارتباط این کشور با طالبان، هند باید با ایران بیشتر کار کند. گذشته از این در شرایطی که آمریکا خواستار این است که هند بخشی از مشورتهای پیرامون افغانستان باشد، به نظر میرسد روسیه چندان تمایلی برای مشارکت دادن هند در بحثهای پیرامون افغانستان ندارد.
خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان: چالشی برای هند
به نظر میرسد هند، مشکل افغانستان را اکراه آمریکا برای استقرار بیشتر در این کشور میداند که به همین دلیل اکنون اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان را تحت فشار قرار دادهاند تا بدون انتخابات، قدرت را با طالبان تقسیم کند و به دنبال آن کشورهایی به مانند هند، آشفتگی پس از خروج آمریکا را مدیریت کنند. این درحالی است که هند با وجود ایفای نقش به عنوان بزرگترین شریک توسعهای در افغانستان در تمام این سالها از فعالیتهای حل اختلافها دور بوده به شکلی که از دور ماندن در روند دوحه نیز بسیار خشمگین بود. با این حال نمیتوان منکر این موضوع شد که رهبران هند در خلوت خود خوشحال از این هستند که به طور مستقیم درگیر باتلاق افغانستان نیستند.
از سوی دیگر به نظر میرسد چندین مولفه میدانی در پیش روی استراتژی هند وجود دارد که قبل از هرگونه اقدامی، مقامات تصمیمساز هند ناگزیر به توجه به آنها هستند :
نخست این که در وضعیت کنونی، طالبان یک نیروی بسیار قدرتمند در صحنه افغانستان است و از سوی دیگر نیروهای دولت مرکزی افغانستان در غیاب نیروی هوایی آمریکا به شدت تضعیف خواهند شد.
دوم این که بین هند و طالبان هیچ قرابت یا کانال ارتباطی وجود ندارد.
سوم اینکه در اندیشکدههای هندی این نگرش وجود دارد که یک هلال جدید اسلامی در همسایگی هند در حال ظهور است که شامل پاکستان، ایران، عراق و ترکیه و سوریه میباشد.
در این چارچوب و در صورت طالبانیزه شدن قدرت در افغانستان، امارت اسلامی طالبان در افغانستان نیز به طور طبیعی عضوی از این هلال خواهد شد. ایران تنها کشوری است که از این مجموعه با هند رابطه بهتری دارد. سرانجام این که هندیها بر این باور هستند در حالی که آمریکا تمایلی به ماندن در افغانستان ندارد، دولت چین بسیار مشتاق به دخالت در صحنه در افغانستان با کمک هم رزم خود پوتین میباشد! در عین حال هند به نتایج کنفرانس موسوم به تروئیکای گسترده که با مشارکت روسیه، چین، آمریکا و همچنین پاکستان به همراه نمایندگانی از دولت افغانستان و گروه طالبان در 28 اسفند ماه سال گذشته برگزار شد، به دیده مثبت مینگرد زیرا همه طرفها اعلام کردهاند از تشکیل امارت اسلامی در افغانستان حمایت نمیکنند. این دستاورد از آنجا مهم است که پاکستان هم بخشی از نشست بوده است. دولت افغانستان هم نگاه مثبتی به نتایج این نشست داشته و تاکید کرده است که " جمهوری اسلامی" تنها ساختار قابل قبول برای صلح پایدار در این کشور است.
جمعبندی
واقعیت این است که وضعیت هند در افغانستان بسیار بغرنج میباشد. به طوری که نه میتواند این کشور را حفظ کند و نه میتواند آن را ترک کند. در این شرایط به نظر میرسد تنها چیزی که به نفع هند است، افکار عمومی غالب در افغانستان است. موضوعی که به نظر هندیها باید آن را به یک مزیت استراتژیک تبدیل کنند.
در مجموع هند نیز معتقد است که یک سال بعد از توافق دوحه، شرایط روند صلح بسیار آشفته است و گفتگوی درون افغانی چندان پیشرفت نداشته است و سطح خشونتها افزایش یافته است. در این میان، گزینههای دولت بایدن هم محدود است و برآورد دولت وی این است که در صورت خروج، دولت کابل چندان دوام نمیآورد و افغانستان دچار جنگ داخلی خواهد شد. در عین حال تمدید حضور بلندمدت نیروهای آمریکایی هم به معنی هدف قرار گرفتن آنها میباشد. از این رو، وزیرخارجه دولت بایدن گزینه سوم یعنی برگزاری نشست صلح استانبول را با محورهای تمدیدِ ماندنِ نیروها و مذاکره با طالبان برای سهیم شدن آنها در قدرت، در ازای کاهش خشونت مطرح ساخت.
در واقع دولت بایدن به این نتیجه رسیده است که برای اطمینان از مدیریت خروج به دیپلماسی با روسیه، ایران و پاکستان نیاز دارد تا طالبان را برای تمدید اقامت کوتاه مدت سربازان آمریکایی راضی کند. در این میان به نظر میرسد اگر هند در سیاستهای خود در قبال بحران کشمیر تجدید نظر کند این موضوع میتواند گشایشی در موضوع افغانستان برای هند نیز ایجاد کند. به همین دلیل بسیاری از تحلیلگران منطقه جنوب آسیا بر این باور هستند که حل بحران افغانستان ربط وثیق و مستقیمی با نرمش هند در موضوع کشمیر دارد و تا نگاه سیاسی حاکم بر بحران کشمیر به نگاه حقوقی بین هند و پاکستان تبدیل نشود، وگرنه هند دردمندانه باید شاهد به هدررفتن سرمایهگذاریهای هنگفت و منافع بلندمدت خود در سالهای اخیر در افغانستان باشد.
انتهای مطلب/
*تحلیلگر مسائل جنوب آسیا